خانه » همه » مذهبی » عوامل ناهنجاری اخلاقی-عوامل عدم التزام اخلاقی

عوامل ناهنجاری اخلاقی-عوامل عدم التزام اخلاقی


عوامل ناهنجاری اخلاقی-عوامل عدم التزام اخلاقی

۱۳۹۶/۰۸/۰۱


۵۷۱ بازدید

آیا عدم التزام برخی به اخلاق تنها به خودشان مربوط میشود یا به افراد جامعه؟چرا؟

باسلام واحترام حضورپرسشگرگرامی؛
همۀ نظام‌های اخلاقی ـ اعم از دینی و غیردینی ـ در این اصول مشترک‌اند که انسان مختار است، در افعال اختیاری خود هدفی را دنبال می‌کند و راه وصول به آن هدف، انجام افعال اخلاقی اختیاری است.
در نظام اخلاقی قرآن، ریشۀ ارزش‌های اخلاقی، ایمان است: «وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ إِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ.»(عصر: 3ـ1) بر اساس این آیات شریفه، اعمال صالحه ثمرات ایمان هستند و درحقیقت ایمان، برانگیزانندۀ انسان به سوی اعمال صالحه است. منظور از ایمان، ایمان به خدا، پیامبران و معاد است؛ بنابراین ایمان، اساسی‌ترین معیار ارزشی برای رفتار اخلاقی انسان و عامل اصلی سعادت او است. یعنی در التزام شخص به رعایت اخلاق دردرجه اول، خود فرد تأثیر دارد.
اما به طور کلی بروز ناهنجاری های اخلاقی ناشی از علل مختلفی است از قبیل: نداشتن الگوی اخلاقی و مربّی مورد اعتماد،فقر، محیط عمومی و افراد جامعه، تهاجم فرهنگی، معاشرت و دوست یابی،بیکاری و….
گاهی در برخی افراد ناهنجاری های اخلاقی مشاهده می کنیم. اخلاق و شخصیت رابطه تنگاتنگی دارد. شخصیت آدمی عبارت است از «مجموع فعالیت های روانی، احساسات، افکار، عواطف و رفتار و کردار او که نمودار و ترجمان آن فعالیت ها هستند.»(1)از ویژگی های مهم انسان «تحول و تطور پذیری» و «قابلیت شکل گیری های گوناگون شخصیت است»(2)انسان به گونه ای آفریده شده است که می تواند با آگاهی و آزادی در محدوده ای نسبتاً گسترده راه خود را بر گزیند و در همان راه منتخب خود، «شخصیت» و هویت فکری، اخلاقی و فرهنگی خویش را شکل بخشد. حال باید دید دلایل بروز و ظهور این ناهنجاریهای اخلاقی چیست؟
علل بروز ناهنجاری های اخلاقی و عدم التزام به اخلاق در خارج از خانواده:
1) تهاجم فرهنگی:
استعمارگران، اکنون به این نتیجه رسیده اند که بهترین راه نفوذ در سایر کشورها، نفوذ در فرهنگ آنان و استحاله ی درونی آن است. آنان می خواهند ارزش های مورد پسند خود را ارزش های مترقی جلوه دهند و جایگزین معیارهای بومی و فطری ملت ها سازند و، از این طریق، بدون هیچ دغدغه ای به آینده ی منافع خود در این کشورها مطمئن باشند. فرهنگ مهاجم، ابتدا سعی در آن دارد تا ایمان نسل نو را به فرهنگ و معتقدات سست سوق دهد. در مرحله بعد خلأ آرمانی و فرهنگی موجود را با جلوه های پر زرق و برق پر کند و نسلی وابسته به بیگانه تربیت کند. نمونه های تاریخی نشان می دهد که تهاجم فرهنگی، پدیده ای نو و منحصر به عصر و نسل ما نیست، رد پای آن را می توان در نقطه نقطه تاریخ پر فراز و نشیب اسلام مشاهده کرد. حتی در سایر ادیان آسمانی می توان ردّ پای تهاجم فرهنگی را موشکافانه جستجو کرد.(3) اساسا “تهاجم فرهنگی” در مقایسه با تهاجم نظامی یا اقتصادی، دارای ویژگی های منحصر به فردی است. تهاجم فرهنگی معمولاً نامرئی و نامحسوس است؛ دراز مدت و دیرپاست؛ ریشه ای و عمیق است؛ همه جانبه است؛ حساب شده و دارای برنامه و ابزارهای گسترده است؛ گسترده و فراگیر است؛ کارساز و خطرزاست. علاوه بر این ها، “تهاجم فرهنگی” همانند کار فرهنگی، یک کار آرام و بی سر و صداست و قربانیان آن بیش تر قشر جوان هستند.
هرگاه جامعه به بیکاری و واردات سوق پیدا کند، ریشه های فساد و ناهنجاری هم یکی یکی پیدا می شود. کار، مایه سازندگی و بیکاری، اصل و اساس تخریب زندگی است. بیکاری عامل مهمی در بروز اختلالات روانی و رفتار های پرخاش گرانه است. وقتی شخص در جامعه احساس بی هویتی کرد و از سوی دیگر توان تأمین نیازهای اولیه اش را نداشت به کار خلاف کشیده می شود
2) معاشرت و دوست یابی:
