۱۳۹۶/۱۱/۱۷
–
۱۱۲۳۱ بازدید
ماجرای نیلی شدن صورت حضرت فاطمه زهرا(س) چیه؟
به دو حدیث از منابع شیعه اشاره میکنیم:1 – در کتاب اختصاص شیخ مفید از عبدالله سنان از امام صادق (ع) روایت میکند:ابوبکر در رد فدک برای زهرا نامه نوشت. زهرا درحالی که نوشته را در دست داشت، عمر در راه به او رسید، گفت: دختر محمد! این نوشته چیست؟ حضرت فرمود: این نوشته ای است که ابوبکر در رد فدک برایم نوشته است. عمر گفت: بده به من. زهرا(س) حاضر نشد نوشته را به او بدهد. در این هنگام عمر لگدی به زهرا(ع) که فرزند پسری به نام محسن در شکم داشت، کوبید. در اثر این ضربه زهرا (س) محسن را سقط کرد. سپس عمر او را سیلی زد. گویی اکنون به گوشواره های گوشش می نگرم که در اثر آن سیلی شکست. سپس نوشته را برداشت و پاره کرد. زهرا به خانه رفت و هفتاد و پنج روز بر اثر آن ضربت مریض بود تا شهید شد. (1)
2- مفضل در حدیثی از امام صادق(ع) نقل می کند :
برای بیعت با ابوبکر، عمر با حالتی خشم و غضب با خالد و قنفذ آمدند در خانه علی (ع) .قنفذ دستش را وارد خانه کرد تا در را باز کند . عمر با تازیانه چنان به بازوی زهرا زد که همچون بازوبند روی بازویش حلقه زد . لگدی به درکوبید که به شکم فاطمه (ع)خورد، در حالی محسن شش ماهه را در شکم داشت. سقط شدن محسن و هجوم عمر، قنفذ، خالد بن ولید، چنان به زهرا سیلی زدند که گوشواره اش شکست. فاطمه بلند بلند می گریست. پدر خود را صدا می زد. (2)
آنچه شیعه بیان می کند، مبنی بر هجوم به خانه حضرت زهرا تماما داده های تاریخی و احادیثی است که اهل سنت در متون معتبرشان موجود می باشد،نظیر آن که ابن أبى دارم در کتاب «میزان الاعتدال»بیان می دارد.
«احمد بن محمّد» معروف به «ابن ابى دارم»، محدث کوفى (متوفاى سال 357)، کسى که محمّد بن أحمد بن حماد کوفى درباره او مى گوید: «کان مستقیم الأمر، عامة دهره؛ در سراسر عمر خود پوینده راه راست بود». با توجه به این موقعیت نقل مى کند که در محضر او این خبر خوانده شد:
انّ عمر رفس فاطمة حتى أسقطت بمحسن؛عمر لگدى بر فاطمه زد و او فرزندى که در رحم به نام محسن داشت، سقط کرد! (3)
عبدالفتاح عبدالمقصود در کتاب «الإمام علی» می گوید:
عمر گفت:
«و الّذی نفس عمر بیده، لیَخرجنَّ أو لأحرقنّها على من فیها…؛قسم به کسى که جان عمر در دست اوست ! باید بیرون بیایید یا خانه را بر ساکنانش آتش مى زنم».
عده اى که از خدا مى ترسیدند و رعایت منزلت پیامبر(ص) را پس از او مى کردند، گفتند:
«اباحفص، فاطمه در این خانه است».
بى پروا فریاد زد: «باشد!!».
نزدیک شد، در زد، سپس با مشت و لگد به در کوبید تا به زور وارد شود.
على(ع) پیدا شد…
طنین صداى زهرا در نزدیکى مدخل خانه بلند شد… این ناله استغاثه او بود…!» (4)
این بحث را با حدیث دیگرى از «مقاتل ابن عطیّة» در کتاب الامامة و السیاسة پایان مى دهیم . او در این کتاب مى نویسد:
هنگامى که ابوبکر از مردم با تهدید و شمشیر و زور بیعت گرفت، عمر، قنفذ و جماعتى را به سوى خانه على و فاطمه(ع)فرستاد. عمر هیزم جمع کرد و درِ خانه را آتش زد…(5)
در ذیل این روایت تعبیرات دیگرى است که قلم از بیان آن عاجز است.
نتیجه: با بیان مطالب یاد شده از کتب اهل سنت روشن می گردد که جریان سیلی،شهادت و به آتش کشیدن خانه آن بانو امری مسلم است .
اما اینکه چرا اهل سنت آن را نمی پذیرند، امری است بسیار عجیب، مانند بسیاری از موارد دیگر.
برای اطلاع بیش تر به کتاب رنج های حضرت زهرا، سید جعفر مرتضی و یورش به خانه وحی، نوشته آیه الله جعفر سبحانی و الدلیل الغراء علی شهاده الزهراء، نوشته آیه الله سبحانی مراجعه نمایید.
پی نوشت ها:
1. رنج های حضرت زهرا، سید جعفر مرتضی عاملی ، ص155، انتشارات تهذیب،قم ،1382 به نقل از اختصاص ، ص185.
2. همان ، 605.
3. میزان الاعتدال،ج 3،ص459.
4. عبدالفتاح عبدالمقصود، امام علی بن ابى طالب،ج 4،ص276-277.بی تا، بی جا .
5. کتاب الامامة و الخلافة، ص 160 و 161، تألیف مقاتل بن عطیّة که با مقدّمه اى از دکتر حامد داود استاد دانشگاه عین الشمس قاهره به چاپ رسیده، چ بیروت، مؤسّسة البلاغ.
برگرفته ازپایگاه مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
2- مفضل در حدیثی از امام صادق(ع) نقل می کند :
برای بیعت با ابوبکر، عمر با حالتی خشم و غضب با خالد و قنفذ آمدند در خانه علی (ع) .قنفذ دستش را وارد خانه کرد تا در را باز کند . عمر با تازیانه چنان به بازوی زهرا زد که همچون بازوبند روی بازویش حلقه زد . لگدی به درکوبید که به شکم فاطمه (ع)خورد، در حالی محسن شش ماهه را در شکم داشت. سقط شدن محسن و هجوم عمر، قنفذ، خالد بن ولید، چنان به زهرا سیلی زدند که گوشواره اش شکست. فاطمه بلند بلند می گریست. پدر خود را صدا می زد. (2)
آنچه شیعه بیان می کند، مبنی بر هجوم به خانه حضرت زهرا تماما داده های تاریخی و احادیثی است که اهل سنت در متون معتبرشان موجود می باشد،نظیر آن که ابن أبى دارم در کتاب «میزان الاعتدال»بیان می دارد.
«احمد بن محمّد» معروف به «ابن ابى دارم»، محدث کوفى (متوفاى سال 357)، کسى که محمّد بن أحمد بن حماد کوفى درباره او مى گوید: «کان مستقیم الأمر، عامة دهره؛ در سراسر عمر خود پوینده راه راست بود». با توجه به این موقعیت نقل مى کند که در محضر او این خبر خوانده شد:
انّ عمر رفس فاطمة حتى أسقطت بمحسن؛عمر لگدى بر فاطمه زد و او فرزندى که در رحم به نام محسن داشت، سقط کرد! (3)
عبدالفتاح عبدالمقصود در کتاب «الإمام علی» می گوید:
عمر گفت:
«و الّذی نفس عمر بیده، لیَخرجنَّ أو لأحرقنّها على من فیها…؛قسم به کسى که جان عمر در دست اوست ! باید بیرون بیایید یا خانه را بر ساکنانش آتش مى زنم».
عده اى که از خدا مى ترسیدند و رعایت منزلت پیامبر(ص) را پس از او مى کردند، گفتند:
«اباحفص، فاطمه در این خانه است».
بى پروا فریاد زد: «باشد!!».
نزدیک شد، در زد، سپس با مشت و لگد به در کوبید تا به زور وارد شود.
على(ع) پیدا شد…
طنین صداى زهرا در نزدیکى مدخل خانه بلند شد… این ناله استغاثه او بود…!» (4)
این بحث را با حدیث دیگرى از «مقاتل ابن عطیّة» در کتاب الامامة و السیاسة پایان مى دهیم . او در این کتاب مى نویسد:
هنگامى که ابوبکر از مردم با تهدید و شمشیر و زور بیعت گرفت، عمر، قنفذ و جماعتى را به سوى خانه على و فاطمه(ع)فرستاد. عمر هیزم جمع کرد و درِ خانه را آتش زد…(5)
در ذیل این روایت تعبیرات دیگرى است که قلم از بیان آن عاجز است.
نتیجه: با بیان مطالب یاد شده از کتب اهل سنت روشن می گردد که جریان سیلی،شهادت و به آتش کشیدن خانه آن بانو امری مسلم است .
اما اینکه چرا اهل سنت آن را نمی پذیرند، امری است بسیار عجیب، مانند بسیاری از موارد دیگر.
برای اطلاع بیش تر به کتاب رنج های حضرت زهرا، سید جعفر مرتضی و یورش به خانه وحی، نوشته آیه الله جعفر سبحانی و الدلیل الغراء علی شهاده الزهراء، نوشته آیه الله سبحانی مراجعه نمایید.
پی نوشت ها:
1. رنج های حضرت زهرا، سید جعفر مرتضی عاملی ، ص155، انتشارات تهذیب،قم ،1382 به نقل از اختصاص ، ص185.
2. همان ، 605.
3. میزان الاعتدال،ج 3،ص459.
4. عبدالفتاح عبدالمقصود، امام علی بن ابى طالب،ج 4،ص276-277.بی تا، بی جا .
5. کتاب الامامة و الخلافة، ص 160 و 161، تألیف مقاتل بن عطیّة که با مقدّمه اى از دکتر حامد داود استاد دانشگاه عین الشمس قاهره به چاپ رسیده، چ بیروت، مؤسّسة البلاغ.
برگرفته ازپایگاه مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی