۱۳۹۷/۰۱/۱۳
–
۴۶۰ بازدید
خوشحالیم از اینکه می بینیم در کشور ما جوانانی چون شما وجود دارد که این چنین مشتاق دانستن و دانش افزایی هستند؛ امیدواریم راهنمای خوبی برای شما باشیم.
پرسشگر گرامی؛ شناخت شخصیت انسان، دالان پر پیچ و خمی است که بسیاری از ابعاد آن برای بشر نامکشوف است. برای اینکه برخی از ابعاد شخصیتتان مکشوف گردد بهترین کار مراجعه به روانشناسی حاذق و با تجربه است تا با گرفتن شرح حال و آزمون های مربوطه به این کار اقدام کند و در صورت وجود مشکل اقدام به ارائه راهکار و درمان کند.
پرسشگر گرامی؛ شناخت شخصیت انسان، دالان پر پیچ و خمی است که بسیاری از ابعاد آن برای بشر نامکشوف است. برای اینکه برخی از ابعاد شخصیتتان مکشوف گردد بهترین کار مراجعه به روانشناسی حاذق و با تجربه است تا با گرفتن شرح حال و آزمون های مربوطه به این کار اقدام کند و در صورت وجود مشکل اقدام به ارائه راهکار و درمان کند.
همچنین یکی از راه های دیگر برای شناخت برخی از ابعاد شخصیت، کمک گرفتن از والدین و دوستان و اقوام مورد اعتماد است. می توانیم از آن ها بخواهیم با صداقت رفتارهای ناپسندمان را به ما بگویند تا اگر بر آن ها اشراف نداریم، اشراف پیدا کنیم و در حل آن ها کوشا باشیم. چون بسیاری از افراد با توجیه های مختلف رفتارهای ناپسندشان را برای خود موجه جلوه می دهند و هیچ گاه متوجه نمی شوند که دارای مشکل هستند؛ کسی هم به آن ها تذکر نمی دهد، یا اگر تذکر می دهد آن را نادیده می گیرند. شما در این مورد باید صادق باشید و اگر رفتاراشتباهی به شما تذکر داده شد خوب در آن تفکر کنید و در صورت وجود، به رفع مشکل اقدام کنید.
با این حال ما در اینجا مختصری به بحث شخصیت و برخی از آزمون های موجود در این زمینه می پردازیم، با این امید که مورد استفاده قرار گیرد.
شاید بتوان شخصیت را اساسیترین موضوع علم روانشناسی دانست. لغت شخصیت که در زبان لاتین Personalite و در زبان انگلوساکسون personality خوانده میشود، ریشه در کلمه لاتین پرسونا (persona) دارد. این کلمه به نقاب یا ماسکی گفته میشود که در یونان قدیم، بازیگران تئاتر بر چهره خود میزدند. بنابراین مفهوم اصلی و اولیه شخصیت، تصویری ظاهری و اجتماعی است که بر اساس نقشی که فرد در جامعه بازی میکند، قرار دارد. یعنی در واقع، فرد به اجتماع خود شخصیتی را ارائه میدهد تا جامعه بر اساس آن وی را ارزیابی کند (شاملو، سعید؛ مکاتب و نظریهها در روانشناسی شخصیت، انتشارات رشد)
شخصیت در یک معنای کلی، یعنی جنبههای بیهمتا و نسبتا پایدار درونی و بیرونی منش فرد، که در موقعیتهای مختلف بر رفتار وی تاثیر میگذارند. عدم توافق روانشناسان درباره ماهیت شخصیت، به اختلاف نظرهای زیادی درباره واژه شخصیت انجامیده است.
در شکل گیری شخصیت هر فردی عوامل مختلفی دخیلند که به آن ها اشاره می کنیم :
1 – عامل وراثت : این عامل از گذشته هاى دور مورد توجه علماى اخلاق و فلسفه بوده است و امروز نیز در علم روانشناسى بیشترین توجه را به خود جلب نموده است. شاخه علم ژنتیک در زیست شناسى مباحث غیردقیق گذشته را به پژوهش هاى علمى متقنى تبدیل نموده است و اصل این موضوع که بسیارى از خصوصیات جسمانى و روانى از طریق ژنها از والدین به فرزندان منتقل مى گردد، اثبات شده است. با وجود این، همچنان بحث سهم عوامل ارثى در شخصیت و حدود و کیفیت تغییرات احتمالى آنها مورد منازعه است و نگرشهایى که وزن و بهاى اصلى را در تحلیل شخصیت به عوامل روانى مى دادند، امروزه با تردید بیشترى مواجه شده اند.
2 – محیط طبیعى : شرایط جغرافیایى و اقلیم طبیعى که تفاوتهایى را در میزان دما و حرارت محیط زیست، میزان رطوبت و بارندگى، چشم انداز طبیعى و حاصلخیزى و وفور امکانات زیست یا خست طبیعت و کمبود نعمات را به دنبال دارد، عده اى را بر آن داشته است تا این کیفیت ها را با روحیات و خلق و خوى مردمان پیوند دهند.
3 – محیط اجتماعى : طیف وسیع شبکه روابط اجتماعى فرد، اعم از اعضاى خانواده، دوستان، معلمان و مربیان، همکاران یا شبکه هاى وسیعترى از همشهریان، طبقه اجتماعى فرد، همکیشان و همفکران و نظایر آن، عاملى است که صاحبنظران کثیرى از آن به عنوان عامل مهم و تعیین کننده در سازمان شخصیت یاد مى کنند. روانشناسان اجتماعى عمدتا به روابط اجتماعى نزدیک و بی واسطه فرد که طى آن عمدتا روابط چهره به چهره و رویاروى وجود دارد تاکید مى کنند و در تحلیل شخصیت، به گروه هاى اجتماعى محیط بر فرد اصالت بیشترى مى دهند.
4. اراده : یکی از عواملی که تأثیر انکارناپذیری بر شکل گیری شخصیت انسان دارد، اراده است. اراده از این نظر مهم و قابل توجه است که عاملی موازی با عوامل وراثتی و محیطی به شمار می آید. به دیگر سخن، هر چند ممکن است داشته های وراثتی و عوامل محیطی در شدت و ضعف اراده مؤثر باشند، اما واقعیت اراده به عنوان یک عامل مهم و تعیین کننده در عرض عوامل وراثتی و محیطی قرار می گیرد و این بدان معناست که ممکن است فرد با تکیه بر قابلیت ها و توانمندی های خود، مسیری متمایز از آنچه داشته های وراثتی اش طلب می کنند و متمایز از آنچه محیط طبیعی و اجتماعی پیرامونی اش اقتضا می کند، برگزیند و خود زندگی آینده خود را رقم زند و شخصیت خود را آن گونه که می خواهد، بسازد. این نقش و جایگاه برای عامل اراده موجب گردید تا نظریه پردازان شخصیت در نظریه های خود، توجه ویژه ای بدان معطوف دارند و از تأثیر آن در شکل گیری شخصیت، سخن به میان آورند.
پرداختن به موضوع شخصیت و باز کردن ابعاد آن بحث بسیار گسترده و پیچیده ایست و نظریات فراوانی در آن مطرح است که در اینجا یا یک مقاله یا چند کتاب نمی گنجد. روانشناسان دیدگاه های مختلفی نسبت به شخصیت دارند و همین دیدگاه ها باعث تعاریف مختلف از شخصیت و همچنین شکل گیری آزمون های گوناگون برای تشخیص شخصیت افراد شده است. آزمون های شخصیت را به دو طبقه عمده تقسیم کرده اند که میتوان توسط آن ها به شناختی از خود دست یافت؛ البته به کمک روان شناس و تحلیل نتایج این تست ها این کار امکان پذیر است :
1. پرسشنامهها یا آزمونهای عینی شخصیت
2. آزمونهای فرافکن.
– آزمونهای عینی شخصیت
در تحقیقات و سنجش شخصیت، از آزمونهای عینی کاغذ و قلمی، زیاد استفاده میشود. این آزمونها باعث صرفهجویی در وقت روانشناسان میشوند. در این آزمونها مراجعان پس از شنیدن دستورالعملهای اولیه خودشان به پرسشها پاسخ میدهند بدون اینکه در حین اجرای آزمون تعاملی با روانشناسان داشته باشند. سپس با پر شدن پاسخنامهها، آنها را برای تحلیل رایانهای، به رایانه میسپارند. پرسشنامهها ممکن است طوری طراحی شوند که یک بعد از شخصیت (مانند سطح اضطراب) و یا بهطور همزمان چندین صفت شخصیت را اندازهگیری کنند. از مشهورترین پرسشنامههای شخصیتی میتوان، پرسشنامه چند وجهی مینهسوتا (Minnesota Multiphasic Personality Inventory/MMPI) را نام برد. این پرسشنامه از 550 جمله ساخته شده که مجموعه وسیعی از رفتارها، افکار و احساسها را وارسی میکند. پاسخهای شخص بر اساس همخوانی آنها با پاسخهای افرادی که مشکلات و اختلالات مختلف روانی داشتهاند نمرهگذاری میشود. این آزمون جهت کمک به متخصصین بالینی برای تشخیص اختلالات شخصیت ساخته شد.
از انواع دیگر آزمونهای عینی شخصیت، میتوان پرسشنامه شخصیتی آیزنک (Eysenck personality questionnaire) و سنخنمای مایرز – بریگز (Myers – Briggs type indicator) را نام برد.
– آزمونهای فرافکن
بسیاری از روانشناسان، از جمله آنها که گرایش روانپویشی دارند، در سنجش شخصیت آدمی، فرضیه فرافکنی را مطرح کردهاند. بر اساس این فرضیه، هنگامی که محرکهای مبهم، نظیر شکلهای لکه جوهر ، به آزمودنی ارائه میشود، محدودیتهای واقعیت به حداقل میرسد، فرایندهای تخیلی ترغیب شده و فرصت نمایان شدن تعارضات ناهشیار به حداکثر میرسد. از پرمصرفترین آزمونهای فرافکن میتوان دو آزمون رورشاخ (Rorschach Test) و آزمون اندریافت موضوع (Test Thematic Apperception/T.A.T) را نام برد.
منابع جهت مراجعه و مطالعه بیشتر :
1. نظریه هاى شخصیت ،علی اکبر سیاسى
2. روانشناسی شخصیت، یوسف کریمی
نویسنده : گروه روانشناسی و مشاوره پرسمان