معتقدم رفتار روسیه یک، واکنش عادی به مشکلاتی است که بعد از ماجرای تجاوز به اوکراین برای این کشور پیش آمده است. طبیعی است روسیه، تحریم شده و برای فروش محصولات خود با محدودیت روبهرو است، برای عبور از این چالشها، چارهای ندارد، جز اینکه تخفیفهای قابلتوجهی ارایه کند تا توجه متقاضیان بازار نفت (و سایر بازارها) را به خود جلب کند.
این از اتفاقات روزگار است که کیفیت بخشی از ظرفیتهای نفتی روسیه، مشابه نفت ایران است و ممکن است برخی کشورها، نفت روسیه را جایگزین نفت ایران کنند. در واقع روسیه، عمدا به دنبال مشکل تراشی برای صادرات نفت ایران نیست و تنها به دنبال یافتن مشتریان بیشتر برای فروش نفتش است. همانطورکه ایران هم در ایام تحریم، همه تلاش خود را به کار میگیرد تا نفت بیشتری را بفروشد.
به طور طبیعی همه کشورها به دنبال تامین منافع ملی و اقتصادی خود هستند و برای این منظور روشهای متفاوتی را امتحان میکنند. ایران نیز باید مبتنی بر منافع خود عمل کند و عوامل خارج از متن را وارد پروسه تامین منافع ملیاش نکند.
ممکن است با این توضیحات برخی این پرسش را مطرح کنند که ایران در واکنش به تحرکات اخیر روسیه در بازار نفت، چه واکنشی باید از خود نشان دهد؟ قبل از هر نکتهای باید توجه داشت که ایران، خود ذیل تحریمهای گستردهای قرار دارد و با محدودیتهای زیادی برای فروش نفت خود مواجه است. در این شرایط ایران نیز در نبرد تخفیفها، باید بیشتر از قبل تخفیف بدهد تا بتواند در بازار نفت حضور داشته باشد.در واقع یک رقابتی میان ایران و روسیه بر سر تخفیفهای بیشتر به راه میافتد که منفعت آن متوجه مشتریان بازار نفت میشود.
موضوع کلیدی در این میان، آسیبهای فزاینده برآمده از تحریمها است. مدتهاست که کارشناسان اقتصادی و تحلیلگران از آسیبهای تحریمها سخن میگویند و خواستار پایان بخشیدن به زنجیره تحریمها هستند، اما افراد و جریاناتی در کشور وجود دارند که منکر تاثیر مخرب تحریمها در شوون مختلف زندگی مردم هستند.
شخصا معتقدم در پیش گرفتن سیاست تنشزدایی و ایجاد ارتباط مناسب با جهان پیرامونی یکی از نخستین ضرورتهایی است که هر کشوری باید در پیش بگیرد. با نگاهی به تجربه دهههای اخیر نیز مشخص میشود، بهترین عملکرد اقتصادی ایران، مربوط به دورهای است که دولت وقت (حدفاصل سالهای ۷۶ تا ۸۴) گفتمان مدارا، تنشزدایی، شایستهسالاری و گفتوگو را در پیش گرفته بود و تلاش میکرد مناسبات ارتباطی سامان یافتهای با جهان برقرار سازد.
در نقطه مقابل بخش اعظم مشکلات امروز کشورمان به دلیل بیتوجهی به قطعنامههایی است که از اواخر دهه ۸۰ خورشیدی توسط شورای امنیت سازمان ملل، صادر شدند و دولت وقت آنها را کاغذ پارههای بیارزش میدانست، بنابراین در این شرایط پیچیده و حساس، ایران در وهله نخست، باید به دنبال احیای برجام و پایان دادن به زنجیره تحریمهای اقتصادی باشد. ایران از یک طرف برای تداوم فروش نفت و حضور در بازارهای تجاری بینالمللی و از سوی دیگر برای جذب سرمایههای خارجی نیازمند احیای برجام و پایان تحریمها است.
نباید فراموش کرد که دههها است، ایران سرمایهگذاری مطلوبی روی صنایع نفت، گاز و… خود نداشته و برای بهرهبرداری مناسب از این ظرفیتهای اقتصادی، نیازمند جذب سرمایههای خارجی است. با تداوم تحریمها، نمیتوان سرمایهگذاران خارجی را مجاب به حضور در ایران کرد، بلکه باید تحریمها پایان پیدا کنند و در مرحله بعد نیز سیاستهای تعاملی با سایر کشورها در پیش گرفته شود.
تحلیلها حاکی از آن است که ایران حداکثر طی ۳ الی ۴ دهه آینده میتواند از فروش نفت و گاز خود بهرهمند شود. این مقطع تاریخی، فرصتی است که از آن میتوان برای تبدیل درآمدهای نفتی به سرمایههای میاننسلی بهره برد. نباید به سادگی این فرصت را از دست داد و کشور را پشت خاکریزهای تحریم گرفتار ساخت.
چشمانداز قیمت نفت در آینده به رخدادهای اوکراین و تصمیمات روسیه وابسته است. اگر نبرد در اوکراین ادامه داشته باشد و امریکا، اروپا و… تحریمها علیه روسیه را تداوم بخشند، قیمت نفت در دالان صعودی قرار خواهد گرفت اما اگر مذاکرات میان روسیه و اوکراین و غرب به نتیجه برسد، احتمال پایین آمدن قیمت نفت وجود دارد. در حال حاضر، ایران و ونزوئلا بزرگترین ذخایر نفت خارج از بازار را دارند. هر دو کشور نیز تحریم هستند. اگر برجام احیا شود و مذاکرات امریکا با ونزوئلا نیز به سرانجام برسد، ممکن است بازار کمی به سمت تعادل حرکت کند. اما اگر این تحریمها ادامه داشته باشد، قیمت نفت همچنان صعودی خواهد بود.
در این میان همانطور که اشاره شد، همه کشورها به دنبال تامین منافع ملی خود هستند، ایران نیز باید سعی کند گزارههایی را به کار بگیرد که نهایتا بیشترین آورده را برایش داشته باشد. واقع آن است که تحریمهای اقتصادی هیچ تناسبی با منافع ملی ایران ندارند.
21302