خانه » همه » مذهبی » شنیده ام که خلفای اول تا سوم (ابوبکر، عمر، عثمان) فضایلی داشتند مثل اینکه می گویند خیلی زاهد و دنیا گریز بوده اند. لطفا اگر فضیلتی داشته اند بیان فرمایید و بالعکس اگر فضیلت نداشته بلکه خیانت به اسلام نیز کرده اند (غیر از ماجرای غصب خلافت و غصب سرزمین فدک) آنها را بیان فرمایید.

شنیده ام که خلفای اول تا سوم (ابوبکر، عمر، عثمان) فضایلی داشتند مثل اینکه می گویند خیلی زاهد و دنیا گریز بوده اند. لطفا اگر فضیلتی داشته اند بیان فرمایید و بالعکس اگر فضیلت نداشته بلکه خیانت به اسلام نیز کرده اند (غیر از ماجرای غصب خلافت و غصب سرزمین فدک) آنها را بیان فرمایید.

بـه طـور کـلـى نـظـریـه و دیـدگـاه شـیـعـه نـسـبـت بـه صحابه پیامبر گرامى اسلام (ص ) دیـدگاهى برگرفته از آیات قرآن کریم است , خداوند متعال در قرآن کریم کردار صحابه را به دو دسـتـه تـقسیم نموده است :از بعضى اعمال و رفتار و گفتار صحابه انتقاد نموده و در عین حال بـخـشـى از اعـمـال و رفـتـار آنـان را نـیـز سـتـوده است , مثلا بیعت با پیامبر (ص ) را ستوده و ترک پیامبر(ص ) در حال ایراد خطبه نماز جمعه و به دنبال تجارت رفتن را مورد اعتراض قرار داده اسـت .(1) برهمین اساس شیعه نیز صحابه را (غیر از حضرت على ) (ع ) معصوم ندانسته و اعمال و رفتار آنان را نیز به دو بخش تقسیم مى نماید , یعنى بخشى ازرفتار آنها را مورد نقد و بررسى قرار مـى دهد و بخشى دیگر که مورد پذیرش منطق قرآن و سنت پیامبر (ص ) است , براى مردم بازگو نـمـوده تـا مردم نیز از اعمال آنان تاسى جویند , بنابراین با توجه به دیدگاه شیعه درباره صحابه , مـوضـع شـیـعـه دربـاره خلفاى ثلاثه نیز روشن مى گردد , یعنى آنچه را که از صحابه نقل شده ومـطـابق با سیره پیامبر (ص ) و آیات قرآنى است قبول دارد , ولى بخشى از اعمال آنهارا نیز مورد اعـتراض قرار مى دهد که به نمونه اى از آن اشاره مى گردد :
شیعه معتقد است که پیامبر (ص ) در مـواقـع و مناسبتهاى گوناگون جانشین خویش رامعرفى نموده است , مانند آغازین روز دعوت عـلـنـى (2) , حـدیث منزلت (3) , و در روزغدیر خم (4) و… . بر همین مبنا شیعه معتقد است که خـلافت بایستى به على بن ابى طالب (ع ) مى رسید و آنچه را که خلیفه اول و دوم در سقیفه انجام دادنـد , بـرخلاف تصریحات پیامبر (ص ) بوده است , و یا عدم اجراى حد بر خالد بن ولید به جهت زنـابـا همسر مالک بن نویره , توسط خلیفه اول على رغم اصرار خلیفه دوم بر اجراى حد , و یا نهى ازدواج مـوقـت تـوسط خلیفه دوم (5) و اقامه نماز مستحبى نافله رمضان (نمازتراویح) به جماعت (6) و ریخت و پاش اموال بیت المال در زمان خلیفه سوم (7)و اتمام نماز در سفر توسط خلیفه سوم (8) و … کـه شیعه به پیروى از منطق قرآن ,آنها را قبول نداشته و اعتراض مى نماید , اما این به معناى آن نـیـسـت که شیعه کارهاى نیکى را که آنان انجام داده اند , انکار کند , مثلا اسلام آوردن خلیفه اول و مـصـاحبت در غار و اسلام خلیفه دوم قبل از هجرت و همراهى آن دو در برخى ازجنگ ها و پـیـشـنـهاد ازدواج دخترانشان به پیامبر (ص ) و پایبندى نسبى دو خلیفه نسبت به خلیفه سوم به مـسائل و احکام و یا فتوحاتى که در زمان خلافت آنان و به دست مسلمانان انجام گرفت , در همه کتب تاریخ مضبوط است و شیعه نسبت به کردار نیک آنان نظر مساعد دارد . (پاسخ به شبهات اهل سنت، مرکز پژوهشهاى اسلامى صدا و سیما 1- جمعه /11.2- تاریخ طبرى , طبرى , ج 1, ص 1171, تاریخ ابن اثیر, ج 2, ص 222.3- تاریخ الخلفا, جـلال الـدیـن سـیوطى , ص 168.4- الغدیر, علامه امینى .5- جعفر مرتضى , الازدواج الموقت فى الاسـلام , ص 69 مـتـى کان التحریم ؟ مسند به نقل از سایت تبیان)
اما در رابطه با خلفا و روایاتی که در فضائل آنها مطرح است گفتنی است که روایات و احادیث در شیعه و سنی متفاوت نگارش یافته اند و با توجه به تحریم و ممنوعیت حدیث بعد از رحلت جانگداز پیامبر گرامی اسلام تا دوران حکومت عمر بن عبدالعزیز، زمینه های مناسبی جهت عدم دقت در نقل، نقل به معنای احادیث، جعل حدیث، ورود اسرائیلیات در حوزه اندیشه اسلامی، ورود خرافات در حوزه دین و زندگی دینی، غلو و افراط گویی در معرفی شخصیت ها و جعل جایگاه برای امویان و عباسیان و بالاخص جعل روایت در فضائل و مناقب خلفای اول و دوم بعد از پیامبر(ص) و حتی معاویه و تاسف بارتر جعل روایات متعدد در ذم و زشت جلوه دادن جایگاه صحابه راستین بالاخص علی(ع) پدید آمد.
کتاب های حدیثی اهل سنت متاسفانه با فاصله ای که پدید آمد و با توجه به زمینه های سیاسی و اجتماعی و اعتقادی و تعصبات قومی – قبیله ای و نگارش یافت و با حمایت حاکمان ترویج شد و فضا برای نثر و نگارش کتاب های شیعی بسته شد و نویسندگانی شیعی تحت تعقیب و دستگیری و زندان و شکنجه قرار می گرفتند و بسیاری از نگارندگان شیعی و یا راویان طرفدار امام علی(ع) و فرزندان وارسته اش به شهادت رسیدند که تاریخ گواه روشنی از آن است.
در فضای اجتماعی پدید آمده که جعل حدیث به دستور خلیفه معاویه به نفع خلفای اول و دوم باعث برخورداری و رسیدن به مطامع دنیایی بود و جایگاه ویژه ای در جامعه به دست آمد و نیز گفتن روایات صحیح باعث تبعید و شکنجه و تعقیب و قتل بوده است. بسیاری از روایات در فضائل خلفا نگارش یافت که بعدها حتی درکتاب های نگارندگان منصف اهل سنت مورد نقد و اعتراض و انکار قرار گرفت.
کافی است که برای آگاهی بیشتر به کتاب های حدیثی اهل سنت مراجعه شود تا مشاهده شود که چه خرافات و … پذیرفته شده و چه تهمت های ناروا به پیامبر اکرم(ص) و پیامبران الهی وارد ساخته اند.
1. معاویه در نامه ای به فرمانداران خویش چنین نوشته که: من خود را از کسانی که درباره فضیلت ابوتراب و خاندانش فضیلتی نقل کنند بری الذمه نمودم و حمایت خود را از وی برداشتم. در نتیجه این بخشنامه خطبه و گویندگان در تمام نقاط وسیع مملکت اسلامی در بالای منابر شروع به لعنی و تبری و دوری از علی(ع) نمودند و نسبت به وی و خاندانش تهمت های زیاد بسته و نسبت های ناروا دادند. به عنوان مثال زیاد بن سمیه حاکم کوفه و بصره نسبت به شیعیان علی سخت گیری زیاد کرده، دست و پای آنها را قطع و یا آنان را مورد شکنجه و قتل قرار می داد و…
در کنار این رفتار وحشیانه، معاویه به فرمانداران خویش نوشت مراقب باشند که اگر در محیط شان از شیعیان و طرفداران عثمان و خاندانش و از کسانی که فضائل و مناقب عثمان را نقل می کنند را مورد احترام و اکرام قرار داده و برای آنان عطایا قرار داده و نام آنها را به دربار معاویه در شام گزارش نمایند.
فرمانداران طبق این دستور برای ناقلان فضائل عثمان حقوق و مزایا معین نمودند و این رویه سبب گردید که درباره فضائل عثمان مطالب زیادی نقل گردید. بعد از مدتی دومین بخشنامه معاویه جهت اهل فضائل برای خلفای اول و دوم صادر شد مدائنی آورده است که معاویه در نامه ای به استانداران خود نوشت: «حدیث درباره عثمان زیاد گردیده و به حد کافی به تمام نقاط کشور رسیده است با رسیدن این بخشنامه مردم را دعوت کنید که درباره فضائل صحابه و دو خلیفه (ابوبکر و عمر) حدیث نقل کنند و هر حدیثی و فضیلتی که درباره ابوتراب نقل گردیده است حدیثی مشابه او را درباره صحابه بیاورید و این کار مورد علاقه و باعث روشنی چشم من و کوبیدن ابوتراب و شیعیان اوست و نسبت به آنان از نقل فضائل عثمان ناراحت کننده تر است».
پس از مدتی که از روش معاویه و عمالش درباره جعل حدیث درباره فضائل دو خلیفه و صحابه گذشت معاویه به استانداران و عمالش سومین بخشنامه را بدین مضمون صادر نمود: مراقب باشید که ره کس متهم به دوستی علی و خاندانش باشد و کوچک ترین دلیل بر این اتهام پیدا شود اسم او را از دیوان و دفتر حقوق و مزایا محو کنید و سهمیه او را از بیت المال قطع نمایید. تحت فشار شدید قرار دهید و خانه او را بر سرش خراب کنید تا برای دیگران عبرت باشد(ابوالحسن مدائنی، نقل از شرح ابن ابی الحدید، ج 11، ص 44 تا 46).
2. برخی از این روایات در کتاب های اهل سنت نیز مورد مناقشه قرار گرفته و نویسندگان متعددی از اهل سنت آنها را نپذیرفته اند به عنوان مثال روایت اول نقل شده در سؤال را بسیاری از محدثان بزرگ اهل سنت جعلی دانسته اند که برخی از آنها عبارتند از: قاضی ابوبکر باقلانی – از محدثان بزرگ اهل سنت – امام غزالی، داوودی، امام الحرمین در البرهان، شیخ محمد عبده و…
3. ابوهریره از مکثرین حدیث و از جاعلان حدیث است که کتاب های متعددی درباره روایات جعلی ایشان نوشته شده است که می توان به کتاب های ابوهیره نوشته محمد ابوریه – از اساتید الازهر مصر – و بسیاری از کتاب های رجالی و کتاب های جعل حدیث جایگاه ابوهریره را در جعل و نقل اسرائیلیات آورده اند. ابوهریره نوشته جعفر مرتضی عاملی مراجعه کرد.
روایات صحیح مسلم و صحیح بخاری – دو کتاب بسیار معتبر اهل سنت – در بسیاری از موارد ضعیف و جعلی است که ما به برخی از آنها اشاره می نماییم:
روایات رویت خداوند در صحیحین – آیا خداوند محتاج به مکان است، آیا خداوند از اعضای مختلف تشکیل شده است. خدایی که کور نیست – روایات کمر خدا – روایاتی که خداوند ساق پایش را نشان می دهد.
