۱۳۹۷/۰۳/۲۰
–
۱۹۸ بازدید
منبع اصلی شخصیت و ماجرای زندگی نمرود کجاست؟
* کتب تاریخ، آیات قرآن و روایات منابع اصلی مطالعه شخصیت نمرود است. 1. نمرود نمرود بن کنعان بن کوش بن سام بن نوح، پادشاه بابِل در دوران حضرت ابراهیم(ع) بوده است. برخی نمرود را نوه حام فرزند دیگر نوح دانستهاند. نمرود پسر عموی آزر، عموی ابراهیم نیز بود.[۱] ایرانیان به نمرود لقب فریدون دادند.[۲] در برخی منابع از وی با لقب فرعون ابراهیم یاد شده است.[۳] نام نمرود در کنار بُخْتُالنَّصر به عنوان تنها پادشاهان مشرک که در سراسر زمین فرمانروایی کردهاند آمده است.[۴]درباره مدت پادشاهی نمرود گزارشهای متفاوتی ذکر شده است که بیشترین آن ۴۰۰ سال[۵]و پس از آن ۲۷۰، ۷۰[۶] و ۶۹ سال ذکر شده است.[۷]قتل نوزادان پسر
یکی از اقداماتی که در دوره پادشاهی نمرود اتفاق افتاد کشتن نوزادان بود. پس از آنکه منجمان و کاهنان بر اساس محاسبات خود پیشگویی کردند در زمانی خاص پسری به نام ابراهیم در بابِل متولد خواهد شد که با بتپرستی مبارزه میکند و فرمانروایی نمرود را سرنگون خواهد کرد،[۸] نمرود دستور داد تمام زنان باردار را جمع کنند و در صورتی که نوزاد آنان پسر بود آنان را بکشند.[۹] بر اساس برخی گزارشها نمرود در مدت چهل سال هفت هزار کودک را از ترس اینکه شاید یکی از آنان ابراهیم باشد کشت.[۱۰]حضرت ابراهیم به شکلی مخفیانه به دنیا آمد. زمانی که مادر ابراهیم، درد زایمان گرفت مخفیانه از شهر خارج شد و در داخل غاری زایمان کرد و بعد از پوشاندن درب غار به شهر بازگشت. او هر روز برای رسیدگی به فرزند خود مخفیانه به غار میرفت.[۱۱]در گزارشهای دیگر درباره تولد ابراهیم آمده است: نمرود برای کنترل زاد و ولد به همراه خود همه مردان را از شهر خارج کرد و زنان را زیر نظر گرفت. روزی نمرود به وزیر مورد اعتماد خود آزر کاری را سپرد که باید به داخل شهر میآمد و به او یادآور شد در زمان حضورش در شهر به زن خود نزدیک نشود. اما آزر پس از ورود به شهر به زن خود نزدیک شد و پس از آن زن خود را به غاری دور از شهر برد و غذا و لوازم مورد نیاز او را فراهم کرد. بعد از آنکه نمرود مطمئن شد کاهنان در محاسبات خود اشتباه کردند و به همراه مردان به مرکز پادشاهی خود بازگشت، ابراهیم در غار متولد شد.[۱۲] البته این گزارش بر مبنای این است که آزر، پدر حضرت ابراهیم بوده است.
مخالفت با یکتاپرستی
نمرود که بتپرستی را در قلمرو فرمانروایی خود رواج داده بود با دعوت ابراهیم(ع) به یکتاپرستی مخالفت کرد. محل فرمانروایی نمرود بتهای طلایی و گران قیمت وجود داشت.او علاوه بر اعتقاد به بتها خود ادعای مالکیت زمین و خدایی میکرد. حضرت ابراهیم با شیوههای مختلف مردم را به توحید و پرستش خدای یکتا دعوت میکرد.
مجادله نمرود با ابراهیم
پس از آنکه حضرت ابراهیم(ع) به دور از چشم مردم بتها را شکست او را نزد نمرود بردند. ابراهیم(ع) برای اثبات خدای یگانه و رد ادعای ربوبیت نمرود با وی مناظره کرد. این مناظره در حضور مردم برگزار شد. در سوره بقره به مناظره حضرت ابراهیم و نمرود اشاره شده است.[۱۳] در این مناظره ابراهیم(ع) گفت خدای من میمیراند و زنده میکند. نمرود نیز به او پاسخ داد من هم میمیرانم و زنده میکنم. نمرود برای آنکه ادعای خود را در حضور مردم ثابت کند دو زندانی را احضار کرد دستور داد یکی را بکشند و دیگری را آزاد کنند. پس از آن حضرت ابراهیم گفت خدای من خورشید را از مشرق بیرون می آورد تو از مغرب بیرون بیاور. نمرود در پاسخ به این درخواست ابراهیم عاجز ماند. قرآن درباره واکنش نمرود از تعبیر مبهوت شدن کافر (نمرود) استفاده کرده است.[۱۴]مفسران جواب نخست نمرود را نوعی مغالطه دانستهاند که نمرود با استفاده از آن درصدد فریب مردم بود. اما ابراهیم(ع) برای بیتأثیر کردن توطئه نمرود و رد ادعای او درخواست دوم را مطرح کرد.[۱۵]مجازات ابراهیم(ع) با آتش
به دنبال شکست نمرود در مناظره با ابراهیم(ع) در حضور ساکنان بابِل، نمرود به همراه مردم تصمیم گرفتند ابراهیم را به سبب شکستن و توهین به خدایانشان، با آتش مجازات کنند.[۱۶] تصمیم نمرود و بتپرستان در آیه ۶۸ سوره انبیاء ذکر شده است. نمرود دستور داد مکانی را آماده کردند و از همه مردم خواست هیزم برای آتش جمع کنند. جمع کردن هیزم برای مجازات ابراهیم(ع) تا آنجا برای مردم اهمیت پیدا کرد که برخی از زنان نذر کردند در صورت رفع مشکلات و شفای بیماران هیزم برای آتش زدن ابراهیم فراهم کنند.[۱۷] بر اساس برخی گزارشها ساکنین بابل، زمان طولانی را صَرف جمع آوری هیزم کردند.[۱۸]پس از آتش زدن هیزمها به سبب آنکه کسی نمیتوانست برای فرستادن ابراهیم(ع) نزدیک آتش شود او را با منجنیق به داخل آتش پرتاب کردند.[۱۹] به دنبال فرستادن ابراهیم در آتش، به گفته قرآن آتش به فرمان خدا برای او سرد و بیآسیب شد.[۲۰]چند روز پس از این واقعه، نمرود از محل آتش زدن ابراهیم- که همچنان آتش در آن شعلهور بود- میگذشت. او با حالت تردید ابراهیم را دید که در میان آتش نشسته است. برای اینکه از وضعیت ابراهیم(ع) مطمئن شود دستور داد برجی برای او ساختند تا از بالای آن بتواند درون شعلههای آتش را ببیند. پس از آنکه نمرود از سالم ماندن ابراهیم اطمینان یافت به او گفت خدای تو بزرگ است که تو را از آتش حفظ کرد. آیا میتوانی از آتش بیرون بیایی؟ ابراهیم گفت: بله می توانم. نمرود دوباره سؤال کرد اگر در آتش بمانی به تو آسیبی میرساند؟ ابراهیم(ع) پاسخ داد: نه. پس از درخواست نمرود از ابراهیم برای بیرون آمدن از آتش، او در حالی که آتش همچنان شعلهور بود بیرون آمد.[۲۱]آزاد کردن ابراهیم(ع) و قربانی کردن برای خدا
زمانی که نمرود معجزه سرد شدن آتش از سوی خدای یکتا را دید ابراهیم را آزاد کرد و تصمیم گرفت چهار هزار گاو برای خدا قربانی کند. حضرت ابراهیم قربانی او را بدون ایمان به خدای یکتا و دست برداشتن از ادعای خدایی غیرقابل پذیرش دانست. نمرود نیز بدون آنکه یکتاپرستی را قبول کند قربانی کرد.[۲۲]پرواز نمرود برای جنگ با خدا
در منابع تاریخی آمده است نمرود برای پیدا کردن خدای ابراهیم و جنگ با او با استفاده از عقابهای پرورش داده شده و بستن صندوقی به پاهای آنان به آسمان رفت. او در اثر ترس از ارتفاع زیاد و پیدا نکردن خدا در آسمان بر زمین فرود آمد. در گزارشهای تاریخی محل پرواز نمرود را بیتالمقدس و محل فرودش را جبلالدخان ذکر کردهاند.[۲۳]برج بابل
در برخی گزارشهای تاریخی داستان مشابهی درباره رفتن نمرود به آسمان اشاره شده است. بر این اساس نمرود برای رفتن به آسمان و جنگ با خدا برجی بلند ساخت که ارتفاع آن به آسمانها میرسید. این بنا که به برج بابل مشهور است پس از مدتی به فرمان خدا ویران شد. برخی مفسران، آیه ۲۶ سوره نحل را درباره این ماجرا دانستهاند. براساس این آیه خداوند بنای کافرانی را که به دنبال حیله بودند از پایه ویران کرد و سقف آن را بر سرشان خراب کرد.[۲۴]سرنوشت نمرود
پس از ناامید شدن نمرود از یافتن خداوند در آسمان، فرشتهای به صورت انسان نزد نمرود آمد، او را نصیحت و به یکتاپرستی دعوت کرد. فرشته به او گفت: …ای بنده ضعیف با خدای یکتا ستیز مکن و از خدا بترس؛ فرمانروایی و سپاه او از پادشاهی و سپاه تو بیشتر است اگر بخواهد، تو را به ضعیفترین مخلوقاتش هلاک خواهد کرد.[۲۵]نمرود پادشاهی غیر از خودش را انکار کرد و سپاه خدا را به جنگ طلبید. فرشته به او سه روز فرصت داد تا سپاه خود را جمع کند. پس از سه روز به فرمان خدا پشهها آمدند، سپاه نمرود را نیش زدند و به دنبال آن همه سپاهیان فرار کردند. پس از مدتی همان فرشته شکست سپاه نمرود را یادآور شد و دوباره ایمان به خدا را به او توصیه کرد و او را به هلاک شدن تهدید کرد. نمرود این بار نیز قبول نکرد. خداوند پشهای را مأمور کرد. آن پشه از راه بینی وارد سر نمرود شد و شروع به خوردن مغز سرش کرد. شدت درد سر نمرود تا آنجا بود که برای آرام کردن درد او بر سرش میکوبیدند تا پشه اندکی آرام بگیرد. پس از آن هر کس که نزد نمرود میآمد برای احترام بیشتر به جای بوسیدن دست او چکشی گرفته و چندین بار بر سر او میکوبید.[۲۶] بر اساس برخی منابع این وضعیت تا ۴۰ سال ادامه داشت و پس از آن نمرود از دنیا رفت.[۲۷]پانویسها :
بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۸۸۲.
دینوری، اخبارالطوال، ۱۳۷۱ش، ص۳۰.
دینوری، اخبارالطوال، ۱۳۷۱ش، ص۳۱.
ابناثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۴۸.
ابنکثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۴۸.
مقدسی، آفرینش و تاریخ،۱۳۷۴ش، ج۱، ص۴۴۳.
یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۱، ص۸۲.
ابنخلدون، العبر تاریخ ابن خلدون، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۳۲.
یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۲۲؛ طبری، تاریخ، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۷۳.
جوزجانی، طبقات ناصری تاریخ ایران و اسلام، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۲۷.
یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۲۲؛ طبری، تاریخ، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۷۳.
طبری، تاریخ، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۷۳.
سوره بقره، آیه ۲۵۸.
سوره بقره، آیه ۲۵۸.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن کریم، دایرة المعارف قرآن کریم، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۱۹۷.
طبری، تاریخ طبری، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۷۹-۱۸۰.
طبری، تاریخ طبری، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۸۰.
بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۱۳۷.
یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۲۳.
سوره انبیاء، آیه ۶۹.
طبری، تاریخ طبری، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۸۲.
طبری، تاریخ طبری، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۸۲.
طبری، تاریخ طبری، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۲۱۷-۲۱۸؛بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۱۴۷-۱۴۸.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن کریم، دایرة المعارف قرآن کریم، ۱۳۸۲ش، ج۵، ص۴۵۰.
بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۱۴۹-۱۵۰.
بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۱۴۹-۱۵۰؛ابن اثیر، کامل تاریخ بزرگ اسلام و ایران، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۶۱.
مرعشی نجفی، سیدمهدی، حوادث الایام، قم، تولی، ۱۳۸۵ش / نسخه الکترونیکی در پایگاه اینترنتی شبکه الامامین الحسنین للتراث و الفکر الاسلامی، ص۲۱.
منابع
ابناثیر، أبوالفداء اسماعیل بن عمر بن کثیر الدمشقی، البدایة و النهایة، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷ق.
ابناثیر، عزالدین علی، کامل تاریخ بزرگ اسلام و ایران، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، تهران، مؤسسه مطبوعاتی علمی، ۱۳۷۱ش.
ابنخلدون، عبدالرحمن بن محمد، العبر تاریخ ابن خلدون، ترجمه عبدالمحمد آیتی، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
بلعمی، محمد بن محمد، تاریخنامه طبری، تحقیق: محمد روشن، تهران، سروش، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
جوزجانی، منهاجالدین سراج، طبقات ناصری تاریخ ایران و اسلام، تحقیق: عبدالحی حبیبی، تهران، دنیای کتاب، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
دینوری، ابوحنیفه احمد بن داود، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، نشرنی، چاپ چهارم، ۱۳۷۱ش.
ابناثیر، أبوالفداء اسماعیل بن عمر بن کثیر الدمشقی، البدایة و النهایة، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷ق.
طبری، محمد بن جریر تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، چاپ پنجم، ۱۳۷۵ش.
مقدسی، مطهر بن طاهر، آفرینش و تاریخ، ترجمه محمد رضا شفیعی کدکنی، تهران، آگه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب ابن واضح، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ ششم، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۲۳.
یعقوبی، احمد بن ابییعقوب، تاریخ یعقوبی، بیروت،دار صادر، بیتا.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن کریم، دایرة المعارف قرآن کریم، قم، بوستان کتاب، چاپ سوم، ۱۳۸۲ش.
منبع :
ویکی شیعه
یکی از اقداماتی که در دوره پادشاهی نمرود اتفاق افتاد کشتن نوزادان بود. پس از آنکه منجمان و کاهنان بر اساس محاسبات خود پیشگویی کردند در زمانی خاص پسری به نام ابراهیم در بابِل متولد خواهد شد که با بتپرستی مبارزه میکند و فرمانروایی نمرود را سرنگون خواهد کرد،[۸] نمرود دستور داد تمام زنان باردار را جمع کنند و در صورتی که نوزاد آنان پسر بود آنان را بکشند.[۹] بر اساس برخی گزارشها نمرود در مدت چهل سال هفت هزار کودک را از ترس اینکه شاید یکی از آنان ابراهیم باشد کشت.[۱۰]حضرت ابراهیم به شکلی مخفیانه به دنیا آمد. زمانی که مادر ابراهیم، درد زایمان گرفت مخفیانه از شهر خارج شد و در داخل غاری زایمان کرد و بعد از پوشاندن درب غار به شهر بازگشت. او هر روز برای رسیدگی به فرزند خود مخفیانه به غار میرفت.[۱۱]در گزارشهای دیگر درباره تولد ابراهیم آمده است: نمرود برای کنترل زاد و ولد به همراه خود همه مردان را از شهر خارج کرد و زنان را زیر نظر گرفت. روزی نمرود به وزیر مورد اعتماد خود آزر کاری را سپرد که باید به داخل شهر میآمد و به او یادآور شد در زمان حضورش در شهر به زن خود نزدیک نشود. اما آزر پس از ورود به شهر به زن خود نزدیک شد و پس از آن زن خود را به غاری دور از شهر برد و غذا و لوازم مورد نیاز او را فراهم کرد. بعد از آنکه نمرود مطمئن شد کاهنان در محاسبات خود اشتباه کردند و به همراه مردان به مرکز پادشاهی خود بازگشت، ابراهیم در غار متولد شد.[۱۲] البته این گزارش بر مبنای این است که آزر، پدر حضرت ابراهیم بوده است.
مخالفت با یکتاپرستی
نمرود که بتپرستی را در قلمرو فرمانروایی خود رواج داده بود با دعوت ابراهیم(ع) به یکتاپرستی مخالفت کرد. محل فرمانروایی نمرود بتهای طلایی و گران قیمت وجود داشت.او علاوه بر اعتقاد به بتها خود ادعای مالکیت زمین و خدایی میکرد. حضرت ابراهیم با شیوههای مختلف مردم را به توحید و پرستش خدای یکتا دعوت میکرد.
مجادله نمرود با ابراهیم
پس از آنکه حضرت ابراهیم(ع) به دور از چشم مردم بتها را شکست او را نزد نمرود بردند. ابراهیم(ع) برای اثبات خدای یگانه و رد ادعای ربوبیت نمرود با وی مناظره کرد. این مناظره در حضور مردم برگزار شد. در سوره بقره به مناظره حضرت ابراهیم و نمرود اشاره شده است.[۱۳] در این مناظره ابراهیم(ع) گفت خدای من میمیراند و زنده میکند. نمرود نیز به او پاسخ داد من هم میمیرانم و زنده میکنم. نمرود برای آنکه ادعای خود را در حضور مردم ثابت کند دو زندانی را احضار کرد دستور داد یکی را بکشند و دیگری را آزاد کنند. پس از آن حضرت ابراهیم گفت خدای من خورشید را از مشرق بیرون می آورد تو از مغرب بیرون بیاور. نمرود در پاسخ به این درخواست ابراهیم عاجز ماند. قرآن درباره واکنش نمرود از تعبیر مبهوت شدن کافر (نمرود) استفاده کرده است.[۱۴]مفسران جواب نخست نمرود را نوعی مغالطه دانستهاند که نمرود با استفاده از آن درصدد فریب مردم بود. اما ابراهیم(ع) برای بیتأثیر کردن توطئه نمرود و رد ادعای او درخواست دوم را مطرح کرد.[۱۵]مجازات ابراهیم(ع) با آتش
به دنبال شکست نمرود در مناظره با ابراهیم(ع) در حضور ساکنان بابِل، نمرود به همراه مردم تصمیم گرفتند ابراهیم را به سبب شکستن و توهین به خدایانشان، با آتش مجازات کنند.[۱۶] تصمیم نمرود و بتپرستان در آیه ۶۸ سوره انبیاء ذکر شده است. نمرود دستور داد مکانی را آماده کردند و از همه مردم خواست هیزم برای آتش جمع کنند. جمع کردن هیزم برای مجازات ابراهیم(ع) تا آنجا برای مردم اهمیت پیدا کرد که برخی از زنان نذر کردند در صورت رفع مشکلات و شفای بیماران هیزم برای آتش زدن ابراهیم فراهم کنند.[۱۷] بر اساس برخی گزارشها ساکنین بابل، زمان طولانی را صَرف جمع آوری هیزم کردند.[۱۸]پس از آتش زدن هیزمها به سبب آنکه کسی نمیتوانست برای فرستادن ابراهیم(ع) نزدیک آتش شود او را با منجنیق به داخل آتش پرتاب کردند.[۱۹] به دنبال فرستادن ابراهیم در آتش، به گفته قرآن آتش به فرمان خدا برای او سرد و بیآسیب شد.[۲۰]چند روز پس از این واقعه، نمرود از محل آتش زدن ابراهیم- که همچنان آتش در آن شعلهور بود- میگذشت. او با حالت تردید ابراهیم را دید که در میان آتش نشسته است. برای اینکه از وضعیت ابراهیم(ع) مطمئن شود دستور داد برجی برای او ساختند تا از بالای آن بتواند درون شعلههای آتش را ببیند. پس از آنکه نمرود از سالم ماندن ابراهیم اطمینان یافت به او گفت خدای تو بزرگ است که تو را از آتش حفظ کرد. آیا میتوانی از آتش بیرون بیایی؟ ابراهیم گفت: بله می توانم. نمرود دوباره سؤال کرد اگر در آتش بمانی به تو آسیبی میرساند؟ ابراهیم(ع) پاسخ داد: نه. پس از درخواست نمرود از ابراهیم برای بیرون آمدن از آتش، او در حالی که آتش همچنان شعلهور بود بیرون آمد.[۲۱]آزاد کردن ابراهیم(ع) و قربانی کردن برای خدا
زمانی که نمرود معجزه سرد شدن آتش از سوی خدای یکتا را دید ابراهیم را آزاد کرد و تصمیم گرفت چهار هزار گاو برای خدا قربانی کند. حضرت ابراهیم قربانی او را بدون ایمان به خدای یکتا و دست برداشتن از ادعای خدایی غیرقابل پذیرش دانست. نمرود نیز بدون آنکه یکتاپرستی را قبول کند قربانی کرد.[۲۲]پرواز نمرود برای جنگ با خدا
در منابع تاریخی آمده است نمرود برای پیدا کردن خدای ابراهیم و جنگ با او با استفاده از عقابهای پرورش داده شده و بستن صندوقی به پاهای آنان به آسمان رفت. او در اثر ترس از ارتفاع زیاد و پیدا نکردن خدا در آسمان بر زمین فرود آمد. در گزارشهای تاریخی محل پرواز نمرود را بیتالمقدس و محل فرودش را جبلالدخان ذکر کردهاند.[۲۳]برج بابل
در برخی گزارشهای تاریخی داستان مشابهی درباره رفتن نمرود به آسمان اشاره شده است. بر این اساس نمرود برای رفتن به آسمان و جنگ با خدا برجی بلند ساخت که ارتفاع آن به آسمانها میرسید. این بنا که به برج بابل مشهور است پس از مدتی به فرمان خدا ویران شد. برخی مفسران، آیه ۲۶ سوره نحل را درباره این ماجرا دانستهاند. براساس این آیه خداوند بنای کافرانی را که به دنبال حیله بودند از پایه ویران کرد و سقف آن را بر سرشان خراب کرد.[۲۴]سرنوشت نمرود
پس از ناامید شدن نمرود از یافتن خداوند در آسمان، فرشتهای به صورت انسان نزد نمرود آمد، او را نصیحت و به یکتاپرستی دعوت کرد. فرشته به او گفت: …ای بنده ضعیف با خدای یکتا ستیز مکن و از خدا بترس؛ فرمانروایی و سپاه او از پادشاهی و سپاه تو بیشتر است اگر بخواهد، تو را به ضعیفترین مخلوقاتش هلاک خواهد کرد.[۲۵]نمرود پادشاهی غیر از خودش را انکار کرد و سپاه خدا را به جنگ طلبید. فرشته به او سه روز فرصت داد تا سپاه خود را جمع کند. پس از سه روز به فرمان خدا پشهها آمدند، سپاه نمرود را نیش زدند و به دنبال آن همه سپاهیان فرار کردند. پس از مدتی همان فرشته شکست سپاه نمرود را یادآور شد و دوباره ایمان به خدا را به او توصیه کرد و او را به هلاک شدن تهدید کرد. نمرود این بار نیز قبول نکرد. خداوند پشهای را مأمور کرد. آن پشه از راه بینی وارد سر نمرود شد و شروع به خوردن مغز سرش کرد. شدت درد سر نمرود تا آنجا بود که برای آرام کردن درد او بر سرش میکوبیدند تا پشه اندکی آرام بگیرد. پس از آن هر کس که نزد نمرود میآمد برای احترام بیشتر به جای بوسیدن دست او چکشی گرفته و چندین بار بر سر او میکوبید.[۲۶] بر اساس برخی منابع این وضعیت تا ۴۰ سال ادامه داشت و پس از آن نمرود از دنیا رفت.[۲۷]پانویسها :
بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۸۸۲.
