در دو شماره قبل به بررسی نحوه شکل
گیری روز دانشجو و 16 آذر و جنبش دانشجویی پرداختیم. در این شماره به موضوع جنبش
دانشجویی و جمهوری اسلامی ایران می پردازیم. از نظرات شما استقبال می کنیم.
جنبش
دانشجویی و جمهوری اسلامی
جنبش اصیل دانشجویی
پس از فرو ریختن نظام دیکتاتوری پهلوی و برقراری نظام مقدس جمهوری اسلامی، به تعقیب
آرمانهای بلند خویش در مبارزه با استکبار و عدالت طلبی پرداخت و در 13 آبان 1358
کانون فتنه استکبار را نشانه می رود و با تسخیر لانه جاسوسی و پایین آوردن پرچم
امریکا، شمارش معکوس مرگ یک ابرقدرت را در سطح جهان فریاد می کند. در شرایط پیش
آمده پس از انقلاب، پاسداری از نظام نوپای اسلامی، تلاش برای آبادانی و پیشرفت بخش
های مختلف کشور و مقابله با توطئه های گوناگون استکبار جهانی و ایادی داخلی آن، از
افتخارات ارزشمند جنبش دانشجویی محسوب می گردد؛ آن روز «مهمترین آرمان دانشجویی حفظ
سرزمین بود. بهترین دانشجویان ما در هویزه زیر تانک ها له شدند. بسیاری دانشجویان
به دورترین نقاط کشور برای سازندگی و رفع محرومیت رفتند و فدا شدند؟ در کردستان
چقدر جوان های ما آب کشیدند، راه کشیدند، محرومیت زدایی کردند و در راه بسط عدالت
تلاش کردند و بعد هم شهید شدند؟»[1]
در حقیقت جنبش
دانشجویی که تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به دلیل اینکه بیشترین عمر خود را صرف
«تقابل» و مبارزه با نظام سیاسی و ایجاد انقلاب نموده بود، بعد از پیروزی انقلاب
خود را برخوردار از نظامی اسلامی، مستقل، مردمی، عدالتخواه و استکبار ستیز و خادم
مردم می بیند؛ از این رو با تغییر شرایط وارد عرصه «تعامل» با نظام و مشارکت سیاسی
می شود.[2] هرچند متاسفانه برخی
جریانات وابسته یا گروههایی که تامین منافع خود را با استقلال کشور و جنبش دانشجویی
و تحقق عدالت در تضاد می بیینند؛ با ایجاد فضایی مسموم تلاش می کنند تا جنبش
دانشجویی را به تقابل با نظام اسلامی بکشانند، به تعبیر دکتر احمدی نژاد؛ «سعی می
کنند این ویژگی را به محیط دانشگاه تحمیل کنند که ما به گروهی می گوییم جنبش
دانشجویی که ضدنظام است. این تعریف غلط است. کی چنین چیزی را گفته؟ و کی گفته حالا
چون نظام جمهوری اسلامی تثبیت شده دیگر دانشجو هیچ نقش پیشتازی ندارد. من عرض کردم
عدالت خواهی و استکبار ستیزی. امروز باید توجه داشته باشیم که اصل حفظ استقلال و
دست یابی به استقلال نهایی و حقیقی جز با محو نظام سلطه امکان پذیر نیست. چون نظام
سلطه ماهیتش به گونه ای است که هیچ نوع استقلالی را نمی پذیرد. هیچ نوع نظام مردمی
حقیقی را نمی پذیرد… خوب ما اگر آزادی حقیقی می خواهیم، آزادی حقیقی در یک مبارزه
مستمر است. اگر مردم سالاری می خواهیم لازمه اش عدالت طلبی است. عدالت اگر نباشد
اصل مردم سالاری حرف مفت است. ازبین خواهد رفت. امروز در کجای دنیا مردم سالاری
داریم؟ شبکه های رسانه ای متکی به باندها و احزاب قدرت و ثروت، همة حکومت ها را در
دنیا تخته کرده اند. یک نظام مردمی حقیقی هست، خودشان هم اقرار می کنند. این را حتی
دوست و دشمن ولو با کینه و با بغض می گویند؛ بالاخره این نظام پایگاه هایش مردمی
است. امروز مهمترین رسالت جنبش دانشجویی عدالت خواهی است… و اتفاق در اینجا زمینه
برای پیشتازی، نوآفرینی و ابتکار بسیار زیاد است. و غیر از دانشجو هم نمی تواند.
همان طور که دیدیم مقام معظم رهبری به اعتقاد من قویترین و عمیق ترین خطابشان را
خطاب به حرکت و جنبش دانشجویی ابراز فرمودند با محوریت عدالت خواهی.»[3]
جنبش دانشجویی ایران
بر خلاف سایر جنبش های دانشجویی سه آرمان مهم دارد؛ استقلال طلبی، استکبار ستیزی و
عدالت خواهی و تحقق این آرمان های مقدس جز با «آگاهی از راه و آگاهی از دشمن»[4]
امکان پذیر نیست. در غیر این صورت همانگونه که تجربه های مکرر تاریخی نشان داده،
جنش از اهداف و آرمانهای خویش منحرف و ابزاری برای استکبار جهانی و جریانات سیاسی
قدرت طلب مبدل می گردد. هرگاه جنبش دانشجویی به جناح های سیاسی بپیوندد، از هویت
واقعی و تاریخی خود، که حمایت از مردم بوده است، فاصله می گیرد. از این رو دانشجو
لازم است «سیاسی» بوده و از بینش و تحلیل سیاسی قوی و مشارکت سیاسی سازنده برخوردار
باشد؛ ولی از «سیاست بازی» و افتادن در دام جنجال های سیاسی و جناحی بپرهیزد.
چنانکه یکی از شاخصه های بارز 16 آذر 1332، تشخیص و تحلیل درست و ایفای نقش صحیح
جریان دانشجویی در راستای مصالح ملی در آن برهه از زمان بود. در شرایط کنونی نیز
دانشجو با سرلوحه قرار دادن آرمانهای اسلامی و ملی خویش، وظیفه دانش پژوهی، تعمق،
نو آوری علمی و تلاش در جهت اعتلای اقتصادی و فرهنگی کشور را هرگز از منظر خویش دور
نخواهد ساخت. مقام معظم رهیری در دیدار دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد می فرماید:
«در پایان فقط چند توصیه به دانشجویان عزیز بکنم: در محیط دانشگاه، محیط دانشجوئی،
نقد منصفانه و متقابلاً نقدپذیری متواضعانه هر دو لازم است. جوان، آن هم دانشجو، در
محیط علمی باید ذهنش و زبانش باز باشد؛ نقد کند؛ البته منصفانه باشد. نقد را با
عیبجوئی و با عصبانیت و با بهانه گیری نباید اشتباه کرد؛ اما نقادی باید کرد. در
عین حال نقدپذیر هم باید بود. دیگران هم اگر از ما به عنوان دانشجو، به عنوان تشکل
دانشجوئی نقد کردند، بپذیریم؛ یعنی تحمل کنیم؛ بپذیریم به معنای تحمل کردن است. یک
توصیه ی دیگر: در محیط دانشگاه، تحمل و مدارای سیاسی لازم است. تشکلهای دانشجوئی
نسبت به هم مدارای سیاسی داشته باشند؛ تحمل سیاسی داشته باشند. درگیر کردن مجموعه
های دانشجوئی با هم، نقشه خطرناکی است که کشیده شده است؛ این نقشه را کشیده اند.
باید مراقب باشید. می خواهند تشکلهای دانشجوئی را به جان هم بیندازند. ما همین
اواخر شاهد بودیم که در چند تا دانشگاه داشتند این کار را میکردند. البته دانشجویان
عاقل و با شعور و بلوغِ سیاسی نگذاشتند این اتفاق بیفتد. اما نقشه این است. راه
مواجه هاش هم همین است که مجموعه های دانشجوئی، افراد دانشجوئی و تشکلهای دانشجوئی،
حالت مدارا و تحمل داشته باشند. یک توصیه دیگر، مسأله حفظ اصول و روحیه آرمانگرایی
است. شما محافظه کار نشوید. ممکن است گذشت سن، بعضی ها را محافظه کار کند؛ اما
موتور حرکت، جوانی است. جوان ما نباید محافظه کار شود. جوان باید آرمانگرا باشد. از
آرمان ها کوتاه نیائید. آرمان ها را بخواهید، قله ها را بطلبید، تا یقین بکنیم که
به نیمه راه لااقل خواهیم رسید. البته اگر قله را بطلبید، بنده یقین میکنم به خود
قله هم خواهید رسید. روحیه ی آرمانگرایی را که از جملهی مصادیق روحیهی آرمانگرایی،
تمسک به اصول و مبانی فکری است، از دست ندهید. توصیه ی بعدی، مسألهی خودسازی
اعتقادی و علمی؛ و اعتقادی و عملی است، که بعضی از دانشجویان عزیز هم اینجا تذکر
دادند. «علیکم انفسکم»؛ آن نگاه اسلام به انسان در خطاب فردی را همیشه در نظر داشته
باشید. خودتان را حفظ کنید؛ «علیکم انفسکم». جاده ای که انسان را به خدا و نورانیت
می رساند، جاده ی ترک محرمات و بجا آوردن واجبات است. واجبات را اهمیت بدهید،
گناهان را پرهیز کنید؛ تهذیب یعنی این. چون دل های شما جوان است، نورانی است،
آلودگی بحمداللَّه در دلها و روحهای شما نیست، خدای متعال کمک خواهد کرد؛ تفضل
خواهد کرد. توصیه ی بعدی، مسأله درس خواندن و پرداختن علمی است. حقیقتاً درس
بخوانید. حقیقتاً باید در محیطهای دانشجوئی، جستجوی دانش باشد. آدم می بیند در بعضی
از میحطهای دانشجوئی، دانشجو به معنای واقعی دانش، جو نیست؛ یعنی در جست و جوی دانش
نیست؛ یک چیز حفظی و سر هم بندی است؛ نگذارید این جوری شود. حقیقتاً جوینده دانش
باشید و دانش را فقط خواندنِ متن و فراگرفتن متون ندانید. الان در جمع اساتید، قبل
از اینجا، مطرح می کردم؛ دانشجو بایستی پرسشگر، متعمق، اِشکال کننده به استاد،
جستجوکننده از زوایا و گوشه کنارهای بحث علمی بار بیاید.»[5]
پایان
پی
نوشت ها:
[1]–
برگرفته از: مصاحبه با دکتر احمدی نژاد پیرامون ماهیت و آسیب شناسی جنبش
دانشجویی، مجله زمانه ماهنامه اندیشه و تاریخ سیاسی معاصر ایران، شماره
3-4.
[2]–
جنبش دانشجویی ایران؛ مطالبات و آسیب ها، غلام حسن قیمی، نشریه زمانه.
[3]–
مصاحبه با دکتر احمدی نژاد پیرامون ماهیت و آسیب شناسی جنبش دانشجویی،
پیشین.
[4]–
ر.ک: راز ماندگارى جنبش دانشجویى چیست؟، حسن ابراهیم زاده، مجله پرسمان،
پیش شماره 4.
[5]–
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار دانشجویان دانشگاه فردوسى مشهد،
25/2/1386.