یک سخنران در مجلسی از ملت ایران گلایه کرده که «این مردم زمانی تمام داشتههایشان را ایثار میکردند و حتی از فرزندانشان هم میگذشتند، اما حالا از نان و روغن هم نمیگذرند.»
اتفاقا این سوال ما مردم هم هست. چرا مسئولان ما شبیه خاطراتی که از دهه ۶۰ تعریف میکنند، نیستند. این خاطره را از شهید رجایی بخوانید:« کولر را در حیاط دید و لبخند زد که بالاخره نوبت ما هم شد. همراه شهید رجایی تعجب کرد که نوبت؟ گفت: بله، در تعاونی برای کولر ثبت نام کرده بودم. گفتند که این کولر متعلق به تعاونی نیست و از دفتر نخست وزیر به خانه آمده است.رجایی اخم کرد و گفت سریع کولر را برگردانند و هر وقت نوبت او رسید، خانه و اهل خانه کولر دار خواهند شد.»
یا دوستی تعریف میکرد در جهاد سازندگی مشغول به کار بوده است و وقتی حقوقها را تقسیم میکردند، بسیاری، بخشی از حقوق خود را بر میگرداندند و معتقد بودند قسمتی از آن حقوق برای زندگی آنها کفایت میکند و احتیاجی به بقیه آن ندارند و بهتر است آن پول به بیتالمال برگردد.
الان رفتارها چگونه است؟ چرا برخی به حقوق دریافتی خود اکتفا نمیکند و به سمت اختلاس و خوردن پول مردم میروند؟ چرا کسانی در کلام درد اسلام دارند الان در دادگاهها در حال محاکمه به جرم خوردن پول مردم هستند؟
لطفا مسؤولان ایران به ما که دهه ۶۰ را ندیدهایم بگویند آیا خودشان نسبت به سالهای ابتدایی انقلاب عوض شدهاند یا اینکه مسؤولان آن زمان افسانه بودهاند؟
چگونه است که الان بعد از لو رفتن ماجرای سفر خانواده رئیس مجلس به ترکیه، به جای مواخذه او، مردم را به خاطر سوال کردن متهم میکنیم. امام جمعه ارومیه گفته است:« گیر دادن بی مورد به مسئولان و پرداختن به حریم خصوصی و زندگی شخصی افراد مطالبه گری نیست. نیازی نیست مردم هر چیزی را بدانند.»
مسئولان کشور عوض شده و به واسطه آنها مردم هم دچار تغییر شدهاند. به احتمال بسیار زیاد حدیث معروف «الناس علی دین ملوکهم» را خوانده یا شنیدهاید. معنای سخن این است :«مردم به روش و طریقه حاکمان خویش زندگی می کنند.»
بیشتر بخوانید:
به همین راحتی مردم تحت تاثیر حاکمان خود قرار میگیرند. فکر میکنید چرا در سالهای ابتدایی انقلاب مردم به حقوق هم احترام میگذاشتند و حاضر بودند حتی جان خود را برای دیگری فدا کنند؟ چون آنها از مسؤولان خود پاکدامنی و صداقت میدیدند. مسؤولانی که بخشی از حقوق خود را میبخشیدند چون اعتقاد داشتند حق آنها نیست.
برخی روحانیون هم با تندترین ادبیات به ویژه در خطبههای نماز جمعه با مسائل فرهنگی و اجتماعی برخورد میکنند و متاسفانه خبری از زبان نرم و “لَیِن” نیست.این رفتار باعث میشود جامعه هم تندخو شود. باعث میشود یکان یکان افراد تشکیل دهنده جامعه، خود را محق بدانند و فکر کنند حقشان توسط دیگران زیر پا گذاشته شده است.
وقتی کسانی که مسؤولیت میگیرند، دست به اختلاس و فساد میزنند واقعا دیگر چه انتظاری میشود از مردم داشت؟«آنکه مدیر و مسؤول بود خورد، چرا من نخورم؟» این جمله بسیار آشنایی برای ماست. جملهای که توجیهی شده است برای زیرپا گذاشتن قانون و یا خوردن حق مردم.
وقتی مردم میبینند بخشی از مسئولان زندگی به سامانی دارند و چرخ زندگیشان به سرعت نور میچرخد و بعد مردم را دعوت به مقاومت و ساده زیستی میکنند، دیگر به سیاسیون اعتماد نمیکنند.
بله، جامعه درست خواهد شد به شرطی که مسؤولانی که نقش حاکمان را بر عهده دارند، رفتار خود را به نفع جامعه اصلاح کنند قطعا حال جامعه ما خوب خواهد شد.