خانه » همه » مذهبی » عدم نشاط در عبادت-توکل به خدا-شکست در زندگی

عدم نشاط در عبادت-توکل به خدا-شکست در زندگی


عدم نشاط در عبادت-توکل به خدا-شکست در زندگی

۱۳۹۶/۰۴/۲۵


۱۰۵۹ بازدید

با سلام خدمت کارشناس محترم

بنده مدتی است که دچار بی علاقه گی نسبت به همه شدم و فکر میکنم حتی نسبت به خدا هم بی محبت شدم و جوونی بودم که همیشه با عبادت نشاط پیدا میکردم ولی الان نه تنها نشاط پیدا نمیکنم بلکه از عبادت بدم میاد و فکر میکنم واقعا خدا منو دوست نداره و به حرفام گوش نمیده

البته همچین بی دلیلم نیست چون تو چندتا کارام و مشکلاتم به خدا توکل کردم ولی شکست خوردم

لطفا راهنماییم کنید چون زندگی که توش محبت و عشق خدا توش نباشه از مرگ بدتره

برای دریافت پاسخ خود به نکات زیر توجه فرمایید :
1 . زندگی آمیخته از مسائل و مشکلات و سختیها و مصیبتهاست و زندگی مجموعه­ ای از خوشیها و ناخوشیها و راحتیها و سختیهاست که باید این مجموعه را با هم دید و آن را با هم پذیرفت. از خوشیها و راحتیها استفاده کرد و لذت برد. البته افراط نکرد و سرمست و مغرور نشد. در سختیها نیز ظرفیت و قدرت روحی را بالا برد و صبر داشت و دچار تفریط و جزع و فزع نشد.
2. آنچه در برابر سختیها به ما آرامش و ظرفیت می­دهد، بینش صحیح به زندگی و اعتماد کامل به خدای مهربان و حکیمی است که تمام برنامه­ ها و قضا و قدری که برای ما به وجود می­آورد، از روی دلسوزی و مهربانی او از یک طرف، و حکمت و مصلحت ­اندیشی او از طرف دیگر است. در صورتی که به این بینش رسیدیم و فهمیدیم که هرچه اتفاق می ­افتد، در آن برای ما خیری هست، آن موقع صبور خواهیم بود و روحیه را از دست نخواهیم داد. در این صورت نگران از دست رفته­ ها نیستیم و غصه تاریکی­ های زندگی را نمی­ خوریم. به امکانات موجود نگاه می­کنیم و سعی داریم از فرصتها استفاده کنیم و از امتیازات زندگی بهره ببریم.
3. همانطور که پدر و مادر مهربان، گاهی فرزند دلبند خویش را از امکانات و بازیهایی محروم می­کنند تا غافل نشود و امتحان و کنکور و موفقیت را از دست ندهد، خداوند مهربانترین نیز که دنیا را نیافریده برای ماندن، که آن را پلی برای موفقیت و تکامل و سعادت حقیقی قرار داده، گاهی محرومیتها و رنجهایی در زندگی به وجود می­آورد تا ما غافل نشویم و از دست نرویم. تا به دنیا دل نبندیم و از هدف نهایی و سعادت حقیقی فاصله نگیریم. بنابراین ما باید به بلاها و مصیبتها به چشم رحمت و محبت نگاه کنیم و آنها را فرصتهایی بدانیم برای رشد و بالابردن ظرفیت و قدرت روحی؛ نه اینکه روحیه خود را ازدست بدهیم. وقتی خدایی به این بزرگی و با این همه رحمت و مهربانی هست، این بی­­ انصافی است که خود را تنها احساس کنیم و از دریای رحمت بیکران او مأیوس شویم.
4 . البته این مسأله را نیز نباید فراموش کنیم که دلیل شکست­ها و ناکامی­های ما در زندگی، در بسیاری از اوقات، خود ما هستیم که در کارها همه جوانب را در نظر نمی­گیریم و در واقع تدبیر به خرج نمی­دهیم. یا تنبلی می­کنیم و سستی به خرج می­دهیم و آنطور که باید و شاید تلاش نمی­ کنیم. در نتیجه با شکست و ناکامی مواجه می­شویم. در چنین مواقعی، نباید انتظار داشته باشیم با دعا مسأله حل شود.
5 . همچنین نباید تقصیرها را گردن خدا بیاندازیم ، خدا با کسی قهر نمی کند ، بلکه این بنده خداست که با اعمال و رفتار خود پشت به خدا می کند ، خداوند متعال هر لحظه منتظر است که بنده خطا کار او به سوی او باز گردد.
حدیث قدسی
« لو علم المدبرون عنی کیف انتظاری لهم و شوقی الی توبتهم لماتوا شوقاً الی و لتفرقت اوصالهم . »
اگر بندگان من ، که به من پشت کرده اند ، می دانستند که چقدر انتظار آنها را می کشم و مشتاق بازگشت آنان هستم از شوق می مُردند و بند بند بدن آنها از هم جدا می شود .
در جای دیگری خداوند متعال به حضرت عیسی (ع) خطاب می کند :
« یاعیسی ، کم اطیل النظر و احسن الطلب و القوم لایرجعون»
ای عیسی : چقدر بنده ام را طلب کنم و انتظار او را بکشم ، ولی آنها بسوی من نیایند .
میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز
5 . برای اینکه از نماز و عبادت لذت ببریم و در حین انجام اعمال عبادی شور و نشاط داشته باشیم، ابتدا باید بدانیم که عبادت چیست؟ چگونه ارتباطی است؟ و سپس حقیقت عبادت را در خودمان محقق کنیم و به ارتباط خود با خدای متعال عمق ببخشیم و سجاده را به می عشق حق تعالی رنگین سازیم تا از عبادت و نماز لذت ببریم.عبادت، اظهار عبودیت نسبت به خدای قادر متعال است. بعنوان مثال نماز برای این است که با خداوند به عنوان منبع و معدن قدرت و عشق در هستی پیمان عبادت و اطاعت و عشق ببندیم و با او عهد کنیم که وقتی نماز به پایان رسید، تا نماز بعدی تنها او را بپرستیم، تنها او را دوست بداریم و تنها از او کمک بخواهیم. نه اینکه از کسی از بندگان خدا کمک نخواهیم، و مخلوقات خداوند را دوست نداشته باشیم، بلکه معتقد باشیم که همه بندگان او هستند؛ هرگونه عشق و محبتی از خدا است و هر کمکی که به ما می‌رسد یا از ما به دیگران می‌رسد، از جانب خدای متعال و به قدرت و رحمت او است. نماز تنها قول و قرار و عهد و پیمان است؛ حقیقت نماز بعد از نماز آغاز می‌شود.
بعد از اینکه نماز تمام شد، تازه شروع می‌شود. یعنی پایان نماز آغاز وفا کردن به عهد عبودیت و پیمان عشق‌ورزی با محبوب عالم است. در زیارت امام حسین (علیه السلام) می‌خوانیم که «اشهد انک قد اقتمت الصلاة»، شهادت می‌دهم که تو نماز را به پاداشتی. این که گفته شد همان معنای به پاداشتن نماز و یاد دائم حق تعالی و معنای این بیت شاعر است که گفته: «خوشا آنان که دائم در نمازند».
6 . اقبال و ادبار قلب
گفتنی است انسان حالات گوناگونى دارد. در نهج البلاغه از امیرالمؤمنین (علیه السلام) نقل شده: «ان للقلوب شهوه و اقبالا و ادبارا» بنابراین قلب انسان گاه اقبال به خدا و معنویات دارد و گاه پشت مى کند. در این رابطه فرموده اند: در هنگام اقبال دل، به مستحبات و مندوبات بپردازید و در صورت ادبار، به واجبات اکتفا کنید. البته هر قدر انسان مجاهده نفس بیشترى کند و با خدا و قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) انس بیشترى گرفته و دل از هواهاى نفسانى تخلیه کند، به تدریج اقبالش بیشتر شده و به صورت ملکه راسخه در مى آید. آن گاه است که در همه حالات به یاد خدا و متوجه اوست و هیچ چیز نمى تواند او را از محبوب حقیقى باز دارد. این همان حالتى است که ازآن تعبیر به «نماز دائم» شده است:
خوشا آنان که الله یارشان بى * به حمد و قل هوالله کارشان بى
خوشا آنان که دایم در نمازند * بهشت جاودان مأوایشان بى
آرى واقعا گمشده انسان خدا است و تا انسان دریافت درست و حقیقى از مبدأ و معبود خود نداشته باشد، دلش آرام نمى گیرد. انسان به دنبال این حقیقت است که به نوعى حضور حق تعالى را در زندگى خویش احساس نماید و از این که مى بیند در بسیارى از موارد قادر نمى باشد که حضور او را در زندگى خویش ادراک نماید، به شدت غمگین مى شود و احساس مى کند که از او غافل و دور افتاده است.اصلى ترین راه رسیدن به احساس حضور خداوند در زندگى، چیزى جز معرفت صحیح و تصور و شناخت حقیقى از حق تعالى که همان هستى محض، فراگیر و یکدانه عالم است، نمى باشد. با ادراک وجود حق تعالى است که انسان در مى یابد او حقیقت تمامى زندگى است، حقیقت انسان است و حقیقت هر چیزى است که وجود دارد.
براى تقویت این حرکت و رشد آن توجه به چند نکته لازم است:
1- از مجالست و همنشینى با اهل دنیا و دور از معنویت پرهیز کنید. چه آنکه از رسول اکرم (صلی الله علیه و اله) نقل شده است که فرمود: «به خاطر برخورد با اهل دنیا قلبم زنگار گرفته و مکدر مى شود و براى جبران آن روزى هفتاد مرتبه استغفار مى کنم». خداوند نیز در سوره «نجم آیه 29»مى فرماید: «فاعرض عن من تولى عن ذکرنا و لم یرد الا الحیوة الدنیا» ؛ M} پس از کسانى که از یاد ما روى گرداندند و جز زندگى دنیا را نخواستند اعراض کن و روى بگردان .
2- محاسبه نفس که هر شب یا هر هفته و یا لااقل هر ماه گذشته خود را بررسى نمایید و به تعبیرى به خود نمره بدهید. اگر کار شایسته اى انجام داده، سپاسگزار بوده و از خداوند ادامه توفیق را بخواهید و اگر مرتکب خلافى شده استغفار نموده، تصمیم بر ترک آن بگیرید.
3- بهره گیرى از ثقل اکبر و قرآن کریم و انس با آن
چه این که هم تلاوت و حفظ قرآن به انسان نورانیت بخشیده و معنویت مى دهد و هم آشنایى با معارف آن (هرکسى در حد خودش حتى در حد ترجمه) موجب رشد روحى مى باشد؛ زیرا معارف قرآن و آیاتش نسخه هایى است براى درمان دردها و مشکلات. گرچه در برداشت از آیات متشابه باید جانب احتیاط را پیشه کرد و آن را به اهلش واگذار نمود و گرنه ممکن است خود آن موجب گرفتارى گردد.
4- بهره گیرى از ثقل اصغر و ائمه هدی (علیهم السلام) و توسل به ایشان. باید توجه داشت که توسل به حضرات معصومین (علیهم السلام) هم خود توجه به حق تعالى و عالم ملکوت است و هم زمینه ساز بهره گیرى بیشتر از فیض ربوبى و کسب توفیقات بیشتر. بنابراین نمى توان چنین پنداشت که به ائمه (علیهم السلام) توسل داشته ایم، ولى جوابى نگرفته ایم؛ زیرا همان توفیق توسل خود توجه به حق بوده است و مایه دورى از غفلت. پس خود جواب بوده است و چه بسا که همین روحیه کمال خواهى و به دنبال معنویت بودن از آثار و برکات همان توسلات باشد که باید ادامه یابد. چه بسیارند کسانى که از غفلت خود نیز غافلند و یا پس از توجه در صدد درمان بر نمى آیند. از این رو باید سپاسگزار نعمت ها و معنویات به دست آمده بود و درخواست استمرار و افزایش آن را از خداوند داشت.
5 ـ حضور قلب
مهمترین عامل لذت بردن از عبادت و نماز حضور قلب است. حضور قلب یکی از حالات بلند عرفانی و معنوی است و شاید سال‌های متمادی و پیاپی زمان می‌خواهد تا انسان به این مقام برسد که در نماز کاملا حضور قلب داشته باشد و به هیچ وجه حواس‌اش پرت نشود. اصلی ترین عامل تمرکز حواس و حضور قلب, گرایش‌های عاطفی انسان است. علاقه‌ها, دلبستگی‌ها و به خصوص عشق که همان شدت حب و دلبستگی است, تعیین کننده‌ترین علت تمرکز انسان بر یک موضوع است. کسی که عاشق تحصیل دانش است, تمرکز بیشتری در درس و مطالعه دارد تا کسی که علاقه چندانی به آن ندارد. کسی که عاشق کسی شده است، شاید تمام فکر و ذکرش یاد او شود و دائم به فکر او باشد.همین طور در مورد نماز و عبادت کسی که عاشق خدای متعال و پرستش او است, در نماز بیشتر از هر زمان و موقعیت دیگری, حضور قلب دارد؛ زیرا نماز دقیقاً هنگامی است که اجازه یافته با معشوق خویش سخن بگوید و راز و نیاز عاشقانه داشته باشد و در این حالت آنقدر در جذبه حق است که امکان ندارد حواسش از محبوب به چیز دیگری که بدان چندان علاقه ای ندارد, پرت شود؛ از آن رو بهترین و بالاترین درجه حضور قلب مخصوص عارفان حقیقی و عاشقان خدا است و سایرین نیز هر یک به نسبت معرفت و عشق و علاقه که به خداوند دارند, از حضور قلب برخوردار می‌شوند.در مقابل این علاقه و احساس حضور, علاقه و دلبستگی به دنیا و لذت‌های مادی و مانند آن قرار دارد که باعث می‌شود انسان حواس و تمرکزش به سمت دنیا گرایش پیدا کند و در نتیجه نسبت به امور معنوی بی‌توجه گردد و در نماز که یک امر معنوی است, حضور قلب کمتری داشته باشد.«رهکاری از علامه طباطبایی» (رحمةالله علیه)یکى از شاگردان علامه طباطبایى (رحمةالله علیه) از نداشتن خشوع در نماز و عدم حضور قلب رنج مى برد به خدمت علامه (رحمةالله علیه) رسید و راهکارى خواست. ایشان نخست از پاسخ خوددارى کردند، پس از چندبار اصرار به شاگرد خود رو کردند و فرمودند: «شما نمى توانى!» شاگرد گفت: آقا شما بفرمایید حداقل اگر کسى پرسید به او بگویم.علامه (رحمةالله علیه) فرمودند: «فکر در نماز دنباله افکار شبانه روز است. کسى که صبح تا ظهر به یاد خدا نبوده نمى تواند هنگام نماز یاد خدا را استمرار دهد.»بنابراین توصیه مى شود محیط زندگى را از حالت یکنواختى و خسته کننده بیرون آورید و با یک برنامه ریزى مناسب به کارهاى شخصى، درسى و روابط خوب با دیگران بپردازید، و به همه کارهاى روزانه خود رنگ خدایى بدهید و پیش خود بگویید: «خدایا من در خانه و کلاس و در طول روز آن چه تو دوست دارى انجام مى دهم؛ تو هم قلب مرا از محبت خود پر گردان و نگرانى آینده را از دل من بر گردان. چنین رازگویى و نیازخواهى صادقانه با خدا دریچه اى از نور و عرفان به سوى انسان مى گشاید و تداوم این عهد و پیمان، مشکلات را یکى پس از دیگرى برطرف مى سازد.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد