۱۳۹۶/۰۶/۱۱
–
۲۶۲ بازدید
سلام – گفته شده اگر ما در راه سیر و سلوک الی الله تمام کارها را انجام دهیم . مقدمات . علوم و ادعیه و دستورالعمل ها و چندین سال هم مراقبه و محاسبه عمر و روزانه هم داشته باشیم ولی تا نگاهی از طرف اهل بیت نباشد هیچ اتفاقی نمی افتد. یعنی تا آنها نخواهند نمی شود ؟ ظاهرا ۹۹ تا را هم که جمع کنیم تا آنها یکی آخری را ندهند پرده ها کنار نمی رود. یعنی باید از اون طرف یک مددی – یک نظری – یک چیزی که معلوم نیست هم چی هست بهمون بدهند تا راه باز بشه – شما این رو قبول دارید ؟ چه جوری میشه نظر این ذوات مقدس را به خودمون جلب کنیم تا راه مون باز بشه ؟
بنابراین ما اگر بخواهیم در راه توحید قرار بگیریم و هدایت شویم به راهنمایی و هدایت آنها نیاز داریم و بدون راهنما اگر کسی در راه برود گمراه خواهد شد و به مقصد نخواهد رسید.
مقام ولایت و امامت، واسطه فیض علمی حق تعالی!
درک این معنا که اولیای خدا واسطه فیض علمی و معرفتی حق تعالی به مردم هستند، چندان دشوار نیست. ابتدا لازم است به مراتب دهنده و واسطه و گیرنده فیض اشاره کنیم.
منظور از فیض هرگونه نعمت مادی و معنوی است که از ناحیه حق تعالی به انسان و سایر مخلوقات می رسد. اما منظور ما در این مقاله تنها فیض علمی و معرفتی خدای متعال است.
مراتب فیض علمی حق تعالی عبارت است از:
1- مرتبه الوهیت و ربوبیت حق تعالی که مبدا و دهنده فیض علمی است. خدای متعال فیاض مطلق و منشا تمام فیوضات هستی است.
2- مرتبه انسان کامل معصوم و ولی که واسطه فیض حق است؛ یعنی فیض حق را می گیرد و به مردم می رساند.
معصوم کسی است که مستقیما فیض علمی را از حق تعالی دریافت می کند و آنرا میان کسانی که به درجه علم و استادی رسیده اند، تقسیم می نماید.
3- مرتبه انسان کامل عادل، یعنی عارفان و عالمان دینی که به مقام استادی و هدایت خلق و تاثیر گذاری مثبت انسانی رسیده باشند. مقام استادی مقام بسیار بلندی است که وظیفه اش تربیت شاگران طالب علم و کمال انسانی است.
این گروه فیض را به واسطه اهل عصمت و طهارت که امامان هستند دریافت می کنند و به مردم می رسانند.
4- مرتبه متعلمین و شاگران علم که این دسته نیز در جای خود از ارزش فراوانی برخوردار هستند.
شاگرد و متعلم، یعنی کسی که وارد راه کمال انسانی می شود و تحت تعلیم و تربیت علمای ربانی قرار می گیرد تا به درجه استادی و وساطت فیض ارتقاء یابند.
کار تبلیغ و ارشاد عامه مردم توسط این گروه انجام می شود و این خود نوعی وساطت در علم در مرتبه ای نازل تر است.
5- مرتبه انسان های معمولی و مردم عادی که تنها تاثیر پذیری دارند و تاثیر گذاری انسانی بر دیگران ندارند، ولی می توانند با کسب فیض از وسایط آن و طی کردن مسیر کمال انسانی به اندازه استعداد خود ارتقای انسانی داشته باشند.
درک مقام وساطت فیض حق تعالی روشن است و تنها نیاز به کمی توضیح دارد. علم صفت خدای متعال است و خدا است که فیض علمی به انسان های طالب علم عطا می کند.
منتهی این فیض حتما باید از طریق استاد باشد. استاد است که فیض علمی حق را می گیرد و آنرا به شاگردان می رساند.
اگر ما استاد را از حوزه تحصیل علم، حذف کنیم، رابطه میان شاگرد و خدای متعال قطع می شود، در این صورت ما واسطه فیض را از دست داده ایم.
بدون استاد در حقیقت یک حلقه مفقوده پیدا می شود که باعث انقطاع فیض علمی حق تعالی به شاگردان می شود.اگر استاد نباشد فیض علمی حق تعالی به شاگردان نمی رسد.
به خاطر همین هم هست که مقام استاد در آموزهای اسلام بسیار تعظیم شده است.
منتهی پیامبر و امام معصوم ، در جایگاه استادی و وساطت فیض کلی حق تعالی به همه انسان ها قرار دارند.
انسان کامل چون مظهر کامل تمام اسماء و صفات حق تعالی است، واسطه تمام فیوضات رحمانی به بندگان خداوند هستند.
به همین دلیل ما معتقدیم تمام خوبی هایی که به انسان در طول تاریخ رسیده و می رسد، از ناحیه انبیاء و اولیای معصوم خداوند بوده است.
آنها هم وسیله هدایت و ولایت خداوند بر مردم هستند، در قوس نزول و هم وسیله قرب انسان به خداوند هستند، در قوس صعود.
این مقام در حقیقت همان مقام خلافت الهی است، آنها جانشین خدا در زمین هستند و لذا است که اگر آنها مردم عادی را بپذیرند، مانند آن است که خدای متعال پذیرفته است.
قبولی اعمال انسان منوط به قبولی انسان کامل معصوم است. ما وقتی دعا می کنیم از کانال آنها به خدا می رسد و مورد پذیرش واقع می گردد.
توبه ما را ابتدا آنها باید قبول کنند تا خدای متعال از گناهان ما بگذرد و از ما راضی شود.
در جامعه کبیره می خوانیم که: یا ولی الله ان بینی و بین الله ذنوب لا یاتی علیها الا رضاکم. فبحق من ائتمنکم علی سره و استرعاکم علی خلقه……………
بنابراین اگر کسی طالب رضایت خدای متعال است، باید ابتدا آنها را راضی نماید. اگر معصوم و امام از انسان راضی شود، رضایت ایشان عین رضایت الهی است.
این موضوعات در دعاها و زیارات آمده و به خصوص از زیارت جامعه کبیره کاملا آشکار می شود.
رابطه توحید و ولایت!
همه ما می دانیم که پیامبر خاتم (ص) دعوت خود را با توحید آغاز کرد و فرمود: قولوا لا اله الا الله تفلحوا، یعنی از طریق توحید و خداپرستی و نفی شرک و کفر است که شما به رستگاری می رسید.
توحید روح دین و ثقل اکبر و همان صراط مستقیم عبودیت خدا است که مومن را به تمام آمال و آرزوهای دنیوی و آخرتی خود می رساند و استعداد های انسانی اش را شکوفا می کند.
دین اسلام در قرائت شیعی آن دو محور اساسی دارد که عبارت است از: توحید و ولایت.
توحید، متن و روح دین است و ولایت، مفسر، مجری، راهبر، تجسم و الگوی راه توحید می باشد.
ما در مذهب شیعه معقدیم که حرکت در صراط مستقیم توحید، بدون تمسک به ولایت معصومین(ع) امکان پذیر نیست.
امامان معصوم (ع) تجسم عینی توحید هستند و ما خدای متعال را از طریق ایشان می شناسیم و می پرستیم.
بنابراین خودسازی توحیدی که روش خدایی شدن انسان است، بدون تمسک به ولایت انبیاء و اولیای معصومین (ع) و رهبران توحیدی و عالمان ربانی دین که جانشین آنها در زمان غیبت معصوم (ع) هستند، ممکن و شدنی نیست.
مهمترین دلیل حقانیت شیعه هم همین است. مذهب شیعه با وجود ولایت است که توانسته به عنوان یک مذهب کامل، راهگشا و نجات دهنده بشر مطرح باشد.
توحید به دین حیات می بخشد و آنرا زنده و تاثیر گذار می کند و ولایت پاسدار حیات و بقای دین اسلام است.
توحید و ولایت تا قیامت هرگز از هم جدا نمی شوند، این دو با هم ابعاد فردی و اجتماعی انسان را در مسیر تعالی و کمال و سعادت شکوفا می کنند.
مهمترین دلیل حقانیت یک مذهب، خروجی های کامل آن است. در این زمینه اگر شما به تاریخ نگاه کنید، هیچ مذهبی مانند شیعه نتوانسته انسان کامل تربیت بکند.
انسان های کامل فراوانی مکتب شیعه به جامعه انسانی تحویل داده است که امام خمینی (رض) در این زمان تنها یکی از خروجی های کامل این مذهب است که آن را به بشریت هدیه کرده است.
توحید بدون ولایت دچار افراط و تفریط می شود و ولایت بدون توحید نیز موثر و راهگشا نیست.
مشکلاتی که امروزه غربیان دچار آن هستند، ناشی از نفی توحید و گرایش به کثرت گرایی مادی است.
و انحراف و افراطی گری وهابیت و داعش و امثال آنها نیز، حاصل نفی ولایت و درک غلط از توحید است.