خانه » همه » مذهبی » ضرورت نماز شب برای طلبه ها

ضرورت نماز شب برای طلبه ها


ضرورت نماز شب برای طلبه ها

۱۳۹۷/۰۷/۱۵


۷۰۴ بازدید

سلام ،من طلبه هستم دوس دارم نماز شب بخونم،فعلا ۳رکعت شفع ووتر میخونم،ثواب کل نماز شبو داره؟

دوست طلبه گرامی. برای طلبه نماز شب خواندن خیلی مهم است چون طلبه طالب حقیقت است و خدای متعال شب را برای وصول به حقیقت زمان مناسبی معرفی کرده- ان ناشئه اللیل اشد وطئا و اقوم قیلا. مهم این است که قبل از طلوع فجر بیدار باشید و از فیض نیم شبی محروم نشوید و انشاالله وقتی ملکه شد کم کم مقدار بیداری وتهجد را به یک ساعت برسانید و نماز شب کامل همراه با دعا و مناجات و تلاوت قرآن را در دستور کار قرار دهید البته زمانی را هم برای تفکر اختصاص دهید تا از فیض معرفتی هم بهره مند شوید.
توضیح بیشتر:
سخن گفتن در مورد نماز شب و ضرورت آن برای طلبه در این مقاله مختصر نمی گنجد. انگار طلبگی و موفقیت در راه خدا به این امر بستگی تام دارد و تمام کسانی که سالک راه خدا بوده اند و به وصول رسیده اند، راه خود را به خداوند از دل شب باز کرده اند.
درست معلوم نیست که در دل شب چه خبر است، اما همین قدر می دانیم که درب های آسمان معنویت در آن کاملا باز است و راهیان عالم بالا چاره ای جز این ندارند که از نردبان شب بالا روند و به خدا برسند.
بیار مِىْ، که چو حافظ مدامم استظهار به گریه سحرىّ و نیازِ نیمْ شبى است

در روایات مربوط به فضیلت گریه آمده است: ألْبُکآءُ مِنْ خیفَةِ اللَّهِ لِلْبُعْدِ عَنِ اللَّهِ، عِبادَةُ الْعارِفینَ.گریستن از بیم خدا، به خاطر دورى از خداوند، عبادت عارفان مى باشد. ألْبُکآءُ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ مِفْتاحُ الرَّحْمَةِ – (غرر و درر موضوعى، باب البکاء، ص 37) گریستن از ترس و بیم خداوند، کلید رحمت خدا مى باشد.
ما مِنْ قَطْرَةِ أحَبُّ إلَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مِنْ قَطْرَةِ دُمُوعٍ فى سَوادِ اللَّیْلِ مَخافَةً مِنَ اللَّهِ لایُرادُ بِها غَیْرُهُ.(وسائل الشیعه، ج 11، ص 179، روایت 13) هیچ قطره اى نزد خداوند- عزّ وجلّ محبوبتر از قطره اشک هایى که در تاریکى شب تنها به خاطر بیم از خداوند ریخته مى شود به گونه اى که غیر او هرگز اراده نشود، نیست.
کُلُّ عَیْنٍ باکِیَةٌ یَوْمَ القِیامَةِ إلّاثَلاثَةَ أعْیُنِ … وَعَیْنٌ سَهَرَتْ فى طاعَةِ اللَّهِ؛ وَعَیْنٌ بَکَتْ فى جَوْفِ اللَّیْلِ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ.(وسائل الشیعة، ج 11، ص 179، روایت 14) همه چشم ها در روز قیامت گریانند، مگر سه چشم: … و چشمى که در طاعت و عبادت خداوند شب بیدارى کشیده؛ و چشمى که در دل شب از بیم خداوند گریسته باشد.
أوْحَى اللَّهُ إلى مُوسى (ع) أنَّ عِبادى لَمْ یَتَقَرَّبُوا إلَىَّ بِشَىْ ءٍ أحَبَّ إلَىَّ مِنْ ثَلاثَةِ خِصالٍ: … وَالْبُکآءُ مِنْ خَشْیَتى. قالَ مُوسى: یا رَبِّ! فَما لِمَنْ صَنَعَ ذا؟ فَأوْحَى اللَّهُ إلَیْهِ: یا مُوسى ! … وَأمَّا الْبَکّآؤُونَ فِى الدُّنْیا مِنْ خَشْیَتى، فَفِى الرَّفیعِ الْأعْلى ، لایُشارِکُهُمْ فیهِ أحَدٌ.(وسائل الشیعة، ج 11، ص 179، روایت 15)
همانا بندگانم به چیزى محبوبتر و دوست داشتنى تر از سه خصلت و کار به سوى من نزدیکى نمى جویند:… و گریستن از بیم من. حضرت موسى (ع) عرض کرد: اى پروردگار من! براى کسى که چنین کند، چه پاداشى است؟ خداوند به او وحى فرمود: اى موسى! … وامّا کسانى که در دنیا از بیم من بسیار گریه مى کنند، در بلندترین مرتبه و پایه از بهشت قرار دارند و هیچ کس با آنان در آن مقام مشارکت ندارد.).
مشکل انسان در این زمینه بیشتر ناآگاهی و غفلت از نیاز قطعی انسان به بیداری شب و رازگویی و اشک و آه نیمه شبی در آن است. ما هیچ وقت غذا خوردن و مسائل عادی زندگی را فراموش نمی کنیم و هر روز با لذت انجام می دهیم ، چون به آنها احساس نیاز می کنیم و واقعا هم احتیاج داریم .
ولی نماز شب ، تهجّد و شب زنده داری را به هر بهانه ای که شده ، از روی تنبلی یا بی تفاوتی و . . . فراموش کرده و یا ترک می کنیم ، زیرا احساس نیاز نمی کنیم، نه این که نیاز نداشته باشیم، کاملا هم به آن محتاجیم، ولی غفلت داریم و اهمیت آنرا به درستی درک نمی کنیم .
محرومیت از نماز شب مساله ی ساده ای نیست و کسی که بخواهد به خدا برسد و در سیر و سلوک و تزکیه نفس موفق باشد، باید بر شب زنده داری مداومت نماید !
از قدیم همواره بزرگان دین و اساتید علوم حقیقی به طلاب علوم دینی توصیه کرده اند که حتما این فرصت گران بها را از دست ندهند و به آنها گوشزد نموده اند که بدون شب زنده داری انسان به جایی نمی رسد
همچنین استاد مدرسه ما حاج آقای مجتهدی تهرانی نیز برایم حکایت نمود که از طالبان آخرت ، احدی به مقامی از مقامات دینی نرسید ، مگر آنان که اهل تهجّد و شب زنده داری بوده اند.
این موضوع دلیل روشنی دارد. طلبه طالب حقیقت است و معرفت حقیقت به نوری نیازدارد که خدای متعال در دل سالک می افکند – العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء من عباده – کسانی که شب را تجربه کرده اند می دانند که این اتفاق در دل شب رخ می دهد و بیشتر حقایقی که سالک می داند در دل شب به او الهام می شود.
در حالی که معرفت حقیقت نهایت آرزوی طالب علم است، پرده های فراوانی میان ما و حقیقت فاصله انداخته، هر شب که از خواب ناز بیداری می شوی و به سجاده می نشینی گامی است برای اینکه حجابی از دیده برگیری و پرده ای را پاره کنی و به حقیقت نزدیک شوی.
هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ از یُمن دعای شب و ورد سحری بود
مرا در این ظلمات آنکه رهنمایی کرد نیاز نیم شبی بود و گریه ی سحری (حافظ)
اصولا راهروی و سلوک در دل شب اتفاق می افتد و شیعه در این راه پیرو امامان خود است. در کتاب شریف بَلَد الاَمین از امام صادق (ع) روایت شده که هر کس نماز شب نخواند، از شیعیان ما نیست. و در روایت دیگری رسیده است که مبغوضترین خلق در نزد خدا کسی است که شب، چون مرداری بیفتد و روز را به بطالت و تنبلی بگذراند.
از رسول خدا (ص) روایت شده که فرمود : هر کس تمام شب را بخوابد، شیطان در گوش او بول می کند و در روز قیامت مفلس و بی چیز به صحنه ی محشر قدم می نهد. احدی نیست، مگر اینکه برای او مَلَکی است که هر شب دو بار او را بیدار می کند و به او می گوید: ای بنده ی خدا! برخیز و به یاد پروردگارت باش؛ دفعه ی سوم اگر توجهی نکرد، شیطان در گوش او بول می کند.
آیا در آن حدیث قدسی نشنیدی که ذات اقدس حق فرمود: بندگان من برای غروب خورشید، همچون پرندگانی که شامگاه شوق رفتن به آشیانه دارند، مشتاق هستند ؟! و چگونه می توان پذیرفت که کسی به بعضی از این فضایل برای نماز شب معتقد باشد و مشتاق رسیدن وقت آن نباشد ؟!
آیا همین انسان نیست که در تقرّب به سلاطین دنیایی و حکّام این جهان و خلوت با آن ها از مال و اهل خود می گذرد و چه بسا که روح و زندگی خود را در این راه فدا می کند ؟! در حالی که خدای متعال می فرماید: وَ الّذین آمَنُوا اَشَدُّ حُبّاً لِلهِ – و کسانی که اهل ایمان اند ، محبت شان به خدا از هر دوستی و محبتی بیشتر و شدیدتر است و کمال محبّت را فقط به خدا مخصوص دارند.
کسی که به بهانه ی غلبه ی خواب و بیدار نشدن برای انجام نماز شب، خود را در ترک آن معذور می دارد، این عذر از چند وجه مردود است، از جمله این فرمایش حضرت علی (ع) در جواب کسی که گفت من دیشب به خواب ماندم و توفیق تهجّد و شب زنده داری نصیبم نشد، فرمود: تو مردی هستی که گناهانت قید و بندت شده است.
و دیگر این که خواب ماندن از مثل امری به این بزرگی، غالباً غیر ممکن است، آیا طالبان این دنیا را نمی بینی که اگر یکی از آن ها را سلطان وقت، به خلوت فرا خواند، گرچه وقت ملاقات با او را دل شب قرار دهد، او خواب نخواهد ماند، بلکه آن شب را از ترس این که مبادا به خواب بماند، کلاً بیدار بوده و پیوسته به فکر مجلس سلطان و صحبتش با او خواهد بود.
و تو اگر در احوال خویش تأمل کنی، به یقین خواهی دید که اگر احتمال دهی که کسی نیمه شب، مبلغ قابل توجهی پول برایت خواهد آورد، از شوق دست یابی به آن مال و ترس این که مبادا به واسطه ی خواب از دستت برود، قدرت بر خوابیدن نخواهی داشت!
خلاصه ی کلام این که اگر خواب، مانع دستیابی به این فضیلت بزرگ شود، خواری و ذلّتی است که مثل اش در این دنیا نیست.
(برگرفته از کتاب باده گلگون ، انتشارات زمان ، ص ۵۴ و ۲۷۹ و ۲۸۰ و ۲۸۱)

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد