۱۳۹۶/۱۲/۱۹
–
۴۷۵۶ بازدید
سلام میتوان ازتلفن شخصی همسردرغیاب بررسی کرد؟گناه دارد؟
در پاسخ به مطالب ذیل توجه کنید :
الف ) سوء ظن
سوءظن یا شک به معنای «گمان بد» در مقابل «حسن ظن» به معنای «گمان نیک» میباشد. اگر به فردی که او را کاملاً نمیشناسیم یا به کاری که از درستی آن اطمینان نداریم، گمان بد داشته باشیم، میگویند به او به آن سوء ظن داریم. در اسلام تاکید بر حسن ظن شده است و سوء ظن گناه به شمار میرود .
یکی از دلایل مهم تجسس ، سوء ظن به شخص مقابل می باشد در قران کریم به صراحت ازسوء ظن درامور دیگران منع شده است : « یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ …. » (حجرات 12) کسانى که ایمان آورده اید! از بسیارى از گمان ها بپرهیزید، چرا که بعضى از گمان ها گناه است،…
ب ) اقسام سوء ظن
سوء ظن داراى چند قسم است و هر یک حکم خاص خود را دارد:
1- شخصى به مسلمانى سوء ظن دارد و بر مبناى این سوء ظن ترتیب اثر مى دهد و آن را در رفتار و یا گفتار خود آشکار مى کند. این قسم از سوء ظن قطعا حرام است و مورد اتفاق فقها است.
2- نسبت به مسلمانى، گمان بدى به ذهن انسان خطور کند (بدون اختیار و ناخودآگاه) و خود شخص از این حالت ناراحت بوده و ابدا این گمان را در رفتار و گفتار خود نشان ندهد، بلکه در صدد رفع آن برآید. این قسم از سوء ظن قطعا حرام نیست، چون چنین حالت و خطورى براى ذهن غیراختیارى است و نهى کردن از امر غیراختیارى قبیح است، (المیزان، ذیل آیه 12، سوره حجرات).
3- انسان نسبت به مسلمانى گمان بدى ببرد و به این امر عقیده داشته باشد. هم چنین بدون یقین حکم به بدى او کند و از این حالت ناراحت هم نباشد؛ اما این حالت را در رفتار و گفتار خود بروز ندهد و تنها قلبا از او متنفّر باشد. این قسم از سوء ظن مورد بحث است؛ برخى مثل شهید ثانى و مرحوم مجلسى(ره) این قسم را حرام مى دانند و سوء ظن را به همین قسم معنا مى کنند ، (مرآه العقول، ج 11، ص 16). به نظر این قول دقیق تر و موارد بسیاری دارد و شامل قید «بسیاری از گمانها بپرهیزید» می شود، چرا که سوء ظن اگر از مرحله عقیده فراتر رود و در گفتار ظاهر شود، غیبت یا تهمت بوده و این گناه جداگانه اى غیر از سوء ظن خواهد بود و اگر در رفتار ظاهر شود، ایذاء مسلمان بوده و گناه دیگرى محسوب خواهد شد.
ج ) تجسس
واژة عربی تجسس، در اصل به معنای «با دست لمس کردن» و مجازاً به معنای «نگاه کردن از سر کنجکاوی برای شناسایی دیگران» است. [محمد بن احمد ازهری، تهذیب اللغة ذیل «جسّ».] این واژه در فارسی به معنای «خبر جستن » است [دهخدا، ذیل واژه «جسّ».] معنای اصطلاحی تجسس در متون اسلامی و فقه اسلامی از مفهوم لغوی آن چندان دور نیست [محمد رواس قلعه جی، الموسوعة الفقهیة المیسرة ج۱۰، ص۱۶۱.] واژه تجسس در قرآن کریم تنها یک بار، به صورت «ولاتجسّسوا»،آمده است. خداوند متعال در آیه 12 سوره حجرات می فرماید : «… وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضًا… » . مفسران مراد از تجسس را در این آیه ـ که مورد نهی قرار گرفته ـ تفتیش کردن اسرار و امور مخفی مؤمنان دانستهاند. [ طبرسی، مجمع البیان ذیل سوره حجرات آیه ۱۲.] د ) منشأ و خاستگاه سوء ظنّ و تجسس نسبت به همسر
1. قضاوت عجولانه: قضاوت و داوری کردن قبل از تحقیق و تفکر در مورد پدیده و قبل از گفتگوی صمیمانه با همسر موجب بدگمانی می شود.
