۱۳۹۷/۰۱/۲۱
–
۲۹۰ بازدید
باسلام؛چندسال پیش خانمی بخاطرخیانتی که کرده درحق شوهرش،شوهره اقدام به ازدواج مجددکرد.داشتیم بااون شوهرش صحبت میکردیم درمورداون خیانته که منم ی خیانتی دیگه ای که اون خانم کرده بود ومن دیده بودم به شوهرش گفتم که بی اطلاع بود حالامن نمدونم آیاگناهی مرتکب شدم یاخیر.چکاربایدبکنم؟ البته چندساله که این زن وشوهر ازهم جداشدند.
درپاسخ به این پرسش به چند نکته توجه نمایید :
الف ) غیبت
1 . غیبت آن است که پشت سر برادر یا خواهر مسلمان سخنى گفته شود که اگر به گوش او برسد ناراحت شود و کشف آن در جامعه باعث رفتن آبروی مومن باشد. عالمان اخلاقی در تعریف غیبت گفته اند: غیبت عبارت است از بدگویى و پرده درى نسبت به حیثیت و آبروى افراد، یعنی در غیاب شخصى کارهاى بد و ناپسند شخصی و یا عیوب و نقائص جسمى و اخلاقى او را به گونه اى براى دیگران بازگو کنند که اگر به گوششان برسد، ناراحت شوند .هم چنین زمانی آن چه که پشت سر کسی گفته میشود غیبت نام میگیرد که اولاً آن فرد از شنیدنش ناراحت شود، و دوم آن که آن حرف راست باشد. اگر آن چه که پشت سر فردی گفته شده، راست نباشد، بهتان یا تهمت نام میگیرد امام خمینی (ره) فرموده است: «غیبت عبارت است از ذکر کردن انسان را در حال غایب بودنش به چیزى که خوش آیند نیست نسبت دادن آن را به سوى او، از چیزهایى که پیش عرف مردم نقصان است، به قصد انتقاص و مذمت او. »( چهل حدیث ص : 301 )
2 . پنهانی بودن عیب: با توجه به آنچه که در تعریف غیبت ذکر شد ،گفتن و فاش کردن هر آنچه که سبب ناراحتی شخص غیبت شونده شود ،غیبت محسوب می شود .حال این عیب یا نقص پوشیده باشد یا نه . مثلا در مورد کسی که قد کوتاهی دارد ( این نقص آشکار است)به گونه ای صحبت کنیم که اگر بشنود ناراحت می شود ،شامل غیبت است. ولی اگر طوری باشد که قصد توهین یا مسخره در آن نباشد ،غیبت نیست . روشن است که عذرهاى عوامانه اى که بعضى براى غیبت مى آورند مسموع نیست، مثلا گاهى غیبت کننده مى گوید این غیبت نیست، بلکه صفت او است! در حالى که اگر صفتش نباشد تهمت است نه غیبت.یا این که مى گوید: این سخنى است که در حضور او نیز مى گویم، در حالى که گفتن آن پیش روى طرف نه تنها از گناه غیبت نمى کاهد بلکه به خاطر ایذاء، گناه سنگین ترى را به بار مى آورد.خلاصه این که اگر در اسلام غیبت به عنوان یکى از بزرگترین گناهان کبیره شمرده شده به خاطر آثار سوء فردى و اجتماعى آن است.
ب ) افشای راز و سرّ
1 . راز و سرّ در لغت بمعنی پنهان و پوشیده است و افشاء چیزی یعنی اظهار کردن آن در میان مردم.
در بیان اندیشمندان اسلامی برملا ساختن راز اعمّ از کشف و آشکار ساختن عیب است. زیرا راز گاهى از جمله عیوب است که گفتن آن به دیگران غیبت محسوب می شود .
2 . در احادیث اسلامى درباره رازدارى و ترک افشاى سرّ تعبیرات گوناگونى دیده مىشود که نشان دهنده اهتمام اسلام به این موضوع است تا آنجا که اسرار دیگران به منزله امانتهاى آنها شمرده شده و افشاى سرّ به عنوان خیانت در امانت است.
در حدیثى از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) مى خوانیم: «هنگامى که شخصى سخنى با دیگرى مىگوید سپس به اطراف خود نگاه مىکند (که دیگرى آن را نشنود) آن بمنزله امانت است. (افشاء این سرّ همچون خیانت در امانت است) .
در نتیجه تمام روایاتی که در نکوهش خیانت آمده شامل آن هم میشود.
ج ) توبه از غیبت
در حقوق مردم که غیر مالی است ( غیبت، تهمت، هتک حرمت و…) باید از طرف مقابل حلالیت طلبید ، امااگر کسب حلالیت ملازم فساد و ناراحتی بیشتر می شود و امکان پذیر نیست، طلب بخشش از خداوند و انجام خیرات از طرف او کافی است و لازم نیست حتما کسب حلالیت صورت گیرد.
مثلا درفرض سؤال، که جبران آن حقوق ذکر شده مانند غیبت ،از راه طلب حلالیت از خود صاحب حق ممکن نباشد، راههای دیگری که ممکن است ما را به نتیجه برساند طی می کنیم:
1- برای صاحبان حق دعا کنید، طلب مغفرت وآمرزش گناهان ایشان را داشته باشید .
2- ازطرف ایشان صدقه بدهید وانفاق مالی کنید.
3- ازطرف ایشان به زیارت بروید.
4- در غیاب ویا حضور از آبروی ایشان دفاع کنید .
5- هرکار خیری که ممکن است برای ایشان سود دنیوی ویا اُخروی داشته باشد انجام دهید.
الف ) غیبت
1 . غیبت آن است که پشت سر برادر یا خواهر مسلمان سخنى گفته شود که اگر به گوش او برسد ناراحت شود و کشف آن در جامعه باعث رفتن آبروی مومن باشد. عالمان اخلاقی در تعریف غیبت گفته اند: غیبت عبارت است از بدگویى و پرده درى نسبت به حیثیت و آبروى افراد، یعنی در غیاب شخصى کارهاى بد و ناپسند شخصی و یا عیوب و نقائص جسمى و اخلاقى او را به گونه اى براى دیگران بازگو کنند که اگر به گوششان برسد، ناراحت شوند .هم چنین زمانی آن چه که پشت سر کسی گفته میشود غیبت نام میگیرد که اولاً آن فرد از شنیدنش ناراحت شود، و دوم آن که آن حرف راست باشد. اگر آن چه که پشت سر فردی گفته شده، راست نباشد، بهتان یا تهمت نام میگیرد امام خمینی (ره) فرموده است: «غیبت عبارت است از ذکر کردن انسان را در حال غایب بودنش به چیزى که خوش آیند نیست نسبت دادن آن را به سوى او، از چیزهایى که پیش عرف مردم نقصان است، به قصد انتقاص و مذمت او. »( چهل حدیث ص : 301 )
2 . پنهانی بودن عیب: با توجه به آنچه که در تعریف غیبت ذکر شد ،گفتن و فاش کردن هر آنچه که سبب ناراحتی شخص غیبت شونده شود ،غیبت محسوب می شود .حال این عیب یا نقص پوشیده باشد یا نه . مثلا در مورد کسی که قد کوتاهی دارد ( این نقص آشکار است)به گونه ای صحبت کنیم که اگر بشنود ناراحت می شود ،شامل غیبت است. ولی اگر طوری باشد که قصد توهین یا مسخره در آن نباشد ،غیبت نیست . روشن است که عذرهاى عوامانه اى که بعضى براى غیبت مى آورند مسموع نیست، مثلا گاهى غیبت کننده مى گوید این غیبت نیست، بلکه صفت او است! در حالى که اگر صفتش نباشد تهمت است نه غیبت.یا این که مى گوید: این سخنى است که در حضور او نیز مى گویم، در حالى که گفتن آن پیش روى طرف نه تنها از گناه غیبت نمى کاهد بلکه به خاطر ایذاء، گناه سنگین ترى را به بار مى آورد.خلاصه این که اگر در اسلام غیبت به عنوان یکى از بزرگترین گناهان کبیره شمرده شده به خاطر آثار سوء فردى و اجتماعى آن است.
ب ) افشای راز و سرّ
1 . راز و سرّ در لغت بمعنی پنهان و پوشیده است و افشاء چیزی یعنی اظهار کردن آن در میان مردم.
در بیان اندیشمندان اسلامی برملا ساختن راز اعمّ از کشف و آشکار ساختن عیب است. زیرا راز گاهى از جمله عیوب است که گفتن آن به دیگران غیبت محسوب می شود .
2 . در احادیث اسلامى درباره رازدارى و ترک افشاى سرّ تعبیرات گوناگونى دیده مىشود که نشان دهنده اهتمام اسلام به این موضوع است تا آنجا که اسرار دیگران به منزله امانتهاى آنها شمرده شده و افشاى سرّ به عنوان خیانت در امانت است.
در حدیثى از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) مى خوانیم: «هنگامى که شخصى سخنى با دیگرى مىگوید سپس به اطراف خود نگاه مىکند (که دیگرى آن را نشنود) آن بمنزله امانت است. (افشاء این سرّ همچون خیانت در امانت است) .
در نتیجه تمام روایاتی که در نکوهش خیانت آمده شامل آن هم میشود.
ج ) توبه از غیبت
در حقوق مردم که غیر مالی است ( غیبت، تهمت، هتک حرمت و…) باید از طرف مقابل حلالیت طلبید ، امااگر کسب حلالیت ملازم فساد و ناراحتی بیشتر می شود و امکان پذیر نیست، طلب بخشش از خداوند و انجام خیرات از طرف او کافی است و لازم نیست حتما کسب حلالیت صورت گیرد.
مثلا درفرض سؤال، که جبران آن حقوق ذکر شده مانند غیبت ،از راه طلب حلالیت از خود صاحب حق ممکن نباشد، راههای دیگری که ممکن است ما را به نتیجه برساند طی می کنیم:
1- برای صاحبان حق دعا کنید، طلب مغفرت وآمرزش گناهان ایشان را داشته باشید .
2- ازطرف ایشان صدقه بدهید وانفاق مالی کنید.
3- ازطرف ایشان به زیارت بروید.
4- در غیاب ویا حضور از آبروی ایشان دفاع کنید .
5- هرکار خیری که ممکن است برای ایشان سود دنیوی ویا اُخروی داشته باشد انجام دهید.