۱۳۹۶/۱۲/۲۱
–
۲۶۵ بازدید
چگونه می توانم با همسر خود زندگی معنوی و الهی داشته باشم تا زندگی زناشویی ما مورد رضایت پرودگار باشد؟
منظور از کسب معنویت در زندگی مشترک نیز اقدام هر یک از زن و شوهر در مسیر توجه به خدا است که در پرتو اطاعت زن و شوهر از دستورهای الهی و در سایه دین داری آنها به دست می آید.
در پژوهشی این نتیجه به دست آمد که هر مقدار نگرش دینی افراد قوی تر باشد، رضایت از زندگی آنان افزایش می یابد و هر چقدر اعتقاد به خداوند و دستورات او محکم تر باشد، زندگی زناشویی از ثبات بیشتری برخوردار بوده و آرامش بیشتری در خانواده حاکم خواهد بود.[ مجتبی حیدری، دینداری و رضامندی خانوادگی، ص192و202.]
هانت[1. Hunt.] نیز پس از بررسی سازگاری زناشویی زوج ها اعلام کرد، مذهب وباورهای مذهبی، با سازگاری زناشویی و سازگاری و رضامندی از زندگی ارتباط دارد و این افراد سازگاری و رضایت بیشتری از زندگی دارند.[ همان، ص34.]
معنویت، مصادیق و نمودهایی دارد که نمونه هایی از آنها عبارتند از:
1. اعتقاد به خداوند
توحید و خداپرستی موجب می شود نگرش فرد به همه هستی و زندگی انسان، هدف دار و معنادار باشد و در رفتارها با انسجام،[ بقره 2، آیه 156.] وحدت رویه و آرامش عمل کند.[ فتح 48، آیه 4.]
باور به خدا، همه رفتارها و زندگی خانوادگی را به سوی کسب رضایت خداوند، سوق می دهد[ انعام 6، آیه 162.]؛ زیرا فردی که خدا را ناظر و همراه خود[ حدید 57، آیه 4.] می بیند، تلاش می کند در برخورد با اعضای خانواده و انجام وظایف خانوادگی، رضایت او را جلب نماید.
توجه به عدالت خداوند و اینکه هیچ گونه ظلمی را روا نمی دارد[ نساء، آیه 40؛ یونس، آیه 44؛ توبه، آیه 70 و آیات بسیار دیگر.] و حق هیچ موجودی را ضایع نمی کند،[ کهف 18، آیه 30.] زمینه شناختی دیگری برای مهار رفتاری اعضای خانواده است، به گونه ای که هرچه این حالت قوی تر باشد، مشکلات فرد کمتر خواهد بود و چنین فردی به ناظر و داور بیرونی برای حل مشکلات خود نیاز نخواهد داشت.
گاهی سستی اراده، ترس، غم، اضطراب موجب می شود اعضای خانواده نتوانند برای حل مشکل اقدام مناسب انجام دهند. توکل اعضای خانواده بر خدا باعث تقویت اراده آنها و کوشش برای حل مسائل زندگی و رسیدن به تعادل و سازگاری می شود.[ دیمائتو، روان شناسی سلامت، ج2، ص757.]
در تحقیقی که درباره رابطه توکل انجام گرفت، این نتیجه حاصل شده که کسانی که بر خداوند توکل دارند، از عزت نفس بالایی برخوردار بوده و در زندگی احساس نیرومندی و کارآمدی می کنند. اینها در مشکلات زندگی مقاوم بوده و با اراده ای قوی که در سایه اعتماد به خداوند به دست آورده اند، بر مشکلات غلبه می کنند.[ همان، ص225.]
2. اعتقاد به نبوت و امامت
راه منحصر به فرد شناخت تعالیم دین، پس از کلام خداوند، سخنان پیامبر (صلی الله علیه و آله) و جانشینان ایشان است، به گونه ای که حتی استفاده صحیح از کلام خداوند نیز مبتنی بر شناخت و درک سخنان اولیای دین است.
دومین نقش پیامبر (صلی الله علیه و آله) و امامان علیهم السلام جنبه «الگودهی» آنان است؛ زیرا پیروی و همانندی با انسان هایی که تعالیم دین به طور کامل در آنها تجلّی یافته در چگونگی روابط اعضای خانواده و نوع رفتار آنان، بسیار مؤثر است.
3. اعتقاد به معاد
امروزه علیرغم پیشرفت های علمی و کاهش مشکلات زندگی، اضطراب ها و نگرانی ها که بخشی از آن بر اثر احساس بی هدفی و پوچی در زندگی است، رو به فزونی است.[ کارل گوستاو یونگ، روان شناسی و دین، صص 174و 85،13،12.]
اثر اول اعتقاد به زندگی پس از مرگ این است که، خانواده را متوجه اهداف پایداری می کند که موجب پیوند بیشتر اعضای خانواده می شود؛[ واکر هاپ، «دین به زندگی معنا می بخشد»، ترجمه اعظم پویا، مجله نقد و نظر، سال هشتم، ش1و2، ص 141.] از این رو، در خانواده های برخوردار از این باور، اعضای خانواده سال های طولانی خود را با حمایت عاطفی و احساس رضایت بخش از زندگی ادامه می دهند. اینها به پاداش الهی، باور و اعتقاد قلبی دارند و زندگی را منحصر در این دنیا نمی بینند.
اثر دوم باور به معاد، ایجاد انگیزه ای است که اعتقاد به پاداش ها و نعمت های اخروی در برابر انجام وظایف خانوادگی به فرد داده می شود.
در این باره خداوند می فرماید: «شما و همسرانتان در نهایت شادمانی وارد بهشت شوید. سینی هایی از طلا و جام هایی در برابر آنها می گردانند و در آنجا آنچه دل ها بخواهد و چشم ها از آن لذت ببرد، موجود است و شما در آن جاودانید، و این همان بهشتی است که به خاطر اعمالی که انجام می دادید، وارث آن شده اید».[ زخرف 43، آیه 70ـ72.]
اثر سوم باور به معاد، نقش آن در مقابله مناسب اعضای خانواده با مشکلاتی نظیر فقدان عزیزان، یا مشکلات بسیار شدید اقتصادی است. برخی مشکلات جبران ناپذیر است و افراد تنها با توجه به پاداش های زندگی اخروی می توانند خود را آرامش بخشند.
اثر چهارم باور به معاد، نقش مهارکننده و بازدارنده آن است. بسیاری از مشکلات خانواده ها به عدم رعایت حقوق یکدیگر، تحمیل خواسته ها و پرخاشگری ها مربوط می شود. باور به معاد و یادآوری عواقب تجاوز به حقوق دیگران و عدم انجام مسئولیت ها، افراد را از رفتارهای نامناسب بازمی دارد.
قال الصادق (علیه السلام): «ملعونةٌ ملعونةٌ إمرأةٌ تؤی زوجها و تغمّه، و سعید إمرأةٌ تکرم زوجها ولا توْذیه»[ بحارالانوار، ج100، ص253.]؛ «از رحمت خدا به دور است زنی که شوهر خود را اذیت کند و ناراحتش نماید؛ و سعادت مند است زنی که شوهر خود را اکرام کند و او را اذیت نکند».
و قال رسول اللّه (صلی الله علیه و آله): «من ضرب امرأة بغیر حقٍّ فأنا خصمه یوم القیامة»[ دیلمی، ارشاد القلوب، ج1، ص175.]؛ «کسی که همسرش را بدون دلیل بزند، در روز قیامت من دشمن او خواهم بود».
نقش اعمال عبادی مانند: نماز، دعا، روزه در تحکیم خانواده، علاوه بر دوری از تکبر و غفلت، باعث آرامش دل و صفای درون اعضای خانواده می شود.
تحقیقات نیز نشانگر آن است که نیایش و ارتباط با خدا یا به صورت مستقیم در رضامندی زناشویی و استحکام خانواده دخالت داشته و یا از طریق به وجود آوردن ویژگی و صفاتی در افراد که آن ویژگی ها در ثبات زندگی سهیم هستند. به عنوان مثال جریگان[1. Jerrigan.] و ناک[2. Nack.] بعد از بررسی تحقیقات خود بهاین نتیجه رسیده اند که انجام رفتارهای مذهبی، مهم ترین عامل ثبات و پایداری ازدواج است.
در حقیقت افرادی که التزام به فعالیت های مذهبی دارند، در مقایسه با دیگران، گرایش بیشتری به ازدواج پایدار دارند. بیشتر این افراد مشکلات ارتباطی، عدم توافق، عدم صداقت و مصرف مواد کمتری دارند.[ دیوید فونتانا، روان شناسی دین و معنویت، ص356.]
کوینگ و لارسون نیز در تحقیقات خود نتیجه می گیرند که افراد مؤمن و ملتزم به دستورات دینی، کمتر دچار بی بندوباری جنسی، همسرآزاری و الکل هستند.[ همان، ص343.]
توجه به این تحقیقات بیانگر آن است که اعتقادات و باورهای مذهبی و انجام اعمال عبادی، نقش زیادی در استحکام و ثبات خانواده دارد که شرح نحوه تأثیرگذاری آن عبارت است از:
الف. تأثیر نماز بر استحکام خانواده
در خانه ای که تشکر و سپاسگزاری از یکدیگر وجود داشته باشد، دل سردی ها و ناپایداری ها راه نمی یابد. وجود دل های پرمحبّت و باصفا، کانون خانواده را گرم و روابط عاطفی را در آن مستحکم می سازد؛ زیرا آدمی در برخورد با افراد صمیمی و مهربان، احساس آزردگی و سرخوردگی کمتری می کند و خود را در محیطی آرام و سرشار از روابط گرم می یابد.[ جمعی از نویسندگان، خانواده و نماز، ص 50و 51.]
در این میان نماز، گرچه بندگی در برابر خداوند است؛ اما دل آدمی را رقّت بخشیده و به سوی محبّت به مخلوق سمت و سو داده و جمعی صمیمی را در محیط خانواده به وجود می آورد.
در حقیقت نماز برترین جلوه های عشق را به نمایش می گذارد و می تواند عاملی اساسی در ایجاد علاقه بین زن و شوهر و سایر اعضای خانواده باشد؛ زیرا آنان که عاشق خدایند، جلوه های دیگر خالق (همسر و فرزندان) را نیز دوست داشته و به آنان همچون نشانه های خالق می نگرند. به همین دلیل است که وقتی به شکرگزاری معبود خود می پردازند، نمی توانند نسبت به مخلوق خدا شاکر نباشند؛ زیرا حضرت امام رضا (علیه السلام) در روایتی می فرمایند: «هر کسی از فردی که به او خوبی کرده تشکر نکند، شکر خدای عزّوجل را به جای نیاورده است».[ مجلسی، بحارالانوار، ج 68، ص 44.]
از سوی دیگر نماز عاملی مهم برای دست یابی به آرامش روانی است؛ بنابراین اگر همه اعضای خانواده و به ویژه زن و شوهر نمازگزار باشند، آرامش روانی را برای خانواده به ارمغان آورده و در پناه آن با موفقیت و رضایت کامل زندگی می کنند؛ زیرا احساس گناه، اضطراب و افسردگی در آنان کاهش پیدا نموده و در پی آن اعتماد به نفس و امید به آینده در چنین خانوادهای افزایش می یابد.
ب. تأثیر دعا بر استحکام خانواده
التزام افراد خانواده به ویژه همسران به دعا، علاوه بر جنبه های معنوی خود در آرامش و استحکام خانواده نیز نقش زیادی دارد، به گونه ای که تحقیقات پژوهشگران، اثربخشی استفاده از دعا را در درمان افسردگی، مشکلات زناشویی و… سودمند گزارش نموده اند.
میلر[1. Miller.] بر این باور است که دعا به فرد کمک می کند تا از موقعیت های دشوارزندگی به آسانی بگذرد.
مالتبی[2. Maltby.] نیز مطرح می کند که دعا با بهداشت روانی افراد ارتباط زیادی داشتهو عامل مهمی[ رضا شجاعیان و همکاران، ارتباط دعا با سلامت روانی…، مجله اندیشه و رفتار، شماره 30، ص34.] در استحکام و بنیاد خانواده ایجاد می نماید. به همین دلیل است که در روایات معصومین علیهم السلامبه دعا و مناجات در مراحل مختلف شکل گیری خانواده از جمله انتخاب همسر شایسته، شب زفاف و عروسی و… اشاره شده است.
ج. تأثیر روزه داری در استحکام خانواده
خانواده ای که از سلامت روان و مهارگری خوبی برخوردار باشند در زندگی خود آرامش و موفقیّت بیشتری خواهند داشت.
در پژوهشی که درباره تأثیر روزه بر سلامت روانی انجام شد مشاهده شد که تفاوت معناداری بین افرادی که التزام به روزه داری داشته اند با افرادی که التزام نداشته اند، وجود دارد و سلامت روانی افراد روزه دار بیشتر از دیگران بوده است. همچنین سلامت روانی افراد قبل از ماه رمضان در مقایسه با بعد از ماه رمضان، متفاوت بوده و بعد از ماه رمضان از سلامت روانی بهتری برخوردار بوده اند.[ نقش دین در بهداشت روانی، ج1، ص249ـ251.]
از فایده های بزرگ روزه، تربیت روح، تقویت اراده و تعدیل غرایز انسانی است؛ زیرا روزه دار با وجود گرسنگی، تشنگی و خودداری از لذّت های دیگری که باید از آن چشم بپوشد، روح و اراده خویشتن را تقویت می کند. همچنین روزه واقعی زمینه ارتکاب گناهان مربوط به چشم، گوش، دست و پا را از بین می برد؛ زیرا روزه دار می داند که نباید چشم به حرام باز کند و نباید حرامی بشنود.
امام صادق (علیه السلام)در این باره می فرماید: «بدانید که روزه، تنها پرهیز از خوردن و آشامیدن نیست…؛ پس هنگامی که روزه هستید، زبان خود را از دروغ حفظ کنید، چشم های خود را از حرام بپوشانید؛ با یکدیگر دعوا نکنید، به همدیگر حسد نورزید، غیبت یکدیگر را نکنید، با هم بحث و جدل ننمایید، دروغ نگویید، با یکدیگر مخالفت نکنید، بر هم خشم نگیرید، به یکدیگر ناسزا نگویید، همدیگر را آزار و اذیت نکنید، به دیگران ستم ننمایید، یکدیگر را به ستوه نیاورید و از یاد خدا و نماز غافل نشوید».[ مجلسی، بحارالانوار، ج 93، ص 292.]
رعایت توصیه ها و آموزه های این حدیث شریف در خانواده و در برخورد با همسر، کانون خانواده را سرشار از انس و الفت نموده، زن و شوهر را به هم نزدیک ساخته و دل های آنان را به همدیگر پیوند می دهد که این مسئله خود به خود استحکام بنیان خانواده را چند برابر می سازد.