طلسمات

خانه » همه » مذهبی » عمل به وصیتنامه امام

عمل به وصیتنامه امام


عمل به وصیتنامه امام

۱۳۹۷/۰۲/۰۵


۵۰۴ بازدید

تا چه اندازه به وصیت حضرت امام در رابطه با مراکز تعلیم و تربیت عمل شده

حضرت امام آفت و مشکل اساسی مراکز تعلیم و تربیت پیش از انقلاب را وابستگی و گرایش فکری به غرب و شرق و نفوذ افرادی می دانستند که غربزده و یا شرق زده بودند . ایشان در این باره در وصیت نامه الهی سیاسی خودشان چنین متذکر شدند:« از امور بسیار با اهمیت و سرنوشت ساز مسئله مراکز تعلیم و تربیت ازکودکستانها تا دانشگاهها است…. اگردانشگاهها و مراکز تعلیم و تربیت دیگر با برنامه های اسلامی و ملی در راه منافع کشور به تعلیم و تهذیب و تربیت کودکان و نوجوانان و جوانان جریان داشتند،هرگز میهن ما در حلقوم انگلستان و پس از آن امریکا و شوروی فرو نمی رفت وهرگز قراردادهای خانه خراب کن بر ملت محروم غارت زده تحمیل نمی شد و هرگز پای مستشاران خارجی به ایران باز نمی شد و هرگز ذخائر ایران و طلای سیاه این ملت رنجدیده در جیب قدرتهای شیطانی ریخته نمی شد و هرگزدودمان پهلوی و وابسته های به آن اموال ملت را نمی توانستند به غارت ببرند ودر خارج و داخل پارکها و ویلاها بر روی اجساد مظلومان بنا کنند و بانکهای خارج را از دسترنج این مظلومان پر کنند و صرف عیاشی و هرزگی خود وبستگان خود نمایند.اگر مجلس و دولت و قوه قضاییه و سایر ارگانها ازدانشگاههای اسلامی و ملی سرچشمه می گرفت ملت ما امروز گرفتار مشکلات خانه برانداز نبود. و اگر شخصیتهای پاکدامن با گرایش اسلامی و ملی به معنای صحیحش ، نه آنچه امروز در مقابل اسلام عرض اندام می کند، از دانشگاهها به مراکز قوای سه گانه راه می یافت ، امروز ما غیر امروز، و میهن ما غیر این میهن ، ومحرومان ما از قید محرومیت رها، و بساط ظلم و ستمشاهی و مراکز فحشا واعتیاد و عشرتکده ها که هر یک برای تباه نمودن نسل جوان فعال ارزنده کافی بود، در هم پیچیده و این ارث کشور بر باد ده و انسان برانداز به ملت نرسیده بود. و دانشگاهها اگر اسلامی – انسانی – ملی بود، می توانست صدها و هزارهامدرس به جامعه تحویل دهد؛ لکن چه غم انگیز و اسفبار است که دانشگاهها ودبیرستانها به دست کسانی اداره می شد و عزیزان ما به دست کسانی تعلیم وتربیت می دیدند که جز اقلیت مظلوم محرومی همه از غربزدگان و شرقزدگان بابرنامه و نقشه دیکته شده در دانشگاهها کرسی داشتند؛ و ناچار جوانان عزیز ومظلوم ما در دامن این گرگان وابسته به ابرقدرتها بزرگ شده و به کرسیهای قانونگذاری و حکومت و قضاوت تکیه می کردند، و بر وفق دستور آنان ، یعنی رژیم ستمگر پهلوی عمل می کردند.
اکنون بحمدالله تعالی دانشگاه از چنگال جنایتکاران خارج شده . و بر ملت ودولت جمهوری اسلامی است در همه اعصار، که نگذارند عناصر فاسد دارای مکتبهای انحرافی یا گرایش به غرب و شرق در دانشسراها و دانشگاهها و سایر مراکز تعلیم و تربیت نفوذ کنند و از قدم اول جلوگیری نمایند تا مشکلی پیش نیاید و اختیار از دست نرود.
و وصیت اینجانب به جوانان عزیز دانشسراها و دبیرستانها و دانشگاهها آن است که خودشان شجاعانه در مقابل انحرافات قیام نمایند تا استقلال و آزادی خود و کشور و ملت خودشان مصون باشد.»
پس از انقلاب و با شکل گیری انقلاب فرهنگی تلاش زیادی برای تصفیه محیط های علمی و تربیتی کشور از نظر متون آموزشی و معلمان و اساتید صورت گرفت و شاهد تحول زیادی در این زمینه بودیم و امروز محیط دانشگاهها و سایر محیط های دانشگاهی از این منظر بسیار با رژیم گذشته متفاوت است . امروز شاهد تحول در متون آموزشی و پرورشی و تربیت نسل اساتیدی هستیم که به فرهنگ اسلامی اعتقاد دارند و دارای روحیه خود باوری هستند و در تلاش برای تربیت نسل آینده کشورند در عین حال هنوز تا رسیدن به نقطه قابل قبول و برچیده شدن همه آسیب ها و مشکلات ،فاصله وجود دارد. متاسفانه در میان اساتید و معلمان دانشگاه و واحدهای آموزشی هستند افرادی که وابسته به تفکرات غربی هستند و برخی از متون آموزشی ما ترجمه و کپی برداری از علوم غربی است . در ارزیابی تحولات صورت گرفته باید به رویش ها و ریزش ها در کنار هم توجه داشت.
از این رو چند در سه دهه گذشته تلاش‌های وافر و قابل تقدیری از سوی مسئولان و دست‌اندرکاران نظام تعلیم و تربیت برای بهبود و اصلاح نظام آموزشی کشور به عمل آمد که خوشبختانه نتایج مثبت و مفیدی نیز برجای گذاشته است؛ لیکن هنوز آموزش و پرورش با چالش‌های جدی روبه‌رو است و برونداد آن در تراز جمهوری اسلامی ایران و پاسخگوی تحولات محیطی و نیازهای جامعه نمی‌باشد.
تاکید فراوان مقام معظم رهبری بر مساله اسلامی کردن علوم و تلاش برای ایجاد گفتمان الگوی ایرانی اسلامی و فرهنگ سازی در زمینه روحیه خود باوری و تحقق شعار ما می توانیم و تاکید بر رشد علمی کشور و نهضت نرم افزاری و تولید علم و… همه و همه بیانگر اهمیت و حساسیت این موضوع و ارائه راهی است که محیط های آموزشی و تربیتی ما باید طی کنند .
تنظیم سند تحول آموزش و پرورش به منظور دستیابی به این اهداف صورت گرفت که اگر به صورت دقیق و کامل اجرا و محقق شود شاهد تحول و بالندگی کشور در عرصه های گوناگون خواهیم بود .
نکته مهم دیگری که حضرت امام به عنوان آفت و مشکل اساسی مراکز تعلیم و تربیت در رژیم گذشته مطرح نموده و نسبت به اصلاح آن تاکید داشتند ،انزوای روحانیت و ایجاد عداوت و دشمنی میان دانشگاه و روحانیت به منظور دین زدایی و تربیت افرادی بود . ایشان در این باره چنین مرقوم فرمودند:
«از نقشه های شیطانی قدرتهای بزرگ استعمار و استثمارگر که سالهای طولانی در دست اجرا است و در کشور ایران از زمان رضاخان اوج گرفت و درزمان محمدرضا با روشهای مختلف دنباله گیری شد، به انزواکشاندن روحانیت است ؛ که در زمان رضاخان با فشار و سرکوبی و خلع لباس و حبس و تبعید وهتک حرمات و اعدام و امثال آن ، و در زمان محمدرضا با نقشه و روشهای دیگر که یکی از آنها ایجاد عداوت بین دانشگاهیان و روحانیان بود، که تبلیغات وسیعی در این زمینه شد؛ و مع الاسف به واسطه بیخبری هر دو قشر از توطئه شیطانی ابرقدرتها نتیجه چشمگیری گرفته شد. از یک طرف ، از دبستانها تادانشگاهها کوشش شد که معلمان و دبیران و اساتید و روسای دانشگاهها از بین غربزدگان یا شرقزدگان و منحرفان از اسلام و سایر ادیان انتخاب و به کار گماشته شوند و متعهدان مومن در اقلیت قرار گیرند که قشر موثر را که در آتیه حکومت را به دست می گیرند، از کودکی تا نوجوانی و تا جوانی طوری تربیت کنند که ازادیان مطلقا، و اسلام بخصوص ، و از وابستگان به ادیان خصوصا روحانیون ومبلغان ، متنفر باشند. و اینان را عمال انگلیس در آن زمان ، و طرفدار سرمایه داران و زمینخواران و طرفدار ارتجاع و مخالف تمدن و تعالی در بعد از آن معرفی می نمودند. و از طرف دیگر، با تبلیغات سوء، روحانیون و مبلغان و متدینان را ازدانشگاه و دانشگاهیان ترسانیده و همه را به بی دینی و بی بند و باری و مخالف بامظاهر اسلام و ادیان متهم می نمودند….
از توطئه های بزرگ آنان ، چنانچه اشاره شد و کرارا تذکر داده ام ، به دست گرفتن مراکز تعلیم و تربیت خصوصا دانشگاهها است که مقدرات کشورها دردست محصولات آنها است . روش آنان با روحانیون و مدارس علوم اسلامی فرق دارد با روشی که در دانشگاهها و دبیرستانها دارند. نقشه آنان برداشتن روحانیون از سر راه و منزوی کردن آنان است ؛ یا با سرکوبی و خشونت و هتاکی که در زمان رضاخان عمل شد ولی نتیجه معکوس گرفته شد؛ یا با تبلیغات وتهمتها و نقشه های شیطانی برای جدا کردن قشر تحصیلکرده و به اصطلاح روشنفکر که این هم در زمان رضاخان عمل می شد و در ردیف فشار و سرکوبی بود؛ و در زمان محمدرضا ادامه یافت بدون خشونت ولی موذیانه .
و اما در دانشگاه نقشه آن است که جوانان را از فرهنگ و ادب و ارزشهای خودی منحرف کنند و به سوی شرق یا غرب بکشانند و دولتمردان را از بین اینان انتخاب و بر سرنوشت کشورها حکومت دهند تا به دست آنها هرچه می خواهند انجام دهند. اینان کشور را به غارتزدگی و غربزدگی بکشانند و قشرروحانی با انزوا و منفوریت و شکست قادر بر جلوگیری نباشد. و این بهترین راه است برای عقب نگهداشتن و غارت کردن کشورهای تحت سلطه ، زیرا برای ابرقدرتها بی زحمت و بی خرج و در جوامع ملی بی سر و صدا، هر چه هست به جیب آنان می ریزد.
پس اکنون که دانشگاهها و دانشسراها در دست اصلاح و پاکسازی است ، برهمه ما لازم است با متصدیان کمک کنیم و برای همیشه نگذاریم دانشگاهها به انحراف کشیده شود؛ و هر جا انحرافی به چشم خورد با اقدام سریع به رفع آن کوشیم . و این امر حیاتی باید در مرحله اول با دست پرتوان خود جوانان دانشگاهها و دانشسراها انجام گیرد که نجات دانشگاه از انحراف ، نجات کشور وملت است .
اینجانب به همه نوجوانان و جوانان در مرحله اول ، و پدران و مادران ودوستان آنها در مرحله دوم ، و به دولتمردان و روشنفکران دلسوز برای کشور درمرحله بعد وصیت می کنم که در این امر مهم که کشورتان را از آسیب نگه می دارد، با جان و دل کوشش کنید و دانشگاهها را به نسل بعد بسپرید. و به همه نسلهای مسلسل توصیه می کنم که برای نجات خود و کشور عزیز و اسلام آدم ساز، دانشگاهها را از انحراف و غرب و شرقزدگی حفظ و پاسداری کنید و بااین عمل انسانی – اسلامی خود دست قدرتهای بزرگ را از کشور قطع و آنان راناامید نمایید. خدایتان پشتیبان و نگهدار باد.»
پس از پیروزی انقلاب با طرح مساله وحدت حوزه و دانشگاه تا حد زیادی فاصله میان این دو مرکز علمی به عنوان دو کانون پیشرفت علمی کشور برداشته شد و علی رغم همه تلاش ها گرایشات دینی در میان دانشگاهیات افزوده شد و شاهد تربیت جوانان پر شور و مذهبی در سطح دانشگاه هستیم که دغدغه رشد و پیشرفت کشور را داشته و در این مسیر تلاش می کنند پیشرفت های خیره کننده علمی در عرصه های مختلف در کنار حضور دانشجویان در اردوهای جهادی و حضور خالصانه آنان در سازندگی کشور و مناطق محروم و حضور پر رنگ در مراسمات مذهبی از جمله اعتکاف و مراسمات عزاداری و راهپیمایی اربعین و… بیانگر تربیت و رشد نسلی است که دشمنان نظام را مایوس نموده است گرچه ظرفیت بسیار بیشتری در این زمینه وجود دارد که باید برای آن برنامه ریزی نمود . در عین حال نباید انتظار داشت که روند اصلاح فرهنگی در بازده زمانی کوتاهی محقق شود و تحول در این زمینه زمانبر بوده و نیازمند فرهنگ سازی و تلاش پیگیر و مداوم و مقابله با برنامه های دشمنانی است که همه توان خویش را برای ضربه زدن به نظام به کار گرفته اند.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد