عشق زمینی-عشق حقیقی-رابطه عشق زمینی و عشق حقیقی
۱۳۹۶/۰۴/۲۸
–
۸۹۷ بازدید
اینکه میگن عاشق نشین درسته
یعنی عاشقه
جنس مخالف
ولی بعدش میگن هرکس عاشقه یه نفربشه ولی عشقشو کسی ندونه شهید محسوب میشه آیا این درسته با این حزف که عاشقه کسی جزخداوند متعال نشین
ببخشید
باسلام واحترام حضورپرسشگرگرامی؛
اگه عشق رو از هستی بگیریم، چیزی بجز نیستی باقی نمیمونه. محبت، به همه رفتارا و اندیشه های انسان معنا میده و قادره همه اتفاقات عالم رو ترجمه کنه. تاثیر محبت تا اونجاس که امام مهربون ما، امام باقر علیه السلام می فرمایند: «آیا دین چیزی جز محبت است؟»
خداوند انسان را موجودی اجتماعی آفریده است و به او استعداد زندگی جمعی داده است. پایه های جسمی و البته روحی انسان بر علقه و رابطه با دیگران آفریده شده است و البته نیازهایش با همنوعان تامین می شود. در این میان نیاز او به جنس مخالف یک نیاز اساسی است و برای تکامل خود نیاز به داشتن فردی از جنس مخالف در کنارش دارد. انسان از نظر جسمی و روحی نیاز به ازدواج دارد و این نیازها در سن نوجوانی و جوانی بروز و ظهور پیدا می کند. بخاطر این نیاز ذاتی و درونی زمانی که فرد در کنار فردی از غیر همجنس قرار بگیرد به او علاقه مند خواهد شد.
برخی از بزرگان عرفا در باب عشق، به تبیین این نکته پرداخته اند که گاهی ممکن است عشق مجازی درست وغیر شهوانی به عشق حقیقی تبدیل و به بیان بهتر، هدایت شود. توجیه شان این است که جهان هستی و از جمله انسان مظهر،آیات ونشان حضرت حق تعالی است، از این رو عشق به مظاهر و مجالی خداوند سبحان به عنوان عشق مجازی و طبیعی و در طول عشق به پروردگار-که عشق حقیقی و الهی است- می باشد.
دراین گونه عشق، به معشوق طبیعی و مجازی از آن جهت عشق ورزیده می¬شود که او نمود وآیت و نشان معشوق حقیقی، اصیل و اصلی است. براین اساس عشق مجازی ریشه در عشق حقیقی دارد؛ به دلیل انکه عشق متمرکز بر معشوق راستین است، به هرآنچه که از اوست و بوی او را می دهد وآیت اوست نیز مورد محبت و عشق ورزی قرار می گیرد.
پس عشق زن و مرد از افق مجاز و طبیعت آغاز می شود و براثر تمرین و ممارست و اندیشه¬¬ی الهی به سوی حقیقت راه می سپارد.عشق حقیقی و الهی فقط و فقط عشق به خداست که منشأ همه¬ی خوبی ها است و عشق های دیگر در پرتو او معنا پیدا می کند.و عشق به همسر،پدر،مادر،فرزند و…اگر درمسیر عشق به خدا قرار گیرد مقدّس است.
درابتدای مسیر سلوک عاشقانه، آدمی به مظاهر هستی عشق می ورزد وهرچیزی را نشانه ای از معشوق حقیقی می بیند،ولی وقتی عشق در مسیر درست خود هدایت شد وبه کمال رسید، عاشق، دل خود را از اغیار منقطع می کند و به معشوق ازلی دل می سپرد. پس نباید در عشق به آیات و صُنع الهی توقف کرد، بلکه آن را مَمَرّی برای عشق الهی دانست.
عشق مجازی در دو مرحله سیر و سلوک عرفانی مطرح می¬شود: یکی درآغاز سلوک و دیگری در پایان سلوک. درآغاز سلوک، عشق مجازی یک بشارت و یک عامل جذبه و کشش گام به گام عاشق به سوی معشوق حقیقی است؛ امادر نهایت سلوک، عبارت است از عشق به تمامی موجودات جهان به عنوان آثار معشوق و جلوه های معشوق. واز این جاست که چنین عشقی را هم برای مبتدیان جایز می دانند-که در مبتدیان نشانه حرکت .آغاز سیر و سلوک معنوی است-وهم برای کاملان-که در کاملان هم نشانه کمال است.
عشق برای سیر وسلوک الهی و تکامل معنوی انسان فرض و واجب است؛ خواه عشق به خداوند متعال باشد و خواه عشق به مخلوق؛ «دریغا عشق فرضِ راه است همه کس را. دریغا اگر عشق خالق نداری باری عشق مخلوق مهیا کن تا قدر این کلمات ترا حاصل شود»
عشق به مخلوق یک تمرین و ممارستی برای تحمل زحمات و رنج های عشق الهی برای رسیدن به لقاءالله است. عشق به مخلوق لازم وضروری است؛ زیرابه خدا رسیدن فرض است. عشق مجازی دارای مرز است. عاشق باید دربرابر عشق مجازی استقامت بورزد و راه عفاف وپاکدامنی رابرگزیند ودر عدم وابستگی زیاد به معشوق مجازی و کنترل علاقه خویش به او بسوزد وصبر پیشه کند، که درنتیجه خداوند به پاداش این مجاهدت، عشق مجازی اورا به سوی عشق حقیقی و الهی رهنمون می سازد و آتش محبت الهی را در خرمن وجودش شعله ور می سازد و همین اورا به مقام کمال الهی نزدیک و نزدیک تر می کند.
محبوب انسان در هر مرتبه ای که باشد، از جهتی همان حبّ به خداست؛ولیکن این حبّ و عشق محبوب در حب ها و محبوب های دیگر ظاهر می شود.
نتیجه اینکه: عشق مجازی نموداری از عشق حقیقی است وآدمی تا مراتب عشق مجازی که سرتاپا مادی و جسمی است نپیماید به عشق حقیقی که کاملاً معنوی و روحی است پی نمی برد.
عشق مجازی به خودی خود مطلوب نیست، لذا عاشق نباید به آن وابستگی پیدا کند ودرآن توقف نماید؛ ولی اگر عاشق پاکباز باشد و از عشق مجازی عبورکند، درآن صورت این عشق راه با ارزشی برای او خواهد بود. به همین دلیل به عشق مجازی نباید به دیده حقارت نگاه کرد و آن را مطلقاً بی ارزش دانست.
علاقه و محبت یک حالت قلبی است که تحت اراده و اختیار انسان نیست. گاهی ما نسبت به فردی احساس علاقه می کنیم بدون اینکه بدانیم چه زمانی این علاقه شکل گرفت و نمی شود به کسی گفت فلانی را دوست نداشته باشد زیرا این حالت تحت اراده نیست. البته زمینه ایجاد علاقه دست خود انسان است همچنان که گفتیم مجاورت و مصاحبت و ارتباط با جنس مخالف ایجاد علاقه و وابستگی نسبت به او می کند. و همچنین فراموش کردن تحت اختیار انسان است یعنی درست است که نمی شود گفت فلانی را دوست نداشته باش ولی می شود گفت که فلانی را فراموش کن. و اگرچه فراموش کردن فرد مورد علاقه کار سختی است ولکن ممکن است.
اگر از یک بعد دیگر به این مسئله نگاه کنیم عاشق شدن و علاقه داشتن نسبت به یک فرد دلیل می خواهد به این معنی که دوستی و رابطه داشتن با یک فرد مثلا همجنس دلیل می خواهد زیرا هیچ دوستی نیست مگر اینکه طرفین از هم تاثیر می پذیرند بنابراین باید دقت داشته باشیم که به چه کسی علاقه مند می شویم. در رابطه با علاقه به جنس مخالف نیز دوست داشتن نیاز به دلیل دارد زیرا اگر هدف ازدواج نباشد، اینطور علاقه انسان را به گناه، آبرو ریزی، خراب شدن آینده و … می کشاند و اگر هدف ازدواج باشد نیز باید دقت داشته باشید، که به چه کسی علاقه مند می شوید، زیرا ازدواج با هر کسی به معنی خوشبختی نیست. اگرچه به او علاقه زیادی داشته باشید ولکن تا زمانی که ملاک های ازدواج و تناسب و کفویت لازم با او را نداشته باشید نمی توانید به خوشبختی و محبت و عشق پایدار برسید.
نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن یکی از نیازهای اساسی انسان است که در مقاطع مختلف زندگی به شکل های گوناگون نمودار می شود. این احساس در سنین جوانی به شدیدترین شکل خود نمود پیدا می کند که اگر به مسیر صحیح خود که همان ازدواج است هدایت نشود پیامدهای نامطلوبی را برای فرد خواهد داشت. علاقه مندی به جنس مخالف در سنین جوانی امری طبیعی است و در نهاد هر انسان سالمی گذاشته شده تا امر ازدواج صورت گیرد و زندگی و تولید نسل جریان داشته باشد؛ ولی فرد اگر می خواهد ازدواج موفقی داشته باشید، باید از مسیر ایمن آن وارد شود و از ورود به دوستی ها و روابط بی چهارچوب دختر و پسر نامحرم، که از لحاظ شرعی اشکال دارد و آسیب های فراوانی (روحی، عاطفی و …) را نیز به دنبال خواهد داشت اجتناب کند.
محبت به خداوند محبت راستین است و خداوند یگانه محبوب حقیقى است. همه نشانه هاى محبت حقیقى در محبت به خدا هست. محبت به خداوند پایدار و زوال ناپذیر است، چرا که هیچ کمالى برتر از خداوند نیست و هیچ جمالى زیباتر از او وجود ندارد. کسى که خدا را بیابد همه چیزها در چشم او ناقص و حقیر مى آید: ماذا وَجد من فقدک وماالذى فقد من وجدک لقد خاب من رضى دونک بدلاً؛ [دعای عرفه امام حسین علیه السلام] آنکه تو را نیافت، چه یافت؟ و آنکه تو را یافت، چه نیافت؟ کسى که به غیر تو راضى و مایل گشت یقیناً محروم شد. محبت به خداوند با هیچ محبت دیگرى قابل قیاس نیست. هر محبت دیگرى اگر در طول محبت خدا باشد و به سبب محبت به خدا باشد، محبتى راستین است وگرنه دروغین است.
موفق ومؤیدباشید.
اگه عشق رو از هستی بگیریم، چیزی بجز نیستی باقی نمیمونه. محبت، به همه رفتارا و اندیشه های انسان معنا میده و قادره همه اتفاقات عالم رو ترجمه کنه. تاثیر محبت تا اونجاس که امام مهربون ما، امام باقر علیه السلام می فرمایند: «آیا دین چیزی جز محبت است؟»
خداوند انسان را موجودی اجتماعی آفریده است و به او استعداد زندگی جمعی داده است. پایه های جسمی و البته روحی انسان بر علقه و رابطه با دیگران آفریده شده است و البته نیازهایش با همنوعان تامین می شود. در این میان نیاز او به جنس مخالف یک نیاز اساسی است و برای تکامل خود نیاز به داشتن فردی از جنس مخالف در کنارش دارد. انسان از نظر جسمی و روحی نیاز به ازدواج دارد و این نیازها در سن نوجوانی و جوانی بروز و ظهور پیدا می کند. بخاطر این نیاز ذاتی و درونی زمانی که فرد در کنار فردی از غیر همجنس قرار بگیرد به او علاقه مند خواهد شد.
برخی از بزرگان عرفا در باب عشق، به تبیین این نکته پرداخته اند که گاهی ممکن است عشق مجازی درست وغیر شهوانی به عشق حقیقی تبدیل و به بیان بهتر، هدایت شود. توجیه شان این است که جهان هستی و از جمله انسان مظهر،آیات ونشان حضرت حق تعالی است، از این رو عشق به مظاهر و مجالی خداوند سبحان به عنوان عشق مجازی و طبیعی و در طول عشق به پروردگار-که عشق حقیقی و الهی است- می باشد.
دراین گونه عشق، به معشوق طبیعی و مجازی از آن جهت عشق ورزیده می¬شود که او نمود وآیت و نشان معشوق حقیقی، اصیل و اصلی است. براین اساس عشق مجازی ریشه در عشق حقیقی دارد؛ به دلیل انکه عشق متمرکز بر معشوق راستین است، به هرآنچه که از اوست و بوی او را می دهد وآیت اوست نیز مورد محبت و عشق ورزی قرار می گیرد.
پس عشق زن و مرد از افق مجاز و طبیعت آغاز می شود و براثر تمرین و ممارست و اندیشه¬¬ی الهی به سوی حقیقت راه می سپارد.عشق حقیقی و الهی فقط و فقط عشق به خداست که منشأ همه¬ی خوبی ها است و عشق های دیگر در پرتو او معنا پیدا می کند.و عشق به همسر،پدر،مادر،فرزند و…اگر درمسیر عشق به خدا قرار گیرد مقدّس است.
درابتدای مسیر سلوک عاشقانه، آدمی به مظاهر هستی عشق می ورزد وهرچیزی را نشانه ای از معشوق حقیقی می بیند،ولی وقتی عشق در مسیر درست خود هدایت شد وبه کمال رسید، عاشق، دل خود را از اغیار منقطع می کند و به معشوق ازلی دل می سپرد. پس نباید در عشق به آیات و صُنع الهی توقف کرد، بلکه آن را مَمَرّی برای عشق الهی دانست.
عشق مجازی در دو مرحله سیر و سلوک عرفانی مطرح می¬شود: یکی درآغاز سلوک و دیگری در پایان سلوک. درآغاز سلوک، عشق مجازی یک بشارت و یک عامل جذبه و کشش گام به گام عاشق به سوی معشوق حقیقی است؛ امادر نهایت سلوک، عبارت است از عشق به تمامی موجودات جهان به عنوان آثار معشوق و جلوه های معشوق. واز این جاست که چنین عشقی را هم برای مبتدیان جایز می دانند-که در مبتدیان نشانه حرکت .آغاز سیر و سلوک معنوی است-وهم برای کاملان-که در کاملان هم نشانه کمال است.
عشق برای سیر وسلوک الهی و تکامل معنوی انسان فرض و واجب است؛ خواه عشق به خداوند متعال باشد و خواه عشق به مخلوق؛ «دریغا عشق فرضِ راه است همه کس را. دریغا اگر عشق خالق نداری باری عشق مخلوق مهیا کن تا قدر این کلمات ترا حاصل شود»
عشق به مخلوق یک تمرین و ممارستی برای تحمل زحمات و رنج های عشق الهی برای رسیدن به لقاءالله است. عشق به مخلوق لازم وضروری است؛ زیرابه خدا رسیدن فرض است. عشق مجازی دارای مرز است. عاشق باید دربرابر عشق مجازی استقامت بورزد و راه عفاف وپاکدامنی رابرگزیند ودر عدم وابستگی زیاد به معشوق مجازی و کنترل علاقه خویش به او بسوزد وصبر پیشه کند، که درنتیجه خداوند به پاداش این مجاهدت، عشق مجازی اورا به سوی عشق حقیقی و الهی رهنمون می سازد و آتش محبت الهی را در خرمن وجودش شعله ور می سازد و همین اورا به مقام کمال الهی نزدیک و نزدیک تر می کند.
محبوب انسان در هر مرتبه ای که باشد، از جهتی همان حبّ به خداست؛ولیکن این حبّ و عشق محبوب در حب ها و محبوب های دیگر ظاهر می شود.
نتیجه اینکه: عشق مجازی نموداری از عشق حقیقی است وآدمی تا مراتب عشق مجازی که سرتاپا مادی و جسمی است نپیماید به عشق حقیقی که کاملاً معنوی و روحی است پی نمی برد.
عشق مجازی به خودی خود مطلوب نیست، لذا عاشق نباید به آن وابستگی پیدا کند ودرآن توقف نماید؛ ولی اگر عاشق پاکباز باشد و از عشق مجازی عبورکند، درآن صورت این عشق راه با ارزشی برای او خواهد بود. به همین دلیل به عشق مجازی نباید به دیده حقارت نگاه کرد و آن را مطلقاً بی ارزش دانست.
علاقه و محبت یک حالت قلبی است که تحت اراده و اختیار انسان نیست. گاهی ما نسبت به فردی احساس علاقه می کنیم بدون اینکه بدانیم چه زمانی این علاقه شکل گرفت و نمی شود به کسی گفت فلانی را دوست نداشته باشد زیرا این حالت تحت اراده نیست. البته زمینه ایجاد علاقه دست خود انسان است همچنان که گفتیم مجاورت و مصاحبت و ارتباط با جنس مخالف ایجاد علاقه و وابستگی نسبت به او می کند. و همچنین فراموش کردن تحت اختیار انسان است یعنی درست است که نمی شود گفت فلانی را دوست نداشته باش ولی می شود گفت که فلانی را فراموش کن. و اگرچه فراموش کردن فرد مورد علاقه کار سختی است ولکن ممکن است.
اگر از یک بعد دیگر به این مسئله نگاه کنیم عاشق شدن و علاقه داشتن نسبت به یک فرد دلیل می خواهد به این معنی که دوستی و رابطه داشتن با یک فرد مثلا همجنس دلیل می خواهد زیرا هیچ دوستی نیست مگر اینکه طرفین از هم تاثیر می پذیرند بنابراین باید دقت داشته باشیم که به چه کسی علاقه مند می شویم. در رابطه با علاقه به جنس مخالف نیز دوست داشتن نیاز به دلیل دارد زیرا اگر هدف ازدواج نباشد، اینطور علاقه انسان را به گناه، آبرو ریزی، خراب شدن آینده و … می کشاند و اگر هدف ازدواج باشد نیز باید دقت داشته باشید، که به چه کسی علاقه مند می شوید، زیرا ازدواج با هر کسی به معنی خوشبختی نیست. اگرچه به او علاقه زیادی داشته باشید ولکن تا زمانی که ملاک های ازدواج و تناسب و کفویت لازم با او را نداشته باشید نمی توانید به خوشبختی و محبت و عشق پایدار برسید.
نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن یکی از نیازهای اساسی انسان است که در مقاطع مختلف زندگی به شکل های گوناگون نمودار می شود. این احساس در سنین جوانی به شدیدترین شکل خود نمود پیدا می کند که اگر به مسیر صحیح خود که همان ازدواج است هدایت نشود پیامدهای نامطلوبی را برای فرد خواهد داشت. علاقه مندی به جنس مخالف در سنین جوانی امری طبیعی است و در نهاد هر انسان سالمی گذاشته شده تا امر ازدواج صورت گیرد و زندگی و تولید نسل جریان داشته باشد؛ ولی فرد اگر می خواهد ازدواج موفقی داشته باشید، باید از مسیر ایمن آن وارد شود و از ورود به دوستی ها و روابط بی چهارچوب دختر و پسر نامحرم، که از لحاظ شرعی اشکال دارد و آسیب های فراوانی (روحی، عاطفی و …) را نیز به دنبال خواهد داشت اجتناب کند.
محبت به خداوند محبت راستین است و خداوند یگانه محبوب حقیقى است. همه نشانه هاى محبت حقیقى در محبت به خدا هست. محبت به خداوند پایدار و زوال ناپذیر است، چرا که هیچ کمالى برتر از خداوند نیست و هیچ جمالى زیباتر از او وجود ندارد. کسى که خدا را بیابد همه چیزها در چشم او ناقص و حقیر مى آید: ماذا وَجد من فقدک وماالذى فقد من وجدک لقد خاب من رضى دونک بدلاً؛ [دعای عرفه امام حسین علیه السلام] آنکه تو را نیافت، چه یافت؟ و آنکه تو را یافت، چه نیافت؟ کسى که به غیر تو راضى و مایل گشت یقیناً محروم شد. محبت به خداوند با هیچ محبت دیگرى قابل قیاس نیست. هر محبت دیگرى اگر در طول محبت خدا باشد و به سبب محبت به خدا باشد، محبتى راستین است وگرنه دروغین است.
موفق ومؤیدباشید.