فاشیسم «Fascism» نام نهضت یا حرکتى است که نخستین بار به وسیله موسولینی دیکتاتور ایتالیا در سالهاى 1922 تا 1943 در آن کشور به وجود آمد و جریانهاى مشابهى مانند نازیسم در آلمان و فلانژیسم در اسپانیا به دنبال آن در همین خط سیر فکرى به وجودآمدند.
فاشیسم از کلمه «Fasces» گرفته شده و آن علامتى است به شکل تبر که بر روى پرچم هاى فرمانروایان قدیم رومى نقش بسته و سمبل قدرت آنها بود. فاشیسم پیش از اینکه یک فلسفه یا ایدئولوژى سیاسى باشد، یک روش حکومت است که بر سه اصل حکومت فردى، قدرت و حاکمیت دولت و ناسیونالیسم افراطى استوار است. در حکومت هاى فاشیستى فردى که در رأس حکومت قرار مى گیرد ما فوق قانون است. در حکومت هاى فاشیستى سازمان دولت با تکیه بر قدرت نظامى و گروه هاى فشار سیاسى و وسائل تبلیغاتى که در اختیار دولت است آزادی هاى فردى را محدود مى سازد و هرگونه حرکت مخالفى را سرکوب مى کند، (ر.ک: محمود طلوعى، فرهنگ جامع سیاسى، ص 625 و داریوش آشورى، دانشنامه سیاسى، ص234).
ویژگیهاى فاشیسم عبارتند از: 1ـ عدم اعتماد به عقل 2ـ انکار اصل اساسى مساوات بشرى 3ـ نظام رفتارى مبتنى بر دروغ و خشونت 4ـ سیستم تک حزبى و حکومت توسط عده اى نخبه و اعمال قدرت نامحدود 5ـ نژادپرستى و ناسیونالیسم افراطى 6ـ ضدیت با حقوق و نظامبین المللى 7ـ تقدیس رهبر تا حد ممکن 8ـ مخالفت با دموکراسى لیبرالیسم و سوسیالیسم 9ـ اعتقاد شدید به قهرمان پرستى (هیروئیسم» و رزمجویى (میلیتاریسم)
در مقایسه حاکمیت اسلامى با فاشیسم شاید از این جهت که فاشیسم، هم مدعى طرفدارى از محرومان و هم قائل به تقدس رهبرى و مردمى بودن رهبر است شباهتى را به نظر آورد. اما آنچه شالوده فاشیسم است، و در ویژگیهاى فوق تبلور یافته، هرگز در شکل نظام اسلامى راه ندارد چرا که مبناى تقدس به تنهایى مشابه تر را نمى رساند و مخالفت امام و ولى فقیه با نظام حقوق بین الملل مخالفتى مقطعى و در مقابل سلطه و سیطره اقمار جهانى بر سازمانهاى بین المللى بوده است. به علاوه ولى فقیه همیشه در چارچوب قوانین و مقررات اسلامى و مصلحت جامعه اسلامى عمل مى نماید و هیچ گونه نظرات شخصى ناشى از جاه طلبى، احساس غرور و قدرت و… در او راه ندارد.
در حکومت اسلامى یکى از منابع استنباط احکام اسلامى عقل بوده، همه مردم حتى ولى فقیه به صورت مساوى در برابر قانون مسئولند و هیچ قوم و ملتى بر سایراقوام امتیاز و برترى ندارد و تنها ملاک امتیاز تقوا مى باشد. اخلاق و رعایت اصول انسانى و ارزش هاى الهى جایگاه ویژه اى در برخورد با سایر ملتها، حتى طبیعت دارد. بنا بر توضیحات داده شده در مورد تفاوتهاى نظام فاشیس با نظام اسلامى و حکومت ولى فقیه، مشخص مى شود که اطلاق اصطلاح فاشیسم به حکومت دینى ناشى از تبلیغات گسترده دشمنان نظام اسلامى در خارج و ایادى آنان در داخل، در جهت مشوه جلوه دادن چهره حکومت دینى مى باشد که این امر نشان دهنده شکست آنان در مقابله تئوریکى، فکرى و اندیشه اى و در صحنه هاى عملىمى باشد، (ر.ک: کاظم قاضى زاده، اندیشه هاى فقهى، سیاسى امام خمینى(ره)، ص 145).
فاشیسم از کلمه «Fasces» گرفته شده و آن علامتى است به شکل تبر که بر روى پرچم هاى فرمانروایان قدیم رومى نقش بسته و سمبل قدرت آنها بود. فاشیسم پیش از اینکه یک فلسفه یا ایدئولوژى سیاسى باشد، یک روش حکومت است که بر سه اصل حکومت فردى، قدرت و حاکمیت دولت و ناسیونالیسم افراطى استوار است. در حکومت هاى فاشیستى فردى که در رأس حکومت قرار مى گیرد ما فوق قانون است. در حکومت هاى فاشیستى سازمان دولت با تکیه بر قدرت نظامى و گروه هاى فشار سیاسى و وسائل تبلیغاتى که در اختیار دولت است آزادی هاى فردى را محدود مى سازد و هرگونه حرکت مخالفى را سرکوب مى کند، (ر.ک: محمود طلوعى، فرهنگ جامع سیاسى، ص 625 و داریوش آشورى، دانشنامه سیاسى، ص234).
ویژگیهاى فاشیسم عبارتند از: 1ـ عدم اعتماد به عقل 2ـ انکار اصل اساسى مساوات بشرى 3ـ نظام رفتارى مبتنى بر دروغ و خشونت 4ـ سیستم تک حزبى و حکومت توسط عده اى نخبه و اعمال قدرت نامحدود 5ـ نژادپرستى و ناسیونالیسم افراطى 6ـ ضدیت با حقوق و نظامبین المللى 7ـ تقدیس رهبر تا حد ممکن 8ـ مخالفت با دموکراسى لیبرالیسم و سوسیالیسم 9ـ اعتقاد شدید به قهرمان پرستى (هیروئیسم» و رزمجویى (میلیتاریسم)
در مقایسه حاکمیت اسلامى با فاشیسم شاید از این جهت که فاشیسم، هم مدعى طرفدارى از محرومان و هم قائل به تقدس رهبرى و مردمى بودن رهبر است شباهتى را به نظر آورد. اما آنچه شالوده فاشیسم است، و در ویژگیهاى فوق تبلور یافته، هرگز در شکل نظام اسلامى راه ندارد چرا که مبناى تقدس به تنهایى مشابه تر را نمى رساند و مخالفت امام و ولى فقیه با نظام حقوق بین الملل مخالفتى مقطعى و در مقابل سلطه و سیطره اقمار جهانى بر سازمانهاى بین المللى بوده است. به علاوه ولى فقیه همیشه در چارچوب قوانین و مقررات اسلامى و مصلحت جامعه اسلامى عمل مى نماید و هیچ گونه نظرات شخصى ناشى از جاه طلبى، احساس غرور و قدرت و… در او راه ندارد.
در حکومت اسلامى یکى از منابع استنباط احکام اسلامى عقل بوده، همه مردم حتى ولى فقیه به صورت مساوى در برابر قانون مسئولند و هیچ قوم و ملتى بر سایراقوام امتیاز و برترى ندارد و تنها ملاک امتیاز تقوا مى باشد. اخلاق و رعایت اصول انسانى و ارزش هاى الهى جایگاه ویژه اى در برخورد با سایر ملتها، حتى طبیعت دارد. بنا بر توضیحات داده شده در مورد تفاوتهاى نظام فاشیس با نظام اسلامى و حکومت ولى فقیه، مشخص مى شود که اطلاق اصطلاح فاشیسم به حکومت دینى ناشى از تبلیغات گسترده دشمنان نظام اسلامى در خارج و ایادى آنان در داخل، در جهت مشوه جلوه دادن چهره حکومت دینى مى باشد که این امر نشان دهنده شکست آنان در مقابله تئوریکى، فکرى و اندیشه اى و در صحنه هاى عملىمى باشد، (ر.ک: کاظم قاضى زاده، اندیشه هاى فقهى، سیاسى امام خمینى(ره)، ص 145).