۱۳۹۶/۰۵/۰۲
–
۱۳۱۷ بازدید
چرا خداوند در قرآن به زیتون و انجیر قسم خورده است و این قسم چه فایده ای داشته یا دارد؟
پرسش را در دو بخش بررسی میکنیم:اول: حکمت و فلسفه سوگند در قرآن؛مفسّران و صاحبنظران علومقرآنی دلایل متعددی را برای قسمهای قرآن بر شمردهاند که با بررسی آنها مطلب روشن میگردد:
1. برخی قائلند سوگندهای قرآن به خاطر نشان دادن عظمت و تأکید بر مطلبی است که بعد از قسم میآید. یعنی این مطلبی که دنباله آیات معمولاً بیان میکند؛ مطلب مهمی است.[1]2. حکمت دوم قسمهای قرآن این است که گاهی خداوند میخواهد عظمت آن مطلبی را که به آن سوگند یاد کرده، نشان دهد.[2]همچنین سوگندهای قرآن فکر و عقل انسان را توسعه میدهد؛ در واقع تمام هستی را جولانگاه فکر بشر قرار میدهد و وی را در عالم محسوسات، مادی و عالم غیب به پرواز درمیآورد؛ زمین، خورشید، ستارگان، کهکشانها و حتی انجیر و زیتون را در برابر فکر او عرضه میکند تا همه و همه را مورد مطالعه قرار دهد و با تحقیق و دقّت آنها را بررسی کند.[3]3. احتمال دارد که در سوگندهای قرآن «رَب» در تقدیر است، یعنی «والفجر» در اصل «ربالفجر» بوده، یعنی سوگند به پروردگار سپیده دم و اصولاً هر جا خداوند به امور مادی قسم میخورد یک «رب» در تقدیر است. مثلاً سوگند به پروردگار خورشید، سوگند به پروردگار ماه و… .
در نتیجه میتوان این سه احتمال را با هم جمع کرد، زیرا با هم منافاتی ندارند، به هرحال سوگندهای قرآن هم اشاره به عظمت مطلبی که به آن قسم یاد شده و هم عظمت مطلبی که برایش قسم خورده دارد و هم بر عظمت خالق آنها ناظر است. بنابراین قسمها و سوگندهای قرآن برای اثبات راستگویی خداوند تبارک و تعالی نیست؛ بلکه برای نشان دادن عظمت اینگونه مطالب و اهمیت آنهاست.
دوم: چرا خداوند به انجیر و زیتون قسم خورده است؟
یکی از قسمهای قرآن، قسم به انجیر و زیتون است که مفسرین احتمالاتی در مورد این دو قسم ذکر کردهاند، مانند:
الف. مراد از «تین»، کوهستانی است که «دمشق» بر بلندی آن واقع شده؛ و منظور از «زیتون» کوهستانی است که «بیتالمقدس» بر بالای یکی از کوههایش بنا شده است و اطلاق نام دو میوه «انجیر» و «زیتون» بر این دو کوه، شاید برای این بوده که این دو میوه در این دو منطقه میروید و سوگندخوردن به این دو منطقه هم شاید به خاطر این بوده که عده بسیاری از انبیا در این دو منطقه مبعوث شدهاند.
ب: برخی «تین» و «زیتون» را اشاره به دو دوران حضرت آدم و حضرت نوح7 میدانند؛ چرا که لباسی که آدم و حوا در بهشت پوشیدند از برگ درختان انجیر بود و در پایان طوفان نوح، شاخه زیتونی از آب بیرون آمد که نوح فهمید طوفان پایانیافته است.
ج. در روایتی وارد شده که «تین» مدینه و «زیتون» بیت المقدس است.[4] البته احتمالات دیگری در این باره ذکر شده است.[5]د: مقصود دو میوه معروف میباشد. اگر این دو قسم را بر معنای ابتدایی آنها حمل کنیم یعنی «انجیر» و «زیتون» دو میوه معروف؛ باز سوگند با معنایی است. زیرا انجیر و زیتون دارای ارزش غذایی فراوانی است که غذاشناسان و پزشکان فوائد بسیاری را برای آنها بر شمردهاند که برخی از آنها را در اینجا مطرح میکنیم:
زیتون
بیشک تمامی میوههایی که خداوند منان آفریده، ارزشمند است، ولی نباید تردید کرد که برخی از آنها از لحاظ ارزش و خاصیت غذایی، به نوعی بر دیگری برتری دارند؛ در این میان «زیتون» از جمله میوههایی است که هم دارای خاصیت غذایی و هم ارزش دارویی و هم منبعی برای سوخت و ایجاد روشنایی است، از برگ و هستهی آن نیز استفاده میشود.[6] به گفته برخی متخصصین زیتون معجزه گراست و برای درمان بسیاری از بیماریها از جمله درمان نقرس، تصلب شرائیین، فشار خون و دردهای عصبی موثر است.
نکته قابل توجه اینکه در میان مواد غذایی چه نباتی و چه حیوانی، هیچ مادهغذایی به اندازه زیتون دارای «پتاسیم» نیست، و اگر بدانیم «پتاسیم» چیست؟ و چه نقشی در حفظ حیات ما دارد؟! خواهیم فهمید چرا باید زیتون را مورد توجّه قرار داد.
به طور خلاصه، «پتاسیم» در سازندگی عضلات بدن و انرژی بدن موثر است و در ساختمان ترشحات غدد داخلی بدن به کار رفته است که در حفظ نیروی فعال و نشاط زندگی لازم است و از طرفی کمبود «پتاسیم» در بدن، رشد را متوقف میسازد پلکها متورم میشود و دستگاه تنفس دچار اختلال میشود.
«پتاسیم» در فعالیت و قدرت تصفیه و شستشوی سلولهای کبدی، مؤثر است و موجب میگردد تا کبد مواد سمی، اوره و اسیداوریک را بهتر و بیشتر از خون گرفته خارج نماید.
«پتاسیم» در قدرت دفعی کلیهها نقش اساسی دارد و موجب فعالیت بیشتر کلیهها و دفع مواد سمی از خون میگردد و بدین لحاظ «پتاسیم» را از داروها و درمان کننده بیماریهای کلیه میدانند.
«پتاسیم» حتی در ساختمان گلبولهای قرمز خون وجود دارد و در فعالیت و سازندگی و حفظ آن اثر دارد.
غیر از پتاسیم ـ که وجودش برای ادامه حیات و حفظ تندرستی ما ضروری است ـ مواد معدنی دیگری چون فسفر، کلسیم، منیزیم، آهن در زیتون وجود دارد که هرکدام نقش شگرف و سازندهای در زندگی ما دارند.[7]انجیر
«انجیر» نیز میوهای است که جنبه دارویی فراوانی دارد و چیز زائدی ندارد و تمامش خورده میشود غذای لطیف و سریعالهضم است و لینت طبع میآورد، بلغم را تحلیل میدهد و کلیهها را پاک و سنگ مثانه را از بین میبرد و راه کبد و سپرز را باز میکند و بدن را فربه میسازد.[8]«انجیر» دارای مواد و ترکیبات غذایی و دارویی سبک و خوشخوراک است که تازه و خشک آن، گوشت و هسته و پوستش برای همه و هر سنی قابل استفاده و گواراست[9].
و در روایتی از امام رضا7 آمده است: «انجیر بوی دهان را میبرد، لثهها و استخوانها را محکم میکند، مو را میرویاند، درد را بر طرف میسازد و با وجود آن نیاز به دارو نیست و همچنین میفرماید: انجیر شبیهترین میوه به میوه بهشتی است.»[10]انجیر حاوی مقدار زیادی «فسفر» میباشد که در تقویت هوش و حافظه بسیار موثر است نیز سرشار از «پتاسیم» که برای سلامتی کودکان ضعیف و کمخون و بیاشتها مفید میباشد، مقدار قابل توجهی، کلسیم دارد، که هم سازنده خون و استخوان و هم در ایجاد عضلات بدن و نیروی اعصاب و افزایش قدرت جسمانی مؤثر است. امروزه کارخانجات بزرگ داروسازی، از مواد موجود در انجیر و خواص حیاتی آن برای ساخت داروهای لازم جهت درمان و دفع سموم بدن استفاده میکنند.[11]بنابراین:با در نظر گرفتن کلام مفسرین و صاحبنظران و توجه به فوائد غذایی سرشار «زیتون» و «انجیر» میتوان گفت: قرآن با سوگند به این دو میوه توجه و حس کنجکاوی انسان را نسبت به این دو غذا جلب کرده است و شاید یکی از حکمتهای مهم سوگند قرآن به این دو میوه به اهمیت و ارزش غذایی آن باشد.
منابع جهت مطالعه:
1. قسمهای قرآن، آیت الله مکارم شیرازی.
2. سوگندهای قرآن، ابوالقاسم رزاقی.
3. تحلیلی بر سوگندهای قرآن، محمد فاکر میبدی.
4. گیاهان در قرآن، دکتر محمد اقتدار حسین فاروتی.
____________________________________….
[1]. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج 27، ص 39.
[2. تفسیر نمونه، ج 27، ص 39.
[3]. سوگندهای قرآن، ابوالقاسم رزاقی، ص 45.
[4]. تفسیر نور الثقلین، ج 5، ص 606، حدیث 4، به نقل از همان.
[5]. ر.ک: تفسیر نمونه، ج 27، ص 140.
[6]. از معدود میوههایی است که قرآن از آن نام برده است. نحل/ 11، مومنون/ 20.
[7]. قسمهای قرآن، ابوالقاسم رزاقی، ص 441.
[8]. سفینه البحار، ج 1، ص 128، به نقل از سوگندهای قرآن، ص 446.
[9]. همان.
[10]. کافی، ج 6، ص 258 و همچنین علامه مجلسی در بحارالانوار، ج 66، ص 184 روایات متعددی در مورد انجیر آورده است.
[11]. مکتب اسلام، سال11، ش9، ص60 و 61 به قلم دکتر محمدحسین حاجبی، به نقل از سوگندهای قرآن رزاقی، ص 448
1. برخی قائلند سوگندهای قرآن به خاطر نشان دادن عظمت و تأکید بر مطلبی است که بعد از قسم میآید. یعنی این مطلبی که دنباله آیات معمولاً بیان میکند؛ مطلب مهمی است.[1]2. حکمت دوم قسمهای قرآن این است که گاهی خداوند میخواهد عظمت آن مطلبی را که به آن سوگند یاد کرده، نشان دهد.[2]همچنین سوگندهای قرآن فکر و عقل انسان را توسعه میدهد؛ در واقع تمام هستی را جولانگاه فکر بشر قرار میدهد و وی را در عالم محسوسات، مادی و عالم غیب به پرواز درمیآورد؛ زمین، خورشید، ستارگان، کهکشانها و حتی انجیر و زیتون را در برابر فکر او عرضه میکند تا همه و همه را مورد مطالعه قرار دهد و با تحقیق و دقّت آنها را بررسی کند.[3]3. احتمال دارد که در سوگندهای قرآن «رَب» در تقدیر است، یعنی «والفجر» در اصل «ربالفجر» بوده، یعنی سوگند به پروردگار سپیده دم و اصولاً هر جا خداوند به امور مادی قسم میخورد یک «رب» در تقدیر است. مثلاً سوگند به پروردگار خورشید، سوگند به پروردگار ماه و… .
در نتیجه میتوان این سه احتمال را با هم جمع کرد، زیرا با هم منافاتی ندارند، به هرحال سوگندهای قرآن هم اشاره به عظمت مطلبی که به آن قسم یاد شده و هم عظمت مطلبی که برایش قسم خورده دارد و هم بر عظمت خالق آنها ناظر است. بنابراین قسمها و سوگندهای قرآن برای اثبات راستگویی خداوند تبارک و تعالی نیست؛ بلکه برای نشان دادن عظمت اینگونه مطالب و اهمیت آنهاست.
دوم: چرا خداوند به انجیر و زیتون قسم خورده است؟
یکی از قسمهای قرآن، قسم به انجیر و زیتون است که مفسرین احتمالاتی در مورد این دو قسم ذکر کردهاند، مانند:
الف. مراد از «تین»، کوهستانی است که «دمشق» بر بلندی آن واقع شده؛ و منظور از «زیتون» کوهستانی است که «بیتالمقدس» بر بالای یکی از کوههایش بنا شده است و اطلاق نام دو میوه «انجیر» و «زیتون» بر این دو کوه، شاید برای این بوده که این دو میوه در این دو منطقه میروید و سوگندخوردن به این دو منطقه هم شاید به خاطر این بوده که عده بسیاری از انبیا در این دو منطقه مبعوث شدهاند.
ب: برخی «تین» و «زیتون» را اشاره به دو دوران حضرت آدم و حضرت نوح7 میدانند؛ چرا که لباسی که آدم و حوا در بهشت پوشیدند از برگ درختان انجیر بود و در پایان طوفان نوح، شاخه زیتونی از آب بیرون آمد که نوح فهمید طوفان پایانیافته است.
ج. در روایتی وارد شده که «تین» مدینه و «زیتون» بیت المقدس است.[4] البته احتمالات دیگری در این باره ذکر شده است.[5]د: مقصود دو میوه معروف میباشد. اگر این دو قسم را بر معنای ابتدایی آنها حمل کنیم یعنی «انجیر» و «زیتون» دو میوه معروف؛ باز سوگند با معنایی است. زیرا انجیر و زیتون دارای ارزش غذایی فراوانی است که غذاشناسان و پزشکان فوائد بسیاری را برای آنها بر شمردهاند که برخی از آنها را در اینجا مطرح میکنیم:
زیتون
بیشک تمامی میوههایی که خداوند منان آفریده، ارزشمند است، ولی نباید تردید کرد که برخی از آنها از لحاظ ارزش و خاصیت غذایی، به نوعی بر دیگری برتری دارند؛ در این میان «زیتون» از جمله میوههایی است که هم دارای خاصیت غذایی و هم ارزش دارویی و هم منبعی برای سوخت و ایجاد روشنایی است، از برگ و هستهی آن نیز استفاده میشود.[6] به گفته برخی متخصصین زیتون معجزه گراست و برای درمان بسیاری از بیماریها از جمله درمان نقرس، تصلب شرائیین، فشار خون و دردهای عصبی موثر است.
نکته قابل توجه اینکه در میان مواد غذایی چه نباتی و چه حیوانی، هیچ مادهغذایی به اندازه زیتون دارای «پتاسیم» نیست، و اگر بدانیم «پتاسیم» چیست؟ و چه نقشی در حفظ حیات ما دارد؟! خواهیم فهمید چرا باید زیتون را مورد توجّه قرار داد.
به طور خلاصه، «پتاسیم» در سازندگی عضلات بدن و انرژی بدن موثر است و در ساختمان ترشحات غدد داخلی بدن به کار رفته است که در حفظ نیروی فعال و نشاط زندگی لازم است و از طرفی کمبود «پتاسیم» در بدن، رشد را متوقف میسازد پلکها متورم میشود و دستگاه تنفس دچار اختلال میشود.
«پتاسیم» در فعالیت و قدرت تصفیه و شستشوی سلولهای کبدی، مؤثر است و موجب میگردد تا کبد مواد سمی، اوره و اسیداوریک را بهتر و بیشتر از خون گرفته خارج نماید.
«پتاسیم» در قدرت دفعی کلیهها نقش اساسی دارد و موجب فعالیت بیشتر کلیهها و دفع مواد سمی از خون میگردد و بدین لحاظ «پتاسیم» را از داروها و درمان کننده بیماریهای کلیه میدانند.
«پتاسیم» حتی در ساختمان گلبولهای قرمز خون وجود دارد و در فعالیت و سازندگی و حفظ آن اثر دارد.
غیر از پتاسیم ـ که وجودش برای ادامه حیات و حفظ تندرستی ما ضروری است ـ مواد معدنی دیگری چون فسفر، کلسیم، منیزیم، آهن در زیتون وجود دارد که هرکدام نقش شگرف و سازندهای در زندگی ما دارند.[7]انجیر
«انجیر» نیز میوهای است که جنبه دارویی فراوانی دارد و چیز زائدی ندارد و تمامش خورده میشود غذای لطیف و سریعالهضم است و لینت طبع میآورد، بلغم را تحلیل میدهد و کلیهها را پاک و سنگ مثانه را از بین میبرد و راه کبد و سپرز را باز میکند و بدن را فربه میسازد.[8]«انجیر» دارای مواد و ترکیبات غذایی و دارویی سبک و خوشخوراک است که تازه و خشک آن، گوشت و هسته و پوستش برای همه و هر سنی قابل استفاده و گواراست[9].
و در روایتی از امام رضا7 آمده است: «انجیر بوی دهان را میبرد، لثهها و استخوانها را محکم میکند، مو را میرویاند، درد را بر طرف میسازد و با وجود آن نیاز به دارو نیست و همچنین میفرماید: انجیر شبیهترین میوه به میوه بهشتی است.»[10]انجیر حاوی مقدار زیادی «فسفر» میباشد که در تقویت هوش و حافظه بسیار موثر است نیز سرشار از «پتاسیم» که برای سلامتی کودکان ضعیف و کمخون و بیاشتها مفید میباشد، مقدار قابل توجهی، کلسیم دارد، که هم سازنده خون و استخوان و هم در ایجاد عضلات بدن و نیروی اعصاب و افزایش قدرت جسمانی مؤثر است. امروزه کارخانجات بزرگ داروسازی، از مواد موجود در انجیر و خواص حیاتی آن برای ساخت داروهای لازم جهت درمان و دفع سموم بدن استفاده میکنند.[11]بنابراین:با در نظر گرفتن کلام مفسرین و صاحبنظران و توجه به فوائد غذایی سرشار «زیتون» و «انجیر» میتوان گفت: قرآن با سوگند به این دو میوه توجه و حس کنجکاوی انسان را نسبت به این دو غذا جلب کرده است و شاید یکی از حکمتهای مهم سوگند قرآن به این دو میوه به اهمیت و ارزش غذایی آن باشد.
منابع جهت مطالعه:
1. قسمهای قرآن، آیت الله مکارم شیرازی.
2. سوگندهای قرآن، ابوالقاسم رزاقی.
3. تحلیلی بر سوگندهای قرآن، محمد فاکر میبدی.
4. گیاهان در قرآن، دکتر محمد اقتدار حسین فاروتی.
____________________________________….
[1]. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج 27، ص 39.
[2. تفسیر نمونه، ج 27، ص 39.
[3]. سوگندهای قرآن، ابوالقاسم رزاقی، ص 45.
[4]. تفسیر نور الثقلین، ج 5، ص 606، حدیث 4، به نقل از همان.
[5]. ر.ک: تفسیر نمونه، ج 27، ص 140.
[6]. از معدود میوههایی است که قرآن از آن نام برده است. نحل/ 11، مومنون/ 20.
[7]. قسمهای قرآن، ابوالقاسم رزاقی، ص 441.
[8]. سفینه البحار، ج 1، ص 128، به نقل از سوگندهای قرآن، ص 446.
[9]. همان.
[10]. کافی، ج 6، ص 258 و همچنین علامه مجلسی در بحارالانوار، ج 66، ص 184 روایات متعددی در مورد انجیر آورده است.
[11]. مکتب اسلام، سال11، ش9، ص60 و 61 به قلم دکتر محمدحسین حاجبی، به نقل از سوگندهای قرآن رزاقی، ص 448