۱۳۹۶/۰۶/۲۸
–
۵۵۵ بازدید
نـسـخ کـه عـبارت باشد از برداشتن عین یا علم به چیزى که ثابت بوده است به دو دلیل مى تواند صـورت گیرد ; یکى عدم علم کافى و دیگر عدم قدرت کافى و در حالیکه اعتقاد عموم مومنین و مـوحـدان عـالـم ایـن است که خداوند هم عالم مطلق است هم قادر مطلق پس به چه دلیل نسخ صورت گرفته است ؟
اولا: آنچه را خداوند بزرگ خلق یا تشریع مى کند داراى مصلحت و کمال است . ثـانـیا ; جهان مادى به دلیل محدودیت آن , که از مادى بودنش حاصل شده , قابلیت دریافت همه کـمـالات و مـصالح را به صورت یک جا و در یک زمان واحد ندارد بلکه پیدایش مصالح و کمالات گوناگون نیازمند اسباب و شرایط گوناگون است . با توجه به این دو نکته باید گفت که خداوند منان با علم و حکمت مطلق خود موجوداتى را خلق یا احکامى را تشریع مى کند که با توجه به زمان و مکان آنها داراى مصلحت و کمال مناسب اند اما گاه بـه دلـیل همان محدودیت و قابلیت کم , مدت و زمانى که براى آنهادر نظر گرفته شده از همان ابتدا محدود و مقید به شرایط خاص بوده است . پـس از آن زمـان بـا پـیـدایـش شرایط جدید زمینه براى خلق یا جعل احکام جدید مساعد گشته ,خداوند بزرگ اشیاء یا احکام جدیدى را خلق یا جعل مى فرماید . الـبـتـه ایـن اشیا یااحکام جدید نیز داراى همه مصالح و کمالات اشیاء یا احکام منسوخ اند و چیزى از آنها کم ندارند . تفسیر المیزان ج 1، طباطبائى – سید محمد حسینبه نقل از سایت تبیان