خانه » همه » مذهبی » شک در اعتقادات

شک در اعتقادات


شک در اعتقادات

۱۳۹۶/۱۰/۰۶


۲۶۵۹ بازدید

با توجه به تحقیقی بودن اصول دین، بنده نسبت به مسائل اعتقادی دچار شک و تردید شده ام و این موضوع مرا در انجام اعمال عبادی به وسواس انداخته است، مرا راهنمایی کنید.

ابتدا باید این نکته را خاطر نشان سازیم که وسوسه، شک، تردید و تزلزل از خطرات و القائات شیطانی است؛ چنان که طمأنینه، یقین، ثبات از افاضات رحمانی و ملکوتی است. شیطان برای بیرون راندن بندگان خدا از راه مستقیم و صراط حق، از وسایل و حیله های متفاوتی استفاده می کند و از آنجا که اهل کید و مکر است، روش گمراه نمودن افراد را به حسب آمادگی های ایشان تشخیص داده و از همان راه وارد می شود. برای مثال شخصی که نسبت به احکام و مسائل شرعی بی مبالات است، هرگز به وسواس در وضو یا نماز دچار نمی شود. وسواس از تحریکات شیطان است و شیطان، انسان بی مبالات و کم اعتنا به مسائل شرعی را نسبت به آنها حسّاس و مقیّد نمی کند؛ بلکه برای دورتر کردن او از وظایف شرعی و تکالیف الهی، راهی مناسب با حالات و تمایلات درونی او بر می گزیند. بنابراین، شیطان که توجّه به امور دینی را در شما سراغ داشته و درست روی همین نقطه دست گذاشته است و می خواهد این موهبت الهی را از شما بگیرد:

سال ها او را به بانگی بنده ای در چنین ظلمت نمد افکنده ای

هیبت بانگ شیاطین خلق را بند کرده ست و گرفته حلق را

تا چنان نومید شد جانشان زنور که روان کافران ز اهل قبور[ مثنوی، دفتر سوم، ابیات 4338 – 4336.]

با توجه به این مطلب، باید بگوییم:

یکم. اینکه شما به جهت تحقیقی بودن اعتقادات خود، تلاش نموده و با مطالعه و تفکر کوشیده اید در پذیرفتن اصول دین تقلید نکنید، کاری بسیار شایسته و سزاوار تحسین انجام داده اید و پاداش بسیاری برای این امر نزد خداوند خواهید داشت.

دوم. هرگز نگویید و به خود تلقین نکنید که به دلیل شک در اعتقادات، اعمال من نزد خداوند پذیرفته نیست و یا مثلاً پس از انجام واجبات و یا ترک محرمات، سودی برای من حاصل نمی شود! این خود دنباله توطئه های شیطانی است که نخست اعتقادات را در درون شما سست نموده و اینک به دنبال خدشه دار کردن اعمالتان است.

همین که شما می گویید خدا از من نمی پذیرد، دلیل بر آن است که شما خدا را از صمیم وجود و باطن خویش قبول دارید و در وجود او شکی ندارید. پس به رغم وسوسه های شیطان و خواسته های او، به عبادت خویش ادامه دهید و همچون بندگان دیگر خدا، امیدوار باشید که اعمال شما نزد او پذیرفته است.

چون چنین وسواس دیدی زود زود با خدا گرد و درآ اندر سجود

سجده گه را تَر کن از اشک روان کای خدا تو وارهانم زین گمان[ مثنوی، دفتر چهارم، ابیات 385 و 386.]

سوم. بدانید شیطان ضعیف است و کید و مکر او به انسان های عاقل و انسان های خداجو و حقیقت طلب و آنان که با یاد خدا زندگی می کنند و تنها از او فرمان می برند، کارگر نیست.

با توجه به این سه نکته، بهتر است تا مدتی به جای اینکه در باب مسائل اعتقادی بیندیشید، به مبارزه با شیطان و وسوسه های او بپردازید. راه مبارزه با شیطان نیز چند چیز است:

نخست آنکه، به وسوسه ها و القائات او بی اعتنایی کنید. وقتی شما را به پندارهای بد و باطل وا می دارد، فکر خود را به مسائل دیگر مشغول سازید. در روایتی معصوم(ع) می فرماید:

«جز این نیست که آن خبیث (شیطان)، می خواهد اطاعت شود؛ پس وقتی که سرپیچی شود، به سوی هیچ یک از شما باز نمی گردد».[ فروع کافی، ج 3، ص 358.]

الحذر ای گِل پرستان از شرش! تیغ لاحولی زنید اندر سرش

کاو همی بیند شما را از کمین که شما او را نمی بینید، هین

دایماً صیاد ریزد دانه ها دانه پیدا باشد و پنهان دغا

هرکجا دانه بدیدی، الحذر تا نبندد دام بر تو بال و پر[ مثنوی، دفتر سوم، ابیات 2859 – 2856.]

دومین راه مبارزه با شیطان این است که ما در همه امور زندگی و در هر کاری که می خواهیم انجام دهیم و هنگام مواجهه با هر مشکلی، از خداوند و از وسایط فیض و رحمت او کمک بگیریم و با دعا، تضرع و درخواست عاجزانه، توجّه خدا را به خویش جلب کنیم. خداوند متعال نیز این حقیقت را با لحن خاصی بیان کرده است:

(قُلْ ما یَعْبَوُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاوُکُمْ)[ فرقان (25)، آیه 77.]؛

«بگو اگر دعای شما نباشد، پروردگارم اعتنایی به شما نمی کند».

بعد از خداوند متعال، باید از رسول اکرم(ص) و ائمه(ع) درخواست کرد تا ما را از وسوسه های شیطانی نجات دهند و حالت بیداری و انتباه را در ما مستقر سازند تا بر اثر غفلت، شیطان با وسوسه های خود بر ما مستولی نشود.

تلاوت یا شنیدن آیات قرآنی و تدبّر در آنها، تفکر در آیات خلقت و نظایر این ها نیز، همه در وجود انسان ایجاد آمادگی می کند تا نور یقظه و جذب الهی به سراغ او آمده، وی را از غفلت، اوهام و وسوسه های شیطان نجات دهد و به خود بیاورد. قرآن کریم در هر بابی از ابواب خود، برای انسان، هدایت ها، تذکرها، هشدارها و انذارها دارد و هر کس صادق تر و دردمندانه به سراغ قرآن رود و در کلام حضرت معبود صادقانه «فکر» کند، کلام، رموز و اشارات کلام الهی راهگشای وی خواهد بود.

گفت پیغمبر که نفحت های حق اندرین ایام می آرد سبق

گوش وهش دارید این اوقات را در ربایید این چنین نفحات را

نفحه آمد مر شما را دید و رفت هر که را می خواست جان بخشید و رفت

نفحه دیگر رسید، آگاه باش تا از این هم وانمانی خواجه تاش[ مثنوی، دفتر اول، ابیات 1954- 1951.]

سومین راه، آن است که در همه احوال، از «غفلت» اجتناب ورزید و در همه احوال در «یاد» حضرت حق باشید؛ چرا که شیطان همواره می کوشد انسان را به غفلت کشانده، از این راه آدمی را دچار تزلزل، شک و تردید سازد. از این رو باید تصمیم بگیرید که مراقب حال خود باشید و هر وقت به هر بهانه ای غافل شدید، فوراً متذکر شوید و استعاذه و استغفار کنید و به حالت ذکر و یاد خدا برگردید.

آیات 200 و 201 سوره «اعراف» به این حقیقت اشاره کرده، می فرماید:

«اگر وسوسه ای از جانب شیطان بر تو راه یافت، پس به خدای متعال پناه ببر، که او سمیع و علیم است. پرهیزگاران را هر وقت وسوسه شیطانی رسد و طایف شیطانی بر دل آنها روی بیاورد، فوراً به خود آیند و به حقیقت حال آگاه شوند».

این غفلت است که آدمی را در دام شیطان و وسوسه های او قرار می دهد و یکی از تبعات آن، همان تردید، اضطراب و شک و تزلزل است.

خداوند می فرماید:

(اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِکْرَ اللّهِ…)[ مجادله (58)، آیه 19.] ؛

«شیطان بر آنان سخت احاطه نمود و آنان را از یاد خدا غافل کرد…».

پیام این آیه آن است که آنجا که فکر و دل تو و باطن تو از خدا غافل شد؛ بدان که شیطان بر تو استیلا یافته است.

در قرآن مجید می خوانیم:

(وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ وَ إِنَّهُمْ لَیَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِیلِ وَ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ)[ زخرف (43)، آیه 36 و 37.] ؛

«هر کس از ذکر خدای رحمان روی برگرداند، شیطانی را بر او می گماریم که دوست و مصاحب او می گردد. و این شیاطین مسلماً آنان را از راه باز می دارند و خودشان گمان می کنند که در راه هدایت پیش می روند».

امیدواریم که با دقت در مطالب پیش گفته و به کارگیری آنها، شک و تردید به آرامش و ثباتی پایدار مبدل گردد؛

ای خدا فریاد زین فریاد خواه! داد خواهم نه ز کس زین دادخواه

دادِخود از کس نیابم جز مگر ز آن که او از من به من نزدیک تر[ مثنوی، دفتر اول، ابیات 2196 – 2195.]

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد