تا حالا از خودتان سوال کرده
اید که برای چه زندگی می کنید و مهمترین کاری که باید در مدت عمر در این دنیا انجام
دهید چیست؟ اگر چنین سوالی را مطرح کنید، در پاسخ به آن حتما به این نتیجه خواهید
رسید که این کار چیزی جز خودسازی نیست. خودسازی هم برای تکامل و تعالی روحی انسان
مفید است، هم به خوشبختی و سعادت او در این دنیا کمک می کند و هم زمینه سعادت
جاودان آخرتی را فراهم می سازد.
ضرورت
خودسازی:
نیاز ضروری انسان به خودسازی
امری واضح است، این نیاز در حقیقت همان نیاز به دین است، زیرا هدف اصلی دین انسان
سازی است و خودسازی این هدف را تحقق می بخشد. هدف دین و خودسازی، شکوفایی توانایی
ها، رشد، تکامل و عظمت معنوی انسان، نزدیک شدن به خداوند در دنیا و نجات از هلاکت و
رسیدن به حیات و سعادت جاودان در آخرت است.
هر انسان خردمندی که به خداوند
و جهان آخرت اعتقاد دارد و رستگاری انسان را به درستی عقاید و نیکی اعمال و ملکات
اخلاقی می داند، حکم می کند که تلاش برای رستگاری، یگانه کاری است که شایسته است
همه زندگی وقف آن شود.
سعادت در دنیا و نجات از عذاب
آخرت، جز با خودسازی و تسلط بر خویشتن امکان پذیر نیست. امام صادق(ع) می فرمایند:
کسی که هنگام انگیزش و گریزش نفس و در حالت شهوت و خشم، مالک خود است و بر آن تسلط
دارد، خداوند بدن او را بر آتش حرام می کند. «من ملک نفسه اذا رغب و اذا رهب و اذا
اشتهی و اذا غضب حرّم الله جسده علی النار.»[1]
تمام سعادت و شقاوت انسان
بستگی به تلاشی دارد که او در این مسیر متحمل می شود. قرآن کریم در ضمن دو آیه
بسیار کوتاه، به صورت خیلی صریح و روشن، به این حقیقت اشاره کرده است که رستگاری و
زیان کاری، یا به تعبیری پیروزی و شکست انسان در زندگی دنیوی و اخروی، در گرو
خودسازی و ترک آن است. قد افلح من زکیها و قد خاب من دسیها. به تحقیق رستگار شد آن
کس که نفس را تزکیه کرد و زیان کار شد آن کس که آن را به تباهى کشید.[2]
حقیقت، سرایى است آراسته ×××××
هوا و هوس گرد برخاسته
نبینى که هرجا که برخاست گرد ××××× نبیند نظر، گرچه بیناست مرد
هیچ کاری در زندگی انسان با
ارزش تر از خودسازی نیست. امام محمد باقر(ع) مى فرماید: هیچ برترى و فضیلتى همانند
جهاد نیست و هیچ جهادى در قدر و منزلت با جهاد با نفس برابرى ندارد.[3]
ذکر چند نکته در ضرورت خودسازی:
1. خودسازی، هدف انبیای الهی:
بزرگ ترین هدف تمامی ادیان و پیامبران الهی، انسان سازی و گسترش اخلاق انسانی و
خودسازى بوده است. بزرگترین مربی اخلاق و نمونه عالی فضایل و زیبایی ها و تجسم کامل
اخلاق ربوبی، رسول گرامی اسلام(ص) هدف از بعثت و رسالت اش را به کمال رساندن مکارم
و فضایل اخلاقی می داند: «انما
بعثت لاتمم مکارم الاخلاق»، جز این نیست که من برای کامل کردن مکارم اخلاقی مبعوث
شدم.[4]
در اهمیت تزکیه و تهذیب نفس
همین کافی است که خداوند بر بندگان مؤمنش منت نهاده و پیامبری با هدف تزکیه نفوس
برای آنها فرستاده است: قرآن مجید مى فرماید: «هو الذى بعثت فی الامیین رسولا منهم
یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه؛ او است خدایى که به میان
مردم امّى [پیامبرى] از خودشان مبعوث داشت تا آیاتش را براى آن ها بخواند و ایشان
را تزکیه کند و کتاب و حکمتشان بیاموزد».[5]
حضرت صادق (ع) در حدیثی نورانی
می فرماید: «خداوند متعال پیامبرانش را با مکارم اخلاق بر دیگران امتیاز بخشید. پس
هر کس خود را آراسته به فضایل اخلاق یافت، خداوند را بر این نعمت بزرگ شاکر باشد و
هر کس خود را از آن بی بهره یافت به درگاه خدا تضرع و زاری کند و آن را از او
بخواهد.»
علیرغم بی توجهی هایی که در
فرهنگ و مکتب های بشری نسبت به مسأله انسان سازی وجود دارد و غالبا از آموزش و
پرورش، تنها به تعلیم و آموزش – آن هم در حوزه ای کاملا محدود –
اکتفا می شود، در حوزه دین و به ویژه دین مقدس اسلام نه تنها مسأله اخلاق و
سازندگی شخصیت معنوی فراموش نشده، بلکه از اولین و اساسی ترین مسائل به شمار می
آید.
2. تضمین کننده رستگاری انسان: وجود آیات متعدد در خصوص خودسازى دلیل محکمى بر
ضرورت خودسازى است. در آیه تزکیه که در ابتدای سخن بدان اشاره شد، آمده است: «قد
افلح من زکیها»، یعنی رستگاری و شکوفایی انسان در گرو خودسازی است. «و قد خاب من
دسیها»، «دس» به معنای مدفون سازی است. این آیه شریفه می خواهد بگوید: اگر کسی به
خودسازی اقدام نکند، مانند این است که استعدادهای فراوان انسانی خود را در زیر
هواهای نفسانی خود مدفون و پنهان ساخته است، چنین کسی حتما زیان کار خواهد بود.[6]
خودفراموشی برآیند فراموشی یاد
خدا است و کسی که در این مسیر قرار ندارد، دچار فسق و انحراف عملی از دین خواهد
بود. قرآن کریم در مورد نتیجه ترک خودسازی می فرماید: «ولا تکونوا کالذین نسوا الله
فانسیهم انفسهم اولئک هم الفاسقون؛ و مانند کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند، و
خدا نیز آن ها را به خود فراموشی گرفتار کرده . آنها همانا فاسقان اند.»[7]
قرآن کریم با بیانی آشکار به
انسان نهیب می زند که، به خودتان بپردازید و به فریاد خودتان برسید: «یا ایها الذین
آمنوا علیکم انفسکم لا یضرکم من ضل اذا اهتدیتم الی الله مرجعکم جمیعا فینبئکم بما
کنتم تعملون؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، مراقب خود باشید، اگر شما در مسیر کمال
و خداوند قرار بگیرید، گمراهی کسانی که گمراه شده اند و در این مسیر حرکت نمی کنند،
به شما زیانی نمی رساند . بازگشت همه شما به سوی خداست؛ و شما را از آن چه عمل می
کردید، آگاه می کند.»[8]
چیزی که خدای متعال از بنده
خود می خواهد و در آخرت وسیله نجات انسان خواهد شد، قلب سلیم است و سالم سازی قلب
از مراحل مهم خودسازی است. یوم لا ینفع مال ولا بنون الا من اتى الله بقلب سلیم روز
جزا آن روزى است که مال و فرزندان سودى نمى بخشد و تنها آن کس که با سلامت روانى به
نزد خدا آمده باشد این امر به حال او فایده خواهد داشت.[9]
3. تحقق انسانیت: بدون خودسازی
اصل انسانیت انسان با چالش روبرو است، زیرا ویژگی اصلی انسان که او را از سایر
حیوانات ممتاز می سازد، ویژگی اختیار و آزادی است و این ویژگی در عرصه خودسازی و
تهذیب نفس تحقق می یابد.
خودسازی باعث می شود که انسان
در درون خود به تعادل برسد، قوای نفسانی خود را تعدیل کند و خویش تن را از بندها،
دلبستگی ها و اسارت دشمنان گوناگون داخلی و خارجی برهاند و و به اختیار و آزادی
برسد و مالک خود شود. بدون خودسازی به طور حتم شهوت و غضب بر انسان مستولی می شود و
او را به وادی خطرناک حیوانیت و اسارت تن سوق خواهد داد و از سعادت قرب به خداوند
دور خواهد نمود.
4. رشد شخصیت: مهمترین نیاز
انسان در زندگی که هدف زندگی نیز به حساب می آید، رشد شخصیت است که در سایه خودسازی
بدست می آید. زندگی انسان آکنده از حرکت های گوناگون است، ولی حرکت او درجهت
خودسازی و رشد شخصیت خود، مهمترین و ثمر بخش ترین حرکتی است که در طول عمر خود
انجام می دهد. پیمودن مسیر رشد و عظمت و آشکار شدن توانایی ها و استعدادهای انسان
در گرو حرکت جامع و همه جانبه ای به نام خودسازی است؛ بنابراین اگر کسى بخواهد
شخصیت متعالى داشته باشد، باید به خودسازى روى آورد و بدون آن آدمی موجودی عقب
افتاده و توسعه نیافته قلمداد می شود.
5. پرورش عقل: عقل کانون
مدیریت و فرماندهی کشور وجود انسان است. اگر کانون عقل به تسخیر احساس و امیال
نفسانی درآید، دست و پاى انسان را مى بندد. در چنین شرایطی قدرت عقل فرومی کاهد و
دیگر قادر به مدیریت زندگی انسان نخواهد بود، از این رو براى جلوگیرى از این امر،
خودسازى ضرورى است. على(ع) فرموده: «طوبی لمن عصی فرعون هواه و اطاع موسی تقواه و
عقله؛ خوشا به حال آن کس که با فرعون هواى نفس خود مبارزه کند و موساى عقل و تقواى
خود را اطاعت کند.»[10]
یکی از مهمترین عرصه های
خودسازی عرصه شناخت، حرکت های فکری و محاسبات عقلانی است که باید در انسان تقویت
شود، وگرنه تمام زندگی اش با چالش روبرو می شود و توان رشد را از دست می دهد، زیرا
تمامی حرکت های سازنده انسان تحت تاثیر شناخت و عقلانیت او قرار دارد و این عرصه،
نسبت به سایر عرصه های سازنده، نقش زیر بنایی دارد.
6. زمینه اصلاح جامعه: یکی از
ابعاد مهم انسان بعد اجتماعی او است و این بعد از وجود او باید در عرصه جامعه ای
رشد کند که صلاحیت پرورش انسان های بزرگ را داشته باشد. برای این منظور جامعه
انسانی به اصلاح نیاز دارد و اصلاح جامعه کار انسان های رشید، متعالی و توانمند است
و رشد و تعالى انسان بدون خودسازى ممکن نیست. حضرت امام خمینى(ره) در ضرورت خودسازى
مى فرماید: ما تا خودمان را اصلاح نکنیم، نمى توانیم کشورمان را اصلاح کنیم.
از ویژگی های بارز مکتب اسلام
این است که در آن به سازندگی فردی و تهذیب جان توجه ویژه ای شده است و هرگز به
بهانه برخی اصلاحات و رفرم های اجتماعی و یا کوشش در جهت تحقق
جامعه ایده آل، فرد به حال خود رها نمی شود و پرورش و سازندگی روح و جان او
به باد فراموشی سپرده نمی شود، زیرا:
اولا؛ در بینش اسلامی، فردیت
فرد هرگز فدای هیچ امر دیگری نشده و هم تأکید و پافشاری بر
روی انسان و به کمال رسیدن او قرار دارد. اصولا امور دیگر از این نظر مورد
توجه و نظر تعالیم اسلامی قرار می گیرد که در ساختن شخصیت انسان و رسیدن او به هدف
نهایی خلقت، منشأ اثر است.
ثانیا؛ با فرض این که اصلاح
نظام اجتماعی خود هدف باشد، ولی باز بنیان هر گونه موفقیت و پیشرفتی در این زمینه
در صورت فقدان سازندگی فردی و برخودار نبودن افراد جامعه از فضایل و مکارم اخلاقی،
سخت متزلزل و در معرض فرو ریختن است. هر گونه اصلاح اجتماعی وقتی
شالوده ای محکم و ثمری شیرین دارد که بر سنگ بنای تهذیب و سازندگی فردی
استوار باشد و آحاد اجتماع در پرتو آموزش و تربیت درست و اصولی، از نظام فکری و
اخلاقی صحیحی پیروی نمایند و به مراحلی از کمال انسانی و اخلاق الهی راه یافته
باشند.
بنابراین، در مکتب دین آغاز
امر سازندگی از فرد است و بر اساس تعالیم قرآنی، روز حساب نیز هر کس به تنهایی در
پیشگاه عدل الهی حضر شده و از اعمال و کردارش در دنیا مورد بازخواست قرار می گیرد[11]:
«وکلهم آتیه یوم القیامه فردا»[12]
7- دشمن زدایی: ما در کشور
وجود خود با دو دشمن خارجی و داخلی مواجه هستیم. شیطان و هوای نفس. دشمنانی که صحنه
جان انسان را قلمرو تاخت و تاز خود ساخته اند و در پی آن هستند که آدمی را مقهور
خود سازند و او را به بند کشند. پیروزی انسان در این نبرد بسیار سخت که از آن به
جهاد اکبر تعبیر کرده اند، بستگی به خودسازی دارد. امام صادق(ع) فرمودند: «واجعل
نفسک عدوا تجاهده؛ نفست را چون دشمنی شمار که با آن جنگ می کنی.»[13]
نفس، دشمن ترین دشمنان است، پس باید هوشیار و آماده در برابرش ایستاد: همچنین آن
حضرت(ع) فرمود: «اعدی عدوک نفسک التی بین جنبیک؛ نفس دشمن بزرگ انسان است»[14]
زیرا فریب بزرگترین دشمن و زیرک ترین دشمن را خورده است. او همنشین و عامل شیطان و
دشمن خانگی ما است.
پی نوشت ها:
[1].
وسائل الشیعة، ج 11، ص
123.
[2].
سوره الشمس، آیات 10 –
9.
[3].
گفتار فلسفى, اخلاق از
نظر همزیستى, ج2, ص162.
[4].
کنز العمال، حدیث
52175 (جلد3، صفحه 16).
[5].
سوره جمعه، آیه 2.
[6].
سوره الشمس، آیات 10 –
9.
[7].
حشر، 19.
[8].
مائده، آیه 105.
[9].
شعراء: 89.
[10].
عیون الحکم و المواعظ،
ص 314.
[11].
ر.ک: سادات، محمد علی، اخلاق اسلامی، مراکز تربیت معلم، سال اول، ص 25.
[12].
سوره مریم، آیه 95.
[13].
وسائل الشیعة، ج 11، ص
123.
[14].
بحار الانوار، کتاب
الایمان و الکفر، باب مراتب النفس عدم الاعتماد علیها، حدیث 1.