۱۳۹۸/۰۲/۲۲
–
۱۰۴ بازدید
فلسفه حجاب از منظر قرآن چیست؟
پاسخ به این سوال در حد سوال و جواب کوتاه دشوار است ولی در ابتدا به رابطة حجاب و پوشش اسلامى مى پردازیم:حجاب به معناى پرده، حاجب، پوشیدن و پنهان کردن و منع از وصول است.(1)این واژه تنها به معناى پوشش ظاهرى یا پوشاندن زن نیست و در اصل به مفهوم پنهان شدن از دید مردِ بیگانه است. بدین سبب هر پوششى حجاب نیست.در قرآن آمده است: «و إذا سألتموهن متاعاً فاْسئلوهن مِن وراءِ حجاب؛(2) چون از زنان پیغمبر متاعى خواستید، از پس پرده بخواهید». این آیه درباره زنان و بیش تر در مورد مسائل سیاسى و اجتماعى است،(3) نه پوشش زن در مقابل نامحرم.به کارگیرى کلمه حجاب در خصوص پوشش زن اصطلاحى نسبتاً جدید است و همین سبب گردیده بسیارى گمان کنند اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود. «ویل دورانت» مى گوید: «این امر مبناى پرده پوشى میان مسلمانان به شمار مى رود».(4) برخى مدّعى شده اند حجاب به وسیله ایرانیان به مسلمانان و اعراب سرایت کرده، در حالى که آیات مربوط به حجاب، پیش از مسلمان شدن ایرانیان نازل شده است. در عهد جاهلیت همان طور که «ویل دورانت» مى گوید و کتب تفسیر شیعه و سنى تأیید مى کند، اعراب چنین پوششى نداشتند و عادتشان «تبرّج» و خودنمایى بود که اسلام آن را ممنوع ساخت: «ولا تبرجن تبرج الجاهلیّة الاولى؛(5) و زینت هاى خود را مانند زمان جاهلیّت آشکار نکنید.»آن چه از قدیم به ویژه نزد فقها در بحث نماز و ازدواج رواج داشته، واژه ستر و ساتر به معناى پوشش و وسیله پوشش در مقابل نامحرم بوده است. بنابراین وظیفه پوشش اسلامى بانوان به معناى حبس و در خانه و پستو قرار دادن آنان نیست، در نتیجه عدم مشارکت این گروه عظیم در فعالیت هاى اجتماعى منظور نیست، بلکه این وظیفه بدان معنا است که زن در معاشرت با مردان، بدنش را بپوشاند و به جلوه گرى و خودنمایى نپردازد و مشارکتش در فعالیت ها بر اصول انسانى و اسلامى استوار باشد.(6)ضرورت پوشش اسلامى در قرآن پوشش اسلامى از احکام ضرورى اسلام است، زیرا نص صریح قرآن بر آن گواهى مى دهد، بنابراین هیچ مسلمانى نمى تواند در ضرورت حجاب تردید کند، زیرا هم قرآن مجید به آن تصریح کرده و هم روایات بسیارى بر وجوب آن گواهى میدهد. به همین جهت فقیهان شیعه و سنى، به اتفاق بر آن فتوا داده اند. همان طورى که نماز و روزه به دوران خاصى اختصاص ندارد، دستور پوشش نیز، چنین است و ادعاى نو بودن آن، غیر کارشناسانه مى باشد.خدا در آیه 30 سوره نور نخست به مردان مسلمان و سپس در آیه بعد به زنان مسلمان فرمان مى دهد از چشم چرانى دوری کنند و در رعایت پوشش بدن از نامحرمان کوشا باشند:
«قل للمؤمنین یغضوا من أبصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک أزکى لهم انّ اللَّه خبیر بما یصنعون؛ اى پیامبر! به مردان مؤمن بگو: دیدگان خود را فرو خوابانند و عفت پیشه ساخته و دامن خود را از نگاه نامحرمان بپوشانند. این کار براى پاکى و پاکیزگى شان بهتر است و خداوند به آن چه مى کنند آگاه است».