2. عدم شناخت دنیای زنان و مردان: هر گونه رفتار زنانه از مرد و بالعکس موجب تنفّر و بدگمانی همسر می شود. مردان و زنان در ویژگیهای شخصی، شناختی از قبیل قدرت کلامی، ابراز علائق و احساسات نسبت به همدیگر، دیگر خواهی، احساس جنسی، عکس العمل در برابر مشکلات و استرسهای بیرونی و …. با همدیگر تفاوت دارند.
3. عدم شناخت همسر خود: گاهی اوقات همسر ما با همسر دیگران تفاوت دارد، باید ویژگی ها و تفاوت های محیطی و متأثر از آداب و رسوم همسر خود مخصوصاً تفاوت های شخصی و شخصیتی را شناخت، عدم شناخت این ویژگیها، ممکن است باعث سوء ظنّ گردد.
4. دخالت دیگران در زندگی: در بعضی اوقات نزدیکان زن و مرد به قصد خیرخواهی، مطالبی را به اینها القاء می کنند که باعث اختلاف و یا سوء ظنّ آنها نسبت به همدیگر می شود.
5. وسوسة فکری: گاهی شیطان بر قوّة خیال انسان مسلّط می شود در نتیجه افکار باطل و بیهوده ای بر او حکم فرما می شود، در نتیجه شخص هر چیزی را با عینک بدبینی می بیند.
6.بیماری روانی: سوء ظن می تواند به علت بیماری روانی باشد که دراین صورت باید به روانپزشک مراجعه کرد.
ه ) آثار و پیامد های سوء ظن
1. جایگزین شدن نفرت به جای محبّت: مرد و زنی که به همسر خود بدگمان است بالاخره روزی آن را در رفتار و اعمال خود بروز خواهد داد و این باعث نفرت و خشم طرف مقابل خواهد شد که ممکن است منجر به اختلافات شدید خانوادگی شود.
2. تجسّس: مرد و زنی که به همسر خود سوء ظنّ دارد، همیشه نوعی نگرانی و اضطراب روانی دارد، لذا به صورت غیر مستقیم، اعمال طرف مقابل را زیر ذرّه بین گرفته و اعمال و حرکات او را موشکافی می کند.
3. دادن نسبت های ناروا: مثلاً مردی در کوچه سرفه می کند آقا سوء ظنّ پیدا کرده و به خانم می گوید: این با تو بود، یا مثلاً آقا در صف نانوایی معطّل شده است زن در خانه می گوید: به خانه زن بیگانه رفته است، یا مرد اگر یک اسکناس از جیبش گم شود و یا خرج کند و فراموش کند به گردن زن می گذارد.
4. بی نشاطی: یعنی انسان از زندگی خسته و بی نشاط می شود، سردرگمی دارد زیرا نسبت به شریک زندگی خویش بدگمان است.
5. خوش گمانی بی موقع: حضرت امیر می فرماید: «من ساء ظنُّه بمن لا یخونُ، حسُن ظنُّه بما لا یکون»(1)
هر کس به کسی که خیانت نمی کند بدگمان باشد، به آنچه واقعیت ندارد خوش گمان خواهد شد.
6. به فساد و آلودگی کشیده شدن طرف مقابل: حضرت امیر می فرماید:«ایّاک و التغایر فی غیر موضع غیرةٍ فانّ ذلک یدعوا الصحیحه الی السُقم و البریئةَ الی الریب»(2) از غیرت ورزی نابجا بپرهیز که چنین کاری زن سالم را به نادرستی می کشاند و پاکدامن را به سوی شک و تردید می برد. آری زنی که متهم یا مظنون به انجام کار خلاف عفت، دزدی و …. است یا مردی که مظنون به ازدواج مجدّد یا موقت و …. است دیگر ابایی از این کار نخواهد داشت.
و ) راه درمان سوء ظنّ همسران
1. پرهیز از قضاوتهای عجولانه.
2. درک صحیح تفاوت ها، و محترم شمردن آنها. یعنی قبول اینکه دنیای مرد و زن دو تا است و هر کدام نیازها و ویژگیهای خاص به خود را دارند و اینکه همسر او با دیگران نیز متفاوت است.
3. داشتن گفتگوی صمیمانه با همسر و همدردی با او در خوشی و ناخوشی ها.
4. ابراز محبّت و علاقه خود با کلام محبّت آمیز، دادن هدیه، تشکر از زحمات، سبقت در سلام، گوش دادن به سخن، پیشباز و بدرقة همدیگر رفتن و …..
5. بی اعتنایی و اهمیت ندادن به ظنّها و خیالات بدی که به ذهن خطور می کند با توجه به اینکه خداوند می فرماید: لا تَقف ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً(3) از آنچه به آن آگاهی نداری، پیروی مکن، چرا که گوش و چشم و دل، همه مسؤولند.
6. استفاده از عینک خوش بینی و حسن ظنّ، همانند بلبل که همیشه دنبال گل بوده و روی گل می نشیند برخلاف مگس که حتّی در گلزار هم دنبال جای کثیف می گردد. چرا که هر کس همیشه روی منفیّات، نقصها، و عیبهای دیگران(مخصوصاً همسرش) برود طینت و نیّت او نیز بد می شود«من ساء ظُنُّه، سائت طویّته»(4) و در روایتی آمده است که«ضَعْ امر اخیک علی احسنه»(5) یعنی کار برادر(و خواهر دینی) خود را بهترین وجه آن قرار بده.
حاصل آنکه مرض سوء ظنّ، یکی از آفات بزرگ برای کانون خانواده است، به طوری که پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ آن را در کنار آدم کشی و مال مردم خوری قرار داده است، در روایت آمده است که پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ به کعبه نگاه کرد و فرمود:«ای کعبه تو خیلی احترام داری امّا احترام مومن از تو هم بیشتر است برای اینکه خدا از تو یک چیز را حرام کرده است، ولی از مؤمن سه چیز را: کشتن او، بردن مال او، و سوء ظنّ به او را.»(6) البته این مرض با رعایت شرایط و دقایقی در زندگی قابل درمان است، مهم این است که عینک بدبینی را در مورد خودمان، اراده مان، رفقا و همسرمان برداریم و از اسب چموش خود خواهی و بدگمانی پیاده شویم.
درپایان لازم به ذکر می دانیم که اگرسوء ظن ناشی ازاختلال روانی باشد، مراجعه به روانپزشک ومصرف دارو ضروری است.
پاورقی:
1. آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، ج 5، ص 378.
2. نهج البلاغه، نامه 31.
3. اسراء:36.
4. غرر الحکم، همان، ص 162.
5. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 75، ص 169.
6. همان، ج 67، ص 71.
الف ) سوء ظن
سوءظن یا شک به معنای «گمان بد» در مقابل «حسن ظن» به معنای «گمان نیک» میباشد. اگر به فردی که او را کاملاً نمیشناسیم یا به کاری که از درستی آن اطمینان نداریم، گمان بد داشته باشیم، میگویند به او به آن سوء ظن داریم. در اسلام تاکید بر حسن ظن شده است و سوء ظن گناه به شمار میرود .
یکی از دلایل مهم تجسس ، سوء ظن به شخص مقابل می باشد در قران کریم به صراحت ازسوء ظن درامور دیگران منع شده است : « یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ …. » (حجرات 12) کسانى که ایمان آورده اید! از بسیارى از گمان ها بپرهیزید، چرا که بعضى از گمان ها گناه است،…
ب ) اقسام سوء ظن
سوء ظن داراى چند قسم است و هر یک حکم خاص خود را دارد:
1- شخصى به مسلمانى سوء ظن دارد و بر مبناى این سوء ظن ترتیب اثر مى دهد و آن را در رفتار و یا گفتار خود آشکار مى کند. این قسم از سوء ظن قطعا حرام است و مورد اتفاق فقها است.
2- نسبت به مسلمانى، گمان بدى به ذهن انسان خطور کند (بدون اختیار و ناخودآگاه) و خود شخص از این حالت ناراحت بوده و ابدا این گمان را در رفتار و گفتار خود نشان ندهد، بلکه در صدد رفع آن برآید. این قسم از سوء ظن قطعا حرام نیست، چون چنین حالت و خطورى براى ذهن غیراختیارى است و نهى کردن از امر غیراختیارى قبیح است، (المیزان، ذیل آیه 12، سوره حجرات).
3- انسان نسبت به مسلمانى گمان بدى ببرد و به این امر عقیده داشته باشد. هم چنین بدون یقین حکم به بدى او کند و از این حالت ناراحت هم نباشد؛ اما این حالت را در رفتار و گفتار خود بروز ندهد و تنها قلبا از او متنفّر باشد. این قسم از سوء ظن مورد بحث است؛ برخى مثل شهید ثانى و مرحوم مجلسى(ره) این قسم را حرام مى دانند و سوء ظن را به همین قسم معنا مى کنند ، (مرآه العقول، ج 11، ص 16). به نظر این قول دقیق تر و موارد بسیاری دارد و شامل قید «بسیاری از گمانها بپرهیزید» می شود، چرا که سوء ظن اگر از مرحله عقیده فراتر رود و در گفتار ظاهر شود، غیبت یا تهمت بوده و این گناه جداگانه اى غیر از سوء ظن خواهد بود و اگر در رفتار ظاهر شود، ایذاء مسلمان بوده و گناه دیگرى محسوب خواهد شد.
ج ) تجسس
واژة عربی تجسس، در اصل به معنای «با دست لمس کردن» و مجازاً به معنای «نگاه کردن از سر کنجکاوی برای شناسایی دیگران» است. [محمد بن احمد ازهری، تهذیب اللغة ذیل «جسّ».] این واژه در فارسی به معنای «خبر جستن » است [دهخدا، ذیل واژه «جسّ».] معنای اصطلاحی تجسس در متون اسلامی و فقه اسلامی از مفهوم لغوی آن چندان دور نیست [محمد رواس قلعه جی، الموسوعة الفقهیة المیسرة ج۱۰، ص۱۶۱.] واژه تجسس در قرآن کریم تنها یک بار، به صورت «ولاتجسّسوا»،آمده است. خداوند متعال در آیه 12 سوره حجرات می فرماید : «… وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضًا… » . مفسران مراد از تجسس را در این آیه ـ که مورد نهی قرار گرفته ـ تفتیش کردن اسرار و امور مخفی مؤمنان دانستهاند. [ طبرسی، مجمع البیان ذیل سوره حجرات آیه ۱۲.] د ) منشأ و خاستگاه سوء ظنّ و تجسس نسبت به همسر
1. قضاوت عجولانه: قضاوت و داوری کردن قبل از تحقیق و تفکر در مورد پدیده و قبل از گفتگوی صمیمانه با همسر موجب بدگمانی می شود.
2. عدم شناخت دنیای زنان و مردان: هر گونه رفتار زنانه از مرد و بالعکس موجب تنفّر و بدگمانی همسر می شود. مردان و زنان در ویژگیهای شخصی، شناختی از قبیل قدرت کلامی، ابراز علائق و احساسات نسبت به همدیگر، دیگر خواهی، احساس جنسی، عکس العمل در برابر مشکلات و استرسهای بیرونی و …. با همدیگر تفاوت دارند.
3. عدم شناخت همسر خود: گاهی اوقات همسر ما با همسر دیگران تفاوت دارد، باید ویژگی ها و تفاوت های محیطی و متأثر از آداب و رسوم همسر خود مخصوصاً تفاوت های شخصی و شخصیتی را شناخت، عدم شناخت این ویژگیها، ممکن است باعث سوء ظنّ گردد.
4. دخالت دیگران در زندگی: در بعضی اوقات نزدیکان زن و مرد به قصد خیرخواهی، مطالبی را به اینها القاء می کنند که باعث اختلاف و یا سوء ظنّ آنها نسبت به همدیگر می شود.
5. وسوسة فکری: گاهی شیطان بر قوّة خیال انسان مسلّط می شود در نتیجه افکار باطل و بیهوده ای بر او حکم فرما می شود، در نتیجه شخص هر چیزی را با عینک بدبینی می بیند.
6.بیماری روانی: سوء ظن می تواند به علت بیماری روانی باشد که دراین صورت باید به روانپزشک مراجعه کرد.
ه ) آثار و پیامد های سوء ظن
1. جایگزین شدن نفرت به جای محبّت: مرد و زنی که به همسر خود بدگمان است بالاخره روزی آن را در رفتار و اعمال خود بروز خواهد داد و این باعث نفرت و خشم طرف مقابل خواهد شد که ممکن است منجر به اختلافات شدید خانوادگی شود.
2. تجسّس: مرد و زنی که به همسر خود سوء ظنّ دارد، همیشه نوعی نگرانی و اضطراب روانی دارد، لذا به صورت غیر مستقیم، اعمال طرف مقابل را زیر ذرّه بین گرفته و اعمال و حرکات او را موشکافی می کند.
3. دادن نسبت های ناروا: مثلاً مردی در کوچه سرفه می کند آقا سوء ظنّ پیدا کرده و به خانم می گوید: این با تو بود، یا مثلاً آقا در صف نانوایی معطّل شده است زن در خانه می گوید: به خانه زن بیگانه رفته است، یا مرد اگر یک اسکناس از جیبش گم شود و یا خرج کند و فراموش کند به گردن زن می گذارد.
4. بی نشاطی: یعنی انسان از زندگی خسته و بی نشاط می شود، سردرگمی دارد زیرا نسبت به شریک زندگی خویش بدگمان است.
5. خوش گمانی بی موقع: حضرت امیر می فرماید: «من ساء ظنُّه بمن لا یخونُ، حسُن ظنُّه بما لا یکون»(1)
هر کس به کسی که خیانت نمی کند بدگمان باشد، به آنچه واقعیت ندارد خوش گمان خواهد شد.
6. به فساد و آلودگی کشیده شدن طرف مقابل: حضرت امیر می فرماید:«ایّاک و التغایر فی غیر موضع غیرةٍ فانّ ذلک یدعوا الصحیحه الی السُقم و البریئةَ الی الریب»(2) از غیرت ورزی نابجا بپرهیز که چنین کاری زن سالم را به نادرستی می کشاند و پاکدامن را به سوی شک و تردید می برد. آری زنی که متهم یا مظنون به انجام کار خلاف عفت، دزدی و …. است یا مردی که مظنون به ازدواج مجدّد یا موقت و …. است دیگر ابایی از این کار نخواهد داشت.
و ) راه درمان سوء ظنّ همسران
1. پرهیز از قضاوتهای عجولانه.
2. درک صحیح تفاوت ها، و محترم شمردن آنها. یعنی قبول اینکه دنیای مرد و زن دو تا است و هر کدام نیازها و ویژگیهای خاص به خود را دارند و اینکه همسر او با دیگران نیز متفاوت است.
3. داشتن گفتگوی صمیمانه با همسر و همدردی با او در خوشی و ناخوشی ها.
4. ابراز محبّت و علاقه خود با کلام محبّت آمیز، دادن هدیه، تشکر از زحمات، سبقت در سلام، گوش دادن به سخن، پیشباز و بدرقة همدیگر رفتن و …..
5. بی اعتنایی و اهمیت ندادن به ظنّها و خیالات بدی که به ذهن خطور می کند با توجه به اینکه خداوند می فرماید: لا تَقف ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً(3) از آنچه به آن آگاهی نداری، پیروی مکن، چرا که گوش و چشم و دل، همه مسؤولند.
6. استفاده از عینک خوش بینی و حسن ظنّ، همانند بلبل که همیشه دنبال گل بوده و روی گل می نشیند برخلاف مگس که حتّی در گلزار هم دنبال جای کثیف می گردد. چرا که هر کس همیشه روی منفیّات، نقصها، و عیبهای دیگران(مخصوصاً همسرش) برود طینت و نیّت او نیز بد می شود«من ساء ظُنُّه، سائت طویّته»(4) و در روایتی آمده است که«ضَعْ امر اخیک علی احسنه»(5) یعنی کار برادر(و خواهر دینی) خود را بهترین وجه آن قرار بده.
حاصل آنکه مرض سوء ظنّ، یکی از آفات بزرگ برای کانون خانواده است، به طوری که پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ آن را در کنار آدم کشی و مال مردم خوری قرار داده است، در روایت آمده است که پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ به کعبه نگاه کرد و فرمود:«ای کعبه تو خیلی احترام داری امّا احترام مومن از تو هم بیشتر است برای اینکه خدا از تو یک چیز را حرام کرده است، ولی از مؤمن سه چیز را: کشتن او، بردن مال او، و سوء ظنّ به او را.»(6) البته این مرض با رعایت شرایط و دقایقی در زندگی قابل درمان است، مهم این است که عینک بدبینی را در مورد خودمان، اراده مان، رفقا و همسرمان برداریم و از اسب چموش خود خواهی و بدگمانی پیاده شویم.
درپایان لازم به ذکر می دانیم که اگرسوء ظن ناشی ازاختلال روانی باشد، مراجعه به روانپزشک ومصرف دارو ضروری است.
پاورقی:
1. آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، ج 5، ص 378.
2. نهج البلاغه، نامه 31.
3. اسراء:36.
4. غرر الحکم، همان، ص 162.
5. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 75، ص 169.
6. همان، ج 67، ص 71.