روایاتی که درباره پیامبران وارد کرده اند: دروغ گفتن حضرت ابراهیم، همبستر شدن حضرت سلیمان با…، مسابقه سنگ و موسی، مشرک بودن پدر و مادر حضرت پیامبر(ص) روایت گوشت حرام خوردن پیامبر(ص) تردید پیامبر در پیامبری اش، اشتباه رسول خدا در نماز، شرکت رسول خدا در نماز با حال جنابت، ایستاده بول کردن رسول خدا(ص)، داستان های سحرالنبی(ص)، شرکت پیامبر در مجالس عروسی زنانه، آوازه خوانی در خانه پیامبر، …
که جهت مطالعه بیشتر به کتاب سیری در صحیحین نوشته محمد صادق نجمی مراجعه شود.
4. مسئله دیگر فضیلت تراشی برای خلیفه دوم نزدیکی مقام وی با مقام پیامبر(ص) و برتری بخشیدن جایگاه وی در میان مسلمانان است و حتی در مسئله وحی نیز وی را سهیم نمایند مثلا:
أ) همبستر شدن با همسر در شب های ماه رمضان مانند روزهای آن حرام بود ولی خلیفه شبی بیدار شد و با همسرش همبستر شد آنگاه این آیه نازل شد «احل لکم لیله الصیام الرفث الی النساءکم»
ب) غلام عمر بدون اذن وارد منزل وی می گردید او از این عمل ناراحت شد و عرضه داشت خدایا وارد شدن غلام ها را به خانه های صاحبان شان بدون اذن آنها تحریم و ممنوع گردان لذا آیه استیذان فرود آمد. (سوره نور، آیه 58).
ج) رسول خدا به جنازه مردمی منافق نماز خواند خلیفه او را از این کار نهی کرد ولی رسول خدا به حرف وی گوش نداد. آنگاه در تأیید نظریه خلیفه و نهی از عمل رسول اکرم(ص) این آیه فرود آمد «و لا تصل علی احد منهم مات ابدا»
برای همیشه به هیچ یک از منافقان که می میرند نماز نخوان.
و از این موارد برخی تا 17 مورد و برخی بالغ بر 20 مورد را شمرده اند.
که حدیث های دیگر این حدیث ها را تکذیب می کند و یا با دقت در سند آنها و یا مفهوم آنها به عدم صحت آنها می توان پی برد.
7. بعد از روی کار آمدن عمربن عبدالعزیز و دستور وی به کتابت حدیث، نگارش حدیث آغاز شد و پس از مدتی پیروان اسلام رسمی حکومتیان ده ها کتاب در این زمینه نوشتند که در میان هزاران حدیث که در آن کتب وجود داشت. تنها چند حدیث یافت می شد که به وسیله شاگردان واقعی مکتب اسلام از پیامبر اکرم(ص) بازگو شده بود، لیکن حتی همین چند حدیث نیز دانشمندان خود فروخته به دستگاه را، آزار می داد، لذا برای رهایی از آنها، رو اقدام کردند.
اول اینکه در علم رجال و درایه مقرر کردند که چنانچه یکی از راویان حدیثی هواخواه و شیعه علی باشد آن حدیث بی ارزش و ضعیف است. دیگر اینکه در زمینه حدیث مجموعه هایی تدوین نموده اند که تا حد امکان از اینگونه احادیث خالی بود و نیز احادیثی که کوچک ترین برخوردی با حیثیت قدرتمندان پس از رسول خدا و خلفای راشدین داشت در آنها موجود نبود.
امروزه نیرومندترین سدی که بر سر راه شناخت اسلام اصیل و هدایت گمراهان قرار دارد همین احادیث ساختگی در زمینه معارف و احکام و سیره و تاریخ می باشد… جهت مطالعه بیشتر به کتاب
1. عبد الله بن سباء
2. صحابی ساختگی، اثر علامه مرتضی عسکری
مراجعه شود.
در اینکه روایات زیادی در کتاب های اهل سنت در فضائل خلفای اول و دوم بالاخص خلیفه دوم وارد شده جای شکی نیست و ما امیدواریم کسانی که به این روایات جعلی دسترسی پیدا می کنند با تأمل بیشتر در جایگاه خلیفه اول و دوم در دوران پیامبر گرامی، سابقه آنها در اسلام آوردن، اعتراض هاشان به پیامبر اکرم(ص) در دوران حضور پیامبر اکرم(ص)، اجتهادهای مقابل نص قرآن و روایات نبوی در دوران خلافت،‌ نحوه رفتار با امام علی(ع) و حضرت فاطمه و بسیاری از صحابه راستین پیامبر اکرم(ص) تسویه حساب خونینی با مخالفان خلافت شان و عفو بخشش نسبت به جنایتکاران و ستمگران زمان خود، که اطلاعی آنان از قرآن و احکام دینی و ایجاد فضای رعب و وحشت در دوران خلافت گسترش دامنه جنگ و قلمرو حکومت به اطراف و غفلت از ترویج صحیح دین و بالاخره اعتراض حضرت فاطمه زهرا(س) نسبت به خلفا و حضرت علی(ع) در نهج البلاغه به آنان گویای حقایق بسیاری است که نمی توان به همه اینها در این جا پرداخت و اهل مطالعه و تحقیق را به مطالعه کتاب های سیری در صحیحین نوشته محمد صادق نجمی، سیری در روایات صحیح بخاری و کافی نوشته هاشم معروف الحسنی، ترجمه شده است، 150 صحابی ساختگی علامه مرتضی عسکری، علم الحدیث ، استاد زین العابدین قربانی، الغدیر علامه امینی النص و الاجتهاد، علامه سیدعبدالحسین شرف الدینی، احادیث ساختگی، و بالاخره فضائل جعلی در صحیحین نوشته محمد صادق نجمی، توصیه می نماییم.
نکته قابل توجه این است که روایات فضائل خلیفه دور و … در صورتی که چنین صادر شده است که همگان می دیدند جایگاه خلیفه دوم در تاریخ اسلام چگونه بوده است اسلام آوردن در سال 5 بعثت و خشونت غیر منطقی در رفتار حکومتی و اشتباهات متعدد ولی در قضاوت و ناآگاهی وی از شریعت تا جایی که بارها این شخص گفته است. «اگر علی نبود عمر نابود شده بود» و اینکه چگونگی به قدرت رسیدن خلیفه اول و دوم و سوم به سه روش متفاوت بوده است سال های هشتم تا دهم حیات پیامبر اکرم(ص) گویای عملکرد برخی مدعیان است. آنها که در صلح حدیبیه با پیامبر اکرم(ص) مخالفت ورزیدند، آنها که در پیروی از دستور پیامبر اکرم(ص) در لشکر اسامه سر باز زدند و مانع حرکت این لشکر شدند، به شهادت تاریخ کسی که از نگارش وصیت پیامبر اکرم(ص) در روزهای پایانی حیات شریفشان شدند و…
کسانی که با جایگاه حضرت زهرا سلام الله علیها نزد پیامبر اکرم(ص) آگاهی دارند می دانند که پیامبر اکرم(ص) فرمود که خداوند به غضب فاطمه غضب می کند و به خشنودی فاطمه خشنود است و می دانند که فاطمه(س) از خلیفه اول و دوم غضبناک بوده است و فرموده بود که شکایت آنها را به پیامبر اکرم(ص) خواهد کرد و باز در تاریخ یکی از موارد تلخ و زشت آن نحوه برخورد خلیفه اول و دوم با حضرت فاطمه(س) است.
که قلب و دل هر آزاده ای را می آزارد و حتی خلیفه اول در لحظات پایان عمرش بر آن تأسف می خورد.
حمله به خانه امام علی(ع) و فاطمه(س) و کشاندن با اهانت امام علی(ع) به مسجد جهت گرفتن بیعت گویای این حقیقت است که امام علی و صحابه راستین پیامبر اکرم(ص) با خلافت آنان موافق نبودند و خوب است به نامه معاویه به امام علی(ع) و پاسخ آن حضرت در نهج البلاغه نامه و شرح ابن ابی الحدید مراجعه شود.
تا معلوم شود که آیا آنان جایگاه مناسبی نزد امام علی(ع) داشته اند یا خیر؟ که این روایات را جعل کرده اند. و نیزبا اندکی صرف وقت در خطبه سه نهج البلاغه و شرح آن می توان فهمید که امام علی(ع) چه نگاهی به غصب حقش در خلافت داشته اند و خلفای اول تا سوم را چگونه وصف کرده اند.
کافی است هر انسان منصفی به تاریخ سیاسی اسلام در سال های پایانی حیات مبارک پیامبر اکرم(ص) و بعد از آن تا پایان خلافت معاویه نباید و جریان های سیاسی موجود را بررسی نماید و نقش آفرینان عرصه حکومت و سیاست و دیانت را بشناسد و ببیند که کسانی که روزی دشمن ترین مردم نسبت به اسلام و پیامبر گرامی آن بوده اند چگونه توسط همین خلفا به مسند قدرت رسیدند و اسباب کاخ نشینی و رفاه طلبی و ستمگری و … را فراهم آوردند، کدام انسان آزاده ای است که نتواند ببیند چه کسانی برای گسترش قلمرو حکومتی خویش چه ها نکردند و چه ها جعل نکردند و…
و شاید پرورش عده ای پیروان ظاهر پرست و متحجر و ناآشنا با حقیقت و روح دین، که بعدها به شکل گیری خوارج انجامید و یا موجب پیدایش حادثه کربلا شد چیزی نیست جز تفسیر در سرنوشت خلافت بعد از پیامبر و ناشایستگی جانشینان و… که سخن بسیار است و …
به نقل از الامامه و السیاسه ج 1، ص 13 و 14 ابن قتیبه دینوری:
به خدا سوگند نمی گذارم که شما پسر عمویم را ظالمانه و به زور ببرید و عمر به قنفذ دستور داد که با تازیانه بر پشت و پهلوی حضرت بزند و یا گفتارش را با ابوبکر «به خدا سوگند هر باری که نماز بخوانم تو را در آن نفرین می کنم» و یا آن حضرت در حالی دیده از جهان فرو بست که بر ابوبکر و عمر خشمگین بود و وصیت کرد که آن دو بر او نماز نخوانند.(ابن ابی الحدید، ج 6،‌ ص 50).
و یا کناره گیری او از ابوبکر که تا هنگام وفات با او سخن نگفت. (صحیح بخاری، ج 5، ص 177).
در حالی که در منابع شیعه و سنی وارد شده است که جایگاه فاطمه(س) نزد خدا جایگاه ویژه ای است به برخی از آنها اشاره می شود:
ان الله عزوجل لیغضب لغضب فاطمه و یرضی عن رضاها، همانا خداوند عزوجل به خاطر خشم فاطمه به غضب می آید و به خاطر خشنودی اش خشنود می شود. (فرائد السمطین، ص 46). و یا روایت دیگری که پیامبر اکرم(ص) فرمود: «همانا خداوند به خاطر غضب تو غضب می کند». (نظم درر السمطین، ص 178).
و یا «هر کسی که دخترم فاطمه از او راضی باشد از او راضی ام و از هر کسی که من راضی باشم خدا هم از او راضی خواهد بود و هر کس که دخترم فاطمه از او خشمگین باشد من بر او خشمگین ام و هر کس که من بر او خشمگین باشم خداوند بر او خشمگین خواهد بود. و از این سخنان بسیار در کتاب های اهل سنت یافت می شود که نشان می دهد جایگاه برخی چگونه بوده و چه ها جعل شده است». (فرائد السمطین، ص 67).
جهت مطالعه بیشتر می توان به این کتاب ها مراجعه نمود:
1. تاریخ سیاسی اسلام (تاریخ خلفا)، رسول جعفریان، ج 2.
2. نخستین نیم قرن از تاریخ اسلام در آیینه نهج البلاغه ، عبدالمجید معادی خواه.
3. پس از غروب (رویدادهای پس از رحلت پیامبر اکرم تا پایان زندگی خلیفه سوم، یوسف غلامی.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد