۱۳۹۵/۰۷/۱۵
–
۸۴۵ بازدید
در سطوح ملى ، منطقه اى و بین المللى ، نظیر کشورهاى عربى ، آمریکا و کشورهاى برتر اروپایى ، هدفهاى خاص و مشترک جهت برانگیختن عراق براى حمله به ایران وجود داشت . براى عراق در سطح هدفهاى ملى ، چند مساله حائز اهمیت بود که در صدر آنها ترمیم قرارداد ۱۹۷۵ م الجزایر و تعیین مرزهاى جدید زمینى و دریایى با ایران قرار داشت .
رژیم عراق که از همان ابتداى انعقاد موافقتنامه 1975 م خود را مغبون مى دانست ( مصاحبه صدام حسین مندرج در مجله اشپیگل شماره 23 ژوئن 1981 م ) ، پس از پیروزى انقلاب موقع را براى تجدید نظر و احیانا لغو معاهده از هر نظر مناسب دانست و بدین جهت گام به گام به تضعیف این معاهده پرداخت . اظهار نظر مقامات رژیم بعثى ، گویاى این مطلب است : سفیر عراق در بیروت طى مصاحبه اى با روزنامه النهار در تاریخ 12 آبان 1358 نوامبر 1979 بهبود روابط ایران و عراق را از جمله منوط به تجدید نظر در عهدنامه 1975 الجزایر بین دو کشور در مورد اروند رود ، عنوان کرد . صدام نیز در فروردین ماه 1359 / آوریل 1980 طى گفتگویى که به وسیله خبرگزاریها مخابره شد ، یکى از شرطهاى توقف جنگ بین ایران و عراق را بازگرداندن دنباله اروند رود به حالت قبل از سال 1975 م بیان کرد . وى طى یک حمله شدید به رهبران ایران تاکید کرد که عراق آماده است با زور تمام اختلافات خود را با ایران حل کند . ( 1 )
شرایط نخستین آتش بس رسمى که توسط عراق در 5 مهر 1359 / 28 سپتامبر 1980 انتشار یافت ، نشاندهنده هدف رهبر عراق از جنگ در سطح ملى است . این بیانیه برقرارى صلح را در گرو تحقق چند شرط قرار داده است : به رسمیت شناخته شدن حقوق ارضى عراق از سوى ایران ، قطع مداخله در امور داخلى عراق ، قول متقابل براى رعایت مناسبات حسن همجوارى و بازگرداندن سه جزیره در خلیج فارس ( تنب کوچک ، تنب بزرگ و ابوموسى ) به صاحبان به حق عرب آنها . ( 2 )
از این شرایط ، آخرین مورد احتمالا کم اهمیت ترین است . اما اشاره رژیم عراق به آن ، جلب افکار عمومى براى تاکید بر این امر بود که عراق از جانب کل ملت عرب دست به تلاش زده است . بر این اساس ، در اواخر تیرماه 1359 / ژوئن 1980 صدام در همین رابطه اظهار داشت : « اینک توانایى نظامى براى استرداد سه جزیره واقع در خلیج فارس که توسط شاه اشغال شده است را داریم . از زمان اشغال این سه جزیره هرگز ساکت ننشسته ایم و پیوسته خود را از نظر نظامى و اقتصادى براى پس گرفتن این جزایر آماده کرده ایم » . ( 3 )
بنا به برخى تحلیلها ، همچنین جنگ براى صدام ، نقطه اوج سیاستهاى وى براى جلب علاقه آمریکا به تواناییهاى عراق به منظور جانشینى ایران زمان شاه به صورت یک قدرت منطقه اى ، محسوب مى شد . ( 4 )
این جهت گیرى بدان خاطر بود که خط مشى دفاعى آمریکا در قبال منطقه ، مرکز ثقل خود را بر روى تجهیزات لازم نظامى براى حامیان خود در منطقه – اساسا عربستان سعودى و ایران – به عنوان ابزارى براى تشکیل یک شبکه دفاعى در منطقه که بتواند تامین کننده منافع متقابل باشد ، استوار کرد ، ( 5 ) و عراق مى توانست با شرایط خاص آن زمان ، این نقش را ایفا کرده و به آلترناتیو رژیم شاه تبدیل شود . مجله نیوزویک درباره چنین گرایشى در میان رهبرى عراق بر این عقیده بود که اهداف عراق چیزى کمتر از تسلط بر خلیج فارس و شاید سراسر خاورمیانه با هزینه اجتناب ناپذیر دو ابرقدرت نیست . زیرا در این میان خلاءى وجود داشت که مى بایست پر شود . مصر به خاطر شرکتش در مذاکرات صلح کمپ دیوید منزوى و مطرود شده بود ، سوریه گرفتار مشکلات داخلى بود و ایران که روزى ژاندارم خلیج فارس بود در هرج و مرج به سر مى برد . پس عراق کاندیداى امیدبخش براى این خلاء محسوب مى شد . زیرا تجهیزات وسیعى از سلاحهاى مدرن را که بیشتر از شوروى و اروپاى غربى تامین شده بود در اختیار داشت . همچنین بر خلاف عربستان سعودى و حکومتهاى خلیج فارس ، داراى جمعیتى بالغ بر 13 میلیون نفر بود . ( 6 )
درباره هدفهاى عراق در سطح ملى ، دیدگاه دیگرى ناظر بر این معناست که آغاز جنگ در جهت گسترش فرهنگ ملت عراق در منطقه است . ( این دیدگاه آقاى محسن رضایى ، فرمانده پیشین سپاه پاسداران ، مى باشد ) و در چارچوب نظریه « منازعه فرهنگ سیاسى میان ملتها » مطرح شده است . مطابق این نظریه ، مابین کشورها و ملتها نوعى منازعه فرهنگى سیاسى وجود دارد که هر یک در صدد گسترش فرهنگ خود در قلمرو ملت دیگر است . ناتوانى از گسترش این فرهنگ از مجارى عادى و طبیعى موجب مى شود که حکومتها از راه جنگ به این مهم مبادرت ورزند . عناصر دیگر این نظریه که وجود آنها براى وقوع جنگ لازم شمرده مى شود عبارتند از :
1 – تطبیق انگیزه هاى شخصى ( فرهنگى – سیاسى ) رهبران با انگیزه ملت در درون واحد سیاسى ،
2 – تطابق انگیزه هاى سطح بین المللى با انگیزه هاى ملى ( در مورد کشورهایى که به عنوان قدرت بین المللى شناخته نمى شوند ) ،
3 – اعتماد به موفقیت ، درباره انگیزه ها ، همگرایى و اشتراک نظر ملتها و رهبران در جهت گیرى سیاست خارجى ، واحد سیاسى نقش اساسى دارد . علاوه بر این منافع ، ایجاد انگیزه نیز مهم است .
مبتنى بر نظریه مزبور ، ملت عراق به طور بالقوه در صدد گسترش فرهنگ سیاسى خود به بیرون از مرزهاى کشور بوده است . اما تعریف غلط رهبران از انگیزه ها ، این ملت را در مقابل جمهورى اسلامى قرار داد . ( 7 )
هدف دیگر عراق ، آن گونه که مقامات رسمى این کشور بیان کرده اند ، براندازى حکومت و تجزیه خاک جمهورى اسلامى بوده است . صدام حسین در مصاحبه 21 آبان 1359 / 12 نوامبر 1980 مندرج در مطبوعات عراق ، در مورد اهداف کلى عراق اظهار داشت :
« ما از تجزیه و انهدام ایران ناراحت نمى شویم و با صراحت اعلام مى داریم در شرایطى که این کشور دشمن ماست ، هر فرد عراقى و یا شاید هر فرد عرب مایل به تقسیم ایران و خرابى آن خواهد بود . » طارق عزیز ، وزیر خارجه عراق ، نیز هشت ماه پس از جنگ گفت : « وجود پنج ایران کوچک بهتر از وجود یک ایران واحد خواهد بود . » وى اضافه کرد : « ما از شورش ملتهاى ایرانى پشتیبانى خواهیم کرد و همه سعى خود را متوجه ایران خواهیم کرد . » صدام حسین نیز در فروردین ماه 1360 در مقابل جمعى از نفرات ارتش ملى ( جیش الشعبى ) که عازم جبهه هاى جنگ بودند همین هدف را چنین توضیح داد :
