خانه » همه » مذهبی » سینه زدن برای امام حسین(ع) علامت چیست؟

سینه زدن برای امام حسین(ع) علامت چیست؟

بدون تردید اصل عزاداری و اقامه ماتم برای شهداء و آزاد مردان تاریخ، در اسلام سابقه دیرین دارد و از اخبار بر می آید که پیامبر (ص) نیز آن را تأیید کرد و در برگزاری آن همت می گماشت. اما در رابطه با کیفیت و شیوه برگزاری عزاداری (سینه زنی، زنجیر زنی، علم و کتل، تعزیه، نخل گردانی و … ) برنامه خاص، حدیث و روایت معتبری وجود ندارد و مشخصه های عزاداری در زمان پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) محدود بود به مرثیه سرائی، گریستن و گریاندن در قالب شعر و مرثیه، جز این که هنگام رحلت پیامبر اکرم (ص) بنا بر نقل عایشه زنان به عزاداری پرداختند (و به سینه و صورت خود می زدند) (1)، احادیث و یا حدیثی در مورد سینه زنی و زنجیر زنی و … آن هم به شکل رایج امروزه، نیافتیم و در زمان حیات پیامبر (ص) نیز عزاداری، منحصر به گریه و گریاندن بود. ابن هشام می نویسد بعد از اتمام جنگ احد که رسول الله (ص) به خانه خود می رفت، عبورش به محله «بنی عبد الاشهل» و «بنی ظفر» افتاد و صدای زنان آنها -که بر کشتگانشان گریه می کردند- به گوش آن حضرت (ص) خورد و موجب شد که اشک بر صورت او نیز جاری گردد و در پی آن بفرماید: «ولی کسی نیست که بر حمزه بگرید».
رؤسای قبیله بنی عبد الاشهل پس از آگاهی از این موضوع، به زنان قبیله شان دستور دادند، لباس عزا بپوشند و به در مسجد بروند و در آن جا برای حمزه اقامه عزا و ماتم کنند، رسول خدا (ص) که صدای گریه آنها را شنید، از خانه خویش بیرون آمده، از آنها سپاس گزاری کرد و فرمود: «به خانه های خود بازگردید خدای تان رحمت کند که به خوبی مواسات خود را انجام دادید» (2).
و هنگامی که پیامبر (ص) رحلت کردند، مردم مدینه از زن و مرد به گریه و ندبه پرداختند و بنا بر قول عثمان بن عفان «برخی از اصحاب چنان اندوهگین شدند که چیزی نمانده بود به وهم دچار آیند» (3).
در شهادت علی (ع) فرزندان آن حضرت (ع) و مردم کوفه به شدت گریه کردند (4) و هنگامی که امام حسن (ع) به شهادت رسید، برادرش محمد حنفیه مرثیه و نوحه سرایی کرد (5) و بی شک نخستین کسانی که در شهادت امام حسین (ع) به عزاداری پرداختند، اهل بیت آن حضرت (ع) و بنی هاشم بودند.
شروع عزاداری آن حضرت (ع) بدون فاصله بعد از شهادت آن جناب در سرزمین کربلا بود؛ نقل شده پس از آن که امام حسین (ع) از پشت اسب به زمین افتاد و اسب خون آلود آن حضرت (ع) به خیمه ها رفت، زنان و خواهران و دختران آن حضرت (ع) به محض شنیدن صدای اسب از خیمه ها بیرون ریخته و بر سر و صورت خود زدند و جناب ام کلثوم فریاد می کرد: «وامحمداه! واجداه! وانبیاه! واابالقاسماه! واعلیاه! واجعفراه! واحمزتاه! واحسناه! این حسین (ع) است که به زمین افتاده و در کربلا نقش زمین شده سرش از قفا بریده شده و عمامه و ردایش به غارت رفته و آن قدر گریست تا غش کرد» (6).
و بعد از آن در کوفه و مدینه و در زمان امام صادق (ع) و … عزاداری سالار شهیدان حسین ابن علی (ع) به همین صورت انجام می گرفت (7).
البته از برخی وعاظ محترم و مورد اعتماد شنیده شده است که آنها به نقل از امام صادق (ع) می گفتند که آن حضرت (ع) جوانان را ترغیب می نمودند که در کوی و برزن ها با صدای رسا ندای «یا حسین، یا حسین» و فریاد مظلومیت بر آن حضرت (ع) سر دهند.
و همان طور که آیت الله مصباح یزدی در کتاب نفیس «آذرخشی دیگر در آسمان کربلا» آورده اند وقتی معارف (حاصل شده از منبرها و جلسه های دینی) با احساسات روحی و هیجانان قلبی توأم شود و میزان تأثیر گذاری به مراتب بیشتر است و این یک مطلب علمی و روان شناختی است لذا از قدیم هم منبر علما دو قسمت بود، یک بحث علمی و سپس جلسه روضه خوانی.
