خلاصه داستان : آتیلا دروازهبان درجه چندم هاکی هم بود، اونقدر درجه چند که باشگاهش در مجارستان فقط ی جای خواب تو ورزشگاه بهش داده بود بدون دستمزد، اما خب بدن ورزیدهای داشت.
آتیلا در زمان فروپاشی کمونیسم و شیر تو شیر شدن اوضاع مملکت که مقامات رژیم سابق و رژیم بعد از فروپاشی هر کدام به نحوی داشتن فساد و اختلاس و دزدی میکردند، استعداد خاص خودش را کشف میکند: استفاده از قابلیت و توانمندی بدنی برای دزدی از بانکها، دفاتر پست و هر جایی که در آن پول نقد وجود داشت. آتیلا اندروش به این ترتیب راه دزدی از این مراکز را پیش میگیرد. آتیلا بعد از چند دزدی به مجرم سریالی سرقت بانکها، بیمهها، دفاتر پست و … تبدیل میشود.
نکته جامعهشناختی جالب داستان آتیلا آمبروش (Attila Ambrus) این است که وقتی پلیس مجارستان در مقطعی تصویری بازسازیشده از او را منتشر میکند تا مردم هر اطلاعی درباره او را به پلیس منتقل کنند، با بازخورد منفی مردم مواجه میشود. روایتی در بین مردم شکل گرفته بود مبنی بر اینکه شاید این دزد ناشناخته، رابینهودی عمل میکند و پولها را بین فقرا تقسیم میکند. گروههایی از مردم میگفتند باز هم دم این دزد گرم که مردانه میدزدد، مقامات که خیلی شیک و مجلسی اختلاس میکنند. خلاصه، پلیس نتوانست از حمایت مردمی برای مقابله با آتیلا اندروش برخوردار شود. آتیلا اندروش حتی به گونهای قهرمان مردمی هم میشود.
داستان آتیلا آمبروش یکی از جذابترین داستانهای واقعی است که در «پادکست کانال بی» (Channel B Podcast) (اپیزودهای 69 تا 72) منتشر شده و شنیدنی است؛ اما این داستان واقعی غیر از جذابیت داستانی، نتیجه جامعهشناختی مهمی دارد.
نتیجه جامعهشناختی
نتیجه جامعهشناختی داستان آتیلا آمبروش را با عبارت سندروم_آتیلا میتوان نشان داد. سندروم آتیلا وضعیتی است که جامعهای بر اثر شدت گرفتن «ادراک فساد» یا «مشاهده فساد» رهبران سیاسی، مقامات دولتی و کارگزاران حکومت، به ستایش دزدی و فساد شهروندان عادی روی میآورند. شاید این ستایش را آشکارا بیان نکنند، اما پیش خود میگویند «مقامات که با ناجوانمردی، در مقیاس کلان، از جیب میلیونها نفر، در پناه حمایت قانونی و بدون پاسخگویی دزدی میکنند؛ پس من چرا باید از برداشتن سهمام از منابع کشور خجالت بکشم؟»
سندروم_آتیلا میتواند به نقطهای برسد که دزدان خردهپا مثل آتیلا را تقدیس و ستایش کند، و حتی افسانههایی حول خیرخواهی و شجاعت آنها بسازد. دستگیری آتیلا معلوم کرد که همه پولهای دزدی را برای قمار و مشروب مصرف میکرده و هیچ کنش رابینهودی هم نداشته است، اما افسانههای رابینهودی حول او شکل گرفته بود.
جامعه وقتی دچار سندروم_آتیلا میشود که بر اثر شدت مشاهده کردار ناشایست حاکمان، هر فردی شروع میکند توانایی ذهنی تبدیل شدن به یک آتیلا را در خود تقویت کند. سندروم_آتیلا نقطه آغاز و البته بخشی از فرایند فروپاشی اخلاقی، کارآمدی و همهگیر شدن فساد است؛ لحظهای است که اخلاق انسجامبخش رو به نابودی میرود.
سندروم_آتیلا نقطه بیبازگشت نیست اما بازگشتن از آن هم دشوار است. سندروم آتیلا بیان معکوسی از یک ضربالمثل هم هست. گفتهاند «تخممرغ دزد شتر دزد میشود.» روایت جامعهشناختیتر این است: «شتردزدها مردم را تخممرغ دزد میکنند.» وقتی شتردزدی پدیده رایج قدرتمندان شود، آنچه به ذهن شهروند درماندهای در سطح آتیلا میرسد، تخممرغ دزدی است. خودش و بقیه نیز تار و پود ذهنی توجیه آنرا فراهم خواهند کرد.
سندروم_آتیلا صورتی از زمینهسازی شتردزدی فرادستان برای تخممرغدزدی فرودستان است.
* جامعهشناس