۱۳۹۵/۰۷/۱۱
–
۱۲۵ بازدید
امروزه دشمنان بهسادگی و با انتشار نمادهای خود در پی ترویج فرهنگ خود میباشند! اسلام چه برنامهای برای مقابله با انتشار نمادهای شیطانی و مظاهر فساد دارد؟
شیطان گرایان و مراکز قدرت حامی آن ها، برای ترویج نمادهای مذکور در حوزه فرهنگ عمومی از ابزارهای مختلفی استفاده می نمایند، که از آن جمله می توان به استفاده از این نمادها در ساخت زیورآلات، پوشاک و البسه، طراحی ساختمان ها، نقاشی بر روی دیوارها و اماکن عمومی و… اشاره نمود. متأسفانه در چند سال اخیر بسیاری از این نماد ها در قالب های مذکور به کشور عزیزمان وارد شده است و رو به گسترش و ترویج می باشد، و این امر آگاهی هرچه بیشتر مسئولین کشورمان را می طلبد تا با برخورد صحیح، از ترویج
این نمادها در کشورمان جلوگیری نمایند.
گستره این نمادها باعث میشود که ذهنیتها و ارزشهای مردم هماهنگ با معانی آنها شکل بگیرد. نمادها هویت سازند و به فرد و جامعه هویت میبخشند و خودپندارههایی را ایجاد میکنند که به زندگی و رفتارهای افراد معنا میدهد و مردم با همین معانی، وجود و زندگی خود را تفسیر کرده و ارزشها و اهداف زندگی خود را تعریف میکنند. کارکرد هویتبخشی و معنادهندگی نمادها در کنار گرافیک و طراحی متفاوت و چشمنوازشان و در دسترس بودن، مد شدن و تبلیغاتی که روی آنها صورت میگیرد، باعث استفاده روزافزون از سوی مردم به ویژه جوانان و نوجوانان دنیا میشود. پس از پذیرفته شدن این نمادها در فرهنگ عمومی ملتها، انتقال ایدئولوژی مربوط به این نمادها بسیار ساده و پذیرفتنی میشود.
از یکسو پرچم آمریکا و انگلیس برچسب ماشین ها می شود! عکس سگ و خوک و خوانندگان و هنرپیشگان غربی بر روی پیراهن جوانان ما تبلیغ می شود! از سویی دیگر پوشیدن چادر مشکی یا انگشتر عقیق مورد تمسخر قرار می گیرد! همچنین از یکسو انباشته ای از موی سر و صورت برخی جوانان در مشابهت با گروه های بیهویت غربی «مد» میشود و از سوی دیگر آنچه مورد توصیه دین است، به بهانه مسائل بهداشتی، زیان بخش تلقی می گردد!!
تاجایی که دشمن از بازی و سرگرمیکودکان ما نیز غافل نبوده و برای القای نمادهای خود و ایجاد تنفر از شعائر دینی با اسباببازی، عروسک[ ر.ک: باربی (پژوهشی در عروسک آمریکایی باربی)، اکبر مظفری، دفتر نشر معارف.]، و بازیهای رایانهای به میدان آمده است.
راهکارهای مقابله با توطئههای شیطانی
سیاستهای کلی دین در اینباره عبارت است از:
1. جلوگیری از بروز و ظهور گناه، علنی نشدن منکرات، دوری از مشابهت با کفار و گنهکاران، جلوگیری از انتشار نمادهای شیطانی.[ این سیاستها از متن دین استخراج شده است یعنی شارع مقدس پیشبینی این جنگ تبلیغاتی و شیوههای مقابله آن را نموده و در تکالیف دینی جای داده است و ما در این بخش فقط آن راهکارها را دستهبندی نمودهایم.]
2. تشریع و اجرای مقرراتی که شرایط را برای بروز گناه و نمادهای شیطانی در جامعه سخت نماید مانند:
نهی از منکر و مبارزه با مظاهر فساد در جامعه.[ هرگاه فسقی ظاهر شود نهی از آن واجب میشود و ما مأمور به تفتیش باطن و تجسس و دفع گناهانی که از آنها اطلاعی نداریم نیستیم.]
اجرای حدود و تنبیه علنی بهخاطر ارتکاب برخی گناهان آشکار.
ایجاد محرومیتهای اجتماعی و سیاسی برای مرتکبان گناه علنی.
ممنوعیت تبلیغ سخنان ضاله، عقاید منحرف و نمادهای انحرافی.[ اقلیتهای دینی، حق تبلیغ مذهب خود را ندارند. «و قاتلوا الّذین لایؤمنون باالله… ولایحرّمون ما حرّم الله… و لایدینون دین الحق… حتّی یعطوا الجزیه عن یدٍ و هم صاغرون»، توبه (9)، آیه 29 ؛
«ضربت علیهم الذّلّه… و ضربت علیهم المسکنه ذلک بأنّهم کانوا یکفرون»، آل عمران (3)، آیه 112.]
بنابراین گنهکاران و گمراهان در جامعه اسلامی باید تحت فشارهای گوناگون بوده و از ارتکاب گناه علنی و اظهار افکار منحرف خود، در هراس باشند.
البته همانطور که دین از ارتکاب گناه علنی جلوگیری میکند از کنجکاوی و دخالت در حریم خصوصی افراد نیز ممانعت میکند و حتی درباره کسانی که ناخواسته آلوده شدهاند و قصد هنجارشکنی و جسارت ندارند توصیه به پنهانسازی شده است و اجازه اظهار گناه به هیچ کس داده نشده است و همچنین در شرع مقدس، پذیرش سخن افراد درباره گناه دیگران شرایط سختی دارد؛ مانند پذیرش شهادت افراد در محاکم قضایی[ لزوم وجود 2 یا 4 شاهد عادل- که عیناَ واقعه را دیده باشند- برای اثبات گناه و اجرای حد.]و قرار دادن جریمه جهت اظهار گناه دیگران.[ جریمه اخروی وعده عذاب است: «ان الذین یحبون ان تشیّع الفاحشه فی الّذین ءامنوا لهم عذاب الیم فی الدّنیا والاخره»، (نور، آیه 19) ؛ «والّذین یرمون المحصنات الغافلات المومنات لعنوا فی الدّنیا و الاخره و لهم عذابٌ عظیم»، (نور، آیه 23) و جریمه دنیوی آن اجرای حدود است: «و الّذین یرمون المحصنات ثمّ لم یأتوا بأربعه شهداء فاجلدوهم ثمانین جلده و لا تقبلوا لهم شهادة»، (نور، آیه 4)]
منع از تشبّه به کفار
شرع مقدس، مسلمانان و همه احاد جامعه اسلامی را از تشبه به کفار و فساق – به هر قصد و غرضی که باشد- منع میکند.
برخی از این دستورات عبارتاند از:
لزوم رعایت احکام دینی در جامعه و پرهیز از تشبه به کفار و گنهکاران.[ یکی از دلایل آن این است که رسول گرامی اسلام? فرمودند: «من تشبّه بقوم فهو منهم»؛ «هرکس به گروهی شبیه گردد از آنها است»، عوالی اللئالی، ج 1، ص165.]
لزوم رعایت حریم شرع و ظواهر اسلامی در منظر عمومی توسط اقلیتهای مذهبی.
پرهیز از رفتارهای مباحی که موجب سوء تفاهم در منظر عمومی میشود.[ امیر المؤمنین(علیه السلام): «مَنْ وَضَعَ نَفْسَهُ مَوْضِعَ التُّهَمَةِ فَلَا یلُومَنَّ مَنْ أَسَاءَ بِهِ الظَّنَ »، خصائص الأئمة، ص108.]
جلوگیری از انتشار شعائر شیطانی
از آنجا که شعائر، اموری قراردادی میباشند آثار سوء تبلیغی آنها به تعریف و تبلیغ هرچه بیشتر نماد و معنایش بستگی دارد لذا باید مراقب بود که حتی نقد و تحلیل یک نماد شیطانی بهطور ناخواسته به تبلیغ آن نماد کمک نکند!
تغییر و تبدیل نماد شیطانی به شعائر اسلامی
در برخی موارد نیز میتوان نمادی را که نام شرک و شیطان بر آن نهاده شده به یک نام اسلامی و ارزشی تغییر داد.
در روایت داریم پیامبر گرامی اسلام? اسامی ضداسلامی را تغییر میدادند؛ مثلاً نام عاصی بن اسود را به مطیع تغییر دادند.[ «لأنَّ النَّبی?، غَیر اسْمَ العاصی بن الأَسْود والِد عَبْد اللّه فسَمَّاهُ مُطِیعا»، تاج العروس، ج 19، ص682.
فی الحدیث : «أَنَّه? غَیّر اسمَ امرأَةٍ کانَت تُسَمی بَرَّةَ، فسمّاهَا زَینَبَ، و قال: تُزَکی نَفْسَها»؛ کأَنَّه کرِهَ ذلک»، همان، ج 6، ص74.
و فی الحَدِیث «أَنَّه غَیر اسمَ غُرَاب لِمَا فیه من البُعْد و لأَنَّه من أَخْبَثِ الطُّیور». همان، ج2، ص 280.]
صفا و مروه قبل از اسلام از – به دلیل نصب دو بت بر روی آنها – مدتی جزو شعائر شیطانی و مورد احترام مشرکین بوده و بعد از فتح مکه و محو بتها و نزول آیه (((إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِن شَعَآئِرِ اللّهِ)))[ بقره (2)، آیه 158.]، به شعائر الهی تبدیل شدند.[ انوار الاصول، ج 2، ص382.]
البته این دو از ابتدا جزء شعائر دین بوده و جزء مناسک حج ابراهیمی بودهاند و از یک قداست ذاتی و تکوینی برخوردار بودند. اما در مقطعی، مشرکین با گذاشتن دو بت بر سر این دو کوه، سعیِ بین این دو را شرکآلود نموده و آنها را به شعائر شیطانی تبدیل نموده بودند؛ لذا در آیه شریفه دستور به بازگرداندن این دو به اصل اولیهشان شد.
امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) نیز در روایتی به این نکته تصریح کردهاند که مسلمانان ابتدا گمان میکردند که صفا و مروه چیزی است که مشرکین آن را برای مناسک خود تأسیس نموده بودند تا اینکه آیه نازل شد و این شبهه را برطرف نمود.[ الکافی، ج 8، ص 162 ؛ الاصول الستة عشر، ص30. ]
محو نمادهای شیطانی
استفاده از نمادهایی که متعلق به فرهنگ باطل است موجب تبلیغ و تقویت آن فرهنگ و اعلام حیات و حضور آن در جامعه است. استفاده کنندگان این نمادها، عضویت و وفاداری خود را نسبت به آن اعلام می کنند و سیاهی لشکر آن محسوب می شوند.
(((وَمَن یَتَوَلَّهُم مِّنکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ)))[ مائده (5)، آیه51.]؛
«هرکس از شما دنبالهرو آنها باشد از آنها است».
امیرالمؤمنین(علیه السلام) میفرمایند:
«فَإِنَّهُ قَلَّ مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ إِلَّا أَوْشَک أَنْ یکونَ مِنْهُم »[ نهج البلاغه، حکمت 207 (203).]؛ «هرکس به گروهی شبیه گردد، از آنها است».
پیامبر اکرم? نیز به امت خود سفارش می فرمودند:
«لا تشبّهوا بالیهود»[ من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص: 130.] «ظاهر خود را مانند قوم یهود مگردانید».
گاهی تبری و تحقیر با زبان است وگاهی باید با عمل باشد. نمونه تحقیر عملی، آن است که خداوند در قرآن کریم به پیامبر خویش? میفرماید:
«بر جسد کفار و فاسقان نماز مخوان و بر قبر آنها نیز حاضر مشو»[ توبه (9)، آیه 84. ].
و در جای دیگری میفرماید:
«در مسجد ضرار اقامه نماز مکن»[ همان، آیه 107و 108.].
چرا که اینان خوارشدگان نزد خدا و فاقد احترامند.
(((وَمَن یُهِنِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن مُّکْرِمٍ)))[ حج (22)، آیه 18.]؛
«و هر که را خدا خوار کند او را گرامی دارنده ای نیست».
و نمونه تحقیر زبانی در داستان حضرت ابراهیم(علیه السلام) است که خدایان آنها را به طعن سخره گرفته و اینگونه پاسخ داد:
(((قالَ بَل فَعَلَهُ کبیرُهُم هذا فَسئَلُوهُم إِن کانُوا ینطِقُونَ)))[ انبیاء (21)، آیه 63.]؛
«گفت: «[نه ] بلکه آن را این بزرگترشان کرده است، اگر سخن می گویند از آنها بپرسید».
البته باید توجه داشت در اسلام ناسزا نداریم و باید از دشنام به خدایان و مقدسات اقوام پرهیز شود بهویژه اگر موجب عکسالعمل آنها و ناسزاگویی به خدای متعال شود.
قرآن کریم در این باره میفرماید:
(((وَلاَ تَسُبُّواْ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ فَیَسُبُّواْ اللّهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍ کَذَلِکَ زَیَّنَّا لِکُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ)))[ انعام (6)، آیه 108.] ؛
«و آنهایی را که جز خدا می خوانند دشنام مدهید که آنان از روی دشمنی [و] به نادانی، خدا را دشنام خواهند داد».
بنابر آنچه گفته شد همانگونه که تعظیم شعائر لازم و پسندیده است، محو شعائر شیطانی و مظاهر شرک نیز وظیفه است. کمترین موضعی که در مقابل نمادهای شیطانی می توان به کار گرفت، ممنوعیت ساخت و خرید آنها است تا مرور زمان موجب فراموشی آنها گردد.[ الباطل یموت بترک ذکره.]
بر همین اساس فقها هرگونه خرید و فروش بت و صلیب و نمادهای ویژه دشمنان دین را ممنوع و وجه حاصل از آن را نیز حرام میدانند.[ المکاسب، ج 1، ص 11.]
توصیه به از بین بردن هیاکل عبادت، مثل بت و صلیب[ «تَالله لاکیدَنَّ أَصنامَکم بَعدَ أَن تُوَلُّوا مُدبِرینَ. فَجَعَلَهُم جُذاذاً إِلا کبیراً لَهُم لَعَلَّهُم إِلَیهِ یرجِعُونَ»، انبیاء (21)، آیات 57و58. ]، اقدام حضرت موسی(علیه السلام) در به آتش کشیدن گوساله سامری و به دریا ریختن خاکستر آن[ «قالَ فَاذهَب فَإِنَّ لَک فِی الحَیاةِ أَن تَقُولَ لا مِساسَ وَ إِنَّ لَک مَوعِداً لَن تُخلَفَهُ و انظُر إِلی إِلهِک الَّذی ظَلتَ عَلَیهِ عاکفاً لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنسِفَنَّهُ فِی الیمِّ نَسفاً»، طه (20)، آیه 97.] و تخریب و سوزاندن مسجد ضرار[ «وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسجِداً ضِراراً وَ کفراً وَ تَفرِیقاً بَینَ المُؤمِنِینَ وَ إِرصاداً لِمَن حارَبَ الله وَ رَسُولَهُ مِن قَبلُ وَ لَیحلِفُنَّ إِن أَرَدنا إِلا الحُسنی. لا تَقُم فیهِ أَبَداً لَمَسجِدٌ أُسِّسَ عَلَی التَّقوی مِن أَوَّلِ یومٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فیهِ»، توبه (9)، آیات 107و 108.] توسط پیامبر اکرم?، بهعنوان کانون توطئه و پایگاه منافقین، نمونه هایی از این موارد است و به پاکسازی جامعه و مصونیت فکری افراد جامعه کمک میکند.