۱۳۹۵/۱۲/۲۱
–
۷۰۳ بازدید
متن حدیث یاد شده چنین است: «سیّئة تسؤک خیر من حسنة تعجبک»؛ «گناهى که تو را اندوهگین کند نزد خداوند بهتر است از کار نیکى که باعث غرور و خودپسندى تو شود».[۱]
در توضیح، این حدیث چند گونه گفته شده است:
متن حدیث یاد شده چنین است: «سیّئة تسؤک خیر من حسنة تعجبک»؛ «گناهى که تو را اندوهگین کند نزد خداوند بهتر است از کار نیکى که باعث غرور و خودپسندى تو شود».[1]
در توضیح، این حدیث چند گونه گفته شده است:
الف) وقتى انسان مرتکب رفتار زشتى شد و به دنبال آن غمگین و شرمنده شده، چه بسا همین شرمندگى باعث مى شود که دست از آن کار کشیده و به سوى نیکى ها بازگردد؛ ولى وقتى از کار نیک خود دچار اعجاب و غرور شد، باعث مى شود که بر خود ببالد و در نتیجه درجا بزند و از قدم هاى بعدى دست بکشد.
ب) علاوه بر این، ما هر چه نیکى کنیم، در برابر نعمت ها و الطاف بیکران الهى، هیچ کارى نکرده ایم. بنابراین زهى زشت و نکوهیده است که با عمل ناچیز خود، دچار غرور و خودپسندى بشویم. کسى که کار زشتى کرده و ناراحت است، به خطاى خود اعتراف مى کند؛ ولى کسى که دچار غرور است و کار زشت و خطایى مرتکب شود، بدان معترف نمى شود و بدا به حال چنین افرادى.
د) حضرت على علیه السلام در صدد ترویج خطا و زشتى ها نیستند؛ بلکه با این تعبیر در صددند که زشتى غرور و اعجاب را برملا سازند.
در فرازى از پندهاى نورانى و راه گشاى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به اباذر آمده: «اى ابوذر! مردى کارى نیک انجام مى دهد و با اعتماد بر آن، گناهانى مرتکب مى شود و در برابر کردار نیک خود گناه را سهل مى انگارد، چنین کسى هنگامى که نزد خداوند مى رود بر او خشم مى گیرد. در برابر، مردى گناهى مرتکب مى شود ولى از عقوبت آن هراسان است؛ چنین کسى در قیامت آسوده خاطر است!».[2]
الهى رسم پاکانم بیاموز
روانم را به نور خود بیفروز
بیفزا بر نکویى اشتیاقم
به شهد عشق، شیرین کن مذاقم
هیچ کس نمى تواند به قبولى اعمال خود مطمئن شود، چرا که این اطمینان، سبب غرور شده، تا جایى که ممکن است به ارتکاب گناهان صغیره بینجامد؛ به این بهانه که این گناهان کوچک در برابر اعمال نیکى که انجام داده ناچیز است! غافل از این که:
اولاً: از کجا معلوم کارهاى خوبش پذیرفته شده باشد؟
ثانیاً: بى توجهى و اصرار بر گناهان صغیره خود از گناهان بزرگ است.
بنابراین کسانى که در سایه اعمال نیک خویش احساس امنیت کرده و با اعتماد بر آن، بعضى از گناهان دیگر را مهم نپندارند، از غضب بارى تعالى برخوردار مى شوند. در برابر این گروه، عده اى نیز پس از انجام گناه، ترسان و مضطرب و نگرانند. این دسته اگر چه همّت بالایى هم بر انجام برخى عبادت هاى نداشته باشند، ولى به جهت بیم و ترس از گناه، در قیامت از عذاب الهى نجات یافته اند.
با این توضیحات، مى توان به اهمیت حالت هاى قلبى افراد پى برد که چه اندازه ترس از گناه کارساز، و در برابر، عجب و غرور نسبت به کارهاى نیک، نیز قهر پروردگار را به دنبال دارد. پس باید هیچ گناهى را کوچک نشماریم و همواره تلاش مان بر حفظ حالت خوف و خشیت از خداوند باشد تا گرفتار غرور و فریب شیطان نشویم.