“غضّ” در لغت عرب چنان که مرحوم طبرسى در مجمع البیان(7) و راغب اصفهانى در مفرّدات گفته اند، به معناى کاستن است و “غض بصر” یعنى کاهش دادن نگاه، نه بستن چشم. البته این که از چه چیز چشمان خود را فرو بندند، ذکر نشده ، اما با توجه به سیاق آیات، به ویژه آیه بعد روشن مى گردد مقصود آن است که خیره خیره زنان نامحرم را تماشا نکنند و از چشم چرانى بپرهیزند.(8)
سپس در آیه بعد مى فرماید: «قل للمؤمنات یغضضنَ من أبصارهن…؛ اى پیامبر! به زنان مؤمن بگو: دیدگان خود را فرو خوابانند و عفت پیشه ساخته، دامن خود را از نگاه بیگانگان بپوشانند و زیور خویش را جز براى شوهران و سایر محارم آشکار نکنند، مگر آن چه پیداست و روسرى هاى خویش را به گریبان اندازند تا سر و گردن و سینه و گوش ها پوشیده باشد و پاهایشان را به زمین نکوبند تا آن چه از زینت پنهان مى کنند معلوم شود…».
در این آیه، خداوند در خصوص پوشش بانوان ، آن چه را بر زنان مؤمن لازم است، به دو شکل گسترش مى دهد:
1- پوشاندن سر و گردن.
2- پوشاندن زینت ها.
“خمر” جمع خمار و به معناى روسرى است.(9)
“جیوب” از واژه “جیب” به معناى قلب و سینه و گریبان است.(10)
در تفسیر مجمع آمده است: “زنان مدینه اطراف روسرى هاى خود را به پشت سر مى انداختند و سینه و گردن و گوش هاى آنان آشکار مى شد. بر اساس این آیه موظف شدند اطراف روسرى هاى خود را به گریبان ها بیندازند تا این مواضع نیز مستور باشد”.(11)
فخر رازى یادآور مى شود که خداوند با به کار گرفتن واژه هاى “منوب” و “على” که مبالغه در القا را مى رساند، در پى بیان لزوم و وجوب پوشش کامل این نواحى است.(12)
ابن عباس در تفسیر این جمله مى گوید: “یعنى زن مو و سینه و دور گردن و زیر گلوى خود را بپوشاند”.(13)
آیه بعدى حجاب:
«یا أیّها النّبى قل لأزواجک و بناتک و نساء المؤمنین یدنین علیهن من جلابیبهن…؛ اى پیامبر! به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو: پوشش ها (روسرى یا چادر) خود را بر خویش فروتر گیرند. این براى آن که شناخته نگردند و اذیت نشوند، به احتیاط نزدیک تر است و خدا آمرزنده و مهربان است».(14)
در این آیه دو مطلب قابل توجه است:
1- جلباب چیست؟ نزدیک کردن آن یعنى چه؟
2- فلسفه پوشش و حجاب اسلامى.
در مفهوم جلباب اختلاف نظر وجود دارد. آن چه با توجه به کتب لغت و گفتار مفسّران شیعه مانند علامه طباطبایى(15) و فیض کاشانى(16) و اهل سنّت مانند قرطبى(17) صحیح تر به نظر مى رسد، آن است که جلباب، پوشش چادر مانند است، نه روسرى و خمار. از ابن عباس و ابن مسعود روایت شده که منظور عبا است. پس جلباب لباس گشاد و پارچه اى است که همه بدن را بپوشاند؛ مفسّران بزرگ مانند شیخ طوسى و طبرسى گفته اند: در گذشته نوعی روسرى براى زنان معمول بود: روسرى هاى کوچک که آن را خمار یا مقنعه مى نامیدند و معمولاً در خانه از آن استفاده مى کردند؛ نیز روسرى هاى بزرگ که مخصوص بیرون خانه به شمار مى آمد. زنان با روسرى بزرگ که جلباب خوانده مى شد و از مقنعه بزرگ تر و از ردا کوچک تر است و به چادر امروزین شباهت دارد، مو و تمام بدن خود را مى پوشاندند.(18)
نزدیک ساختن جلباب (یدنین علیهن من جلابیبهن)، کنایه از پوشیدن چهره و سر و گردن با آن است،(19) یعنى چنان نباشد که چادر یا روپوش هاى بزرگ مانند مانتو تنها جنبه تشریفاتى و رسمى داشته باشد و همه پیکر را نپوشاند.
قرآن مى فرماید: بانوان با مراقبت جامه شان را بر خود گیرند و آن را رها نکنند تا نشان دهند اهل عفاف و حفظ اند.
فلسفه حجاب زن
براى روشن شدن فلسفه حجاب زن و راز تفاوت آن با پوشش مردان، توجه به مطالب ذیل لازم است:
1- توجه به رابطه پوشش با فرهنگ دینى
بر اساس فرهنگ اسلامى، انسان موجودى است که براى رسیدن به کمال و معنویّت خلق گردیده است. اسلام با تنظیم و تعدیل غرایز به ویژه غریزه جنسى و توجه به هر یک از آن ها در حدّ نیاز طبیعى، سبب شکوفایى همه استعدادهاى انسان شده و او را به سوى کمال سوق داده است.
پوشش مناسب براى زن و مرد عامل مهمى در تعدیل و تنظیم این غریزه است.
2- توجه به ساختار فیزیولوژى انسان
نوع پوشش زن و تفاوت آن با لباس مرد رابطه اى مستقیم با تفاوت هاى جسمى و روحى زن و مرد دارد.
در تحقیقات علمى در مورد فیزیولوژى و نیز روان شناسى زن و مرد ثابت شده که مردان نسبت به محرّک هاى چشمىِ شهوت انگیز حساس ترند و چون تأثیر حس بینایى زیادتر است و چشم از فاصله دور و میدان وسیعى قادر به دیدن است، از سوى دیگر ترشّح هورمون ها در مرد پیوسته است، مردان به صورتى گسترده تحت تأثیر محرّک هاى شهوانى قرار مى گیرند اما زنان نسبت به حس لمس و درد حساس ترند و به محرّک هاى حسى پاسخ مى دهند. حس لامسه بروز زیادى ندارد و فعالیتش محدود به تماس نزدیک است.
از این گذشته چون هورمون هاى جنسى زن به صورت دوره اى ترشخ مى شوند و به طور متفاوت عمل مى کنند، تأثیر محرّک هاى شهوانى بر زن صورتى بسیار محدود دارد و نسبت به مردان بسیار کمتر است.
استاد مطهری در زمینه وجوب پوشش زنان می فرماید : «اما علت این که در اسلام دستور پوشش، اختصاص به زنان یافته، این است که میل به خود نمایى و خودآرایى مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلب ها و دل ها مرد شکار است و زن شکارچى، همچنان که از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار است و مرد شکارچى. میل زن به خود آرایى از حس شکارچى گرى او ناشى مى شود. در هیچ جاى دنیا سابقه ندارد که مردان لباس هاى بدن نما و آرایش هاى تحریک کننده به کار برند. این زن است که به حکم طبیعت خاص خود مى خواهد دلبرى کند و مرد را دل باخته و در دام علاقه خود اسیر سازد. بنابراین انحراف تبرّج و برهنگى، از انحراف هاى مخصوص زنان است و دستور پوشش هم براى آنان مقرر گردیده است».(20) به عبارت دیگر: جاذبه و کشش جنسى و زیبایى خاص زنانه و تحریک پذیرى جنس مردانه، یکى از علت هاى این حکم است.
البته این بدان معنا نیست که مردان با هر وضعیتی و با هر نوع پوششی می توانند درون جامعه ظاهر شوند ، بلکه برای آنان نیز محدودیت در نظر گرفته شده ، اما همان گونه که بیان شد در حد پوشش زنان نیست .
با توجه به مطالب فوق مى توان گفت: حجاب در اسلام از یک مسئله کلّى و اساسى ریشه گرفته است. اسلام مى خواهد انواع لذتهای جنسى (چه بصرى و لمسى و چه نوع دیگر) به محیط خانواده و در چهارچوب شرع و قانون اختصاص یابد و اجتماع تنها براى کار و فعالیت باشد، بر خلاف سیستم غربى که حضور در جامعه را با لذت جویى جنسى به هم مى آمیزد و تعدیل و تنظیم امور جنسى را به هم مى ریزد.
اسلام قائل به تفکیک میان این دو محیط است و براى تأمین این هدف، پوشش و حجاب را توصیه کرده، زیرا بى بند و بارى در پوشش به معناى عدم ضابطه در تحریک غریزه و عدم محدودیت در رابطه جنسى است که آثار شوم آن بر کسى پوشیده نیست.
آثار و فواید رعایت حجاب و پوشش دینى
1- بهداشت روانى اجتماع و کاهش هیجان ها و التهاب جنسى که سبب کاهش عطش سیر ناپذیر شهوت است.
2- تحکیم روابط خانوادگى و برقرارى صمیمیت کامل زوجین.
با رواج بى حجابى و جلوه گرى زن، جوانان مجرد، ازدواج را نوعى محدودیت و پایان آزادى هاى خود تلقّى مى کنند وافراد متأهل هر روز در مقایسه اى خطرناک میان آن چه دارند و ندارند، قرار مى گیرند. این مقایسه ها، هوس را دامن زده و ریشه زندگى را مى سوزاند.
3- استوارى اجتماعى و استیفاى نیروى کار و فعالیّت
دختر و پسرى که در محیط کار و دانشگاه تحریک شهوانى شوند، از تمرکز و کارآیى آن ها کاسته مى شود. چیرگی شهوت بر اجتماع سبب هدر رفتن نیروى فکرى و کارى است.
4- بالارفتن ارزش واقعی زن و جبران ضعف جسمانى او
حیا، عفاف و حجاب زن مى تواند در نقش عاطفى او و تأثیرگذارى بر مرد مؤثر باشد. لباس زن سبب تقویت تخیّل و عشق در مرد است و حریم نگه داشتن یکى از وسائل براى حفظ مقام و موقعیّت زن در برابر مرد است.
اسلام حجاب را براى محدودیّت و حبس زن نیاورده، بلکه براى مصونیّت او توصیه کرده ، زیرا اسلام راضى به حبس، رکود و سرکوبى استعدادهاى زن نیست، بلکه با رعایت عفاف و حفظ حریم، اجازه حضور زن را داده امّا از سوء استفاده شهوانى و تجارى منع کرده است.
در واقع حجاب موجب محدودیتِ، مردان هرزه مى باشد که در صدد کام جویى هاى آزاد و بى حد و حصر هستند و مصونیت زنان از دست این گروه از مردان منظور است.
پى نوشت ها:
1. المفردات فى غرائب القرآن، راغب اصفهانى.
2. احزاب (33) آیه 53.
3. مجموعه آثار شهید مطهرى، ج 19، ص 431.
4. تاریخ تمدن، ویل دورانت، مترجمان احمد آرام و دیگران، ج 1، ص 433 و 434.
5. احزاب، آیه 33.
6. مسأله حجاب، مرتضى مطهرى، ص 73؛ تفسیر نمونه، ج 17، ص 401 – 403؛ مجموعه آثار، ج 19، ص 448.
7. مجمع البیان فى تفسیر القرآن، طبرسى، ج 7 – 8، ص 216.
8. مجموعه آثار شهید مطهرى، ج 19، ص 475.
9. المفردات فى غرائب القرآن، ص 159؛ مجمع البیان، ج 7 – 8، ص 217.
10. مجمع البیان، ج 7 – 8، ص 217.
11. همان.
12. تفسیر کبیر فخر رازى، ج 23، ص 179.
13. مجمع البیان، ج 7 – 8، ص 217.
14. سوره احزاب، آیه 60 و 61.
15. المیزان فى تفسیر القرآن، ج 16، ص 361.
16. تفسیر صافى، فیض کاشانى، ج 4، ص 203.
17. الجامع الاحکام القرآن، قرطبى، ج 14، ص 156.
18. التبیان فى تفسیر القرآن، طوسى، ج 8، ص 361؛ مجمع البیان، ج 7 – 8، ص 578.
19. مجمع البیان، ج 7 و 8، ص 580.
20. مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، ج 19، ص 436، با تلخیص
«قل للمؤمنین یغضوا من أبصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک أزکى لهم انّ اللَّه خبیر بما یصنعون؛ اى پیامبر! به مردان مؤمن بگو: دیدگان خود را فرو خوابانند و عفت پیشه ساخته و دامن خود را از نگاه نامحرمان بپوشانند. این کار براى پاکى و پاکیزگى شان بهتر است و خداوند به آن چه مى کنند آگاه است».
“غضّ” در لغت عرب چنان که مرحوم طبرسى در مجمع البیان(7) و راغب اصفهانى در مفرّدات گفته اند، به معناى کاستن است و “غض بصر” یعنى کاهش دادن نگاه، نه بستن چشم. البته این که از چه چیز چشمان خود را فرو بندند، ذکر نشده ، اما با توجه به سیاق آیات، به ویژه آیه بعد روشن مى گردد مقصود آن است که خیره خیره زنان نامحرم را تماشا نکنند و از چشم چرانى بپرهیزند.(8)
سپس در آیه بعد مى فرماید: «قل للمؤمنات یغضضنَ من أبصارهن…؛ اى پیامبر! به زنان مؤمن بگو: دیدگان خود را فرو خوابانند و عفت پیشه ساخته، دامن خود را از نگاه بیگانگان بپوشانند و زیور خویش را جز براى شوهران و سایر محارم آشکار نکنند، مگر آن چه پیداست و روسرى هاى خویش را به گریبان اندازند تا سر و گردن و سینه و گوش ها پوشیده باشد و پاهایشان را به زمین نکوبند تا آن چه از زینت پنهان مى کنند معلوم شود…».
در این آیه، خداوند در خصوص پوشش بانوان ، آن چه را بر زنان مؤمن لازم است، به دو شکل گسترش مى دهد:
1- پوشاندن سر و گردن.
2- پوشاندن زینت ها.
“خمر” جمع خمار و به معناى روسرى است.(9)
“جیوب” از واژه “جیب” به معناى قلب و سینه و گریبان است.(10)
در تفسیر مجمع آمده است: “زنان مدینه اطراف روسرى هاى خود را به پشت سر مى انداختند و سینه و گردن و گوش هاى آنان آشکار مى شد. بر اساس این آیه موظف شدند اطراف روسرى هاى خود را به گریبان ها بیندازند تا این مواضع نیز مستور باشد”.(11)
فخر رازى یادآور مى شود که خداوند با به کار گرفتن واژه هاى “منوب” و “على” که مبالغه در القا را مى رساند، در پى بیان لزوم و وجوب پوشش کامل این نواحى است.(12)
ابن عباس در تفسیر این جمله مى گوید: “یعنى زن مو و سینه و دور گردن و زیر گلوى خود را بپوشاند”.(13)
آیه بعدى حجاب:
«یا أیّها النّبى قل لأزواجک و بناتک و نساء المؤمنین یدنین علیهن من جلابیبهن…؛ اى پیامبر! به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو: پوشش ها (روسرى یا چادر) خود را بر خویش فروتر گیرند. این براى آن که شناخته نگردند و اذیت نشوند، به احتیاط نزدیک تر است و خدا آمرزنده و مهربان است».(14)
در این آیه دو مطلب قابل توجه است:
1- جلباب چیست؟ نزدیک کردن آن یعنى چه؟
2- فلسفه پوشش و حجاب اسلامى.
در مفهوم جلباب اختلاف نظر وجود دارد. آن چه با توجه به کتب لغت و گفتار مفسّران شیعه مانند علامه طباطبایى(15) و فیض کاشانى(16) و اهل سنّت مانند قرطبى(17) صحیح تر به نظر مى رسد، آن است که جلباب، پوشش چادر مانند است، نه روسرى و خمار. از ابن عباس و ابن مسعود روایت شده که منظور عبا است. پس جلباب لباس گشاد و پارچه اى است که همه بدن را بپوشاند؛ مفسّران بزرگ مانند شیخ طوسى و طبرسى گفته اند: در گذشته نوعی روسرى براى زنان معمول بود: روسرى هاى کوچک که آن را خمار یا مقنعه مى نامیدند و معمولاً در خانه از آن استفاده مى کردند؛ نیز روسرى هاى بزرگ که مخصوص بیرون خانه به شمار مى آمد. زنان با روسرى بزرگ که جلباب خوانده مى شد و از مقنعه بزرگ تر و از ردا کوچک تر است و به چادر امروزین شباهت دارد، مو و تمام بدن خود را مى پوشاندند.(18)
نزدیک ساختن جلباب (یدنین علیهن من جلابیبهن)، کنایه از پوشیدن چهره و سر و گردن با آن است،(19) یعنى چنان نباشد که چادر یا روپوش هاى بزرگ مانند مانتو تنها جنبه تشریفاتى و رسمى داشته باشد و همه پیکر را نپوشاند.
قرآن مى فرماید: بانوان با مراقبت جامه شان را بر خود گیرند و آن را رها نکنند تا نشان دهند اهل عفاف و حفظ اند.
فلسفه حجاب زن
براى روشن شدن فلسفه حجاب زن و راز تفاوت آن با پوشش مردان، توجه به مطالب ذیل لازم است:
1- توجه به رابطه پوشش با فرهنگ دینى
بر اساس فرهنگ اسلامى، انسان موجودى است که براى رسیدن به کمال و معنویّت خلق گردیده است. اسلام با تنظیم و تعدیل غرایز به ویژه غریزه جنسى و توجه به هر یک از آن ها در حدّ نیاز طبیعى، سبب شکوفایى همه استعدادهاى انسان شده و او را به سوى کمال سوق داده است.
پوشش مناسب براى زن و مرد عامل مهمى در تعدیل و تنظیم این غریزه است.
2- توجه به ساختار فیزیولوژى انسان
نوع پوشش زن و تفاوت آن با لباس مرد رابطه اى مستقیم با تفاوت هاى جسمى و روحى زن و مرد دارد.
در تحقیقات علمى در مورد فیزیولوژى و نیز روان شناسى زن و مرد ثابت شده که مردان نسبت به محرّک هاى چشمىِ شهوت انگیز حساس ترند و چون تأثیر حس بینایى زیادتر است و چشم از فاصله دور و میدان وسیعى قادر به دیدن است، از سوى دیگر ترشّح هورمون ها در مرد پیوسته است، مردان به صورتى گسترده تحت تأثیر محرّک هاى شهوانى قرار مى گیرند اما زنان نسبت به حس لمس و درد حساس ترند و به محرّک هاى حسى پاسخ مى دهند. حس لامسه بروز زیادى ندارد و فعالیتش محدود به تماس نزدیک است.
از این گذشته چون هورمون هاى جنسى زن به صورت دوره اى ترشخ مى شوند و به طور متفاوت عمل مى کنند، تأثیر محرّک هاى شهوانى بر زن صورتى بسیار محدود دارد و نسبت به مردان بسیار کمتر است.
استاد مطهری در زمینه وجوب پوشش زنان می فرماید : «اما علت این که در اسلام دستور پوشش، اختصاص به زنان یافته، این است که میل به خود نمایى و خودآرایى مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلب ها و دل ها مرد شکار است و زن شکارچى، همچنان که از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار است و مرد شکارچى. میل زن به خود آرایى از حس شکارچى گرى او ناشى مى شود. در هیچ جاى دنیا سابقه ندارد که مردان لباس هاى بدن نما و آرایش هاى تحریک کننده به کار برند. این زن است که به حکم طبیعت خاص خود مى خواهد دلبرى کند و مرد را دل باخته و در دام علاقه خود اسیر سازد. بنابراین انحراف تبرّج و برهنگى، از انحراف هاى مخصوص زنان است و دستور پوشش هم براى آنان مقرر گردیده است».(20) به عبارت دیگر: جاذبه و کشش جنسى و زیبایى خاص زنانه و تحریک پذیرى جنس مردانه، یکى از علت هاى این حکم است.
البته این بدان معنا نیست که مردان با هر وضعیتی و با هر نوع پوششی می توانند درون جامعه ظاهر شوند ، بلکه برای آنان نیز محدودیت در نظر گرفته شده ، اما همان گونه که بیان شد در حد پوشش زنان نیست .
با توجه به مطالب فوق مى توان گفت: حجاب در اسلام از یک مسئله کلّى و اساسى ریشه گرفته است. اسلام مى خواهد انواع لذتهای جنسى (چه بصرى و لمسى و چه نوع دیگر) به محیط خانواده و در چهارچوب شرع و قانون اختصاص یابد و اجتماع تنها براى کار و فعالیت باشد، بر خلاف سیستم غربى که حضور در جامعه را با لذت جویى جنسى به هم مى آمیزد و تعدیل و تنظیم امور جنسى را به هم مى ریزد.
اسلام قائل به تفکیک میان این دو محیط است و براى تأمین این هدف، پوشش و حجاب را توصیه کرده، زیرا بى بند و بارى در پوشش به معناى عدم ضابطه در تحریک غریزه و عدم محدودیت در رابطه جنسى است که آثار شوم آن بر کسى پوشیده نیست.
آثار و فواید رعایت حجاب و پوشش دینى
1- بهداشت روانى اجتماع و کاهش هیجان ها و التهاب جنسى که سبب کاهش عطش سیر ناپذیر شهوت است.
2- تحکیم روابط خانوادگى و برقرارى صمیمیت کامل زوجین.
با رواج بى حجابى و جلوه گرى زن، جوانان مجرد، ازدواج را نوعى محدودیت و پایان آزادى هاى خود تلقّى مى کنند وافراد متأهل هر روز در مقایسه اى خطرناک میان آن چه دارند و ندارند، قرار مى گیرند. این مقایسه ها، هوس را دامن زده و ریشه زندگى را مى سوزاند.
3- استوارى اجتماعى و استیفاى نیروى کار و فعالیّت
دختر و پسرى که در محیط کار و دانشگاه تحریک شهوانى شوند، از تمرکز و کارآیى آن ها کاسته مى شود. چیرگی شهوت بر اجتماع سبب هدر رفتن نیروى فکرى و کارى است.
4- بالارفتن ارزش واقعی زن و جبران ضعف جسمانى او
حیا، عفاف و حجاب زن مى تواند در نقش عاطفى او و تأثیرگذارى بر مرد مؤثر باشد. لباس زن سبب تقویت تخیّل و عشق در مرد است و حریم نگه داشتن یکى از وسائل براى حفظ مقام و موقعیّت زن در برابر مرد است.
اسلام حجاب را براى محدودیّت و حبس زن نیاورده، بلکه براى مصونیّت او توصیه کرده ، زیرا اسلام راضى به حبس، رکود و سرکوبى استعدادهاى زن نیست، بلکه با رعایت عفاف و حفظ حریم، اجازه حضور زن را داده امّا از سوء استفاده شهوانى و تجارى منع کرده است.
در واقع حجاب موجب محدودیتِ، مردان هرزه مى باشد که در صدد کام جویى هاى آزاد و بى حد و حصر هستند و مصونیت زنان از دست این گروه از مردان منظور است.
پى نوشت ها:
1. المفردات فى غرائب القرآن، راغب اصفهانى.
2. احزاب (33) آیه 53.
3. مجموعه آثار شهید مطهرى، ج 19، ص 431.
4. تاریخ تمدن، ویل دورانت، مترجمان احمد آرام و دیگران، ج 1، ص 433 و 434.
5. احزاب، آیه 33.
6. مسأله حجاب، مرتضى مطهرى، ص 73؛ تفسیر نمونه، ج 17، ص 401 – 403؛ مجموعه آثار، ج 19، ص 448.
7. مجمع البیان فى تفسیر القرآن، طبرسى، ج 7 – 8، ص 216.
8. مجموعه آثار شهید مطهرى، ج 19، ص 475.
9. المفردات فى غرائب القرآن، ص 159؛ مجمع البیان، ج 7 – 8، ص 217.
10. مجمع البیان، ج 7 – 8، ص 217.
11. همان.
12. تفسیر کبیر فخر رازى، ج 23، ص 179.
13. مجمع البیان، ج 7 – 8، ص 217.
14. سوره احزاب، آیه 60 و 61.
15. المیزان فى تفسیر القرآن، ج 16، ص 361.
16. تفسیر صافى، فیض کاشانى، ج 4، ص 203.
17. الجامع الاحکام القرآن، قرطبى، ج 14، ص 156.
18. التبیان فى تفسیر القرآن، طوسى، ج 8، ص 361؛ مجمع البیان، ج 7 – 8، ص 578.
19. مجمع البیان، ج 7 و 8، ص 580.
20. مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، ج 19، ص 436، با تلخیص