در متون دینی از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل است که فرمودند: المرءُ علی دین خلیله؛(4) هر کس به دین دوستش است. مقصود این است که اگر شما با کسی دوست بشوید، دین او را هم پذیرفته اید. هم چنین مقدار مانع می تواند عامل اصلی بروز اخلاق و رفتار های غیر انسانی شود. مثل ظلم و تعدّی، روی آوردن به خدایان دروغین، پیروی از خرافات و…، بنابر این معاشرت عامل مهمی است که نباید افراد و خانواده ها آن را دست کم بگیرند.
3) بیکاری:
هرگاه جامعه به بیکاری و واردات سوق پیدا کند، ریشه های فساد و ناهنجاری هم یکی یکی پیدا می شود. کار، مایه سازندگی و بیکاری، اصل و اساس تخریب زندگی است. بیکاری عامل مهمی در بروز اختلالات روانی و رفتار های پرخاش گرانه است. وقتی شخص در جامعه احساس بی هویتی کرد و از سوی دیگر توان تأمین نیازهای اولیه اش را نداشت به کار خلاف کشیده می شود. حدیث معروفی از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)است که فرمود: ملعون من القی کلّه علی الناس؛(5) کسی که سنگینی (زندگی) خود را به دیگری بیندازد، ملعون است. در جای دیگر از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)نقل است که هر گاه کسی را می دیدند که شغل و حرفه ای ندارد می فرمود: «از چشمم افتاد».(6)
4) نوع و شکل حکومت:
به قول معروف: الناس علی دین ملوکهم.(7) مردم بر اساس اندیشه و دین حاکمیت، رفتار می کنند. نظام سرمایه داری، انسان ها را به سوی سود طلبی و سنجش بر اساس اقتصاد سوق می دهد و نظام کمونیستی، مردم را به سوی بیگاری کشیدن، استثمار، نظام صهیونیست مردم را به خشونت و تجاوز و نظام بعث عراق (صدام) نیز به سوی ظلم و خون ریزی و ارعاب و سایر نظام ها هر کدام به نوعی در تخریب افراد نقش دارند. امّا نظامی که قرآن آن را ترسیم کرده است بدین قرار است: حکومت صلحاء با اقامه نماز و زکات و امر به معروف و نهی از منکر است، الذین ان مکناهم فی الارض اقاموا الصلاه.(8) افراد صالح وقتی به حاکمیت می رسند، اقامه نماز می کنند. سمبل یک زندگی ایده آل پرستش معبود است.
حکومت اسلامی، مردم را به سوی اخلاق نیک دعوت و از هر گونه تبعیض و ضد ارزش منع می کند، این شیوه باعث می شود تا مردم در سایه آرامش و رأفت اسلامی زندگی خوبی داشته باشند.
5) محیط عمومی و افراد جامعه :
محیط خواه محیط آموزشی باشد یا محیط کار و یا محیط زندگی، تأثیر فراوانی در کردار و رفتار انسان ها می گذارد. تعامل با افراد کم سواد، بزه کار و دارای سوء پیشینه، معتاد، بیکار، و ماجرا جو همواره مشکل ساز بوده است.
6) فقر و ناداری:
فقر نقطه مقابل غنا و بی نیازی است. در لا به لای سخنان بزرگان دین فقر را بزرگترین عامل انحراف دین قلمداد کرده اند: «کاد الفقر ان یکون کفرا»(9) نزدیک است که فقر به کفر گرائیده شود. یعنی تا مرز کفر چیزی به اندازه فقر نزدیک تر نیست. کسی که توان اداره خود و زندگی اش را ندارد برای تأمین گرسنگی اش ممکن است تمام ارزش های انسانی را زیر پا گذاشته و به هر کاری دست بزند. فقر در زندگی راه رسیدن به معنویات را نیز مسدود می کند. از آدم گرسنه و برهنه توقع عبادت و پایبندی به اصول اخلاق را نمی توان داشت اگر ابتدایی ترین نیازهای بشر تأمین نشود، فرصتی برای آموزش و اخلاق بدست نمی آید.
7) نداشتن الگوی اخلاقی و مربّی مورد اعتماد:
ساختار نظام اخلاقی و تربیتی اسلام به گونه ای ترسیم شده است که در آن الگوی تربیتی نیز پیش بینی شده است.نقش رهبری جامعه اسلامی از سوی خداوند بر عهده امامان معصوم گذاشته است. از آن جا که امام، برنامه ریزی زندگی انسان را به عهده دارد با کنار گذاشتن وی، مشکلات عدیده ای از جمله رفتار های غیر شرعی بروز خواهد کرد. امام کسی است که با تأسی به قرآن، در هر عصر وظایف عمده مردم را بیان می کند.
پی نوشت ها:
1ـ فلسفه تعلیم و تربیت، ج 1، ص 510.
2ـ همان، ص 506.
3ـ شرفی، محمد رضا، پیشنهاد های تربیتی، ص 163 ـ 165.
4ـ طوسی، الامالی، ص 518.
5ـ بحار الانوار، ج 74، ص 140
6ـ همان، ج 100، ص 9.
7ـ عجلونی، کشف الخفا، ج 2، ص 311.
8ـ حج / 41.
9ـ بحار الانوار ، ج 27، ص 247.
موفق ومؤید باشید.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد