۱۳۹۵/۱۲/۰۷
–
۱۲۱۴۱ بازدید
منظور از شاخصه های افراط و تفریط چیست؟
پرسشگر گرامی با سلام و سپاس ؛شاخصه اصلی افراط و تفریط خارج شدن ازمسیراعتدال است ، در صورت خارج شدن از اعتدال اگر زیاده روی در امری انجام گیرد به آن افراط و در صورت کم کاری به آن تفریط می گویند ، اذا با شناخت اعتدال شاخصه های افراط و تفریط روشن می شود .
– اعتدال و میانه روی در اسلام
اعتدال و میانه روی، همان گونه که از نامش پیداست، به معنای پیمودن و گزینش راه میانه و وسط و عدم تمایل به دو طرف افراط و تفریط می باشد . این واژه در منابع اسلامی، با الفاظی مانند «قصد» ، (1) «اقتصاد» ، (2) «وسط » ، (3) استعمال شده است . با پژوهشی ژرف و عمیق می توان دریافت، همان گونه که اصل توحید در تار و پود احکام و مقررات اسلام و آیات و روایات و سیره ائمه ( علیهم السلام) پیچیده شده، اصل اعتدال نیز در تشریع احکام لحاظ گردیده است . قرآن کریم، امت اسلام را امت میانه و وسط می نامد و می فرماید: «و کذلک جعلناکم امة وسطا لتکونوا شهداء علی الناس و یکون الرسول علیکم شهیدا» ; (4) و این چنین شما را امتی میانه (معتدل) ساختیم تا بر مردمان گواه باشید و پیامبر (صلی الله علیه و آله) هم بر شما گواه باشد .
معنای آیه بالا این است که در آیین اسلام، هیچ گونه افراط و تفریط وجود ندارد و مسلمانان برخلاف سایر فرقه ها، از مقرراتی پیروی می کنند که قانونگذار آن، به تمام نیازهای فطری بشر آگاه بوده و همه جهات زندگی جسمی و روحی او را در نظر گرفته است .
اصل اعتدال، که در قرآن کریم به آن عنایت فراوانی شده است، در زندگی پر برکت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و ائمه هدی ( علیهم السلام) و در کلیه اعمال و رفتارشان به روشنی دیده می شود . آنان هرگز در هیچ امری از اعتدال و میانه روی خارج نشدند . سیره رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در همه وجوه، سیره ای معتدل بود . همان طوری که حضرت علی ( علیه السلام) در مورد آن حضرت فرموده است: «سیرته القصد» ; (5) رسول خدا، سیره و رفتارش میانه و معتدل بود .
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در رفتار فردی، در خانواده و اجتماع، در اداره امور و سیاست، در رویارویی با دشمنان و حتی در میدان نبرد، اعتدال را پاس می داشت و از افراط و تفریط در هر کاری پرهیز می کرد و تاکید فراوان داشت که امتش از او پیروی کنند و در زندگی میانه روی پیشه سازند . از این رو، می فرمود: «یا ایها الناس علیکم بالقصد، علیکم بالقصد، علیکم بالقصد» ; (6) ای مردم! بر شما باد به میانه روی، بر شما باد به میانه روی، بر شما باد به میانه روی .
متاسفانه، بیشتر افراد و بسیاری از جوامع، در حیات خود فاقد این اصل بوده و هستند . از این رو، یا به دامن افراط افتاده، و یا در تفریط غلتیده اند و از مسیر صحیح و طریق کمال و هدایت خارج شده اند . ریشه بسیاری از انحرافات فردی و اجتماعی را می توان در عدم رعایت اصل اعتدال جست .
اصولا شان عقل، اعتدال است و شان جهل، عدم اعتدال، یعنی انسان عاقل انسانی متعادل است و انسان جاهل غیر متعادل . علی ( علیه السلام) درباره انسان جاهل همین شان را بیان می فرماید: «لاتری الجاهل الا مفرطا او مفرطا» ; جاهل را نمی بینی، مگر این که یا افراط می کند و یا تفریط . (7)
قلمرو اعتدال و میانه روی در اسلام
اعتدال و میانه روی از دیدگاه اسلام، قلمرو وسیعی دارد و در همه جا به عنوان یک اصل خلل ناپذیر اسلامی مطرح می گردد و ابعاد فردی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، عقیدتی را از جزئی ترین تا مهم ترین موضوعات در برمی گیرد . ابعاد گوناگون «میانه روی » در اسلام که به صورت اشاره بیان می شود، عبارت است از:
1 . اعتدال در امور فردی
اسلام اعتدال را در زمینه امور فردی و شخصی، اعم از عبادت، گفتار، رفتار و … منظور داشته و بر آن تاکید می ورزد که امور ذیل به عنوان نمونه ذکر می شود:
الف) اعتدال در عبادت: با این که عبادت از شریف ترین مقولات محسوب می شود، اسلام اعتدال و میانه روی در آن را امری مهم منظور داشته است . رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «ان هذا الدین متین فاوغلوا فیه برفیق و لاتکرهوا عبادة الله الی عباد الله فتکونوا کالراکب المنبت الذی لا سفرا قطع و لاظهرا ابقی » ; (8) این دین محکم و متین است; پس با ملایمت در آن درآیید و عبادت خدا را به بندگان خدا با کراهت تحمیل نکنید تا مانند سوار درمانده ای باشید که نه مسافت پیموده و نه مرکبی به جا گذاشته است (به سبب زیادی سرعت، مرکبش در میان راه از رفتن بازمانده و خودش هم به مقصد نرسیده است) .
آنان که اندازه نمی شناسند و در هر امری زیاده روی یا کوتاهی می کنند، به مقصد نمی رسند . دینداری نیز اعتدال می طلبد و برای سیردادن آدمیان به مقاصدی که دین مشخص کرده است، باید ملاحظه استعداد و مرتبه وجودی آنان را نمود و تدرج را در تربیت رعایت کرد .
بسیاری از والدین و مربیان، این اصل (اعتدال در عبادت) را رعایت نمی کنند و نه تنها از تلاش خود نتیجه ای نمی گیرند، بلکه گاهی رفتارشان سبب واکنش و نتایج منفی می شود . در آموزش تعالیم اسلامی به فرزندان، شرط اساسی رعایت اعتدال و ملایمت است; زیرا زیاده روی در عبادات و تحمیل آن بر دیگران، رویگردانی آنان را از عبادت و دین، در پی خواهد داشت .
این گونه افراطها، هم برای افراط کننده و هم برای کسانی که ناظر این گونه روش ها هستند، زیان آور است . برای افراط کننده مضر است، زیرا روش افراطی قابل دوام نیست و دیر یا زود خسته می شود و از زیر بار وظایف اصلی هم شانه خالی می کند . برای ناظران زیان بخش است، زیرا آن ها را از گرایش به مذهب و پذیرش تکالیف دینی باز می دارد و آن ها گمان می کنند که اگر کسی بخواهد بنده خدا باشد و به وظایف دینی قیام کند، باید از زندگی خود دست بکشد و خود را از هر نوع کار و لذت و آسایش محروم سازد تا بتواند مسلمان باشد و وظیفه شناس . ولی اگر مردم ببینند که مسلمانان، هم به امور زندگی خود می رسند و هم به عبادت و وظایف دینی، بدون تردید به سوی مذهب گرایش پیدا می کنند و به سعادت و نیک بختی دنیا و آخرت نائل می شوند .
ناگفته روشن است که تندروی در عبادت، کسانی را شامل می شود که غیر از انجام عبادات واجب، آن قدر به عبادات استحبابی می پردازند که زندگی آنان فلج می شود و از کار و زندگی و سایر وظایف باز می مانند و این طبقه در جامعه معاصر کمتر دیده می شوند و متاسفانه اکثریت مردم (خصوصا اقشار جوان با سرگرمی هاو حربه هایی که استعمار گران تدارک دیده اند)، در امر عبادات، گرفتار واماندگی هستند که حتی به انجام عبادات واجب نیز توجه نمی کنند .
ب) اعتدال در راه رفتن: با این که به حسب ظاهر، راه رفتن، مساله جزئی و پیش افتاده ای است، اما قرآن اعتدال را در همین مورد، مورد توجه قرار داده و می فرماید: «و اقصد فی مشیک » ; (9) در راه رفتن میانه رو باش .
در جای دیگر اولین نشانه عباد الرحمن (بندگان خاص الهی) را تواضع در راه رفتن می داند و می فرماید: «و عباد الرحمن الذین یمشون علی الارض هونا» ; (10) بندگان شایسته خدا کسانی هستند که روی زمین با تواضع راه می روند .
ج) اعتدال در سخن گفتن: سخن و بیان از نعمت های بزرگ الهی و مهم ترین عامل نقل و انتقال مکنونات ضمیر آدمی است که خداوند آن را مایه امتیاز انسان از موجودات دیگر قرار داده است، و می فرماید: «الرحمن علم القرآن خلق الانسان علمه البیان » ; (11) خداوند رحمان، قرآن را تعلیم فرمود . انسان را آفرید و به او بیان را آموخت .
با این حال، اگر حرف زدن از حد اعتدال خارج شد و به پرگویی مبدل گشت، به جای نعمت، نقمت خواهد شد . از این رو، دانشمندان علم اخلاق در غیر موارد ضروری، سکوت را اولی از کلام می دانند . حضرت علی ( علیه السلام) می فرماید: «الکلام کالدواء قلیله ینفع و کثیره قاتل » ; (12) سخن گفتن مانند داروست; کم آن نفع می رساند و زیاده روی در آن کشنده و مهلک است . باز آن حضرت در جای دیگر می فرماید: «من کثر کلامه کثر خطاؤه » ; (13) کسی که بسیار سخن می گوید، خطا و اشتباهش بسیار خواهد بود .
کم گوی و گزیده گوی چون در
کز اندک تو جهان شود پر (14)
بنابراین، سخن باید عاقلانه، حکیمانه، سنجیده و دور از افراط و تفریط باشد تا انسان در گرداب زیان های اخلاقی و اجتماعی گفتار فرو نیفتد .
د) تعادل در خوراک: مساله خوردن و آشامیدن نیز از مسائلی است که بسیاری از مردم درباره آن دو، گرفتار افراط و تفریط می شوند، و البته بیشتر در جانب افراط .
تردیدی نیست که انسان، برای زنده ماندن، احتیاج به غذا دارد و باید به سلول های بدن، غذا برسد تا بتوانند به حیات خود ادامه دهند . ولی مطلب مهم این است که مقدار غذای مورد احتیاج یک انسان چقدر است و آیا زیاده روی در غذا به سود او است یا به زیان او؟
امام رضا ( علیه السلام) می فرمایند: بدان که بدن انسان همانند زمین پاکیزه ای است که برای آباد کردن آن، اگر اعتدال در آن رعایت شود و آب به مقدار لازم به آن داده شود، نه آن اندازه که زمین زیر آب غرق شود و نه آن اندازه کم که تشنه بماند، چنان زمین، آباد می شود و محصول فراوانی می دهد . ولی اگر از رسیدگی صحیح غفلت شود، آن زمین فاسد و تباه می گردد . بدن انسان نیز چنین است . با توجه و مراقبت در خوردنی ها و نوشیدنی ها، بدن سلامت و صحت می یابد و نعمت و عافیت را به دست می آورد . (15)
در زمان هارون الرشید، خلیفه عباسی، یک پزشک نامدار مسیحی در بغداد زندگی می کرد که او را بختیشوع می نامیدند . روزی این پزشک از دانشمند معاصر خود، به نام واقدی، پرسید: آیا در قرآن شما، درباره طب هم چیزی هست؟ واقدی گفت: آری، یک جمله کوتاه «کلوا و اشربوا و لاتسرفوا» (16) که خداوند در این آیه به مسلمانان دستور می دهد: از خوردنی ها و آشامیدنی ها استفاده کنند، ولی در خوردن و نوشیدن زیاده روی و اسراف ننمایند .
پزشک مسیحی پرسید: آیا پیامبر شما درباره طب چیزی گفته است؟
واقدی گفت: آری، پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «المعدة بیت کل داء و الحمیة راس کل دواء» ; (17) معده جایگاه و خانه تمام دردها و امساک و خوردن، سرآمد همه درمان هاست . پزشک مسیحی گفت: قرآن و پیامبر اسلام، چیزی برای جالینوس در طب باقی نگذاشته اند و اساسی ترین پیشگیری و درمان بیماری ها را با کوتاه ترین عبارات بیان نموده اند . (18)
سعدی فرمود:
نه چندان بخور کز دهانت درآید
نه چندان که از ضعف جانت برآید
ب. افراط و تفریط در هرجا و در هر چیز و حتّى در پیمودن راه کمال و تحصیل علم نیز مضرّ است ، وقواى روحى را از جادّه اعتدال بیرون مى برد و دچار ضعف و سوء استعمال مى سازد . لکن براى شناختن میزان اعتدال اکتساب قوّه تمییز و عقل لازم است .
و در نتیجه احتراز از افراط و تفریط ، یک آهنگ نظم عمومى در زندگى حاصل مى شود و گفتار و کردار و اندیشه انسان با هم یکى مى شوند و تأمین آسایش درونى و بیرونى ایجاد مى شود .
– از فرمایشات حضرت آیت الله بهجت رضوان الله تعالی علیه:
ائمه ی ما علیهم السلام خودشان به ما فرموده اند که در این فشارهای آخرالزمان بگویید :یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینکولی چه کنیم که به جای دوا ، به سوی داء می رویم !معنای یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک این است که : خدا یا ! همان مرتبه ای را که مطلوب تو است ، ما را به همان درجه برسان و بر آن نگهدار .صراط از همین جا شروع می شود ، اگر یک ذرّه انحراف پیدا کنیم ، خدا می داند در کجا پرت می شویم . کسی که کارش خراب است ، یا جلو رفته و عقب مانده است و در هر حال اعتدال را رعایت نکرده است . ما که اهلبیت عصمت نیستیم ، ولی از خدا می خواهیم که این حدّ اعتدال را به ما عنایت فرموده و برآن ثابت گرداند .
– در همه تعلیمات و آداب اخلاقى اسلام ، طورى اعتدال و میانه روى رعایت شده است که براى هر عقل سلیمى ، قابل درک است ، تعالیم دینى ، انسان را از هرگونه افراط و تفریط، تندروى و کندروى نهى کرده است . در فرمایشى از امیرالمومنین علیه السلام نقل شده که فرمودند:
لاترى الجاهل الا مفرطا اءو مفرّطا .((نمى بینى جاهل را مگر در حال تندروى یا کندروى )).
تندروى و کندروى ریشه در جهل انسان دارد و این خصیصه افراد جاهل است .
بنابراین ، به اعتدال و میانه روى در امر معیشت و تنظیم صحیح زندگى توصیه فراوان شده است . در آیه شریفه دیگر آمده است :
و الَّذین اذا اءنفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا و کان بین ذلک قواما .((و کسانى که هرگاه انفاق کنند، نه اسراف کنند و نه سختگیرى ؛ بلکه در میان این دو، حد اعتدالى دارند)).
آثاراعتدال گرایی
در اینجا ضمن تعریف واژه و مفهوم اعتدال، نقش اعتدال گرایی در رسیدن به کمالات انسانی و شکوفایی تمدنی و تداوم نعمتها مورد بررسی قرارگرفته که با هم آن را از نظر می گذرانیم:
– اسلام، دین اعتدال
از نظر اسلام، هستی بر بنیاد عدالت و اعتدال نهاده شده است و انسان کامل، معتدل ترین شخصیت در همه حوزه هاست. از این رو خداوند از مردم می خواهد برای دست یابی به کمال مطلق و تقرب الی الله و زندگی سعادتمند در دنیا و آخرت، اعتدال گرایی را در زندگی خویش در پیش گیرند و هرگز گرایش به افراط و تفریط نداشته باشند. دین اسلام، به عنوان کامل ترین و ساده ترین برنامه و راهنمای زیستن، دینی معتدل و میانه است و بر همین اساس آن را دین حنیف نامیده اند.
بر این پایه می توان گفت که هر کس که اسلام را راهنمای زندگی خویش قرار دهد، زندگی معتدلی خواهد داشت و از نظر شخصیتی نیز به تعادل دست خواهد یافت. از این رو، شخص هم در حوزه روان شناسی شخصیت و هم در حوزه روان شناسی اجتماعی و تعامل با دیگران و هم در حوزه های دیگر، انسانی معتدل می باشد.
بخش اساسی در زندگی انسان که تاثیر شگرفی بر شخص و محیط و جامعه وی به جا می گذارد، حوزه مصرف و بهره گیری از امکانات و نعمت هایی است که خداوند به وی بخشیده است؛زیرا انسانی که با کار و کوشش خویش و یا با عنایت و فضل الهی، از نعمت های او برخوردار می شود، زمانی می تواند سپاسگزار نعمت باشد که در مصرف آن چیز، دقت و تامل داشته و راه اعتدال رابپیماید؛ چون سپاسگزار نعمتی بودن به معنای درست مصرف کردن و بهره گیری مثبت و سازنده از آن چیز در راستای کمال شخصی و جمعی بلکه همگانی است که معنای اخیر شامل همه موجودات هستی می باشد؛ زیرا انسان به عنوان خلیفه الهی موظف است تا در مقام ربوبیت طولی با تغییر و تصرف در اشیا و چیزها آن ها را به کمال شایسته و بایسته خود برساند.
از نظر اسلام هرگونه گرایشی به سوی افراط و تفریط به معنای خروج از جاده حقیقت وحقانیت و رهسپاری در بیراهه هبوط و سقوط فردی و اجتماعی است. ولذا در همه حوزه ها از جمله حوزه اقتصاد، خواهان اعتدال و میانه روی است. همین تاکید بر مصرف درست و معتدل است که واژه اقتصاد را برای مفهوم خاصی به کار گرفته است؛ زیرا اقتصاد ازواژه قصد به معنای میانه روی و اعتدال گرفته شده است. (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ذیل واژه قصد).
به سخن دیگر، بهره گرفتن از واژه قصد به معنای اعتدال و میانه روی برای بیان فعالیت های فردی و اجتماعی مربوط به تولید، مبادله و مصرف کالا و خدمات (تئوری اقتصاد خرد، ص 9) تاکید بر این معناست که اصول فعالیت های مربوط به اقتصاد می بایست براساس اعتدال و میانه روی باشد.
از جمله بخش های حوزه فعالیت های اقتصادی، بخش مصرف است. بنابراین، در این بخش نیز اعتدال و میانه روی از سوی اسلام و قرآن به عنوان اصل اساسی مورد توجه و تاکید است. بلکه حتی می توان گفت که در میان سه بخش تولید، مبادله و مصرف، بخش اخیر از اهمیت بیش تری برخوردار است تا میانه روی و اعتدال در آن به عنوان بنیاد رفتاری انسان خودنمایی کند.
– چرا اعتدال گرایی؟
پرسش این است که چرا اعتدل گرایی در حوزه های مختلف به ویژه اقتصاد و مصرف این اندازه مهم است؟ اعتدال گرایی چه آثار و پیامدهایی را می تواند به دنبال داشته باشد؟ اعتدال گرایی به حالتی گفته می شود که در آن دو طرف از لحاظ کمیت و یا کیفیت در سازگاری و تناسب باشد. (لسان العرب، ابن منظور، ذیل واژه عدل) بنابراین می توان گفت که اعتدال به معنای تناسب است. همین حالت تناسب است که مقتضای استقامت، قوام پیدا کردن و موزون شدن میان چیزها می شود. بنابراین هنگامی که از اعتدال سخن به میان می آید مقصود آن است که تناسب در آن رعایت شود که لازمه مراعات چنین تناسبی استقامت و قوام یافتن چیزها می شود. انسانی را متعادل می گویند که در عقیده، انحراف و گرایش به باطل نداشته و در پی حق و حقیقت باشد و در رفتار هرگز مناسبات میان اشیا و چیزها را نادیده نگیرد. از این رو انسان موحد و یکتاپرست را انسان معتدل می نامند؛ زیرا چنین شخصی مراعات تناسب میان هستی را کرده و حق هر چیزی را به درستی ادا نموده است. نتیجه چنین بینش و نگرشی آن است که از افراط و تفریط و کژی به دور می باشد. (بقره آیه 135 و آل عمران آیه 67 و 95 و نساء آیه 125 و نحل آیات 120 و 123) وی در رفتارها و گفتارها و مناسبات اجتماعی خویش نیز میانه روی و تعادل را مراعات می کند (لقمان آیه 19) و در انفاق و دیگر امور اجتماعی نیز میانه روی را از خود دور نمی کند (فرقان آیات 63 و 67) زیرا می داند که حتی در کارهای عبادی نیز می بایست رعایت تناسب را بنماید و سازگاری و تناسب را در کم و کیف، ملحوظ دارد.
علت گرایش به اعتدال و میانه روی از آن روست که چنین رفتاری موجب می شود تا انسان در مسیر خردمندی و کمال گرایی قرار گیرد و گرفتار شرک درعقیده و عمل نشود و راه نقصان و باطل را نپیماید.
دست یابی به استقامت و قوام یابی در شخصیت و عمل اجتماعی از دیگر آثار و پیامدهای اعتدال گرایی بشر در زندگی است که در آیات 63 و 67 سوره فرقان به آن توجه داده شده است. از نظر خداوند، انسان متعدل و میانه رو با رعایت تناسب و عدالت است که می تواند زندگی خویش را قوام بخشد و به استقامت دست یابد.
بهره مندی از خوشبختی و آسایش از دیگر آثاری است که آیات 63 تا 67 سوره فرقان بر آن تاکید دارد. به این معنا که انسان اگر بخواهد سعادت و خوشبختی را در دنیا و آخرت تجربه کرده و آن را به دست آورد می بایست راه اعتدال و میانه روی را در زندگی خویش بپیماید.
– ضرورت پرهیز از افراط و تفریط
برخی از مومنان درعبادت های خویش راه افراط را در پیش می گیرند و در هنگامی که به خودسازی می پردازند، برای دست یابی به کمالات، خود را به آب و آتش می زنند. گروهی، شیوه رهبانیت را در پیش می گیرند و یا همانند مرتاضان هندو از زندگی دنیایی و بهره های آن چشم می پوشند. این گونه است که نه تنها به نقش ربوبیت خود توجهی ندارند بلکه آسیب هایی را نیز به اطرافیان و جوامع بشری وارد می سازند. آنان به جای آن که به مسئولیت و وظیفه الهی خود نسبت به آبادانی زمین بپردازند، دست از کار و تولید بر می دارند و یا حتی ثروت و درآمد خویش را به انفاقی افراطی از دست می دهند و خود را نیازمند و محتاج دیگران و کار و تولید آنان می کنند.
در زمان پیامبر (ص) یکی از صحابه هنگام مرگ خویش همه سرمایه و ثروت خود را به دیگران می بخشد و از حوزه تصرف خود بیرون می کند. این در حالی بود که وی دختران چندی داشت که نیازمند ثروت پدر بودند. پیامبر (ص) هنگامی که از انفاق مال از سوی مرد و فقر و نداری دختران آگاه می شود اجازه نمی دهد تا این مرد در گورستان مسلمانان دفن شود؛ زیراچنین رفتاری را به دور از مسلمانی می دانست.
بنابر این، اگر کسی بخواهد به مسئولیت الهی خویش عمل کند می بایست در همه امور راه اعتدال و میانه روی را در پیش گیرد و با این روش آسایش و خوشبختی را نه تنها برای خود بلکه دیگران به همراه آورد.
خداوند در بیان جامعه برتر و کامل و ارایه نمونه عینی آن، جامعه اسلامی و برتر را جامعه ای معتدل و میانه رو معرفی می کند که استقامت با این روش در ذات و نهاد آن سرشته می شود. (بقره آیه 143) بنابر این، از نظر قرآن و اسلام، صراط مستقیم هر کس و جامعه ای، میانه روی و اعتدال در همه امور و اقتصاد در زندگی است.
– نقش اعتدال در کمال
اگر اسلام و قرآن، اعتدال و اقتصادگرایی را راه مستقیم برمی شمارد، می توان دریافت که از نظر اسلام دست یابی به هر کمالی تنها از راه اعتدال گرایی است؛ زیرا از نظر قرآن، راه مستقیم، راهی است که انسان را به کمالات مطلق می رساند و با ایجاد زمینه های تقرب جویی به خداوند، خلافت الهی به شکل کامل و مطلق را برای انسان پدید می آورد. بنابراین، می توان گفت که اعتدال، عنصر اساسی در دست یابی انسان به کمال است.
بر همین اساس می توان گفت که رابطه ای بسیار محکم و استوار میان اعتدال گرایی و صراط مستقیم وجود دارد. به این معنا که در مفهوم صراط مستقیم اعتدال تضمین شده است. از این رو خداوند در آیات 143 سوره بقره و نیز 161 سوره انعام و 105 سوره یونس و 135 سوره طه و 30 سوره روم، دین اسلام را که همان صراط مستقیم است به دین معتدل و میانه توصیف می کند و در آیه 115 سوره انعام و 1 و 2 سوره کهف نیز قرآن را که راهنمای دین اسلام می باشد کتابی معتدل و به دور از هرگونه کژی و انحراف معرفی می کند، زیرا چنان که گفته شد، قیم بودن دین به اعتدال گرایی و میانه روی آن می باشد.(نگاه کنید مجمع البیان، ذیل آیات 1 و 2 سوره کهف).
خداوند در توصیف مومنانی که به کمال رسیده اند آنان را به اعتدال گرایی و میانه روی می ستاید و در آیه 22 سوره ملک استقامت و اعتدال مؤمنان در ایمانشان را به حرکت انسان معتدل در راه مستقیم تشبیه می کند. این بدان معناست که کمال ایمانی را تنها می توان از راه اعتدال و میانه روی کسب کرد.
– نقش اعتدال در شکوفایی تمدنی
اعتدال گرایی نقش بسیار مهم و اساسی در تمدن سازی و شکوفایی تمدنی دارد. آیات 46 تا 49 و نیز 55 و 56 و 100 و 101 سوره یوسف هنگامی که به علل شکوفایی تمدنی در دوران حضرت یوسف(ع) می پردازد تبیین می کنند که چگونه نظامی که حضرت یوسف(ع) بر پایه عدالت و اعتدال بنیاد گذاشته، توانسته است تمدن بزرگ و شکوفا پدید آورد.
مدیریت بهینه و درست آب در همه بخش ها از حفظ و نگهداشت تا مصرف درست و معتدل آن بود که شکوفایی تمدنی سبا را سبب می شود. (سبا آیات 15 و 16)
اگر به نشانه های تمدنی از نظر قرآن چون ارتباطات فرهنگی (کهف آیه 93)، برج سازی (سبا آیات 12 و 13 و غافر آیه 36 و قصص آیه 38)، توسعه کشاورزی (یوسف آیات 46 و 49 و روم آیه 9 و دخان آیات 25 و 26)، حکومت و دولت (یوسف آیه 43 و نمل آیه 22 و 23 و آیات دیگر)، سدسازی و مدیریت آب (سبا آیات 15 و 16 و کهف آیات 83 و 84 و 94 تا 96) صنعت و ذوب فلزات (همان)، عمران آبادانی در ساختمان سازی (اعراف آیات 73 و 74 و آیات دیگر) هنرهای معماری و آبگینه سازی، تندیس سازی و مانند آن (نمل آیه 44 و سبا آیات 12 و 13) توجه شود به خوبی می توان دریافت که همه این فناوری ها و نشانه های تمدنی، ریشه در گرایش اعتدالی جامعه به ویژه مدیریت صحیح منابع و مصرف بهینه و درست آن دارد.
خداوند هنگامی که به علل فروپاشی تمدنی می پردازد نشان می دهد که چگونه انحراف از اعتدال و عدالت موجب شده تا تمدن های بزرگ از هم فروپاشد. آیات 15 و 17 سوره سبا تبیین می کند که چگونه کفران نعمت در اثر ناسپاسی و عدم مصرف درست نعمت در مسیر تعالی و کمال، موجب شد تا قوم سبا از مقام شوکت و عزت سقوط کنند و تمدن آنان از درون فرو پاشد.
طغیان گری که به عنوان یکی از علل و عوامل انحطاط و فروپاشی تمدنی در آیات 6 تا 13 سوره فجر بیان می شود، در حقیقت بیانگر داستان نادیده گرفتن اعتدال و میانه روی در زندگی این تمدن هاست. چنان که رفتار خشونت آمیز و به دور از اعتدال زمامداران و دولتمردان در آیات 123 و 128 تا 139 سوره شعراء به عنوان عاملی دیگر در فروپاشی تمدنی معرفی می شود تا دولتمردان بدانند که هرگونه خروج از اعتدال و گرایش به خشونت، می تواند چه عواقب بدی برای خود ایشان و بلکه تمدنشان داشته باشد.
بسیاری از تمدن ها که در اوج شکوفایی و رونق اقتصادی و تمدنی بودند به سبب گرایش به ظلم و دوری از عدالت و اعتدال از درون فروپاشیدند که آیات 11 تا 13 سوره انبیاء و نیز 45 سوره حج و 45 تا 52 سوره نمل و 9 روم به نمونه هایی از این تمدن ها اشاره می کند.
بی گمان افساد به معنای دوری از عدالت و اعتدال (اعراف آیات 74 و 78 و نمل آیات 48 تا 52 و فجر آیات 7 تا 13) و اطاعت و پیروی مردم جامعه از مفسدان (شعراء آیات 141 تا 158) در کنار اسراف و اشرافیت خوشگذران و بی درد و پیروی جامعه از آنان که خود نمونه های بارز خروج از اعتدال و عدالت است، از مهم ترین علل و عوامل فروپاشی تمدنی است که خداوند به دوری از آن فرمان می دهد و از مردم می خواهد تا به جای این روش از شیوه درست مصرف و رفتار در حوزه های مختلف از جمله اقتصادی بهره گیرند.
– نقش اعتدال مصرفی در حفظ نعمت
بی گمان بسیاری از انسانها تجربه تلخی نسبت به از دست دادن نعمتی دارند. انسان تا زمانی که در عافیت و بهره مندی از نعمت هاست همانند ماهی در آب، قدر و قیمت آن را نمی داند و زمانی به ارزش آن پی می برد که آن را از دست داده و همانند ماهی در خشکی، بالا و پایین بپرد و جانش به لب برسد.
قرآن توضیح می دهد که علت اصلی بسیاری از فقدان ها و از دست دادن نعمت ها، رفتارهای بیرون از اعتدال انسان هاست. به این معنا که انسان به سبب مصرف بی رویه و نادرست که در حقیقت نوعی کفران نعمت و ناسپاسی نسبت به آن است، موجب می شود که نعمتی از وی سلب شود. بنابراین برای حفظ نعمت می بایست راه اعتدال و میانه روی را در پیش گرفت و از مصرف افراطی و بی رویه نعمت خودداری کرد؛ زیرا از نظر قرآن هرگونه افراط و مصرف بی رویه، مصداق تعدی و ظلم و خروج از اعتدال و عدالت است که خشم خداوند را به دنبال دارد. (مائده آیه 87)
علامه طباطبایی در ذیل آیه 87 سوره مائده توضیح می دهد که خداوند از مردم می خواهد تا از نعمت های الهی و طیب بهره گیرند و به درستی از آن استفاده کنند ولی نه به گونه ای که از حد و اندازه بگذرد.
با انباشت ثروت و سرمایه از طریق درست مصرف کردن است که زمینه برای اجرای طرح ها و برنامه های بزرگ فراهم می آید و جامعه می تواند به سدسازی و راه سازی و دیگر نشانه های تمدنی روی آورده و آن را به اجرا درآورد و تمدنی بزرگ را پی نهد.خداوند از انسانها می خواهد که در مصرف اموال و امکانات در زندگی شخصی خود اعتدال و میانه روی را مراعات کنند (اسراء آیه 29) زیرا با مصرف درست اموال و امکانات در زندگی شخصی است که مجموعه زاید بر نیاز از اموال در نزد هر کسی گرد می آید و از مجموعه این اندک ها ثروتی پدید می آید که می توان با آن، طرح ها و برنامه های بزرگ تمدنی را به اجرا درآورد و بر شکوفایی اقتصادی افزود و آسایش و آرامش را برای خود و گروه بزرگی از انسان ها فراهم آورد.
اعتدال و میانه روی در آموزه های قرآن
بی گمان زیادروی و کوتاهی که از آن به افراط و تفریط یاد می کنند از نظر بیشتری مردم امری ناپسند و زشت است. از این رو همواره به دیگران سفارش می شود که از زیاد روی و کوتاهی کردن در هر کاری پرهیز شود. به نظر می رسد که این سفارش حکم عقلانی باشد. از این رو در ادبیات فارسی از آن به اعتدال یاد می شود که بر گرفته از عدل است.
به نظر ایشان کسی که به عدالت است به دو سوی افراط و تفریط گرایش ندارد؛ زیرا عدل به معنای قرار دادن هر چیزی در جای خود است ، چنان که به کارگیری هر چیزی برای کار خاص خود می تواند به مفهوم عدل نزدیک باشد. کسی که رویه اعتدال نداشته باشد رفتاری صالح نداشته و گرایش به فساد دارد؛ از این رو پس از هر کار غیر معتدلی سخن از فساد در کار می شود و خواسته عمومی اصلاح کار و به اعتدال رساندن آن است. از این رو می توان یک نوع رابطه منطقی میان اعتدال و اصلاح یافت. به این معنا که هر کار معتدلی صالح و درست است و هر کاری غیر معتدلی فاسد می باشد و نیازمند آن است که اصلاح شود. اصلاحات به معنای بازسازی کاری است که به جهت فقدان اعتدال به فساد گراییده است.
در قرآن برای بیان مفهوم اعتدال از واژه قصد استفاده شده است. البته واژگانی چون وسط و سواء و حنیف نیز به این معنا به کار رفته است؛ ولی بیشترین کاربرد در مفهوم و اصطلاح پیش گفته را می توان در واژه قصد و اقتصاد یافت. از این روست که در روایات اسلامی به پیروی از قرآن از واژه قصد برای بیان اصطلاح اعتدال استفاده شده است.( نک نهج البلاغه خطبه های ۹۴ و ۱۰۳ و ۱۹۵ و ۲۲۲ و نیز نامه های ۲۱ و ۳۱ و حکمت ۱۴۰)
در آموزه های قرآن اقتصاد و اعتدال در هر امری پسنده شمرده شده و بسیاری از آموزه های دستوری قرآن برای ایجاد اعتدال در قوای انسانی و مهار و کنترل و هدایت آن به سوی اعتدال وارد شده است. در ارزش و اعتبار اعتدال و میانه روی همین بس که راه راست در قرآن به عنوان راه میانه از آن یاد شده است و در سوره قصص آیه ۲۲ از زبان حضرت موسی (ع) این آرزو بیان می شود که راه میانه راه درست هدایتی است و از این رو می فرماید: قال عسی ربی ان یهدینی سواء السبیل ؛ حضرت موسی گفت شاید پروردگارم مرا به راه میانه و اعتدال راهنمایی و هدایت کند.
حتی حضرت ابراهیم دین خویش را دین اعتدال و میانه بر می شمارد و از آن به حنیف یاد می کند تا بفهماند که میانه روی تا چه اندازه اصالت داشته و مهم می باشد. خداوند در بیان ویژگی های دین ابراهیمی که از اصالت خاصی برخوردار می باشد می فرماید: ما کان ابراهیم یهودیا و لا نصرانیا و لکن کان حنیفا مسلما و ما کان من المشرکین؛ ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی بلکه او بر دین معتدل اسلام بود و از مشرکان نیز نبود.(آل عمران آیه ۶۷)
می دانیم که دو شریعت کنونی یهودی و مسیحی در دو سوی افراط و تفریط قرار گرفته اند؛ یکی در اوج ظاهرگرایی است و آن دیگری در اوج باطن گرایی ؛ یکی به دنیا و قوانین بسیار پای بند است و قوانین سخت و بلکه تشدیدی بسیاری دارد و آن دیگری در بعد قوانین بسیار نرم و آرام به گونه ای که گویی قوانین ندارد. یکی کاملا زمینی است و آن دیگری کاملا اخروی و آسمانی. از این رو بیان می شود که دین ابراهیم دین وسط و میانه ای بوده که از افراط و تفریط به دور بوده است .
به هر حال دین اسلام که همان دین ابراهیمی است نیز در تعبیر قرآنی از این اعتدال بهره برده است و آموزه های آن به دور از هر گونه افراط و تفریطی است. البته در بینش قرآنی آموزه های تورات و انجیل نیز از چنین خصلت و خصیصه ای برخوردار بوده اند ؛ زیرا چنان که گفته شد اعتدال شاید اصل عقلایی و امضا و تایید شده شریعت باشد و هر انسانی به طور طبیعی به اعتدال و میانه روی گرایش دارد مگر آن که عوامل بیرونی موجب دگرگون در گرایش درونی وی شده و وی را از اعتدال بیرون برد. بنابراین آموزه های کتب آسمانی که بر پایه فطرت سالم است نیز از اعتدال و میانه روی بهره مند می باشد. از این رو می توان گفت که آموزه های توراتی و انجیلی نیز از وصف اعتدال برخوردار بوده اند ولی به جهاتی از این وضعیت بیرون رفته و دگرگونه گشته اند. خداوند در آیه ۶۶ سوره مائده با توجه به اصل فطرت و نزول کتب بر پایه آن بیان می دارد که آموزه های آن دو کتاب آسمانی نیز به دور از افراط و تفریط بوده است و به کسانی که به کتب بی تحریف و تصحیف عمل می کنند می توان امت مقتصد و میانه روی یاد کرد.
امت اسلام امتی میانه و معتدل است. این اعتدال و میانه روی را می توان در بینش ، نگرش و گرایش امت دید. قوانین آن بر پایه اعتدال است و اخلاق و احکام و آداب و دیگر امور زندگی بر اعتدال بنیاد نهاده شده است. از این رو خداوند از امت اسلام به امت وسط و میانه یاد می کند.(بقره آیه ۱۴۳) و آنان را بهترین امتی می داند که در روی زمین ایجاد شده اند. امتی که اصل اساس آن اعتدال و میانه روی در همه چیز و همه کار است و از این رو امت شاهد و نمونه و سر مشق می باشند.( آل عمران آیه ۱۱۰) با توجه به گزارش های قرآن و آموزه های دستوری قرآن می توان دریافت که امت اسلام به معنای امت قرآنی و جامعه برتر در حوزه عقیده ورفتار امتی معتدل و میانه ای هستند. از این رو ، نه اهل تنزیه محض هستند و نه تشبیه محض . نه اهل زیادروی در امور اقتصادی و سیاسی هستند و نه اهل کوتاهی کردن در این مسایل. در رفتار و گفتار و اقتصاد و خوراک خود اعتدال و میانه روی را مراعات می کنند و در اعمال عبادی نیز راه افراط و تفریط را نمی پیمایند.
در انفاق و بخشش در راه خدا میانه روی را اصل قرار می دهند. نه چنان می دهند که خود وابمانند و نه آن چنان مشت فرو بندند که گرد بخل بر ایشان نشیند. نه اهل اسراف هستند و نه اهل خساست . همواره از خدا می خواهند که ایشان را از اسراف و زیاده روی در هر کاری حفظ کند و نگه دارد.(آل عمران آیه ۱۴۷) ؛ زیرا اسراف ( کهف آیه ۲۸ ) و افراط ( مائده آیه ۳۲) را عامل تباهی و فساد و علو و طغیان می دانند.( یونس آیه ۸۳ و دخان آیه ۳۱) از این روست که جز میانه روی ازخدا نمی خواهند. اعتدال در راه رفتن و میانه روی در سخن گفتن و پرهیز و دوری از فریاد زدن ( لقمان آیه ۱۹) گام های استوار و نرم برداشتن و مانند آن از اموری است که بیانگر اعتدال ایشان در رفتار و گفتار است. حتی آنان در عبادت راه میانه می پیمایند و بر خود سخت نمی گیرند و خود را به رنج نمی افکنند. ( طه آیه ۱ تا ۳) امام صادق و امام باقر علیمها السلام و الصلاه در باره این آیه می فرمایند که خداوند به جهت به رنج افتادن پیامبر (ص) در نماز گزاری از او خواسته که چنین نکند و راه اعتدال را در عبادت در پیش گیرد.(تفسیر قمی ج ۲ ص ۵۷ و نیز المیزان ج ۱۴ ص ۱۲۵)
به هر حال در آموزه های قرآن اعتدال و میانه روی یک اصل اساسی و ارزشی است و هر گونه افراط و تفریطی در هر کاری نکوهیده و ناپسند است. این مطلب را از واژه امر که به معنا و مفهوم هر کاری است می توان از آیه ۱۴۷ سوره آل عمران به دست آورد
منابع : منبع : شمیم یاس – اردیبهشت 1383، شماره 14 و سایت معارف قران
پی نوشت ها:
1 . «المومن سیرته القصد، و سنته الرشد» ، میزان الحکمه، ج 10، ص 489 .
2 . «من اقتصد اغناه الله » ، همان .
3 . «و نحن امة الوسط » ، سیره نبوی، ج 1، ص 174 .
4 . بقره/143 .
5 . نهج البلاغه، کلمات قصار، 67 .
6 . کنز العمال، ج 3، ص 28 .
7 . سیره نبوی، ج 1، ص 172 و 171; نهج البلاغه، حکمت 70 .
8 . بحارالانوار، ج 71، ص 212، ح 3 .
9 . لقمان/19 .
10 . فرقان/63 .
11 . الرحمن/4 – 1 .
12 . غررالحکم، ج 2، ص 159 .
13 . نهج البلاغه، حکمت 349 .
14 . نظامی گنجوی، لیلی و مجنون، در نصیحت فرزند .
15 . بحارالانوار، ج 59، ص 310; ر . ک: رساله ذهبیه حضرت رضا (ع) .
16 . اعراف/31 .
17 . بحارالانوار، ج 14 قدیم .
18 . نامه زندگی، ص 41
– اعتدال و میانه روی در اسلام
اعتدال و میانه روی، همان گونه که از نامش پیداست، به معنای پیمودن و گزینش راه میانه و وسط و عدم تمایل به دو طرف افراط و تفریط می باشد . این واژه در منابع اسلامی، با الفاظی مانند «قصد» ، (1) «اقتصاد» ، (2) «وسط » ، (3) استعمال شده است . با پژوهشی ژرف و عمیق می توان دریافت، همان گونه که اصل توحید در تار و پود احکام و مقررات اسلام و آیات و روایات و سیره ائمه ( علیهم السلام) پیچیده شده، اصل اعتدال نیز در تشریع احکام لحاظ گردیده است . قرآن کریم، امت اسلام را امت میانه و وسط می نامد و می فرماید: «و کذلک جعلناکم امة وسطا لتکونوا شهداء علی الناس و یکون الرسول علیکم شهیدا» ; (4) و این چنین شما را امتی میانه (معتدل) ساختیم تا بر مردمان گواه باشید و پیامبر (صلی الله علیه و آله) هم بر شما گواه باشد .
معنای آیه بالا این است که در آیین اسلام، هیچ گونه افراط و تفریط وجود ندارد و مسلمانان برخلاف سایر فرقه ها، از مقرراتی پیروی می کنند که قانونگذار آن، به تمام نیازهای فطری بشر آگاه بوده و همه جهات زندگی جسمی و روحی او را در نظر گرفته است .
اصل اعتدال، که در قرآن کریم به آن عنایت فراوانی شده است، در زندگی پر برکت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و ائمه هدی ( علیهم السلام) و در کلیه اعمال و رفتارشان به روشنی دیده می شود . آنان هرگز در هیچ امری از اعتدال و میانه روی خارج نشدند . سیره رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در همه وجوه، سیره ای معتدل بود . همان طوری که حضرت علی ( علیه السلام) در مورد آن حضرت فرموده است: «سیرته القصد» ; (5) رسول خدا، سیره و رفتارش میانه و معتدل بود .
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در رفتار فردی، در خانواده و اجتماع، در اداره امور و سیاست، در رویارویی با دشمنان و حتی در میدان نبرد، اعتدال را پاس می داشت و از افراط و تفریط در هر کاری پرهیز می کرد و تاکید فراوان داشت که امتش از او پیروی کنند و در زندگی میانه روی پیشه سازند . از این رو، می فرمود: «یا ایها الناس علیکم بالقصد، علیکم بالقصد، علیکم بالقصد» ; (6) ای مردم! بر شما باد به میانه روی، بر شما باد به میانه روی، بر شما باد به میانه روی .
متاسفانه، بیشتر افراد و بسیاری از جوامع، در حیات خود فاقد این اصل بوده و هستند . از این رو، یا به دامن افراط افتاده، و یا در تفریط غلتیده اند و از مسیر صحیح و طریق کمال و هدایت خارج شده اند . ریشه بسیاری از انحرافات فردی و اجتماعی را می توان در عدم رعایت اصل اعتدال جست .
اصولا شان عقل، اعتدال است و شان جهل، عدم اعتدال، یعنی انسان عاقل انسانی متعادل است و انسان جاهل غیر متعادل . علی ( علیه السلام) درباره انسان جاهل همین شان را بیان می فرماید: «لاتری الجاهل الا مفرطا او مفرطا» ; جاهل را نمی بینی، مگر این که یا افراط می کند و یا تفریط . (7)
قلمرو اعتدال و میانه روی در اسلام
اعتدال و میانه روی از دیدگاه اسلام، قلمرو وسیعی دارد و در همه جا به عنوان یک اصل خلل ناپذیر اسلامی مطرح می گردد و ابعاد فردی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، عقیدتی را از جزئی ترین تا مهم ترین موضوعات در برمی گیرد . ابعاد گوناگون «میانه روی » در اسلام که به صورت اشاره بیان می شود، عبارت است از:
1 . اعتدال در امور فردی
اسلام اعتدال را در زمینه امور فردی و شخصی، اعم از عبادت، گفتار، رفتار و … منظور داشته و بر آن تاکید می ورزد که امور ذیل به عنوان نمونه ذکر می شود:
الف) اعتدال در عبادت: با این که عبادت از شریف ترین مقولات محسوب می شود، اسلام اعتدال و میانه روی در آن را امری مهم منظور داشته است . رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «ان هذا الدین متین فاوغلوا فیه برفیق و لاتکرهوا عبادة الله الی عباد الله فتکونوا کالراکب المنبت الذی لا سفرا قطع و لاظهرا ابقی » ; (8) این دین محکم و متین است; پس با ملایمت در آن درآیید و عبادت خدا را به بندگان خدا با کراهت تحمیل نکنید تا مانند سوار درمانده ای باشید که نه مسافت پیموده و نه مرکبی به جا گذاشته است (به سبب زیادی سرعت، مرکبش در میان راه از رفتن بازمانده و خودش هم به مقصد نرسیده است) .
آنان که اندازه نمی شناسند و در هر امری زیاده روی یا کوتاهی می کنند، به مقصد نمی رسند . دینداری نیز اعتدال می طلبد و برای سیردادن آدمیان به مقاصدی که دین مشخص کرده است، باید ملاحظه استعداد و مرتبه وجودی آنان را نمود و تدرج را در تربیت رعایت کرد .
بسیاری از والدین و مربیان، این اصل (اعتدال در عبادت) را رعایت نمی کنند و نه تنها از تلاش خود نتیجه ای نمی گیرند، بلکه گاهی رفتارشان سبب واکنش و نتایج منفی می شود . در آموزش تعالیم اسلامی به فرزندان، شرط اساسی رعایت اعتدال و ملایمت است; زیرا زیاده روی در عبادات و تحمیل آن بر دیگران، رویگردانی آنان را از عبادت و دین، در پی خواهد داشت .
این گونه افراطها، هم برای افراط کننده و هم برای کسانی که ناظر این گونه روش ها هستند، زیان آور است . برای افراط کننده مضر است، زیرا روش افراطی قابل دوام نیست و دیر یا زود خسته می شود و از زیر بار وظایف اصلی هم شانه خالی می کند . برای ناظران زیان بخش است، زیرا آن ها را از گرایش به مذهب و پذیرش تکالیف دینی باز می دارد و آن ها گمان می کنند که اگر کسی بخواهد بنده خدا باشد و به وظایف دینی قیام کند، باید از زندگی خود دست بکشد و خود را از هر نوع کار و لذت و آسایش محروم سازد تا بتواند مسلمان باشد و وظیفه شناس . ولی اگر مردم ببینند که مسلمانان، هم به امور زندگی خود می رسند و هم به عبادت و وظایف دینی، بدون تردید به سوی مذهب گرایش پیدا می کنند و به سعادت و نیک بختی دنیا و آخرت نائل می شوند .
ناگفته روشن است که تندروی در عبادت، کسانی را شامل می شود که غیر از انجام عبادات واجب، آن قدر به عبادات استحبابی می پردازند که زندگی آنان فلج می شود و از کار و زندگی و سایر وظایف باز می مانند و این طبقه در جامعه معاصر کمتر دیده می شوند و متاسفانه اکثریت مردم (خصوصا اقشار جوان با سرگرمی هاو حربه هایی که استعمار گران تدارک دیده اند)، در امر عبادات، گرفتار واماندگی هستند که حتی به انجام عبادات واجب نیز توجه نمی کنند .
ب) اعتدال در راه رفتن: با این که به حسب ظاهر، راه رفتن، مساله جزئی و پیش افتاده ای است، اما قرآن اعتدال را در همین مورد، مورد توجه قرار داده و می فرماید: «و اقصد فی مشیک » ; (9) در راه رفتن میانه رو باش .
در جای دیگر اولین نشانه عباد الرحمن (بندگان خاص الهی) را تواضع در راه رفتن می داند و می فرماید: «و عباد الرحمن الذین یمشون علی الارض هونا» ; (10) بندگان شایسته خدا کسانی هستند که روی زمین با تواضع راه می روند .
ج) اعتدال در سخن گفتن: سخن و بیان از نعمت های بزرگ الهی و مهم ترین عامل نقل و انتقال مکنونات ضمیر آدمی است که خداوند آن را مایه امتیاز انسان از موجودات دیگر قرار داده است، و می فرماید: «الرحمن علم القرآن خلق الانسان علمه البیان » ; (11) خداوند رحمان، قرآن را تعلیم فرمود . انسان را آفرید و به او بیان را آموخت .
با این حال، اگر حرف زدن از حد اعتدال خارج شد و به پرگویی مبدل گشت، به جای نعمت، نقمت خواهد شد . از این رو، دانشمندان علم اخلاق در غیر موارد ضروری، سکوت را اولی از کلام می دانند . حضرت علی ( علیه السلام) می فرماید: «الکلام کالدواء قلیله ینفع و کثیره قاتل » ; (12) سخن گفتن مانند داروست; کم آن نفع می رساند و زیاده روی در آن کشنده و مهلک است . باز آن حضرت در جای دیگر می فرماید: «من کثر کلامه کثر خطاؤه » ; (13) کسی که بسیار سخن می گوید، خطا و اشتباهش بسیار خواهد بود .
کم گوی و گزیده گوی چون در
کز اندک تو جهان شود پر (14)
بنابراین، سخن باید عاقلانه، حکیمانه، سنجیده و دور از افراط و تفریط باشد تا انسان در گرداب زیان های اخلاقی و اجتماعی گفتار فرو نیفتد .
د) تعادل در خوراک: مساله خوردن و آشامیدن نیز از مسائلی است که بسیاری از مردم درباره آن دو، گرفتار افراط و تفریط می شوند، و البته بیشتر در جانب افراط .
تردیدی نیست که انسان، برای زنده ماندن، احتیاج به غذا دارد و باید به سلول های بدن، غذا برسد تا بتوانند به حیات خود ادامه دهند . ولی مطلب مهم این است که مقدار غذای مورد احتیاج یک انسان چقدر است و آیا زیاده روی در غذا به سود او است یا به زیان او؟
امام رضا ( علیه السلام) می فرمایند: بدان که بدن انسان همانند زمین پاکیزه ای است که برای آباد کردن آن، اگر اعتدال در آن رعایت شود و آب به مقدار لازم به آن داده شود، نه آن اندازه که زمین زیر آب غرق شود و نه آن اندازه کم که تشنه بماند، چنان زمین، آباد می شود و محصول فراوانی می دهد . ولی اگر از رسیدگی صحیح غفلت شود، آن زمین فاسد و تباه می گردد . بدن انسان نیز چنین است . با توجه و مراقبت در خوردنی ها و نوشیدنی ها، بدن سلامت و صحت می یابد و نعمت و عافیت را به دست می آورد . (15)
در زمان هارون الرشید، خلیفه عباسی، یک پزشک نامدار مسیحی در بغداد زندگی می کرد که او را بختیشوع می نامیدند . روزی این پزشک از دانشمند معاصر خود، به نام واقدی، پرسید: آیا در قرآن شما، درباره طب هم چیزی هست؟ واقدی گفت: آری، یک جمله کوتاه «کلوا و اشربوا و لاتسرفوا» (16) که خداوند در این آیه به مسلمانان دستور می دهد: از خوردنی ها و آشامیدنی ها استفاده کنند، ولی در خوردن و نوشیدن زیاده روی و اسراف ننمایند .
پزشک مسیحی پرسید: آیا پیامبر شما درباره طب چیزی گفته است؟
واقدی گفت: آری، پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «المعدة بیت کل داء و الحمیة راس کل دواء» ; (17) معده جایگاه و خانه تمام دردها و امساک و خوردن، سرآمد همه درمان هاست . پزشک مسیحی گفت: قرآن و پیامبر اسلام، چیزی برای جالینوس در طب باقی نگذاشته اند و اساسی ترین پیشگیری و درمان بیماری ها را با کوتاه ترین عبارات بیان نموده اند . (18)
سعدی فرمود:
نه چندان بخور کز دهانت درآید
نه چندان که از ضعف جانت برآید
ب. افراط و تفریط در هرجا و در هر چیز و حتّى در پیمودن راه کمال و تحصیل علم نیز مضرّ است ، وقواى روحى را از جادّه اعتدال بیرون مى برد و دچار ضعف و سوء استعمال مى سازد . لکن براى شناختن میزان اعتدال اکتساب قوّه تمییز و عقل لازم است .
و در نتیجه احتراز از افراط و تفریط ، یک آهنگ نظم عمومى در زندگى حاصل مى شود و گفتار و کردار و اندیشه انسان با هم یکى مى شوند و تأمین آسایش درونى و بیرونى ایجاد مى شود .
– از فرمایشات حضرت آیت الله بهجت رضوان الله تعالی علیه:
ائمه ی ما علیهم السلام خودشان به ما فرموده اند که در این فشارهای آخرالزمان بگویید :یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینکولی چه کنیم که به جای دوا ، به سوی داء می رویم !معنای یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک این است که : خدا یا ! همان مرتبه ای را که مطلوب تو است ، ما را به همان درجه برسان و بر آن نگهدار .صراط از همین جا شروع می شود ، اگر یک ذرّه انحراف پیدا کنیم ، خدا می داند در کجا پرت می شویم . کسی که کارش خراب است ، یا جلو رفته و عقب مانده است و در هر حال اعتدال را رعایت نکرده است . ما که اهلبیت عصمت نیستیم ، ولی از خدا می خواهیم که این حدّ اعتدال را به ما عنایت فرموده و برآن ثابت گرداند .
– در همه تعلیمات و آداب اخلاقى اسلام ، طورى اعتدال و میانه روى رعایت شده است که براى هر عقل سلیمى ، قابل درک است ، تعالیم دینى ، انسان را از هرگونه افراط و تفریط، تندروى و کندروى نهى کرده است . در فرمایشى از امیرالمومنین علیه السلام نقل شده که فرمودند:
لاترى الجاهل الا مفرطا اءو مفرّطا .((نمى بینى جاهل را مگر در حال تندروى یا کندروى )).
تندروى و کندروى ریشه در جهل انسان دارد و این خصیصه افراد جاهل است .
بنابراین ، به اعتدال و میانه روى در امر معیشت و تنظیم صحیح زندگى توصیه فراوان شده است . در آیه شریفه دیگر آمده است :
و الَّذین اذا اءنفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا و کان بین ذلک قواما .((و کسانى که هرگاه انفاق کنند، نه اسراف کنند و نه سختگیرى ؛ بلکه در میان این دو، حد اعتدالى دارند)).
آثاراعتدال گرایی
در اینجا ضمن تعریف واژه و مفهوم اعتدال، نقش اعتدال گرایی در رسیدن به کمالات انسانی و شکوفایی تمدنی و تداوم نعمتها مورد بررسی قرارگرفته که با هم آن را از نظر می گذرانیم:
– اسلام، دین اعتدال
از نظر اسلام، هستی بر بنیاد عدالت و اعتدال نهاده شده است و انسان کامل، معتدل ترین شخصیت در همه حوزه هاست. از این رو خداوند از مردم می خواهد برای دست یابی به کمال مطلق و تقرب الی الله و زندگی سعادتمند در دنیا و آخرت، اعتدال گرایی را در زندگی خویش در پیش گیرند و هرگز گرایش به افراط و تفریط نداشته باشند. دین اسلام، به عنوان کامل ترین و ساده ترین برنامه و راهنمای زیستن، دینی معتدل و میانه است و بر همین اساس آن را دین حنیف نامیده اند.
بر این پایه می توان گفت که هر کس که اسلام را راهنمای زندگی خویش قرار دهد، زندگی معتدلی خواهد داشت و از نظر شخصیتی نیز به تعادل دست خواهد یافت. از این رو، شخص هم در حوزه روان شناسی شخصیت و هم در حوزه روان شناسی اجتماعی و تعامل با دیگران و هم در حوزه های دیگر، انسانی معتدل می باشد.
بخش اساسی در زندگی انسان که تاثیر شگرفی بر شخص و محیط و جامعه وی به جا می گذارد، حوزه مصرف و بهره گیری از امکانات و نعمت هایی است که خداوند به وی بخشیده است؛زیرا انسانی که با کار و کوشش خویش و یا با عنایت و فضل الهی، از نعمت های او برخوردار می شود، زمانی می تواند سپاسگزار نعمت باشد که در مصرف آن چیز، دقت و تامل داشته و راه اعتدال رابپیماید؛ چون سپاسگزار نعمتی بودن به معنای درست مصرف کردن و بهره گیری مثبت و سازنده از آن چیز در راستای کمال شخصی و جمعی بلکه همگانی است که معنای اخیر شامل همه موجودات هستی می باشد؛ زیرا انسان به عنوان خلیفه الهی موظف است تا در مقام ربوبیت طولی با تغییر و تصرف در اشیا و چیزها آن ها را به کمال شایسته و بایسته خود برساند.
از نظر اسلام هرگونه گرایشی به سوی افراط و تفریط به معنای خروج از جاده حقیقت وحقانیت و رهسپاری در بیراهه هبوط و سقوط فردی و اجتماعی است. ولذا در همه حوزه ها از جمله حوزه اقتصاد، خواهان اعتدال و میانه روی است. همین تاکید بر مصرف درست و معتدل است که واژه اقتصاد را برای مفهوم خاصی به کار گرفته است؛ زیرا اقتصاد ازواژه قصد به معنای میانه روی و اعتدال گرفته شده است. (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ذیل واژه قصد).
به سخن دیگر، بهره گرفتن از واژه قصد به معنای اعتدال و میانه روی برای بیان فعالیت های فردی و اجتماعی مربوط به تولید، مبادله و مصرف کالا و خدمات (تئوری اقتصاد خرد، ص 9) تاکید بر این معناست که اصول فعالیت های مربوط به اقتصاد می بایست براساس اعتدال و میانه روی باشد.
از جمله بخش های حوزه فعالیت های اقتصادی، بخش مصرف است. بنابراین، در این بخش نیز اعتدال و میانه روی از سوی اسلام و قرآن به عنوان اصل اساسی مورد توجه و تاکید است. بلکه حتی می توان گفت که در میان سه بخش تولید، مبادله و مصرف، بخش اخیر از اهمیت بیش تری برخوردار است تا میانه روی و اعتدال در آن به عنوان بنیاد رفتاری انسان خودنمایی کند.
– چرا اعتدال گرایی؟
پرسش این است که چرا اعتدل گرایی در حوزه های مختلف به ویژه اقتصاد و مصرف این اندازه مهم است؟ اعتدال گرایی چه آثار و پیامدهایی را می تواند به دنبال داشته باشد؟ اعتدال گرایی به حالتی گفته می شود که در آن دو طرف از لحاظ کمیت و یا کیفیت در سازگاری و تناسب باشد. (لسان العرب، ابن منظور، ذیل واژه عدل) بنابراین می توان گفت که اعتدال به معنای تناسب است. همین حالت تناسب است که مقتضای استقامت، قوام پیدا کردن و موزون شدن میان چیزها می شود. بنابراین هنگامی که از اعتدال سخن به میان می آید مقصود آن است که تناسب در آن رعایت شود که لازمه مراعات چنین تناسبی استقامت و قوام یافتن چیزها می شود. انسانی را متعادل می گویند که در عقیده، انحراف و گرایش به باطل نداشته و در پی حق و حقیقت باشد و در رفتار هرگز مناسبات میان اشیا و چیزها را نادیده نگیرد. از این رو انسان موحد و یکتاپرست را انسان معتدل می نامند؛ زیرا چنین شخصی مراعات تناسب میان هستی را کرده و حق هر چیزی را به درستی ادا نموده است. نتیجه چنین بینش و نگرشی آن است که از افراط و تفریط و کژی به دور می باشد. (بقره آیه 135 و آل عمران آیه 67 و 95 و نساء آیه 125 و نحل آیات 120 و 123) وی در رفتارها و گفتارها و مناسبات اجتماعی خویش نیز میانه روی و تعادل را مراعات می کند (لقمان آیه 19) و در انفاق و دیگر امور اجتماعی نیز میانه روی را از خود دور نمی کند (فرقان آیات 63 و 67) زیرا می داند که حتی در کارهای عبادی نیز می بایست رعایت تناسب را بنماید و سازگاری و تناسب را در کم و کیف، ملحوظ دارد.
علت گرایش به اعتدال و میانه روی از آن روست که چنین رفتاری موجب می شود تا انسان در مسیر خردمندی و کمال گرایی قرار گیرد و گرفتار شرک درعقیده و عمل نشود و راه نقصان و باطل را نپیماید.
دست یابی به استقامت و قوام یابی در شخصیت و عمل اجتماعی از دیگر آثار و پیامدهای اعتدال گرایی بشر در زندگی است که در آیات 63 و 67 سوره فرقان به آن توجه داده شده است. از نظر خداوند، انسان متعدل و میانه رو با رعایت تناسب و عدالت است که می تواند زندگی خویش را قوام بخشد و به استقامت دست یابد.
بهره مندی از خوشبختی و آسایش از دیگر آثاری است که آیات 63 تا 67 سوره فرقان بر آن تاکید دارد. به این معنا که انسان اگر بخواهد سعادت و خوشبختی را در دنیا و آخرت تجربه کرده و آن را به دست آورد می بایست راه اعتدال و میانه روی را در زندگی خویش بپیماید.
– ضرورت پرهیز از افراط و تفریط
برخی از مومنان درعبادت های خویش راه افراط را در پیش می گیرند و در هنگامی که به خودسازی می پردازند، برای دست یابی به کمالات، خود را به آب و آتش می زنند. گروهی، شیوه رهبانیت را در پیش می گیرند و یا همانند مرتاضان هندو از زندگی دنیایی و بهره های آن چشم می پوشند. این گونه است که نه تنها به نقش ربوبیت خود توجهی ندارند بلکه آسیب هایی را نیز به اطرافیان و جوامع بشری وارد می سازند. آنان به جای آن که به مسئولیت و وظیفه الهی خود نسبت به آبادانی زمین بپردازند، دست از کار و تولید بر می دارند و یا حتی ثروت و درآمد خویش را به انفاقی افراطی از دست می دهند و خود را نیازمند و محتاج دیگران و کار و تولید آنان می کنند.
در زمان پیامبر (ص) یکی از صحابه هنگام مرگ خویش همه سرمایه و ثروت خود را به دیگران می بخشد و از حوزه تصرف خود بیرون می کند. این در حالی بود که وی دختران چندی داشت که نیازمند ثروت پدر بودند. پیامبر (ص) هنگامی که از انفاق مال از سوی مرد و فقر و نداری دختران آگاه می شود اجازه نمی دهد تا این مرد در گورستان مسلمانان دفن شود؛ زیراچنین رفتاری را به دور از مسلمانی می دانست.
بنابر این، اگر کسی بخواهد به مسئولیت الهی خویش عمل کند می بایست در همه امور راه اعتدال و میانه روی را در پیش گیرد و با این روش آسایش و خوشبختی را نه تنها برای خود بلکه دیگران به همراه آورد.
خداوند در بیان جامعه برتر و کامل و ارایه نمونه عینی آن، جامعه اسلامی و برتر را جامعه ای معتدل و میانه رو معرفی می کند که استقامت با این روش در ذات و نهاد آن سرشته می شود. (بقره آیه 143) بنابر این، از نظر قرآن و اسلام، صراط مستقیم هر کس و جامعه ای، میانه روی و اعتدال در همه امور و اقتصاد در زندگی است.
– نقش اعتدال در کمال
اگر اسلام و قرآن، اعتدال و اقتصادگرایی را راه مستقیم برمی شمارد، می توان دریافت که از نظر اسلام دست یابی به هر کمالی تنها از راه اعتدال گرایی است؛ زیرا از نظر قرآن، راه مستقیم، راهی است که انسان را به کمالات مطلق می رساند و با ایجاد زمینه های تقرب جویی به خداوند، خلافت الهی به شکل کامل و مطلق را برای انسان پدید می آورد. بنابراین، می توان گفت که اعتدال، عنصر اساسی در دست یابی انسان به کمال است.
بر همین اساس می توان گفت که رابطه ای بسیار محکم و استوار میان اعتدال گرایی و صراط مستقیم وجود دارد. به این معنا که در مفهوم صراط مستقیم اعتدال تضمین شده است. از این رو خداوند در آیات 143 سوره بقره و نیز 161 سوره انعام و 105 سوره یونس و 135 سوره طه و 30 سوره روم، دین اسلام را که همان صراط مستقیم است به دین معتدل و میانه توصیف می کند و در آیه 115 سوره انعام و 1 و 2 سوره کهف نیز قرآن را که راهنمای دین اسلام می باشد کتابی معتدل و به دور از هرگونه کژی و انحراف معرفی می کند، زیرا چنان که گفته شد، قیم بودن دین به اعتدال گرایی و میانه روی آن می باشد.(نگاه کنید مجمع البیان، ذیل آیات 1 و 2 سوره کهف).
خداوند در توصیف مومنانی که به کمال رسیده اند آنان را به اعتدال گرایی و میانه روی می ستاید و در آیه 22 سوره ملک استقامت و اعتدال مؤمنان در ایمانشان را به حرکت انسان معتدل در راه مستقیم تشبیه می کند. این بدان معناست که کمال ایمانی را تنها می توان از راه اعتدال و میانه روی کسب کرد.
– نقش اعتدال در شکوفایی تمدنی
اعتدال گرایی نقش بسیار مهم و اساسی در تمدن سازی و شکوفایی تمدنی دارد. آیات 46 تا 49 و نیز 55 و 56 و 100 و 101 سوره یوسف هنگامی که به علل شکوفایی تمدنی در دوران حضرت یوسف(ع) می پردازد تبیین می کنند که چگونه نظامی که حضرت یوسف(ع) بر پایه عدالت و اعتدال بنیاد گذاشته، توانسته است تمدن بزرگ و شکوفا پدید آورد.
مدیریت بهینه و درست آب در همه بخش ها از حفظ و نگهداشت تا مصرف درست و معتدل آن بود که شکوفایی تمدنی سبا را سبب می شود. (سبا آیات 15 و 16)
اگر به نشانه های تمدنی از نظر قرآن چون ارتباطات فرهنگی (کهف آیه 93)، برج سازی (سبا آیات 12 و 13 و غافر آیه 36 و قصص آیه 38)، توسعه کشاورزی (یوسف آیات 46 و 49 و روم آیه 9 و دخان آیات 25 و 26)، حکومت و دولت (یوسف آیه 43 و نمل آیه 22 و 23 و آیات دیگر)، سدسازی و مدیریت آب (سبا آیات 15 و 16 و کهف آیات 83 و 84 و 94 تا 96) صنعت و ذوب فلزات (همان)، عمران آبادانی در ساختمان سازی (اعراف آیات 73 و 74 و آیات دیگر) هنرهای معماری و آبگینه سازی، تندیس سازی و مانند آن (نمل آیه 44 و سبا آیات 12 و 13) توجه شود به خوبی می توان دریافت که همه این فناوری ها و نشانه های تمدنی، ریشه در گرایش اعتدالی جامعه به ویژه مدیریت صحیح منابع و مصرف بهینه و درست آن دارد.
خداوند هنگامی که به علل فروپاشی تمدنی می پردازد نشان می دهد که چگونه انحراف از اعتدال و عدالت موجب شده تا تمدن های بزرگ از هم فروپاشد. آیات 15 و 17 سوره سبا تبیین می کند که چگونه کفران نعمت در اثر ناسپاسی و عدم مصرف درست نعمت در مسیر تعالی و کمال، موجب شد تا قوم سبا از مقام شوکت و عزت سقوط کنند و تمدن آنان از درون فرو پاشد.
طغیان گری که به عنوان یکی از علل و عوامل انحطاط و فروپاشی تمدنی در آیات 6 تا 13 سوره فجر بیان می شود، در حقیقت بیانگر داستان نادیده گرفتن اعتدال و میانه روی در زندگی این تمدن هاست. چنان که رفتار خشونت آمیز و به دور از اعتدال زمامداران و دولتمردان در آیات 123 و 128 تا 139 سوره شعراء به عنوان عاملی دیگر در فروپاشی تمدنی معرفی می شود تا دولتمردان بدانند که هرگونه خروج از اعتدال و گرایش به خشونت، می تواند چه عواقب بدی برای خود ایشان و بلکه تمدنشان داشته باشد.
بسیاری از تمدن ها که در اوج شکوفایی و رونق اقتصادی و تمدنی بودند به سبب گرایش به ظلم و دوری از عدالت و اعتدال از درون فروپاشیدند که آیات 11 تا 13 سوره انبیاء و نیز 45 سوره حج و 45 تا 52 سوره نمل و 9 روم به نمونه هایی از این تمدن ها اشاره می کند.
بی گمان افساد به معنای دوری از عدالت و اعتدال (اعراف آیات 74 و 78 و نمل آیات 48 تا 52 و فجر آیات 7 تا 13) و اطاعت و پیروی مردم جامعه از مفسدان (شعراء آیات 141 تا 158) در کنار اسراف و اشرافیت خوشگذران و بی درد و پیروی جامعه از آنان که خود نمونه های بارز خروج از اعتدال و عدالت است، از مهم ترین علل و عوامل فروپاشی تمدنی است که خداوند به دوری از آن فرمان می دهد و از مردم می خواهد تا به جای این روش از شیوه درست مصرف و رفتار در حوزه های مختلف از جمله اقتصادی بهره گیرند.
– نقش اعتدال مصرفی در حفظ نعمت
بی گمان بسیاری از انسانها تجربه تلخی نسبت به از دست دادن نعمتی دارند. انسان تا زمانی که در عافیت و بهره مندی از نعمت هاست همانند ماهی در آب، قدر و قیمت آن را نمی داند و زمانی به ارزش آن پی می برد که آن را از دست داده و همانند ماهی در خشکی، بالا و پایین بپرد و جانش به لب برسد.
قرآن توضیح می دهد که علت اصلی بسیاری از فقدان ها و از دست دادن نعمت ها، رفتارهای بیرون از اعتدال انسان هاست. به این معنا که انسان به سبب مصرف بی رویه و نادرست که در حقیقت نوعی کفران نعمت و ناسپاسی نسبت به آن است، موجب می شود که نعمتی از وی سلب شود. بنابراین برای حفظ نعمت می بایست راه اعتدال و میانه روی را در پیش گرفت و از مصرف افراطی و بی رویه نعمت خودداری کرد؛ زیرا از نظر قرآن هرگونه افراط و مصرف بی رویه، مصداق تعدی و ظلم و خروج از اعتدال و عدالت است که خشم خداوند را به دنبال دارد. (مائده آیه 87)
علامه طباطبایی در ذیل آیه 87 سوره مائده توضیح می دهد که خداوند از مردم می خواهد تا از نعمت های الهی و طیب بهره گیرند و به درستی از آن استفاده کنند ولی نه به گونه ای که از حد و اندازه بگذرد.
با انباشت ثروت و سرمایه از طریق درست مصرف کردن است که زمینه برای اجرای طرح ها و برنامه های بزرگ فراهم می آید و جامعه می تواند به سدسازی و راه سازی و دیگر نشانه های تمدنی روی آورده و آن را به اجرا درآورد و تمدنی بزرگ را پی نهد.خداوند از انسانها می خواهد که در مصرف اموال و امکانات در زندگی شخصی خود اعتدال و میانه روی را مراعات کنند (اسراء آیه 29) زیرا با مصرف درست اموال و امکانات در زندگی شخصی است که مجموعه زاید بر نیاز از اموال در نزد هر کسی گرد می آید و از مجموعه این اندک ها ثروتی پدید می آید که می توان با آن، طرح ها و برنامه های بزرگ تمدنی را به اجرا درآورد و بر شکوفایی اقتصادی افزود و آسایش و آرامش را برای خود و گروه بزرگی از انسان ها فراهم آورد.
اعتدال و میانه روی در آموزه های قرآن
بی گمان زیادروی و کوتاهی که از آن به افراط و تفریط یاد می کنند از نظر بیشتری مردم امری ناپسند و زشت است. از این رو همواره به دیگران سفارش می شود که از زیاد روی و کوتاهی کردن در هر کاری پرهیز شود. به نظر می رسد که این سفارش حکم عقلانی باشد. از این رو در ادبیات فارسی از آن به اعتدال یاد می شود که بر گرفته از عدل است.
به نظر ایشان کسی که به عدالت است به دو سوی افراط و تفریط گرایش ندارد؛ زیرا عدل به معنای قرار دادن هر چیزی در جای خود است ، چنان که به کارگیری هر چیزی برای کار خاص خود می تواند به مفهوم عدل نزدیک باشد. کسی که رویه اعتدال نداشته باشد رفتاری صالح نداشته و گرایش به فساد دارد؛ از این رو پس از هر کار غیر معتدلی سخن از فساد در کار می شود و خواسته عمومی اصلاح کار و به اعتدال رساندن آن است. از این رو می توان یک نوع رابطه منطقی میان اعتدال و اصلاح یافت. به این معنا که هر کار معتدلی صالح و درست است و هر کاری غیر معتدلی فاسد می باشد و نیازمند آن است که اصلاح شود. اصلاحات به معنای بازسازی کاری است که به جهت فقدان اعتدال به فساد گراییده است.
در قرآن برای بیان مفهوم اعتدال از واژه قصد استفاده شده است. البته واژگانی چون وسط و سواء و حنیف نیز به این معنا به کار رفته است؛ ولی بیشترین کاربرد در مفهوم و اصطلاح پیش گفته را می توان در واژه قصد و اقتصاد یافت. از این روست که در روایات اسلامی به پیروی از قرآن از واژه قصد برای بیان اصطلاح اعتدال استفاده شده است.( نک نهج البلاغه خطبه های ۹۴ و ۱۰۳ و ۱۹۵ و ۲۲۲ و نیز نامه های ۲۱ و ۳۱ و حکمت ۱۴۰)
در آموزه های قرآن اقتصاد و اعتدال در هر امری پسنده شمرده شده و بسیاری از آموزه های دستوری قرآن برای ایجاد اعتدال در قوای انسانی و مهار و کنترل و هدایت آن به سوی اعتدال وارد شده است. در ارزش و اعتبار اعتدال و میانه روی همین بس که راه راست در قرآن به عنوان راه میانه از آن یاد شده است و در سوره قصص آیه ۲۲ از زبان حضرت موسی (ع) این آرزو بیان می شود که راه میانه راه درست هدایتی است و از این رو می فرماید: قال عسی ربی ان یهدینی سواء السبیل ؛ حضرت موسی گفت شاید پروردگارم مرا به راه میانه و اعتدال راهنمایی و هدایت کند.
حتی حضرت ابراهیم دین خویش را دین اعتدال و میانه بر می شمارد و از آن به حنیف یاد می کند تا بفهماند که میانه روی تا چه اندازه اصالت داشته و مهم می باشد. خداوند در بیان ویژگی های دین ابراهیمی که از اصالت خاصی برخوردار می باشد می فرماید: ما کان ابراهیم یهودیا و لا نصرانیا و لکن کان حنیفا مسلما و ما کان من المشرکین؛ ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی بلکه او بر دین معتدل اسلام بود و از مشرکان نیز نبود.(آل عمران آیه ۶۷)
می دانیم که دو شریعت کنونی یهودی و مسیحی در دو سوی افراط و تفریط قرار گرفته اند؛ یکی در اوج ظاهرگرایی است و آن دیگری در اوج باطن گرایی ؛ یکی به دنیا و قوانین بسیار پای بند است و قوانین سخت و بلکه تشدیدی بسیاری دارد و آن دیگری در بعد قوانین بسیار نرم و آرام به گونه ای که گویی قوانین ندارد. یکی کاملا زمینی است و آن دیگری کاملا اخروی و آسمانی. از این رو بیان می شود که دین ابراهیم دین وسط و میانه ای بوده که از افراط و تفریط به دور بوده است .
به هر حال دین اسلام که همان دین ابراهیمی است نیز در تعبیر قرآنی از این اعتدال بهره برده است و آموزه های آن به دور از هر گونه افراط و تفریطی است. البته در بینش قرآنی آموزه های تورات و انجیل نیز از چنین خصلت و خصیصه ای برخوردار بوده اند ؛ زیرا چنان که گفته شد اعتدال شاید اصل عقلایی و امضا و تایید شده شریعت باشد و هر انسانی به طور طبیعی به اعتدال و میانه روی گرایش دارد مگر آن که عوامل بیرونی موجب دگرگون در گرایش درونی وی شده و وی را از اعتدال بیرون برد. بنابراین آموزه های کتب آسمانی که بر پایه فطرت سالم است نیز از اعتدال و میانه روی بهره مند می باشد. از این رو می توان گفت که آموزه های توراتی و انجیلی نیز از وصف اعتدال برخوردار بوده اند ولی به جهاتی از این وضعیت بیرون رفته و دگرگونه گشته اند. خداوند در آیه ۶۶ سوره مائده با توجه به اصل فطرت و نزول کتب بر پایه آن بیان می دارد که آموزه های آن دو کتاب آسمانی نیز به دور از افراط و تفریط بوده است و به کسانی که به کتب بی تحریف و تصحیف عمل می کنند می توان امت مقتصد و میانه روی یاد کرد.
امت اسلام امتی میانه و معتدل است. این اعتدال و میانه روی را می توان در بینش ، نگرش و گرایش امت دید. قوانین آن بر پایه اعتدال است و اخلاق و احکام و آداب و دیگر امور زندگی بر اعتدال بنیاد نهاده شده است. از این رو خداوند از امت اسلام به امت وسط و میانه یاد می کند.(بقره آیه ۱۴۳) و آنان را بهترین امتی می داند که در روی زمین ایجاد شده اند. امتی که اصل اساس آن اعتدال و میانه روی در همه چیز و همه کار است و از این رو امت شاهد و نمونه و سر مشق می باشند.( آل عمران آیه ۱۱۰) با توجه به گزارش های قرآن و آموزه های دستوری قرآن می توان دریافت که امت اسلام به معنای امت قرآنی و جامعه برتر در حوزه عقیده ورفتار امتی معتدل و میانه ای هستند. از این رو ، نه اهل تنزیه محض هستند و نه تشبیه محض . نه اهل زیادروی در امور اقتصادی و سیاسی هستند و نه اهل کوتاهی کردن در این مسایل. در رفتار و گفتار و اقتصاد و خوراک خود اعتدال و میانه روی را مراعات می کنند و در اعمال عبادی نیز راه افراط و تفریط را نمی پیمایند.
در انفاق و بخشش در راه خدا میانه روی را اصل قرار می دهند. نه چنان می دهند که خود وابمانند و نه آن چنان مشت فرو بندند که گرد بخل بر ایشان نشیند. نه اهل اسراف هستند و نه اهل خساست . همواره از خدا می خواهند که ایشان را از اسراف و زیاده روی در هر کاری حفظ کند و نگه دارد.(آل عمران آیه ۱۴۷) ؛ زیرا اسراف ( کهف آیه ۲۸ ) و افراط ( مائده آیه ۳۲) را عامل تباهی و فساد و علو و طغیان می دانند.( یونس آیه ۸۳ و دخان آیه ۳۱) از این روست که جز میانه روی ازخدا نمی خواهند. اعتدال در راه رفتن و میانه روی در سخن گفتن و پرهیز و دوری از فریاد زدن ( لقمان آیه ۱۹) گام های استوار و نرم برداشتن و مانند آن از اموری است که بیانگر اعتدال ایشان در رفتار و گفتار است. حتی آنان در عبادت راه میانه می پیمایند و بر خود سخت نمی گیرند و خود را به رنج نمی افکنند. ( طه آیه ۱ تا ۳) امام صادق و امام باقر علیمها السلام و الصلاه در باره این آیه می فرمایند که خداوند به جهت به رنج افتادن پیامبر (ص) در نماز گزاری از او خواسته که چنین نکند و راه اعتدال را در عبادت در پیش گیرد.(تفسیر قمی ج ۲ ص ۵۷ و نیز المیزان ج ۱۴ ص ۱۲۵)
به هر حال در آموزه های قرآن اعتدال و میانه روی یک اصل اساسی و ارزشی است و هر گونه افراط و تفریطی در هر کاری نکوهیده و ناپسند است. این مطلب را از واژه امر که به معنا و مفهوم هر کاری است می توان از آیه ۱۴۷ سوره آل عمران به دست آورد
منابع : منبع : شمیم یاس – اردیبهشت 1383، شماره 14 و سایت معارف قران
پی نوشت ها:
1 . «المومن سیرته القصد، و سنته الرشد» ، میزان الحکمه، ج 10، ص 489 .
2 . «من اقتصد اغناه الله » ، همان .
3 . «و نحن امة الوسط » ، سیره نبوی، ج 1، ص 174 .
4 . بقره/143 .
5 . نهج البلاغه، کلمات قصار، 67 .
6 . کنز العمال، ج 3، ص 28 .
7 . سیره نبوی، ج 1، ص 172 و 171; نهج البلاغه، حکمت 70 .
8 . بحارالانوار، ج 71، ص 212، ح 3 .
9 . لقمان/19 .
10 . فرقان/63 .
11 . الرحمن/4 – 1 .
12 . غررالحکم، ج 2، ص 159 .
13 . نهج البلاغه، حکمت 349 .
14 . نظامی گنجوی، لیلی و مجنون، در نصیحت فرزند .
15 . بحارالانوار، ج 59، ص 310; ر . ک: رساله ذهبیه حضرت رضا (ع) .
16 . اعراف/31 .
17 . بحارالانوار، ج 14 قدیم .
18 . نامه زندگی، ص 41