دینوری، اخبارالطوال، ۱۳۷۱ش، ص۳۰.
دینوری، اخبارالطوال، ۱۳۷۱ش، ص۳۱.
ابناثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۴۸.
ابنکثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۴۸.
مقدسی، آفرینش و تاریخ،۱۳۷۴ش، ج۱، ص۴۴۳.
یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۱، ص۸۲.
ابنخلدون، العبر تاریخ ابن خلدون، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۳۲.
یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۲۲؛ طبری، تاریخ، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۷۳.
جوزجانی، طبقات ناصری تاریخ ایران و اسلام، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۲۷.
یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۲۲؛ طبری، تاریخ، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۷۳.
طبری، تاریخ، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۷۳.
سوره بقره، آیه ۲۵۸.
سوره بقره، آیه ۲۵۸.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن کریم، دایرة المعارف قرآن کریم، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۱۹۷.
طبری، تاریخ طبری، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۷۹-۱۸۰.
طبری، تاریخ طبری، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۸۰.
بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۱۳۷.
یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۲۳.
سوره انبیاء، آیه ۶۹.
طبری، تاریخ طبری، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۸۲.
طبری، تاریخ طبری، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۸۲.
طبری، تاریخ طبری، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۲۱۷-۲۱۸؛بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۱۴۷-۱۴۸.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن کریم، دایرة المعارف قرآن کریم، ۱۳۸۲ش، ج۵، ص۴۵۰.
بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۱۴۹-۱۵۰.
بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۱۴۹-۱۵۰؛ابن اثیر، کامل تاریخ بزرگ اسلام و ایران، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۶۱.
مرعشی نجفی، سیدمهدی، حوادث الایام، قم، تولی، ۱۳۸۵ش / نسخه الکترونیکی در پایگاه اینترنتی شبکه الامامین الحسنین للتراث و الفکر الاسلامی، ص۲۱.
منابع
ابناثیر، أبوالفداء اسماعیل بن عمر بن کثیر الدمشقی، البدایة و النهایة، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷ق.
ابناثیر، عزالدین علی، کامل تاریخ بزرگ اسلام و ایران، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، تهران، مؤسسه مطبوعاتی علمی، ۱۳۷۱ش.
ابنخلدون، عبدالرحمن بن محمد، العبر تاریخ ابن خلدون، ترجمه عبدالمحمد آیتی، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
بلعمی، محمد بن محمد، تاریخنامه طبری، تحقیق: محمد روشن، تهران، سروش، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
جوزجانی، منهاجالدین سراج، طبقات ناصری تاریخ ایران و اسلام، تحقیق: عبدالحی حبیبی، تهران، دنیای کتاب، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
دینوری، ابوحنیفه احمد بن داود، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، نشرنی، چاپ چهارم، ۱۳۷۱ش.
ابناثیر، أبوالفداء اسماعیل بن عمر بن کثیر الدمشقی، البدایة و النهایة، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷ق.
طبری، محمد بن جریر تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، چاپ پنجم، ۱۳۷۵ش.
مقدسی، مطهر بن طاهر، آفرینش و تاریخ، ترجمه محمد رضا شفیعی کدکنی، تهران، آگه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب ابن واضح، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ ششم، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۲۳.
یعقوبی، احمد بن ابییعقوب، تاریخ یعقوبی، بیروت،دار صادر، بیتا.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن کریم، دایرة المعارف قرآن کریم، قم، بوستان کتاب، چاپ سوم، ۱۳۸۲ش.
منبع :
ویکی شیعه