پی نوشت ها
____________________
[1]. نهج البلاغه، قصار 46.
[2]. مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج 74، چاپ بیروت.
در توضیح، این حدیث چند گونه گفته شده است:
الف) وقتى انسان مرتکب رفتار زشتى شد و به دنبال آن غمگین و شرمنده شده، چه بسا همین شرمندگى باعث مى شود که دست از آن کار کشیده و به سوى نیکى ها بازگردد؛ ولى وقتى از کار نیک خود دچار اعجاب و غرور شد، باعث مى شود که بر خود ببالد و در نتیجه درجا بزند و از قدم هاى بعدى دست بکشد.
ب) علاوه بر این، ما هر چه نیکى کنیم، در برابر نعمت ها و الطاف بیکران الهى، هیچ کارى نکرده ایم. بنابراین زهى زشت و نکوهیده است که با عمل ناچیز خود، دچار غرور و خودپسندى بشویم. کسى که کار زشتى کرده و ناراحت است، به خطاى خود اعتراف مى کند؛ ولى کسى که دچار غرور است و کار زشت و خطایى مرتکب شود، بدان معترف نمى شود و بدا به حال چنین افرادى.
د) حضرت على علیه السلام در صدد ترویج خطا و زشتى ها نیستند؛ بلکه با این تعبیر در صددند که زشتى غرور و اعجاب را برملا سازند.
در فرازى از پندهاى نورانى و راه گشاى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به اباذر آمده: «اى ابوذر! مردى کارى نیک انجام مى دهد و با اعتماد بر آن، گناهانى مرتکب مى شود و در برابر کردار نیک خود گناه را سهل مى انگارد، چنین کسى هنگامى که نزد خداوند مى رود بر او خشم مى گیرد. در برابر، مردى گناهى مرتکب مى شود ولى از عقوبت آن هراسان است؛ چنین کسى در قیامت آسوده خاطر است!».[2]
الهى رسم پاکانم بیاموز
روانم را به نور خود بیفروز
بیفزا بر نکویى اشتیاقم
به شهد عشق، شیرین کن مذاقم
هیچ کس نمى تواند به قبولى اعمال خود مطمئن شود، چرا که این اطمینان، سبب غرور شده، تا جایى که ممکن است به ارتکاب گناهان صغیره بینجامد؛ به این بهانه که این گناهان کوچک در برابر اعمال نیکى که انجام داده ناچیز است! غافل از این که:
اولاً: از کجا معلوم کارهاى خوبش پذیرفته شده باشد؟
ثانیاً: بى توجهى و اصرار بر گناهان صغیره خود از گناهان بزرگ است.
بنابراین کسانى که در سایه اعمال نیک خویش احساس امنیت کرده و با اعتماد بر آن، بعضى از گناهان دیگر را مهم نپندارند، از غضب بارى تعالى برخوردار مى شوند. در برابر این گروه، عده اى نیز پس از انجام گناه، ترسان و مضطرب و نگرانند. این دسته اگر چه همّت بالایى هم بر انجام برخى عبادت هاى نداشته باشند، ولى به جهت بیم و ترس از گناه، در قیامت از عذاب الهى نجات یافته اند.
با این توضیحات، مى توان به اهمیت حالت هاى قلبى افراد پى برد که چه اندازه ترس از گناه کارساز، و در برابر، عجب و غرور نسبت به کارهاى نیک، نیز قهر پروردگار را به دنبال دارد. پس باید هیچ گناهى را کوچک نشماریم و همواره تلاش مان بر حفظ حالت خوف و خشیت از خداوند باشد تا گرفتار غرور و فریب شیطان نشویم.
پی نوشت ها
____________________
[1]. نهج البلاغه، قصار 46.
[2]. مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج 74، چاپ بیروت.