« ما آماده ایم هر گونه کمک منجمله سلاحى که مورد نیاز مردم عرب خوزستان و سایر ملتهاى ایران به ویژه کردها ، بلوچها و همه وطن پرستان واقعى و شریف مى باشد ، به آنها بدهیم . ما به تمامیت ارضى ایران علاقه اى نداریم و این استراتژى ماست که از مدتها پیش اعلام کرده ایم » . ( 8 )
هدف براندازى نظامى نیز از جانب مقامات عراقى مورد تاکید قرار گرفت . حدود یک سال پس از جنگ ، طاها یاسین رمضان ، معاون نخست وزیر عراق ، در این باره گفت : « این جنگ به خاطر عهدنامه 1975 م و یا چند صد کیلومتر خاک و نصف اروند رود نیست ، این جنگ به خاطر سرنگونى رژیم جمهورى اسلامى ایران است » . ( 9 )
این هدف عراق در رسانه هاى غربى نیز درج شد . روزنامه « کریستین ساینس مانیتور » از قول « ادوارد وودلاک » ، استاد دانشگاه جرج تاون نوشت : « احتمالا یکى از هدفهاى عراقیها سرنگونى رژیم [ امام ] خمینى است » . ( 10 )
عراق و کشورهاى منطقه و قدرتهاى بزرگ اروپایى ، نسبت به براندازى نظام جمهورى اسلامى ، اشتراک نظر داشتند . اما تغییر رفتار به عنوان یک حداقل ، مورد توافق تمام قدرتهاى بزرگ بود . از این رو ، آمریکا و بلوک غرب همراه با عراق و کشورهاى منطقه در صدد بودند بازى جدیدى راه بیاندازند که طى آن انقلاب اسلامى را مهار کرده جمهورى اسلامى را به همگرایى با خانواده جهانى واداشته و یا از طریق براندازى به بحران موجود خاتمه دهند . زیرا ادامه این روند با منافع غرب و آمریکا در تضاد بود . از این رو ، اقدامات گوناگونى توسط آمریکا و با حمایت بلوک غرب علیه انقلاب اسلامى صورت گرفت . این اقدامات در دو سطح ملى و بین المللى به اجرا گذاشته شد . در سطح ملى آشوب ، اغتشاش و به راه انداختن جنگ داخلى توسط اقلیتهاى قومى و جریانهاى وابسته به نظام پیشین و فعال شدن گروههاى به اصطلاح چپ در صحنه فرهنگى و اجتماعى و مانند آن را مى توان برشمرد . در سطح بین المللى و منطقه اى مى توان از این اقدامات نام برد : جنگ روانى و تبلیغاتى به منظور انزواى سیاسى ایران ، قطع ارتباطات دیپلماتیک ، مسدود کردن اموال و داراییهاى ایران ، محاصره اقتصادى و حمله نظامى به طبس . حمله به طبس در واکنش به تصرف سفارت آمریکا توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام ، صورت گرفت . اما عملیات نظامى آمریکا در کویر طبس با شکست مواجه شد . پس از پیروزى انقلاب اسلامى ، سنگین ترین ضربه وارده به آمریکا ، گروگانگیرى دیپلماتهاى این کشور توسط دانشجویان بود . ( 11 )
دانشجویان مسلمان مدعى بودند که سفارت آمریکا در تهران به جاى فعالیت دیپلماتیک به امر جاسوسى و براندازى جمهورى اسلامى پرداخته است . این ادعاى آنها پس از انتشار اسناد سفارتخانه مورد قبول همگان واقع شد .
شکست عملیات طبس ، دور جدیدى از اقدامات را در دستور کار بلوک غرب به پیشتازى آمریکا قرار داد . روزنامه نیویورک تایمز پنج ماه قبل از آغاز حمله عراق در اردیبهشت 1359 / آوریل 1980 از طرحهاى مرحله به مرحله دولت آمریکا در این زمینه پرده برداشت . این روزنامه نوشت :
« دولت آمریکا پس از شکست عملیات طبس ، امکان اجراى سه طرح نظامى بسیار مهم را بررسى مى کند . طرحهاى مزبور عبارتند از : پیاده کردن نیروى نظامى در شهرهایى که محل نگهدارى گروگانهاى آمریکاست ، مین گذارى در میادین صدور نفت یا بمباران پالایشگاههاى ایران . » نیویورک تایمز مى افزاید : « واشنگتن امیدوار است که تحریم اقتصادى و سیاسى ایران بتواند در تیرگى روابط ایران و عراق تاثیر بیشترى داشته باشد . » عده اى معتقدند چشم انداز جنگ با کشورى نیرومند ، شاید ایران را وادار سازد در سیاست خود تجدید نظر کند . ( 12 )
ما قبل از تحمیل جنگ ، طرح دیگرى باید اجرا مى شد که در صورت موفقیت به حیات جمهورى اسلامى ایران خاتمه مى داد و در صورت عدم موفقیت ، جنگ آغاز مى شد . از این رو در مورخ چهارم تیرماه 1359 کودتاى نوژه با همکارى عناصر داخلى و بین المللى به اجرا گذاشته شد . اما این بار نیز بخت با انقلاب بود و آمریکا بار دیگر شکست را پذیرا شد . در چنین شرایطى برژینسکى ، مشاور امنیتى کارتر ، رئیس جمهور آمریکا ، اظهار داشت :
« استراتژى آمریکا در مقابله با انقلاب ایران باید تقویت دولتهایى که توان انجام عملیات نظامى علیه رژیم [ امام ] خمینى را دارا هستند مورد توجه قرار دهد » . ( 13 )
متعاقبا ، برژینسکى در نیمه تیرماه سال 1359 در اردن محرمانه با صدام حسین دیدار کرد . بنا به اظهارات گرى سیک ، برژینسکى در دیدار خود با صدام این تلقى عمدى را در وى ایجاد کرد که واشنگتن در مورد تهاجم عراق به ایران به بغداد چراغ سبز نشان داده است . مجله فیگارو درباره اهمیت این دیدار نوشته است :
« جریان جنگ عراق و ایران در واقع از ژوئن ( تیرماه ) گذشته ، زمانى آغاز شد که برژینسکى به اردن سفر و در مرز میان دو کشور اردن و عراق با شخص صدام ملاقات کرد و قول داد که از صدام حسین حمایت کند و این امر را تفهیم کرد که آمریکا ، با آرزوهاى عراق در مورد اروندرود و احتمال برقرارى یک جمهورى عربستان در این منطقه مخالفتى نخواهد کرد » . ( 14 )
در پى این دیدار ، کارتر اجازه فروش پنج فروند جت بوئینگ مسافربرى را به عراق صادر و چند روز پیش از حمله به ایران ، تحریم فروش موتورهاى جنرال الکتریک به بغداد را ملغى کرد . به رغم وجود بدبینیهاى چندى بین دو کشور ، واشنگتن بغداد را ابزار مهم و شاید تنها کشورى مى دید که مى توانست با دشمنش یعنى ایران درگیر شود .
صدام حسین نیز که پس از روى کار آمدن در پى نزدیکى به آمریکا بود و شرایط انقلابى در ایران را با توجه به تعارض آن با منافع آمریکا ، بهترین فرصت تشخیص داده ، براى جلب خشنودى آمریکا گامهاى لازم را برداشت : در دیماه 1359 همراه با کشورهاى محافظه کار عرب ، تجاوز شوروى به افغانستان را محکوم کرد و مدتى بعد پیشنهاد منشور ضد شوروى در خاورمیانه را ارائه داد . ژانویه سال بعد ، اشغال سفارت آمریکا در ایران از سوى بغداد محکوم شد . مهمتر از همه رئیس جمهور عراق ، مناسبات دوستانه خود را با عربستان سعودى تحکیم بخشید و خود را حامى ثبات ریاض در برابر رادیکالیسم اسلامى خواند . در 5 فروردین 1359 / 25 مارس 1980 یک پیمان ضد شوروى بین ریاض و بغداد به امضا رسید . این پیمان در حمایت از یمن شمالى بود که در نظر داشت شورش سوسیالیستى مورد حمایت شوروى و نشات گرفته از یمن جنوبى را سرکوب کند . همزمان ، صدام حسین از جبهه امتناع اعراب که براى مبارزه با کمپ دیوید تشکیل شده بود کناره گیرى کرد .
علاوه بر این ، صدام حسین با درکى که از سیاست آمریکا داشت ، یک روز پس از اعلام قطع رابطه آمریکا با ایران در تاریخ 1359 / 1 / 20 هجرى شمسى ، اعلام کرد : « عراق آماده و مجهز است تا براى دفاع از حاکمیت و افتخار خود به جنگ دست بزند » .
این هماهنگى میان آمریکا و عراق که از همگرایى آنها در مقابله با انقلاب اسلامى ناشى مى شد زمینه را براى تجاوز عراق به ایران به عنوان اقدام نهایى فراهم ساخت . به ویژه که آخرین وضعیت نظامى ، اقتصادى و اجتماعى ایران که شامل اطلاعات دقیقى بود ، توسط آمریکا از طریق عربستان در اختیار عراق گذاشته شد و موجب دلگرمى و پشت گرمى هر چه بیشتر این رژیم گردید . مجله ژون آفریک در مورخ 9 ژوئن 1982 نوشت :
« زمامداران عربستان هنگام استقبال از صدام ، درست یک ماه مانده به شروع جنگ ، هدیه شاهانه اى به او دادند و آن گزارشى بود تهیه شده از سوى دستگاههاى سرى آمریکا که در آن اوضاع اقتصادى ، اجتماعى و نظامى ایران تشریح شده بود . حتى بیشتر از این ، در این سند واقعیات دقیقى درباره وضع ارتش ایران ، تعداد نفرات آن ، مواضع و تجهیزات قابل بهره بردارى آن و اطلاعات مختلف دیگر که بسیار محرمانه بود به او منعکس کردند . خلاصه آنکه یک نقشه کامل تهاجم تهیه شده بود » .
پى نوشت ها :
_______________________________________
1 ) تحلیلى بر جنگ تحمیلى رژیم عراق علیه ایران ، دفتر حقوقى وزارت امور خارجه ، بهمن 1361،ص5 -2 2 ) پیشین ، ص . 4
3 ) [Guardian,.1980,23 Octobre]
4 ) رالف کینگ ، پیشین ، صص 4 – 3
5 ) ویلیام جى اولسون ، جنگ خلیج فارس : صلح در دوران ما ، 1985 ، ترجمه خبرگزارى جمهورى اسلامى ، 64 / 10 / 2 ، ص . 6
6 ) محسن رضایى ، درس « تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق » دوره دکترى علوم نظامى ، دانشکده فرماندهى و ستاد سپاه پاسداران ، 31 فروردین 1374 ه . ش .
7 ) {L= .17[NewsWeek,December7,1980 ]}
8 ) پیشین ، صص 2 – 9
9 ) مصاحبه طاها یاسین رمضان با روزنامه الثوره مورخ دى ماه 1360
10 ) {L= [christianScienceMonitor,26september}
11 ) حضرت امام خمینى ( س ) ضمن آنکه این رویداد را انقلابى بزرگتر از انقلاب اول نامیدند ، اظهار داشتند : ابهت آمریکا شکسته شد ( نقل به مضمون ) .
12 ) منوچهر محمدى و دیگران ، جنگ تحمیلى ( مجموعه مقالات ) ، [ دکتر منوچهر محمدى ، جنگ ایران و عراق : یک بررسى همه جانبه ] ، دانشکده فرماندهى و ستاد سپاه پاسداران ، تهران 1373 ، صص 9 – 13
13 ) على اصغر کاظمى ، مدیریت بحرانهاى بین المللى ، دفتر مطالعات سیاسى و بین اللملى ، تهران 1367 ، ص 14
14 ) روزنامه انقلاب اسلامى ، 17 آذر 1359 ه . ش به نقل از فیگارو . ( منبع : جنگ عراق و ایران ، رویارویى استراتژى ها ، نویسنده : حسین اردستانى )