۱۳۹۷/۰۴/۰۲
–
۱۶۰۲ بازدید
تفاوت روایت ایرانی و غربی ماجرای مک فارلین چیه؟ هر چی میخونم متوجه نمیشم؟
اظهارنظرها و تحلیل های مختلفی از سوی کارشناسان آمریکایی در ارتباط با واقعه ایران گیت صورت گرفته است. در میان آنها، نویسنده معروف آمریکایی، پروفسور «جیمزبیل» در کتاب «عقاب و شیر» در تفسیری به دلایل این اقدام کاخ سفید پرداخته است.از نظر پروفسور جیمزبیل که یک ایران شناس مشهور آمریکایی است، آمریکا به دو دلیل تاکتیکی و سه دلیل استراتژیک، سیاست نزدیکی به ایران را در ماجرای مک فارلین عملی ساخت.از نظر جیمز بیل آمریکا به دو دلیل تاکتیکی 1- آزادی گروگان های غربی 2- گزارش های اطلاعاتی خلاف واقع مقامات سازمان سیا که خطر سقوط ایران در دامن شوروی را تایید می کرد، می بایست به ایران نزدیک می شد.علاوه بر این، جمیزبیل سه دلیل استراتژیک زیر را نیز برای نزدیکی سری آمریکا به ایران در ماجرای ایران گیت بیان کرد:1- القا خطر شوروی سابق به ایران
2- ترس آمریکا از صدور انقلاب اسلامی
3- تاثیر ایران برافزایش یا کاهش قیمت نفت و تاثیرپذیری صنایع آمریکا از آن
بنابر دلایلی که بیان شد، نویسنده کتاب عقاب و شیر، اعتقاد دارد که؛
زمانی که از یک دیدگاه استراتژیک به نزدیک شدن آمریکا به ایران بنگریم، دلایل این اقدام را اجباری می یابیم. عقاب آمریکا نمی توانست با شیر ایران که مقتدرترین نیرو در خلیج فارس بود، رابطه نداشته باشد.
از منظر آمریکایی ها ماجرای مک فارلین در راستای سیاست چماق و هویج علیه ایران صورت گرفت؛ کاخ سفید برای تحقق بخشیدن به تاکتیک فشار و دیپلماسی کسینجر و عملی ساختن حربه چماق و شیرینی در مورد ایران، پس از وارد ساختن فشارهای شدید با ضربات چماق به آن در جریان محاصره اقتصادی و توقیف دارایی های ایران، حمله به طبس، کودتای نوژه، صدور فرمان پنهان برای آغاز جنگ از سوی صدام، شدت بخشیدن به حربه ترور و حمایت آشکار از عراق پس از فتح خرمشهر، روی دیگر سکه فشار و دیپلماسی، یعنی دیپلماسی یا شیرینی را با ورود مک فارلین به صورت ناگهانی، عملی ساخت.
زمینه شکل گیری دیپلماسی مک فارلین
در سال 1364 هـ.ش (1985م) گروهی از مقامات بلند پایه شورای امنیت ملی آمریکا همانند رابرت مک فارلین با همکاری سازمان سیا به سرپرستی ویلیام کیسی برای آزادی گروگان های آمریکایی در لبنان، به دنبال بروز بحران ناشی از تجاوز اسرائیل به جنوب لبنان و گروگان گیری غربی ها و ناتوانی آمریکا در حل این مشکل و همچنین ربوده شدن هواپیمای TWA در خرداد ماه 1364 هـ.ش ( مه 1985) و بی نتیجه ماندن تلاش های سوریه در حل بحران هواپیما ربایی فراهم آمد.
ده روز پس از افشای سفر مک فارلین به تهران، رونالد ریگان رئیس جمهور وقت آمریکا با شرکت در یک نطق تلویزیونی و مورد خطاب قراردادن مردم ایالات متحده، با واکنش نشان دادن در برابر اتهاماتی نظیر «نادیده گرفتن منافع اعراب و چرخش به سمت ایران»، تضعیف متحدان آمریکا و «نقض سیاست تحریم تسلیحاتی ایران از سوی واشنگتن»، سکوت را در هم شکست، ریگان با تایید فعالیت های پنهانی و اشاره به تاریخ شروع این حرکت، درحالی که سعی می کرد دلایلی را به نفع کشور متبوعش بیان دارد، علت اصلی این اقدام را در دستیابی به چهار هدف عمده خلاصه کرد:
اکنون هجده ماه است که ما یک ابتکار سیاسی محرمانه در ارتباط با ایران را در جریان داریم. این ابتکار به خاطر ساده ترین دلایل در جریان قرار گرفت.
1- تجدید روابط با کشور ایران
2- تحقق خاتمه جنگ شش ساله بین ایران و عراق
3- محو کردن تروریسم دولتی و خرابکاری!!
4- تاثیر در بازگشت تمامی گروگان ها
پیامدهای شکست ماجرای مک فارلین
شکست دیپلماسی مک فارلین در قضیه ایران گیت رسوایی بزرگی را برای دستگاه سیاست خارجی آمریکا به دنبال آورد. تا حدی که برخی تحلیل گران سیاسی آن را واترگیت دوم نامیدند.
افشای این ماجرا کاخ سفید را با بحران عظیم داخلی و بین المللی مواجه ساخت.
سرالدون گریفیث» نمایندۀ سابق پارلمان انگلستان در کتابی با عنوان «ایران پرتلاطم» ماجرای حضور تیم آمریکایی در ایران را چنین روایت میکند:«سرهنگ نورث در پی تعهد خود به آزادی گروگانهای آمریکایی، به همراه رئیس خود بادی مک فارلین، به قول یک دلال اسلحه ایرانی به نام منوچهر قربانیفر اعتماد کردند و با گذرنامه و نام جعلی راهی ایران شدند.»
وی در ادامه مینویسد: «دهها کتاب و برنامههای تلویزیونی شرح جزئیات این مأموریت تراژدی-کمیک را نوشتند که بهنوبه خود باعث بیآبرویی آمریکاییان شد. معامله نورث با ایران معامله «موشک در ازای گروگان» بود؛ معاملهای یکطرفه، چراکه ایرانیان موشکها را دریافت کردند، ولی فقط سه تن از گروگانها آزاد شدند.
مهم ترین پیامدهای این ماجرا را می توان به اختصار اینگونه بیان کرد:
1- نادیده گرفتن سیاست تحریم تسلیحاتی از سوی واشنگتن اعتبار ایالات متحده را در نزد متحدان آن در هم شکست.
2- در صحنه داخلی ایالات متحده، تنش های شدیدی در بین نهادها و مراکز تصمیم گیری به خصوص منازعات و کشمکش هایی بین کنگره و قوه مجریه رخ داد. بسیاری از مقامات آمریکا یا استعفا دادند یا تهدید به استعفا نمودند در نهایت عامل اصلی و مجری حربه چماق و شیرینی یعنی مک فارلین نیز از شدت فشارهای وارده اقدام به خودکشی کرد.
3- به موازات افت پرستیژ و اعتبار آمریکا و تشتت به وجود آمده در سیاست خارجی آمریکا، این کشور ابتکار عمل خود را در جنگ ایران عراق از دست داد و در مقابل شوروی سابق جای آن را پرکرد.
4- افشای این ماجرا سبب بروز تنش در روابط عراق و آمریکا گردید. گرچه در چنین وضعیتی کشورهای اروپایی متحد آمریکا، با به دست گرفتن مدیریت بحران و قرار گرفتن در کنار عراق و تقویت بنیه نظامی آن، درصدد خنثی سازی پیروزی های ایران به ویژه در عملیات کربلای 5 و جلوگیری از بازگشت کامل عراق به دامن شوروی برآمدند.
http://basirat.ir/fa/news/84969
در روایت ایرانی از ماجرا با وجود اختلاف نظرها و ابهاماتی که در مورد این ماجرا وجود دارد . این ماجرا به عنوان سندی بر تزویر و خباثت آمریکا و نشانه قدرت و نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه شناخته شد و ایران در این ماجرا ابتکار عمل را به دست گرفت و از آن در جهت اهداف خود بهره گرفت .
حضرت امام در بیانات خود در این باره فرمودند:
یک امر مهمی که در این روز عید باید به همه تبریک عرض بکنم، این انفجار عظیمی است که در کاخ سیاه واشنگتن رخ داد و این رسوایی بسیار مهمی که برای سران کشور امریکا پیدا شد. شما اگر ملاحظه بکنید و ببینید که در تمام دنیا، در سراسر جهان، مطبوعاتشان و رسانههاشان و خطابههاشان، تمام متوجه این معناست که سرپوشی بگذارند بر این رسوایی که برای رئیسجمهور امریکا پیشآمد. رئیسجمهور امریکا در این رسوایی باید عزا بگیرد و کاخ سفید مبدل به کاخ سیاه بشود، گرچه همیشه بوده است. لکن این متفرقهگویی و اضطرابی که در کاخ سفید پیدا شد و در طرفداری امریکا، حکایت از عظمت مسئله میکند.
یک مقام عالیرتبه- به قول خودشان- از امریکا به طور قاچاق و با تذکره جعلی وارد ایران میشود، در صورتی که ایران نمیداند چی است. به مجردی که وارد میشود معلوم میشود که این از مقامات امریکا است، ایران او را در یک جایی تحت نظر قرار میدهد و او با هرکسی خواستهاست ملاقات کند، ملاقات نمیکند. اونی که ادعا میکند “اگر من به شوروی رفته بودم رئیس شوروی سه مرتبه به دیدن من میآمد،” گمان میکند این جا هم شوروی است! این جا کشور اسلام است؛ این جا، نه کرملین قابل این است که ازش ذکری بشود و نه کاخ سیاه، اینجا کشور رسول خداست. این جا کشور حضرت صادق است؛ این جا پاسدارهای ما شرافت دارند بر کاخنشینها؛ این جا بسیجیهای ما و امت ما شرافت دارند بر تمام کاخنشینهای عالم و همه کسانی که ادعای پوچ خودشان را میکنند و گمان میکنند که باید عالم پیش آنها خاضع باشد. آنهایی که میگفتند ما چه میکنیم و چه میکنیم و قطع رابطه میکنیم و از این مسائل میگفتند، امروز معلوم شد با عجز و ناله در پیشگاه این ملت آمدهاند و میخواهند که رابطه برقرار کنند، میخواهند عذر تقصیر بخواهند و ملت ما قبول نمیکند.(1365/8/29)
2- ترس آمریکا از صدور انقلاب اسلامی
3- تاثیر ایران برافزایش یا کاهش قیمت نفت و تاثیرپذیری صنایع آمریکا از آن
بنابر دلایلی که بیان شد، نویسنده کتاب عقاب و شیر، اعتقاد دارد که؛
زمانی که از یک دیدگاه استراتژیک به نزدیک شدن آمریکا به ایران بنگریم، دلایل این اقدام را اجباری می یابیم. عقاب آمریکا نمی توانست با شیر ایران که مقتدرترین نیرو در خلیج فارس بود، رابطه نداشته باشد.
از منظر آمریکایی ها ماجرای مک فارلین در راستای سیاست چماق و هویج علیه ایران صورت گرفت؛ کاخ سفید برای تحقق بخشیدن به تاکتیک فشار و دیپلماسی کسینجر و عملی ساختن حربه چماق و شیرینی در مورد ایران، پس از وارد ساختن فشارهای شدید با ضربات چماق به آن در جریان محاصره اقتصادی و توقیف دارایی های ایران، حمله به طبس، کودتای نوژه، صدور فرمان پنهان برای آغاز جنگ از سوی صدام، شدت بخشیدن به حربه ترور و حمایت آشکار از عراق پس از فتح خرمشهر، روی دیگر سکه فشار و دیپلماسی، یعنی دیپلماسی یا شیرینی را با ورود مک فارلین به صورت ناگهانی، عملی ساخت.
زمینه شکل گیری دیپلماسی مک فارلین
در سال 1364 هـ.ش (1985م) گروهی از مقامات بلند پایه شورای امنیت ملی آمریکا همانند رابرت مک فارلین با همکاری سازمان سیا به سرپرستی ویلیام کیسی برای آزادی گروگان های آمریکایی در لبنان، به دنبال بروز بحران ناشی از تجاوز اسرائیل به جنوب لبنان و گروگان گیری غربی ها و ناتوانی آمریکا در حل این مشکل و همچنین ربوده شدن هواپیمای TWA در خرداد ماه 1364 هـ.ش ( مه 1985) و بی نتیجه ماندن تلاش های سوریه در حل بحران هواپیما ربایی فراهم آمد.
ده روز پس از افشای سفر مک فارلین به تهران، رونالد ریگان رئیس جمهور وقت آمریکا با شرکت در یک نطق تلویزیونی و مورد خطاب قراردادن مردم ایالات متحده، با واکنش نشان دادن در برابر اتهاماتی نظیر «نادیده گرفتن منافع اعراب و چرخش به سمت ایران»، تضعیف متحدان آمریکا و «نقض سیاست تحریم تسلیحاتی ایران از سوی واشنگتن»، سکوت را در هم شکست، ریگان با تایید فعالیت های پنهانی و اشاره به تاریخ شروع این حرکت، درحالی که سعی می کرد دلایلی را به نفع کشور متبوعش بیان دارد، علت اصلی این اقدام را در دستیابی به چهار هدف عمده خلاصه کرد:
اکنون هجده ماه است که ما یک ابتکار سیاسی محرمانه در ارتباط با ایران را در جریان داریم. این ابتکار به خاطر ساده ترین دلایل در جریان قرار گرفت.
1- تجدید روابط با کشور ایران
2- تحقق خاتمه جنگ شش ساله بین ایران و عراق
3- محو کردن تروریسم دولتی و خرابکاری!!
4- تاثیر در بازگشت تمامی گروگان ها
پیامدهای شکست ماجرای مک فارلین
شکست دیپلماسی مک فارلین در قضیه ایران گیت رسوایی بزرگی را برای دستگاه سیاست خارجی آمریکا به دنبال آورد. تا حدی که برخی تحلیل گران سیاسی آن را واترگیت دوم نامیدند.
افشای این ماجرا کاخ سفید را با بحران عظیم داخلی و بین المللی مواجه ساخت.
سرالدون گریفیث» نمایندۀ سابق پارلمان انگلستان در کتابی با عنوان «ایران پرتلاطم» ماجرای حضور تیم آمریکایی در ایران را چنین روایت میکند:«سرهنگ نورث در پی تعهد خود به آزادی گروگانهای آمریکایی، به همراه رئیس خود بادی مک فارلین، به قول یک دلال اسلحه ایرانی به نام منوچهر قربانیفر اعتماد کردند و با گذرنامه و نام جعلی راهی ایران شدند.»
وی در ادامه مینویسد: «دهها کتاب و برنامههای تلویزیونی شرح جزئیات این مأموریت تراژدی-کمیک را نوشتند که بهنوبه خود باعث بیآبرویی آمریکاییان شد. معامله نورث با ایران معامله «موشک در ازای گروگان» بود؛ معاملهای یکطرفه، چراکه ایرانیان موشکها را دریافت کردند، ولی فقط سه تن از گروگانها آزاد شدند.
مهم ترین پیامدهای این ماجرا را می توان به اختصار اینگونه بیان کرد:
1- نادیده گرفتن سیاست تحریم تسلیحاتی از سوی واشنگتن اعتبار ایالات متحده را در نزد متحدان آن در هم شکست.
2- در صحنه داخلی ایالات متحده، تنش های شدیدی در بین نهادها و مراکز تصمیم گیری به خصوص منازعات و کشمکش هایی بین کنگره و قوه مجریه رخ داد. بسیاری از مقامات آمریکا یا استعفا دادند یا تهدید به استعفا نمودند در نهایت عامل اصلی و مجری حربه چماق و شیرینی یعنی مک فارلین نیز از شدت فشارهای وارده اقدام به خودکشی کرد.
3- به موازات افت پرستیژ و اعتبار آمریکا و تشتت به وجود آمده در سیاست خارجی آمریکا، این کشور ابتکار عمل خود را در جنگ ایران عراق از دست داد و در مقابل شوروی سابق جای آن را پرکرد.
4- افشای این ماجرا سبب بروز تنش در روابط عراق و آمریکا گردید. گرچه در چنین وضعیتی کشورهای اروپایی متحد آمریکا، با به دست گرفتن مدیریت بحران و قرار گرفتن در کنار عراق و تقویت بنیه نظامی آن، درصدد خنثی سازی پیروزی های ایران به ویژه در عملیات کربلای 5 و جلوگیری از بازگشت کامل عراق به دامن شوروی برآمدند.
http://basirat.ir/fa/news/84969
در روایت ایرانی از ماجرا با وجود اختلاف نظرها و ابهاماتی که در مورد این ماجرا وجود دارد . این ماجرا به عنوان سندی بر تزویر و خباثت آمریکا و نشانه قدرت و نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه شناخته شد و ایران در این ماجرا ابتکار عمل را به دست گرفت و از آن در جهت اهداف خود بهره گرفت .
حضرت امام در بیانات خود در این باره فرمودند:
یک امر مهمی که در این روز عید باید به همه تبریک عرض بکنم، این انفجار عظیمی است که در کاخ سیاه واشنگتن رخ داد و این رسوایی بسیار مهمی که برای سران کشور امریکا پیدا شد. شما اگر ملاحظه بکنید و ببینید که در تمام دنیا، در سراسر جهان، مطبوعاتشان و رسانههاشان و خطابههاشان، تمام متوجه این معناست که سرپوشی بگذارند بر این رسوایی که برای رئیسجمهور امریکا پیشآمد. رئیسجمهور امریکا در این رسوایی باید عزا بگیرد و کاخ سفید مبدل به کاخ سیاه بشود، گرچه همیشه بوده است. لکن این متفرقهگویی و اضطرابی که در کاخ سفید پیدا شد و در طرفداری امریکا، حکایت از عظمت مسئله میکند.
یک مقام عالیرتبه- به قول خودشان- از امریکا به طور قاچاق و با تذکره جعلی وارد ایران میشود، در صورتی که ایران نمیداند چی است. به مجردی که وارد میشود معلوم میشود که این از مقامات امریکا است، ایران او را در یک جایی تحت نظر قرار میدهد و او با هرکسی خواستهاست ملاقات کند، ملاقات نمیکند. اونی که ادعا میکند “اگر من به شوروی رفته بودم رئیس شوروی سه مرتبه به دیدن من میآمد،” گمان میکند این جا هم شوروی است! این جا کشور اسلام است؛ این جا، نه کرملین قابل این است که ازش ذکری بشود و نه کاخ سیاه، اینجا کشور رسول خداست. این جا کشور حضرت صادق است؛ این جا پاسدارهای ما شرافت دارند بر کاخنشینها؛ این جا بسیجیهای ما و امت ما شرافت دارند بر تمام کاخنشینهای عالم و همه کسانی که ادعای پوچ خودشان را میکنند و گمان میکنند که باید عالم پیش آنها خاضع باشد. آنهایی که میگفتند ما چه میکنیم و چه میکنیم و قطع رابطه میکنیم و از این مسائل میگفتند، امروز معلوم شد با عجز و ناله در پیشگاه این ملت آمدهاند و میخواهند که رابطه برقرار کنند، میخواهند عذر تقصیر بخواهند و ملت ما قبول نمیکند.(1365/8/29)