خانه » همه » مذهبی » سعه صدر

سعه صدر


سعه صدر

۱۳۹۶/۱۰/۱۷


۱۰۱۹ بازدید

سعه صدر به چه معناست؟


الف ) در لغت «سعه» به معنای طاقت و قدرت و «صدر» به معنای سینه می باشد، اصطلاح دیگری که به معنای «سعه صدر» آمده است «شرح صدر» می باشد و «شرح» هم در لغت به معنای توسعه و گستردگی آمده است و «شرح صدر» به معنای گشادگی در سینه می باشد.
ب ) صدر» تعبیری قرآنی و به معنای ظرف و جایگاه قلب است. با این خصوصیت که اگر قلب، مادی باشد صدر هم مادی است ولی در قلب معنوی، طبعا صدر هم به تناسب آن یک ظرف غیر جسمانی خواهد بود؛ یعنی برای قلب ظرف گونه ای در نظر گرفته شده است که محیطی وسیع تر از قلب دارد طوری که قلب را در بر می گیرد. در امور معنوی هم چنین چیزی تقدیر شده که روح انسان ظرف قلب اوست. پس منظور از صدر، روح است و «ضیق صدر» و «شرح صدر» به خاطر همین است که روح، احساس تنگی یا انبساط می کند وگرنه به معنای مادی آن گشاد و تنگ نمی شود. ب. هر آنچه به افزایش ظرفیت روحی انسان کمک کند، عاملی برای «شرح صدر» تلقی می گردد.
ج ) بهترین تعبیر دراین زمینه از امیربیان، امیرالمؤمنین علیه السلام باشد که در کتاب شریف نهج البلاغه ،حضرت در کلام شماره 147 فرمودند :
یا کُمَیْلُ! اِنَّ هذِهِ الْقُلُوبَ اَوْعِیَةٌ، فَخَیْرُها اَوْعاها، فَاحْفَظْ عَنّى ما اَقُولُ لَکَ، اَلنّاسُ ثَلاثَةٌ: فَعالِمٌ رَبّانِىٌّ، وَ مُتَعَلِّمٌ عَلى سَبیلِ نَجاة، وَ هَمَجٌ رَعاعٌ اَتْباعُ کُلِّ ناعِق، یَمیلُونَ مَعَ کُلِّ ریح، لَمْ یَسْتَضیئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ، وَ لَمْ یَلْجَئُوا اِلى رُکْن وَ ثیق
اى کمیل! این دل ها همانند ظرف هاست; بهترین آن ها، ظرفى است که قدرت حفظ و نگهدارى و گنجایش بیش ترى داشته باشد، بنابراین آنچه براى تو مى گویم حفظ کن.
مردم سه گروهند: اوّل علماى ربّانى، دوم دانش طلبانى که در راه نجات دنبال تحصیل علم هستند، و سوم احمقان بى سر و پا که دنبال هر صدایى مى روند (و پاى هر پرچمى سینه مى زنند) و با هر بادى حرکت مى کنند! همان ها که با نور علم روشن نشده اند و به ستون محکمى تکیه نکرده اند » .
د ) شرح و تفسیر روایت
هر قدر فهم و درک مخاطب بالاتر باشد، سعه صدر بالاتری پیدا میکند و گوینده حکیم و عالمى چون امیرمؤمنان (علیه السلام) مطالب والاترى را برایش بیان مى کند. و از آن جا که مخاطب در این حدیث کمیل بن زیاد است، که از اصحاب خاص و محرم أسرار آن حضرت مى باشد، روایت اهمیّت خاصّى دارد.
« یا کُمَیْلُ! اِنَّ هذِهِ الْقُلُوبَ اَوْعِیَةٌ، فَخَیْرُها اَوْعاها » ، حضرت در اوّلین جمله دل هاى انسان ها را تشبیه به ظرف هایى کرده است، و روشن است که بهترین آن ها، ظرفى است که گنجایش بیش تر و قدرت حفظ و نگهدارى بهترى داشته باشد. بنابراین قلب و دلى بهترین دل ها است که گنجایش بیش ترى براى علم و معرفت داشته باشد .
حضرت على (علیه السلام) پس از این که کمیل بن زیاد را به این نکته مهمّ توجّه مى دهد، مى فرماید:
« اَلنّاسُ ثَلاثَةٌ » ; مردم سه دسته اند ; یعنى تمام انسان ها در یکى از این سه دسته جاى دارند و دسته چهارمى وجود ندارد، باید دقّت کنیم که در کدام دسته قرار داریم.
1ـ « فَعالِمٌ رَبّانِىٌّ » ; دسته اوّل علماى ربّانى هستند، دانشمندانى که کار تربیت مردم را بر عهده گرفته اند و همچون خورشید تابان با نور علم خویش به تربیت نفوس مى پردازند، نه عالمى که خاموش است و درگوشه اى خزیده است ; آرى ، عالمى که در وسط جامعه و قلب اجتماع به هدایت خلق مى پردازد . اگر جزء این گروه باشیم چه افتخارى از آن بالاتر، که انسان بر جایگاه پیامبران تکیه زند!(واین همان گروهی اند که با سعه صدر به همنوع خدمت می کنند)
2ـ« وَ مُتَعَلِّمٌ عَلى سَبیلِ نَجاة » ; دسته دوم دانش طلبانى هستند که در برابر دانشمندان زانو بر زمین زده اند، تا با استفاده از نور علم آن ها نجات یابند. تفاوت گروه اوّل و دوم همانند تفاوت ماه و خورشید است! خورشید خود منبع تولید نور است ; امّا ماه نور تولید نمى کند، ولى از نور خورشید استفاده مى کند و آن را منعکس مى نماید تا دیگران هم استفاده کنند. کسانى که در این گروه هستند نیز انسان هاى خوشبختى هستند و مى توانند با سعى و تلاش در زمره گروه اوّل قرار گیرند و به تربیت انسان هاى آماده بپردازند.
3ـ « وَ هَمَجٌ رَعاعٌ »; دسته سوم از مردم ـ که متأسّفانه تعداد آن ها کم نیست ـ افراد احمق، نادان، بى هدف و بى برنامه هستند، که نه خود داراى نور هدایت هستند و نه از نور هادیان جامعه استفاده مى کنند! حضرت برخلاف دو گروه اوّل که به بیان جمله کوتاهى درباره آن ها قناعت کرد، به شرح حال این گروه مى پردازد و چهره آن ها را کاملا روشن مى نماید، بدین جهت چهار ویژگى آن ها را به شرح زیر بیان مى کند:
الف) « اَتْباعُ کُلِّ ناعِق» ; این ها استقلال فکرى ندارند و به دنبال هر صدایى حرکت مى کنند، امروز پاى پرچم این گروه سینه مى زنند و فردا که این گروه در موقعیّت بدى قرار گیرند بر ضدّ آن ها شعار سر مى دهند! دلخوش کردن به حمایت و طرفدارى چنین انسان هایى کمال سادگى است. نه زنده باد گفتن آن ها مایه تقویت است و نه مرده باد گفتنشان مایه تزلزل و ضعف مى باشد.
ب) « یَمیلُونَ مَعَ کُلِّ ریح » ; انسان هاى ضعیف الاراده اى که جزء دسته سوم هستند از خود وزنى ندارند. بدین جهت قادر بر حفظ خود در برابر طوفان هاى اجتماعى نمى باشند، بلکه به همراه هر بادى از هر سویى به حرکت درمى آیند، و حتّى نسیمى آن ها را از جا مى کند و به همراه خود مى برد!
ج) « لَمْ یَسْتَضیئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ » ; این گروه از نور علم هادیان جامعه بهره اى نبرده اند، در ظلمت و تاریکى بسر مى برند. این جمله در حقیقت علّت بدبختى و مشکلات این گروه است. این افراد چون از نور هدایت مربیّان دلسوز جامعه استفاده نکرده اند، انسان هاى ضعیف الاراده و بىوزنى شده اند و نه تنها خود در جامعه سرگردان و حیران هستند، بلکه مایه خطر و ضرر براى سایر مردم نیز محسوب مى گردند.
د)« وَ لَمْ یَلْجَئُوا اِلى رُکْن وَ ثیق » ; این جمله دلیل دیگرى براى گروه سوم است، از آن جا که این گروه تکیه گاهى در جامعه ندارند، یعنى نه خود تکیه گاه هستند و نه به تکیه گاه محکم و مطمئنّى پناه برده اند، بدین جهت با کوچک ترین نسیمى حرکت مى کنند و لحظه به لحظه تغییر جهت مى دهند و رنگ عوض مى کنند.
اکنون با توجه به این روایت وشرح مختصر آن می بینیم که انسانی که عالم باشد وظرفیت وجودیش را سعه وگسترش داشته باشد از کمک وانفاق وخدمت به مخلوقات دریغ نمی ورزد واز صفت بخل وامساک از کمک رسانی دوری می کند وسعی می کند از دسته سومی که امیرالمؤمنین در دسته سوم فرمودند نباشد.بلکه از گروه اول ویا دوم است!

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد