۱۳۹۵/۰۵/۱۴
–
۹۸۹ بازدید
آیا شب قدر قبل از اسلام نیز وجود داشت؟ و آیا بعد از پیامبرصلی الله علیه وآله ادامه دارد؟
براساس روایتى شب قدر، اختصاص به دوران رسالت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله ندارد و در زمان هاى گذشته نیز وجود داشته است. مجلسى رحمه الله از امام جواد علیه السلام نقل کرده است: «… لقد خلق الله تعالى لیلة القدر اول ما خلق الدنیا و لقد خلق فیها اول نبى یکون و اول وصى یکون…»[1]؛ «خداوند شب قدر را در آغاز آفرینش جهان آفرید و در آن اولین پیامبر و نخستین وصى را هستى بخشید…».از طرف دیگر در حدیثى از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله آمده است: «ان الله وهب لامتى لیلة القدر لم یعطها من کان قبلهم»[2]؛ «خداوند به امت من شب قدر را بخشید و احدى از امت هاى پیشین از این موهبت برخوردار نبودند». جمع این دو روایت نشان مى دهد که اصل شب قدر از قبل بوده است؛ ولى فضایل بسیار بالایى به طور ویژه، در آن شب براى امت اسلام قرار داده شده که در امت هاى پیشین سابقه نداشته است. لذا شب قدر حقیقت و واقعیتى است که در جهان هستى مقدر شده است.از سوره مبارکه قدر فهمیده مى شود که در هر سال، شبى است به نام «قدر» که از جهت ارزش و فضیلت برتر از هزار ماه است. در این شب فرشتگان الهى به همراه بزرگ خویش (روح)، براى هر فرمان و تقدیرى که از سوى خدا براى یک سال مقدر شده است، فرود مى آیند. از احادیثى که در تفسیر این سوره و تفسیر آیات آغازین سوره «دخان» رسیده، فهمیده مى شود که فرشتگان در شب قدر، مقدرات یکساله را به نزد «ولى مطلق زمان» مى آورند و به او عرضه مى دارند و به او تسلیم مى کنند. این واقعیت، همواره بوده است و خواهد بود.در روزگار پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله، محل نزول فرشتگان در شب قدر، آستان نبى مصطفى صلى الله علیه و آله بوده است و این امر مورد قبول همگان است. اما نسبت به زمان بعد از آن حضرت صلى الله علیه و آله باید گفت: شب قدر بعد از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نیز هست. علاوه بر ظهور آیات قرآن کریم در «سوره قدر» و «سوره دخان»، در روایات نیز این واقعیت به روشنى ذکر شده است[3].
رشید الدین میبدى (مفسر معروف سنى) مى گوید: «برخى گفته اند: شب قدر، اختصاص به روزگاران پیامبر صلى الله علیه و آله بود و سپس از میان رفت. اما چنین نیست؛ زیرا همه اصحاب پیامبر و علماى اسلام معتقدند که شب قدر تا قیام قیامت باقى است»[4].
شیخ طبرسى از عالمان شیعى نیز در این باره، روایتى از ابوذر غفارى نقل مى کند: «به پیامبر خدا گفتم: اى پیامبر! آیا شب قدر و نزول فرشتگان، در آن شب، تنها در زمان پیامبران وجود دارد و چون پیامبران از جهان رفتند، دیگر شب قدرى نیست، پیامبر فرمود: نه بلکه شب قدر، تا قیام قیامت هست»[5].
در این مقام، از امام جواد علیه السلام تعلیمى رسیده که خلاصه آن در اینجا ذکر مى شود. حضرت فرمود: «خداوند متعال، شب قدر را در ابتداى آفرینش دنیا آفرید، همچنین در آن شب نخستین پیامبر و نخستین وصى را آفرید (وجود آنها را مقدر ساخت). در قضاى الهى چنان گذشت که در هر سال، شبى باشد که در آن شب، تفصیل امور و مقدرات یک ساله فرود آید».
بى شک پیامبران با شب قدر، در ارتباط بوده اند. پس از آنان، باید حجت خدا وجود داشته باشد؛ زیرا زمین از نخستین روز خلقت خود تا آخر فناى دنیا، بى حجت نخواهد بود. خداوند در شب قدر، مقدرات را به نزد آن کس که اراده فرموده (وصى و حجت)، فرو مى فرستد. به خدا سوگند! روح و ملائکه در شب قدر، بر آدم نازل شدند و مقدرات امور را نزد او آوردند و او درنگذشت؛ مگر اینکه براى خود وصى و جانشینى تعیین کرد. همه پیامبرانى که پس از آدم آمدند نیز، بر هر کدام در شب قدر، امر خداوند نازل مى گشت و هر پیامبرى این مرتبت را به «وصى» خویش مى سپرد…[6].
رشید الدین میبدى (مفسر معروف سنى) مى گوید: «برخى گفته اند: شب قدر، اختصاص به روزگاران پیامبر صلى الله علیه و آله بود و سپس از میان رفت. اما چنین نیست؛ زیرا همه اصحاب پیامبر و علماى اسلام معتقدند که شب قدر تا قیام قیامت باقى است»[4].
شیخ طبرسى از عالمان شیعى نیز در این باره، روایتى از ابوذر غفارى نقل مى کند: «به پیامبر خدا گفتم: اى پیامبر! آیا شب قدر و نزول فرشتگان، در آن شب، تنها در زمان پیامبران وجود دارد و چون پیامبران از جهان رفتند، دیگر شب قدرى نیست، پیامبر فرمود: نه بلکه شب قدر، تا قیام قیامت هست»[5].
در این مقام، از امام جواد علیه السلام تعلیمى رسیده که خلاصه آن در اینجا ذکر مى شود. حضرت فرمود: «خداوند متعال، شب قدر را در ابتداى آفرینش دنیا آفرید، همچنین در آن شب نخستین پیامبر و نخستین وصى را آفرید (وجود آنها را مقدر ساخت). در قضاى الهى چنان گذشت که در هر سال، شبى باشد که در آن شب، تفصیل امور و مقدرات یک ساله فرود آید».
بى شک پیامبران با شب قدر، در ارتباط بوده اند. پس از آنان، باید حجت خدا وجود داشته باشد؛ زیرا زمین از نخستین روز خلقت خود تا آخر فناى دنیا، بى حجت نخواهد بود. خداوند در شب قدر، مقدرات را به نزد آن کس که اراده فرموده (وصى و حجت)، فرو مى فرستد. به خدا سوگند! روح و ملائکه در شب قدر، بر آدم نازل شدند و مقدرات امور را نزد او آوردند و او درنگذشت؛ مگر اینکه براى خود وصى و جانشینى تعیین کرد. همه پیامبرانى که پس از آدم آمدند نیز، بر هر کدام در شب قدر، امر خداوند نازل مى گشت و هر پیامبرى این مرتبت را به «وصى» خویش مى سپرد…[6].
منابع
[1]. بحارالانوار، ج 25، ص 73، روایت 63.
[2]. درالمنثور، ج 6، ص 371.
[3]. به تفاسیر شیعه، مانند مجمع البیان، المیزان و تفسیر نمونه مراجعه شود.
[4]. کشف الاسرار، ج 10، ص 559.
[5]. ر.ک: المیزان، ج 20، ص 473.
[6]. اصول کافى، ج 1، کتاب الحجة، باب فى شأن انا انزلناه فى لیلة اقدر، ح 7، در تنظیم این نوشتار از مقاله عالمانه استاد محمد رضا حکیمى سود جسته ایم. نشریه کیهان 7/10/78.