به هر صورت عزاداری به شکل معین مثلا در قالب سینه زنی و زنجیر زنی و … به نحو مستقیم ریشه روایی ندارد و گویا شکل برپایی مراسم عزاداری، به خود مردم واگذار شده است تا با انطباق اصول کلی دین و راهنمایی ائمه اطهار (ع) و بزرگان دین با عرف محلی، تکریم و تجلیل شایسته از ائمه معصومین (ع) بجا آورند، و گفته اند راه افتادن دسته های سینه زنی از زمان آل بویه در میان شیعیان رایج گردید. در عصر صفوی نیز دسته های سینه زنی همراه با خواندن اشعار با آهنگ یک نواخت -که در سوگ امام حسین (ع) سروده شده بود- در کوچه ها و خیابان می گشتند. دراین عصر برای افزایش هیجان مردم و هر چه شکوهمندتر شدن دسته های عزاداری، نواختن طبل و کوبیدن سنج معمول گردید و ادوات جنگی -که در میدان رزم کاربرد داشت- به این گونه مجالس راه یافت. شیپورزنی، علم گردانی، حرکت دادن کتل، مورد استفاده سوگواران قرار گرفت (8).
از جمله چیزهایی که بعد از این عصر به دسته های سینه زنی اضافه شد، عبارت بود از خون آلود کردن سر و صورت با تیغ زدن و قمه زدن به فرق سر با توجه به گزارش هایی که در عصر قاجار موجود است، این عمل در آن زمان معمول و رایج بوده است (9).
از تحول در شیوه های سینه زنی و زنجیر زنی، استفاده می شود که این مسأله از خواست های اجتماعی و بافت های جامعه، فرهنگ و آداب آنها سرچشمه می گیرد، البته سزاوار است که اصل و اساس این نوع سینه زدن ها پذیرفته شود، زیرا در جوشش احساسات و عواطف و تحریک هیجان اثرات مثبت دارد، اما هیأت های مذهبی توجه داشته باشند که سینه زنی و زنجیر زنی، علم برداری و … ، به حرکت های نمایشی، اضافی، بالا و پائین پریدن با خرافات و اوهام آلوده نگردد، که این گونه حرکات عزاداری را از سادگی و محتوی تهی می سازد اما راجع به اشک:
گریستن و گریاندن زمانی ارزش دارد و اثرش بیشتر خواهد بود که از گفتار امام حسین (ع) و مصائب عاشورا تأثیر پذیرفته باشد، نه از صوت زیبای مداحان و دلتنگی دنیا، که متأسفانه گاهی دیده می شود مردم دنبال صوت زیبا هستند و علاقه زیادی به خطابه ندارند، و آن چه که باید در عزاداری امام حسین (ع) بیشتر مورد عنایت قرار گیرد، آشنایی با اهداف بلند امام (ع) و فرهنگ عاشورا و عبرت آموزی از این حادثه دردناک تاریخی است که اگر این مهم مورد غفلت قرار نگیرد، هم اشک خواهد بود و هم شکوه و هیجان و هم کوهی از احساسات و نفرت علیه بیدادگری.
بنابراین هر چند در مورد کیفیت عزاداری (سینه زنی و زنجیر زنی) حدیث و یا روایتی نداشته باشیم و ضرورت هم ندارد که در تمامی موارد جزئی، حدیث و دستور خاص وارد شده باشد زیرا اصل و کلیت آن از سوی ائمه (ع) بیان شده است. اما از مجموع احادیثی که در رابطه با اصل عزاداری امام حسین (ع) و نیز از سیره مستمره ائمه (ع)، می توان استفاده کرد، این است که عزاداری امام حسین (ع) بایستی توأم با شکوه، فریاد، هیجان، اشک و ناله برخواسته از مکتب عاشورا باشد و طبیعی است ک لباس سیاه پوشیدن، راه اندازی دستجات، دسته های سینه زنی و زنجیر زنی به شکل معقول و متعارف و همراه با وقار، حزن، اندون و ماتم، تا حدی که موجب وهن اسلام و اضرار بر نفس نباشد نقش مثبت و سازنده در شکوه و شور مجالس عزا دارد و نمی توان آن را نفی کرد.
————————-
پی نوشت ها:
1. ابن هشام، سیره النبویه، ج 2، ص 428.
2. عبد الملک ابن هشام حمیری، سیره النبویه، ترجمه سید هاشم رسولی، اسلامیه، ج 4، ص 122.
3. همان، ج 2، ص 252.
4. شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، احمدی، 1368 ش، ج 1 و 2، صص 211، 220 و 223.
5. ابوالحسن علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، بنگاه، 1360، ج 2، ص 3.
6. خوارزمی، مقتل الحسین، الجزء الثانی، دار انوار الهدای، ط اول، 1418 هـ، ص 43.
7. سید بن طاووس، اللهوف، ترجمه عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، قم، نوید، 1378 ش.
8. ر.ک: پشرو چلکووسکی، تعزیه هنر بومی ایران، ترجمه داوود حاتمی، علمی هرهنگی، ج 1، 1367 ش، ص 10.
9. بنجامین، ایران و ایرانیان، ترجمه محمد حسین کرد، جاویدان، ج 1، 1363، ص 248.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد