۱۳۹۷/۰۵/۰۳
–
۶۸۹ بازدید
درتاریخ پیامبران، کدام زن درزمان کدام پیامبربوده، که گفتند ویژگی هایی داشته که اگر مرد بود پیامبر می شد؟
ما به چنین مطلبی برخورد نکردیم اگر شما در جایی دیدید از همین طریق آدرس منبع یا سند آنرا برای ما ارسال نمایید .ما سوال را جور دیگر مطرح میکنیم : آیا از صد و بیست و چهار هزار پیامبر که خدا فرستاده در بینشان زن هم بوده است؟ چرا خدا زن ها را پیامبر نکرد؟در مورد اموری از این دست به طور قطع نمی توان اظهار نظر کرد . بر اساس دیدگاه قرآن خداوند خود بهتر می داند که رسالت خویش را در کجا قرار دهد: « اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یجَْعَلُ رِسَالَتَهُ(1)خداوند آگاهتر است که رسالت خویش را کجا قرار دهد! » . اما در عین حال از مجموع نکات مطرح شده در این خصوص می توان به این جمع بندی رسید :
مقام پیامبری، همانند مقام امامت یک مسئولیت اجتماعی است . مسئولیت بر عهده کسانی قرار می گیرد که شرایط لازم آن را داشته باشند و لوازم آن را نیز پذیرفته ، اجرا نمایند. از آن جا که وظیفه پیامبری و امامت مستلزم تماس مستقیم و مکرر با مردم و همه انسانها به خصوص طاغیان و ظالمان بوده و این امر هم نیازمند برخورداری از شرایط فیزیکی و جسمانی و روحانی بسیار بالایی است، ناخواسته عده کثیری از انسان ها از مجموعه افراد دارای توانایی احراز این مقام خارج می گردند .
در این میان از آن جا که تبعات و لوازم ناگزیر این مسئولیت خطیر چندان با وضع جسمی و روحی زنان همخوانی نداشته و آسیب های اجتماعی متعددی برای انان در این مواجهه ها مترتب است ، این مسئولیت به زنان واگذار نشده است ؛ در واقع جنس زن بر اساس ویژگی های جسمی و روحی که لازمه طبیعی وجود اوست، توانایی پذیرش آسیب های گوناگون این مسیر را نداشته و در این راه به شدت آسیب پذیر خواهد بود .
اگر با دیده انصاف نگریسته شود، زن به جهت وظایف خاصی که در خلقت برای او تعیین شده است و به جهت موقعیت ویژه ای که در برابر مردان دارد ،کم تر می تواند وظایفی چون پیامبری را به انجام برساند؛ یعنی اینکه ممکن است لیاقت پیامبری را داشته باشد، همان گونه که برخی زنان در همین مرتبه بوده اند، اما در ایفای نقش عملی خود با مشکلاتی روبه رو خواهند بود . مشکلات، راهنمایی و هدایت مردم را با سختی و مشکل مواجه خواهد کرد . در واقع نتیجه نهایی را آن گونه که باید ،حاصل نمی کند .
حقیقت و ماهیت پیامبری دو چیز است ؛
در مرحله اول لیاقت و برخورداری از توان و قابلیت درک و دریافت وحی و ارتباط با عالم غیب که این امر در عهده معدودی از افراد است . تنها انسان های برجسته و فوق العاده از این قابلیت برخوردارند .
در مرحله دوم توانمندی و امکان انتقال معارف و مفاهیم دینی به دیگران ؛ تلاش در مسیر تبلیغ و ترویج این تفکرات و حاکم نمودن اراده و دستورات الهی در سطح جوامع بشری ؛ مقابله با موانع و خطرات پیش روی تفکر دینی و الهی در جامعه .
به طور قطع گام اول این مسیر برای همه انسان ها اعم از زن و مرد میسر بوده حتی زنانی به طور معین در طول تاریخ به عنوان مخاطب کلام الهی و دریافت کننده هدایت های وحیانی برای ما معرفی شده اند که قابلیت ارتباط با عالم غیب را داشته اند. خداوند در مورد مادر حضرت موسی می فرماید :
« وَ أَوْحَیْنا إِلی أُمِّ مُوسی أَنْ أَرْضِعیهِ فَإِذا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقیهِ فِی الْیَمِّ وَ لا تَخافی وَ لا تَحْزَنی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلین ؛ (2) ما به مادر موسی الهام کردیم که: «او را شیر ده . هنگامی که بر او ترسیدی، وی را در دریا (ی نیل) بیفکن . نترس و غمگین مباش، که ما او را به تو باز می گردانیم. او را از رسولان قرار می دهیم!» .
در مورد حضرت مریم موارد متعددی از ارتباط با عالم غیب در قرآن گزارش شده است مانند :
« وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِکَةُ یا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفاکِ عَلی نِساءِ الْعالَمینَ * یا مَرْیَمُ اقْنُتی لِرَبِّکِ وَ اسْجُدی وَ ارْکَعی مَعَ الرَّاکِعینَ ؛ (3)
(به یاد آورید) هنگامی را که فرشتگان گفتند: «ای مریم! خدا تو را برگزیده و پاک ساخته و بر تمام زنان جهان، برتری داده است * ای مریم! (به شکرانه این نعمت) برای پروردگار خود، خضوع کن و سجده به جا آور! با رکوع کنندگان، رکوع کن!» .
در مورد حضرت زهرا سلام الله علیها هم روایات متعددی در مورد محدثه بودن ایشان و کسب برخی معارف و حقایق از عالم غیب به واسطه جبرئیل نقل شده که از عقاید شیعه در مورد این بانوی بزرگوار محسوب می گردد (4) .
اما در مورد بخش دوم حیثیت (نبوت و پیامبری) حقیقت آن است که این امر نه در توان همین زنان برجسته بود و نه با هدف های اخلاقی ادیان سازگاری داشت . به شکل طبیعی هم به نتیجه و سرانجام موفقی نمی رسید ؛ در واقع رسالت اصلی زن و مسئولیت خطیر سامان دهی به نظام خانواده و توالد و تناسل و تربیت نسل های آینده مسئولیت خطیری است که با احراز این گونه مسئولیت های خطیر الهی منافات دارد و با هم قابل جمع نیست .
ممکن است گفته شود که می توان به خاطر انجام وظیفه مهم تری مانند رسالت از برخی مسئولیت های دیگر مانند مادری و همسری چشم پوشید و… ؛ اما حقیقت آن است که حتی اگر این موارد را نادیده بگیریم ساختار طبیعی جسمی و روحی زن با برخی تبعات و لوازم رسالت همخوانی ندارد ، زیرا مسئولیت رسالت تنها در گفتار و موعظه و رفتارهای عاطفی خلاصه نمی شود ، بلکه در موارد بسیار مقابله و نبرد مستقیم با ظالمان و طاغیان و برخورد خشن و تند بر علیه متکبران و جائران نیز از ضرورت های موفیت در این مسیر است .
روشن است که در بسیاری از این امور توانایی طبیعی مردان به مراتب بیش از زنان است . زنان نمی توانند در این حوزه موفقیت چندانی داشته باشند ؛ همه این موارد به اضافه محدودیت های طبیعی جسمی زنان مانند نقاهت و افت توانایی ها در دوران قاعدگی و یا محدودیت های طبیعی در برخورد با مردان نامحرم و اموری از این قبیل عدم تناسب احراز این مسئولیت از جانب زنان را موجه و منطقی می نماید .
با توجه به همه آنچه گفته شد روشن است که مقایسه توان احراز این مسئولیت با توان مدیریتی برخی از بانوان امری صحیح نیست، زیرا این توان مدیریتی در مقام پذیرش اصل جایگاه و توانمندی ایشان و در مسئولیت های خاصی رقم خورده و آن هم محدود در امور خاص و معینی است ،نه این که فردی از ابتدا بخواهد اموری نظیر ارتباط خود با عالم غیب یا نادرستی تفکر رایج در جامعه و عقاید سنتی مردم را به جامعه بقبولاند و برای اثبات این امر و جلب موافقان و مریدان به مبارزه بپردازد .
بنا بر این اگر مقصودتان از سؤال رسیدن به درجات و کمالات انبیا(ع) است، در طول تاریخ زنانی به این مقام رسیده و حتی مشمول خطاب وحی واقع شده اند ؛ اما اگر مقصود رسالت عملی و اجتماعی است؛ این مسئله چون همراه با بسیاری از معضلات و مشکلات می باشد، عملاً برای زنان آن گونه که لازم بود، تحقق نمیپذیرفت، به همین خاطر بر زنان چنین تکلیفی نشده است.
پیامبری یک حق نیست که از آنان سلب شده باشد ، بلکه یک مسئولیت اجتماعی است، اما زنان از مقام پیامبری که مقام انسان کامل است، محروم نیستند .
برگرفته از پایگاه مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
پی نوشت :
1. انعام(6) آیه 124.
2. قصص (28) آیه 7.
3. آل عمران (3) آیات 42-43.
4. ثقة الاسلام کلینی، الکافی ، دار الکتب الإسلامیة تهران، 1365 ه ش . ج 1 ص 240
مقام پیامبری، همانند مقام امامت یک مسئولیت اجتماعی است . مسئولیت بر عهده کسانی قرار می گیرد که شرایط لازم آن را داشته باشند و لوازم آن را نیز پذیرفته ، اجرا نمایند. از آن جا که وظیفه پیامبری و امامت مستلزم تماس مستقیم و مکرر با مردم و همه انسانها به خصوص طاغیان و ظالمان بوده و این امر هم نیازمند برخورداری از شرایط فیزیکی و جسمانی و روحانی بسیار بالایی است، ناخواسته عده کثیری از انسان ها از مجموعه افراد دارای توانایی احراز این مقام خارج می گردند .
در این میان از آن جا که تبعات و لوازم ناگزیر این مسئولیت خطیر چندان با وضع جسمی و روحی زنان همخوانی نداشته و آسیب های اجتماعی متعددی برای انان در این مواجهه ها مترتب است ، این مسئولیت به زنان واگذار نشده است ؛ در واقع جنس زن بر اساس ویژگی های جسمی و روحی که لازمه طبیعی وجود اوست، توانایی پذیرش آسیب های گوناگون این مسیر را نداشته و در این راه به شدت آسیب پذیر خواهد بود .
اگر با دیده انصاف نگریسته شود، زن به جهت وظایف خاصی که در خلقت برای او تعیین شده است و به جهت موقعیت ویژه ای که در برابر مردان دارد ،کم تر می تواند وظایفی چون پیامبری را به انجام برساند؛ یعنی اینکه ممکن است لیاقت پیامبری را داشته باشد، همان گونه که برخی زنان در همین مرتبه بوده اند، اما در ایفای نقش عملی خود با مشکلاتی روبه رو خواهند بود . مشکلات، راهنمایی و هدایت مردم را با سختی و مشکل مواجه خواهد کرد . در واقع نتیجه نهایی را آن گونه که باید ،حاصل نمی کند .
حقیقت و ماهیت پیامبری دو چیز است ؛
در مرحله اول لیاقت و برخورداری از توان و قابلیت درک و دریافت وحی و ارتباط با عالم غیب که این امر در عهده معدودی از افراد است . تنها انسان های برجسته و فوق العاده از این قابلیت برخوردارند .
در مرحله دوم توانمندی و امکان انتقال معارف و مفاهیم دینی به دیگران ؛ تلاش در مسیر تبلیغ و ترویج این تفکرات و حاکم نمودن اراده و دستورات الهی در سطح جوامع بشری ؛ مقابله با موانع و خطرات پیش روی تفکر دینی و الهی در جامعه .
به طور قطع گام اول این مسیر برای همه انسان ها اعم از زن و مرد میسر بوده حتی زنانی به طور معین در طول تاریخ به عنوان مخاطب کلام الهی و دریافت کننده هدایت های وحیانی برای ما معرفی شده اند که قابلیت ارتباط با عالم غیب را داشته اند. خداوند در مورد مادر حضرت موسی می فرماید :
« وَ أَوْحَیْنا إِلی أُمِّ مُوسی أَنْ أَرْضِعیهِ فَإِذا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقیهِ فِی الْیَمِّ وَ لا تَخافی وَ لا تَحْزَنی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلین ؛ (2) ما به مادر موسی الهام کردیم که: «او را شیر ده . هنگامی که بر او ترسیدی، وی را در دریا (ی نیل) بیفکن . نترس و غمگین مباش، که ما او را به تو باز می گردانیم. او را از رسولان قرار می دهیم!» .
در مورد حضرت مریم موارد متعددی از ارتباط با عالم غیب در قرآن گزارش شده است مانند :
« وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِکَةُ یا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفاکِ عَلی نِساءِ الْعالَمینَ * یا مَرْیَمُ اقْنُتی لِرَبِّکِ وَ اسْجُدی وَ ارْکَعی مَعَ الرَّاکِعینَ ؛ (3)
(به یاد آورید) هنگامی را که فرشتگان گفتند: «ای مریم! خدا تو را برگزیده و پاک ساخته و بر تمام زنان جهان، برتری داده است * ای مریم! (به شکرانه این نعمت) برای پروردگار خود، خضوع کن و سجده به جا آور! با رکوع کنندگان، رکوع کن!» .
در مورد حضرت زهرا سلام الله علیها هم روایات متعددی در مورد محدثه بودن ایشان و کسب برخی معارف و حقایق از عالم غیب به واسطه جبرئیل نقل شده که از عقاید شیعه در مورد این بانوی بزرگوار محسوب می گردد (4) .
اما در مورد بخش دوم حیثیت (نبوت و پیامبری) حقیقت آن است که این امر نه در توان همین زنان برجسته بود و نه با هدف های اخلاقی ادیان سازگاری داشت . به شکل طبیعی هم به نتیجه و سرانجام موفقی نمی رسید ؛ در واقع رسالت اصلی زن و مسئولیت خطیر سامان دهی به نظام خانواده و توالد و تناسل و تربیت نسل های آینده مسئولیت خطیری است که با احراز این گونه مسئولیت های خطیر الهی منافات دارد و با هم قابل جمع نیست .
ممکن است گفته شود که می توان به خاطر انجام وظیفه مهم تری مانند رسالت از برخی مسئولیت های دیگر مانند مادری و همسری چشم پوشید و… ؛ اما حقیقت آن است که حتی اگر این موارد را نادیده بگیریم ساختار طبیعی جسمی و روحی زن با برخی تبعات و لوازم رسالت همخوانی ندارد ، زیرا مسئولیت رسالت تنها در گفتار و موعظه و رفتارهای عاطفی خلاصه نمی شود ، بلکه در موارد بسیار مقابله و نبرد مستقیم با ظالمان و طاغیان و برخورد خشن و تند بر علیه متکبران و جائران نیز از ضرورت های موفیت در این مسیر است .
روشن است که در بسیاری از این امور توانایی طبیعی مردان به مراتب بیش از زنان است . زنان نمی توانند در این حوزه موفقیت چندانی داشته باشند ؛ همه این موارد به اضافه محدودیت های طبیعی جسمی زنان مانند نقاهت و افت توانایی ها در دوران قاعدگی و یا محدودیت های طبیعی در برخورد با مردان نامحرم و اموری از این قبیل عدم تناسب احراز این مسئولیت از جانب زنان را موجه و منطقی می نماید .
با توجه به همه آنچه گفته شد روشن است که مقایسه توان احراز این مسئولیت با توان مدیریتی برخی از بانوان امری صحیح نیست، زیرا این توان مدیریتی در مقام پذیرش اصل جایگاه و توانمندی ایشان و در مسئولیت های خاصی رقم خورده و آن هم محدود در امور خاص و معینی است ،نه این که فردی از ابتدا بخواهد اموری نظیر ارتباط خود با عالم غیب یا نادرستی تفکر رایج در جامعه و عقاید سنتی مردم را به جامعه بقبولاند و برای اثبات این امر و جلب موافقان و مریدان به مبارزه بپردازد .
بنا بر این اگر مقصودتان از سؤال رسیدن به درجات و کمالات انبیا(ع) است، در طول تاریخ زنانی به این مقام رسیده و حتی مشمول خطاب وحی واقع شده اند ؛ اما اگر مقصود رسالت عملی و اجتماعی است؛ این مسئله چون همراه با بسیاری از معضلات و مشکلات می باشد، عملاً برای زنان آن گونه که لازم بود، تحقق نمیپذیرفت، به همین خاطر بر زنان چنین تکلیفی نشده است.
پیامبری یک حق نیست که از آنان سلب شده باشد ، بلکه یک مسئولیت اجتماعی است، اما زنان از مقام پیامبری که مقام انسان کامل است، محروم نیستند .
برگرفته از پایگاه مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
پی نوشت :
1. انعام(6) آیه 124.
2. قصص (28) آیه 7.
3. آل عمران (3) آیات 42-43.
4. ثقة الاسلام کلینی، الکافی ، دار الکتب الإسلامیة تهران، 1365 ه ش . ج 1 ص 240