۱۳۹۵/۰۷/۱۱
–
۱۵۳ بازدید
به نظر شما، آیا استقبال مردم از ضریح و درب تازه ساخته شده و در حال انتقال به عتبات مقدسه، شعارزدگی نیست؟
بدیهی است شعار زدگی افراطی یکی از آفات مهم در تعظیم شعائر است اما لازم است این نکته گوشزد شود که تأکید بر اهمیت نماد، هرگز به معنی غفلت از روح و معنای آن نیست بلکه اهمیت نشانه ها در پرتو اهمیت محتوا و مرهون واقعیت معنا است. نماد نماد است و واقع، واقع. نباید جایگاه هیچ یک تغییر کند نه می توان نماد را واقع فرض کرد و نه می توان بدون نماد به واقع رسید. گروهی که نماد را واقع می گیرند و به آن توجه مستقل می کنند از عمق و محتوای آن محروم می مانند. گروهی هم که به معنی توجه دارند ولی به نماد اهمیت نمی دهند راهی به سوی معنا نمی یابند.
مقام معظم رهبری نیز این خطر را گوشزد نمودهاند که باید همه مراقب باشیم که نظام جمهوری اسلامی تبدیل نشود به یک نظام سکولار! باطن سکولار، ظاهر دینی! باطن مجذوب به فرهنگ غربی و قدرتهای مسلط بر آن فرهنگ و ظاهر شعائر دینی! و مسائل دینیِ دم دستی![ رهبر معظم انقلاب، خطبههای نماز جمعه تهران 20/6/1388.]
به هر حال یکی از مهمترین آفات تعظیم شعائر، فراموشی روح و محتوا و اصل پنداشتن علامتها و نشانههاست! نقل شده مردم در زمان حضرت نوح(علیه السلام) مجسمه بعضی از صالحان و نیکان را که از دنیا رفته بودند بهعنوان یادمان، بالای قبر آنها نصب کردند و بعدها به مرور زمان و وسوسه شیطان همانها تبدیل به بت شده و مورد پرستش واقع شدند! و از آن زمان، بت پرستی در روی زمین آغاز شد.
در نگاه استاد شهید مطهری: شعار باید شعار بماند و جانشین اصول نشود. شعار طریقیت دارد به سوی اصول، و خطر و آفت شعار این است که خودش موضوعیت پیدا کند و اصول فراموش شود، آن وقت است که تبدیل به ضد شعار می شود. سیاستها همواره کوشش دارند محتوای شعارها را از شعارها بگیرند و شعارها را توخالی کنند و وسیله سرگرمی بسازند؛ همین کاری که الان می بینیم که مثلاً نماز جماعت هست ولی خود جماعت و وحدت نیست، صورتها هست و باطنها نیست، ظرفهای خالی به دست مانده![ یادداشتهای استاد مطهری، ج 6، ص 47.]
پس باید دقت کرد که اهتمام به شعائر و نمادها نباید موجب غفلت از روح احکام شود!
شهید مطهری به یک نمونه در این باب اشاره مینماید:
«حکم اصلی این است که ولاء بیگانه (وابستگیها به غربیها) نباشد و اما اینکه لباس آنها را نپوشید جامه ای است که بر پیکر این حکم پوشانده شده است و روح را باید درک کرد. گاهی به شکل مسخره می پرسند: آقا راستی در اسلام کت و شلوار حرام است؟! می گویند: آقا راستی با قاشق و چنگال غذا خوردن حرام است؟ آیا کلاه لگنی حرام است؟ نه، اینها حرام نیست. اسلام می گوید نظافت لازم است به هر شکل باشد. اسلام می گوید شخصیت باختن، الاغ مرده دیگری را قاطر پنداشتن، بیجهت ارز مملکت را خارج کردن، حتی فرش و لوازم خانه را مثل بیگانه آرایش کردن حرام است، هضم شدن در دیگری حرام است، مستسبع (درندهخو) شدن حرام است، مفاسد اروپا را تمدن پنداشتن و به نام پیشرفت نوش جان کردن حرام است، اعتقاد اینکه ایرانی باید جسماً و روحاً و ظاهراً و باطناً فرنگی بشود حرام است. اسلام می گوید: میمونصفتی حرام است، تغییر خط که به دنبال خود تغییر شخصیت می آورد حرام است. تعظیم شعائر دینی یکی از پوسته هاست که شکل و طریقه اش فرق می کند. لهذا از نظر ساختمان در مذهب، استیل مخصوص شرط نشده است[ البته لازم به ذکر است اسلام شکل خاص در لباس و معماری و نامگذاری و… دارد و خود استاد در سایر مطالب خود بدان تصریح کردهاند لذا هویت فرهنگی ما حتی در نظام نمادها و ظواهر دینی فقط در نفی مظاهر سایر فرهنگها نیست. به جنبه ایجابی در این کتاب تحت عنوان شعائر منصوصه (اولیه) و شعائر قراردادی و تأسیسی اشاراتی شده است.] که حتماً باید چنین باشد یا نباشد، فقط تشبه و تقلید و طفیلی گری نباید باشد، هضم شدن نباید باشد، کلیسا مانند یا آتشکدهمانند یا کنیسه مانند نباید باشد. تغییر لغت و زبان خود، تابلوهای خود، طرز تکلم خود، اصطلاحات و لغات آنها را وارد لغت خود کردن (و الا برای اسلام لغت و زبان معنی ندارد، روح چیز دیگر است) اسم گذاریهای غربی از این قبیل است.» [ یادداشتهای استاد مطهری، ج 10، ص 147.]
البته باید توجه داشت که احترام به شعائر، همواره شعارزدگی مذموم نیست «فرق است میان تعظیم و پرستش».
اسلام تعظیم و تواضع را در برابر شعائر لازم می داند و پرستش را منع می کند. فرق میان پرستش و تعظیم این است که پرستش نوعی تقدیس و تنزیه و تسبیح و تحمید است، که مختص خداست، زیرا کاملِ منزه از همه نقایص خداست. اما اگر چیزی را بهعنوان یک شعار احترام کردیم مثل احترامی که به پرچم و علامتهای ملی می گذارند، در واقع احترام به او نیست، احترام به آن فکر و عقیده ای است که این پرچم نماینده اوست. این است که جنبه شعاریت پیدا می کند[ مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج 25، ص 108.].
در خصوص احترام به ضریح و درب و پنجره عتبات مقدسه گفتنی است ما شیعیان بدین جهت بدانها احترام میگذاریم که در جوار اولیای خدا متبرک گردیدهاند؛ در واقع به واسطه این بوسیدن ارادت خود را به آن امام ابراز مینماییم[ «و ما حب الجدار شغفن قلبی و لکن حب من سکن الدیارا».]. شکی نیست که درب و ضریحی که هنوز در حرم نصب نشده نیز به تناسب ارتباطی که با اهلبیت(علیهم السلام) دارد از شعائر محسوب میشود و باید حرمت آن را نگاه داشت؛ گرچه این احترام به اندازه حرمت و قداست خود معصوم(علیه السلام) و حتی به اندازه یک ضریح منصوب نیست و نباید باشد، اما به جهت انتساب به آن بزرگان، شایسته تعظیم و احترام است.
ناگفته نماند گاهی احترام به یک نماد احترام به آرمانها و میراث گرانبهای یک ملت و آیین است چنانکه در قرآن از توصیه پیامبر بنی اسرائیل درخصوص احترام به «تابوت» یاد شده است.[ «وَ قالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ آیَةَ مُلْکِهِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ التَّابُوتُ فیهِ سَکینَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ بَقِیَّةٌ مِمَّا تَرَکَ آلُ مُوسى وَ آلُ هارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِکَةُ إِنَّ فی ذلِکَ لَآیَةً لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ»، بقره(2)، آیه 248.]
مقام معظم رهبری نیز این خطر را گوشزد نمودهاند که باید همه مراقب باشیم که نظام جمهوری اسلامی تبدیل نشود به یک نظام سکولار! باطن سکولار، ظاهر دینی! باطن مجذوب به فرهنگ غربی و قدرتهای مسلط بر آن فرهنگ و ظاهر شعائر دینی! و مسائل دینیِ دم دستی![ رهبر معظم انقلاب، خطبههای نماز جمعه تهران 20/6/1388.]
به هر حال یکی از مهمترین آفات تعظیم شعائر، فراموشی روح و محتوا و اصل پنداشتن علامتها و نشانههاست! نقل شده مردم در زمان حضرت نوح(علیه السلام) مجسمه بعضی از صالحان و نیکان را که از دنیا رفته بودند بهعنوان یادمان، بالای قبر آنها نصب کردند و بعدها به مرور زمان و وسوسه شیطان همانها تبدیل به بت شده و مورد پرستش واقع شدند! و از آن زمان، بت پرستی در روی زمین آغاز شد.
در نگاه استاد شهید مطهری: شعار باید شعار بماند و جانشین اصول نشود. شعار طریقیت دارد به سوی اصول، و خطر و آفت شعار این است که خودش موضوعیت پیدا کند و اصول فراموش شود، آن وقت است که تبدیل به ضد شعار می شود. سیاستها همواره کوشش دارند محتوای شعارها را از شعارها بگیرند و شعارها را توخالی کنند و وسیله سرگرمی بسازند؛ همین کاری که الان می بینیم که مثلاً نماز جماعت هست ولی خود جماعت و وحدت نیست، صورتها هست و باطنها نیست، ظرفهای خالی به دست مانده![ یادداشتهای استاد مطهری، ج 6، ص 47.]
پس باید دقت کرد که اهتمام به شعائر و نمادها نباید موجب غفلت از روح احکام شود!
شهید مطهری به یک نمونه در این باب اشاره مینماید:
«حکم اصلی این است که ولاء بیگانه (وابستگیها به غربیها) نباشد و اما اینکه لباس آنها را نپوشید جامه ای است که بر پیکر این حکم پوشانده شده است و روح را باید درک کرد. گاهی به شکل مسخره می پرسند: آقا راستی در اسلام کت و شلوار حرام است؟! می گویند: آقا راستی با قاشق و چنگال غذا خوردن حرام است؟ آیا کلاه لگنی حرام است؟ نه، اینها حرام نیست. اسلام می گوید نظافت لازم است به هر شکل باشد. اسلام می گوید شخصیت باختن، الاغ مرده دیگری را قاطر پنداشتن، بیجهت ارز مملکت را خارج کردن، حتی فرش و لوازم خانه را مثل بیگانه آرایش کردن حرام است، هضم شدن در دیگری حرام است، مستسبع (درندهخو) شدن حرام است، مفاسد اروپا را تمدن پنداشتن و به نام پیشرفت نوش جان کردن حرام است، اعتقاد اینکه ایرانی باید جسماً و روحاً و ظاهراً و باطناً فرنگی بشود حرام است. اسلام می گوید: میمونصفتی حرام است، تغییر خط که به دنبال خود تغییر شخصیت می آورد حرام است. تعظیم شعائر دینی یکی از پوسته هاست که شکل و طریقه اش فرق می کند. لهذا از نظر ساختمان در مذهب، استیل مخصوص شرط نشده است[ البته لازم به ذکر است اسلام شکل خاص در لباس و معماری و نامگذاری و… دارد و خود استاد در سایر مطالب خود بدان تصریح کردهاند لذا هویت فرهنگی ما حتی در نظام نمادها و ظواهر دینی فقط در نفی مظاهر سایر فرهنگها نیست. به جنبه ایجابی در این کتاب تحت عنوان شعائر منصوصه (اولیه) و شعائر قراردادی و تأسیسی اشاراتی شده است.] که حتماً باید چنین باشد یا نباشد، فقط تشبه و تقلید و طفیلی گری نباید باشد، هضم شدن نباید باشد، کلیسا مانند یا آتشکدهمانند یا کنیسه مانند نباید باشد. تغییر لغت و زبان خود، تابلوهای خود، طرز تکلم خود، اصطلاحات و لغات آنها را وارد لغت خود کردن (و الا برای اسلام لغت و زبان معنی ندارد، روح چیز دیگر است) اسم گذاریهای غربی از این قبیل است.» [ یادداشتهای استاد مطهری، ج 10، ص 147.]
البته باید توجه داشت که احترام به شعائر، همواره شعارزدگی مذموم نیست «فرق است میان تعظیم و پرستش».
اسلام تعظیم و تواضع را در برابر شعائر لازم می داند و پرستش را منع می کند. فرق میان پرستش و تعظیم این است که پرستش نوعی تقدیس و تنزیه و تسبیح و تحمید است، که مختص خداست، زیرا کاملِ منزه از همه نقایص خداست. اما اگر چیزی را بهعنوان یک شعار احترام کردیم مثل احترامی که به پرچم و علامتهای ملی می گذارند، در واقع احترام به او نیست، احترام به آن فکر و عقیده ای است که این پرچم نماینده اوست. این است که جنبه شعاریت پیدا می کند[ مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج 25، ص 108.].
در خصوص احترام به ضریح و درب و پنجره عتبات مقدسه گفتنی است ما شیعیان بدین جهت بدانها احترام میگذاریم که در جوار اولیای خدا متبرک گردیدهاند؛ در واقع به واسطه این بوسیدن ارادت خود را به آن امام ابراز مینماییم[ «و ما حب الجدار شغفن قلبی و لکن حب من سکن الدیارا».]. شکی نیست که درب و ضریحی که هنوز در حرم نصب نشده نیز به تناسب ارتباطی که با اهلبیت(علیهم السلام) دارد از شعائر محسوب میشود و باید حرمت آن را نگاه داشت؛ گرچه این احترام به اندازه حرمت و قداست خود معصوم(علیه السلام) و حتی به اندازه یک ضریح منصوب نیست و نباید باشد، اما به جهت انتساب به آن بزرگان، شایسته تعظیم و احترام است.
ناگفته نماند گاهی احترام به یک نماد احترام به آرمانها و میراث گرانبهای یک ملت و آیین است چنانکه در قرآن از توصیه پیامبر بنی اسرائیل درخصوص احترام به «تابوت» یاد شده است.[ «وَ قالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ آیَةَ مُلْکِهِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ التَّابُوتُ فیهِ سَکینَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ بَقِیَّةٌ مِمَّا تَرَکَ آلُ مُوسى وَ آلُ هارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِکَةُ إِنَّ فی ذلِکَ لَآیَةً لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ»، بقره(2)، آیه 248.]