طلسمات

خانه » همه » مذهبی » شهربانو همسر امام حسین (ع)

شهربانو همسر امام حسین (ع)


شهربانو همسر امام حسین (ع)

۱۳۹۷/۰۲/۰۸


۵۵۵۵ بازدید

چرا پیامبر (ص) و حضرت فاطمه(س) از شهربانو( زن ایرانی) برای امام حسین(ع) خواستگاری کرد؟ شهربانو چه خصلتی داشت یا چه کار خوبی انجام داده بود که این اتفاق مبارک براش افتاد؟

اصل ماجرای اسارت دختران یزدگردسوم با توجه به تعارضات متعدد در منابع تاریخی جای تردید است اما بنابر یکی از این نقلها موقعی که اسرای ایران در مدینه بر عمر بن خطاب وارد شدند، شاه زنان که دید مسجد پر از جمعیت است و خلیفه مسلمین تند به او نگاه می کند، صورت خود را پوشانید و به سبب شدت ناراحتی، فریاد زد: «سیاه باد روزگار هرمز که فرزندانش اسیر شدند!» خلیفه که به زبان فارسی آشنایی نداشت، گمان کرد که شاه زنان وی را دشنام می دهد، خشمگین شد . در این هنگام، امام علی علیه السلام با ترجمه سخن او به عربی، خشم عمر را فرو نشانید. خلیفه تصمیم گرفت دختران شاه ساسانی را همچون دیگر اسیران جنگی، به مزایده بگذارد; اما امام علی علیه السلام به او چنین گوشزد کرد که: بر اساس فرمایش و سیره پیامبر صلی الله علیه و آله باید به «بزرگ زادگان » اکرام و احترام نمود. [1]در ادامه این ماجرا و چگونگی آزادی آنان، چند قول وجود دارد:الف) عمر تصمیم گرفت آنان را بفروشد، امام علی علیه السلام فرمود: طریقه فروش آنها چنین است که قیمت هر یک را باید مشخص ساخت تا هر مسلمانی هر کدام را که خواست، خریداری کند.پس از تعیین بهای دختران، امام آنان را خریداری کرد.
ب) امام فرمود: بر طبق سیره رسول خدا صلی الله علیه و آله آنها را نمی توان فروخت بلکه مختارند یکی از مسلمانان را به عنوان همسر خود برگزینند و از سهمیه غنیمت و بیت المال آن مسلمان به شمار آیند. [2]ج) امام در حضور جمعیت فرمود: «من نصیب خودم را از اسیران، در راه خدا آزاد کردم .» بنی هاشم نیز سهام خودشان را به امیرمؤمنان علیه السلام بخشیدند، آنگاه حضرت عرض کرد: «خدایا! شاهد باش که آنچه بنی هاشم از نصیب خود به من بخشیده اند، من همه آنان را فی سبیل الله بخشیدم.»
مهاجرین و انصار پس از مشاهده این صحنه زیبای معنوی، با مسرت و علاقه ای خاص عرض کردند: یا علی! ما نیز حقمان را در اختیار تو می گذاریم. از این رو، امام یکبار دیگر خداوند را گواه می گیرد که پس از قبول کردن سهام مسلمانان، دختران اسیر را در راه خدا آزاد نموده است. اما خلیفه دوم با ناراحتی خطاب به امیرمؤمنان علیه السلام گفت: چرا تصمیم مرا درباره اسیران عجم برهم زدی؟ چه قصدی از این کار داشتی؟! آن حضرت مجددا یادآور شد که: این اسیران به «اسلام » علاقه مند و مایل هستند و روش پیامبر صلی الله علیه و آله چنین بود که بزرگان هر قوم و خاندانی را محترم می داشت.
عمر بن خطاب بعد از شنیدن کلام مستدل امام علی علیه السلام، گفت: اکنون من هم سهم خود را و بقیه آنچه را که به غنیمت مسلمانان درآمده، همه را به تو بخشیدم. در اینجاست که امیرمؤمنان علیه السلام آخرین مرحله «آزادی » شاهزادگان ایرانی را با این گفتار به اجرا می گذارد:
«خدایا! گواه باش که آنچه او به من بخشید، پذیرفتم و آنها را در راه تو آزاد ساختم.» [3]حال اگر بخواهیم این داستان را مورد نقد و بررسی قرار دهیم، به چند مسئله می توان بسنده کرد:
1. گوناگونی و تعارض موجود در متن روایات و گزارش های تاریخی.
2. ضعف سند، به جهت وجود راویانی چون: عمرو بن شمر و ابراهیم بن اسحاق احمر; چرا که آنان از دیدگاه دانشوران علم رجال و حدیث، ثقه و مورد تایید نیستند.
3. بنا بر قول مشهور، امام سجاد علیه السلام در سال 37 هجری به دنیا آمده و عمر بن خطاب در سال 23 هجری کشته شده است; یعنی اگر شهربانو در آخرین سال خلافت عمر به اسارت درآمده و با امام حسین علیه السلام ازدواج نموده باشد; معنا و مفهوم آن، چنین خواهد شد که وی حداقل بعد از 14 سال «نازایی » به ولادت فرزندش امام سجاد علیه السلام نایل آمده است. و به راستی که پذیرش این مطلب، بسیار دشوار و شگفت بوده و نیاز به توجیه دارد!
4. و آخرین کلام اینکه، گزارش فوق با دیگر روایات در تعارض کامل است. [4]به نقل از پایگاه دانشنامه اسلامی
پی‌نوشت:
1. زندگانی امام زین العابدین (ع)، ص 25; ریاحین الشریعه، شیخ ذبیح الله محلاتی، ج 3، ص 13 .
2. زندگانی امام زین العابدین (ع)، ص 25; زندگانی علی بن الحسین (ع)، ص 12 و 13 .
3. زندگانی امام زین العابدین (ع)، ص 28 و 29 .
4. ر . ک: همان، ص 29 و 30; زندگانی علی بن الحسین (ع)، ص 13 – 19; پرسش ها و پاسخ ها، ص 75 – 79; خدمات متقابل اسلام وایران، ص 131و132 .

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد