فلسفه گریه و عزادارى – جزء ۱۳ سوره یوسف، آیه ۸۴
۱۳۹۵/۱۲/۰۲
–
۹۲ بازدید
پرسش . با توجه به این که در اسلام بسیار سفارش شده که در برابر مصیبت باید صبر کرد، چرا یعقوب براى یوسف آن قدر گریه کرد و چرا براى امام حسین علیه السلامگریه و عزادارى مى شود؟
«…قالَ یا أَسَفى عَلى یُوسُفَ وَ ابْیَضَّتْ عَیْناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظِیمٌ»[ یوسف 12، آیه 84.]؛
«…گفت: «اى دریغ بر یوسف، و در حالى که اندوه خود را فرو مى خورد، چشمانش از اندوه سپید شد».
در این باره باید دانست که گاهى گریه و اندوه به جهت بى تابى و شکایت از تقدیرات الهى است که این گونه موارد در اسلام نکوهش شده، اما گاهى به جهت محبت و دل سوزى نسبت به دوستان و خویشاوندان است که این کار، نشانه عاطفه و حُسن روابط انسانى است و گاهى گریه و اندوه، به دلیل فقدان یکى از اولیاى خدا و محرومیت از حضور اوست که در این صورت، گریه و اندوه نشانه علاقه به اولیاى خدا مى باشد و بسیار پسندیده است؛ چنان که حضرت یعقوب در فراق یوسف، سال ها گریه کرد؛ تا جایى که نابینا شد؛ به خصوص اگر گریه، علاوه بر اظهار علاقه به اولیاى الهى و تقویت بُعد معنوى انسان، جنبه افشاى چهره دشمنان را در طول تاریخ داشته باشد و موجب تقویت نهضت هاى مردمى در برابر ستم گران باشد که در این صورت، علاوه بر این که مورد ستایش است، حتى از بهترین عبادت ها به شمار مى آید. به همین جهت، گریه بر اولیاى الهى، داراى آثار و فواید فراوانى است که به چند مورد زیر به عنوان فلسفه و حکمت عزادارى، اشاره مى شود.
الف) محبت و دوستى؛
در قرآن و روایات، دوستى خاندان رسول اکرم صلى الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام بر مسلمانان واجب شمرده شده است[ ر.ک: شورى 42، آیه 23؛ میزان الحکمه، ج 2، ص 236.]. روشن است که دوستى، لوازمى دارد و محبّ صادق، کسى است که شرط دوستى را – چنان که باید و شاید – به جا آورد. یکى از مهم ترین لوازم دوستى، هم دردى و هم دلى با دوستان در مواقع سوگ یا شادى آنان است[ ر.ک: رى شهرى، اهل البیت فى الکتاب والسنة، ص 169 – 170 و 181 – 182.]. از این رو، در احادیث، بر سرور در ایام شادى اهل بیت علیهم السلام و ابراز حزن و اندوه در مواقع سوگ آنان، تأکید فراوانى شده است.
حضرت على علیه السلام مى فرماید: «یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا[ بحارالانوار، ج 44، ص 287.]؛ شیعه و پیروان ما در شادى و حزن ما شریکند».
امام صادق علیه السلام مى فرماید: «شیعتنا جزء منا خُلِقوا مِن فاضل طینتنا یسوؤهم ما یسؤنا و یسرّهم ما یسرّنا[ امالى، ص 305.]؛ شیعیان ما، پاره اى از خود ما هستند و از زیادى گل ما خلق شده اند. آن چه که ما را بدحال یا خوشحال مى سازد، آنان را بدحال و خوشحال مى گرداند».
این وظیفه عقلانى و شرعى، ایجاب مى کند که در ایام عزادارى اهل بیت علیهم السلام، حزن و اندوه خود را با اشک، آه، ناله و کم خوردن و کم آشامیدن، مانند افراد غم زده[ امام صادق علیه السلام به معاویة بن وهب فرمود: «عزاداران سیدالشهدا در روز عاشورا، از آب و غذا دورى جویند؛ تا آن که یک ساعت از وقت فضیلت نماز عصر بگذرد و در حد لزوم به غذاى معمول صاحبان مصیبت، سدّ جوع و عطش کنند»؛ تاریخ النیاحة الامام الشهید الحسین بن على، ج 1، ص 157-159.] و با پوشیدن لباسى که از حیث جنس، رنگ و نحوه پوشش در عرف، حکایت گر اندوه و ناراحتى است، آشکار سازیم.
ب) انسان سازى؛
از آن جا که در فرهنگ شیعى، عزادارى باید از سر معرفت و شناخت باشد، همدردى با آن عزیزان، در واقع، یادآور فضایل، مناقب و آرمان هاى آنان است و بدین شکل، آدمى را به سمت الگوگیرى و الگوپذیرى از آنان سوق مى دهد.
فردى که با معرفت، در مجالس عزادارى، شرکت مى کند، شعور و شور، شناخت و عاطفه را درهم مى آمیزد و در پرتو آن، انگیزه اى قوى در او پدیدار شده، هنگام خروج از مراسم عزادارى، مانند محبى مى شود که فعّال و شتابان، به دنبال پیاده کردن اوصاف محبوب در وجود خویشتن است.
ج) جامعه سازى؛
هنگامى که مجلس عزادارى، موجب انسان سازى شود، تغییر درونى انسان به عرصه جامعه نیز کشیده مى شود و آدمى مى کوشد تا آرمان هاى اهل بیت علیهم السلام را در جامعه حکم فرما کند و به بیان دیگر، عزادارى بر اهل بیت علیهم السلام، در واقع با یک واسطه، زمینه را براى حفظ آرمان هاى آنان و پیاده کردن آن آرمان ها، فراهم مى سازد. به همین دلیل، مى توان گفت: یکى از حکمت هاى عزادارى، ساختن جامعه براساس الگوى ارائه شده از سوى اسلام است.
د) انتقال دهنده فرهنگ شیعى به نسل بعد؛
کسى نمى تواند منکر این حقیقت شود که همه نسل ها در سنین کودکى، در مجالس عزادارى، با فرهنگ اهل بیت علیهم السلام آشنا مى شوند. به راستى عزادارى با شکل هاى مختلف آن، یکى از برجسته ترین عناصر و عواملى است که آموزه هاى نظرى و عملى امامان علیهم السلامرا به نسل هاى آینده منتقل مى کند. مراسم عزادارى، به دلیل قالب و محتوا، بهترین راه براى تعلیم و تربیت نسل جدید و آشنایى آنان با گفتار و کردار اهل بیت علیهم السلام است.
ه) رسوا کننده دشمنان؛
یکى دیگر از فلسفه هاى عزادارى که نوعى فلسفه سیاسى است، شناساندن و رسوا نمودن دشمنان اسلام حقیقى است. اگر واقعا این عزادارى ها براى امام حسین علیه السلام و سایر اهل بیت علیهم السلامنبود، آیا ما تا این اندازه از جنایات و خباثت هاى معاویه، یزید، بنى امیه و بنى عباس، آگاه مى شدیم؟ آیا خط ایمان و کفر تا این اندازه روشن و واضح مى گشت؟ اگر «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» صحیح باشد که هست، معنایش این است که هر فردى در هر زمانى، یا یزیدى است یا حسینى و تا ما با یزید آن زمان به درستى آشنا نباشیم، نمى توانیم یزیدهاى زمان خود را شناخته، با آنان مبارزه کنیم یا حداقل در خط آنان واقع نشویم و عزادارى ها موجب این شناخت براى مسلمانان شده است.
«…گفت: «اى دریغ بر یوسف، و در حالى که اندوه خود را فرو مى خورد، چشمانش از اندوه سپید شد».
در این باره باید دانست که گاهى گریه و اندوه به جهت بى تابى و شکایت از تقدیرات الهى است که این گونه موارد در اسلام نکوهش شده، اما گاهى به جهت محبت و دل سوزى نسبت به دوستان و خویشاوندان است که این کار، نشانه عاطفه و حُسن روابط انسانى است و گاهى گریه و اندوه، به دلیل فقدان یکى از اولیاى خدا و محرومیت از حضور اوست که در این صورت، گریه و اندوه نشانه علاقه به اولیاى خدا مى باشد و بسیار پسندیده است؛ چنان که حضرت یعقوب در فراق یوسف، سال ها گریه کرد؛ تا جایى که نابینا شد؛ به خصوص اگر گریه، علاوه بر اظهار علاقه به اولیاى الهى و تقویت بُعد معنوى انسان، جنبه افشاى چهره دشمنان را در طول تاریخ داشته باشد و موجب تقویت نهضت هاى مردمى در برابر ستم گران باشد که در این صورت، علاوه بر این که مورد ستایش است، حتى از بهترین عبادت ها به شمار مى آید. به همین جهت، گریه بر اولیاى الهى، داراى آثار و فواید فراوانى است که به چند مورد زیر به عنوان فلسفه و حکمت عزادارى، اشاره مى شود.
الف) محبت و دوستى؛
در قرآن و روایات، دوستى خاندان رسول اکرم صلى الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام بر مسلمانان واجب شمرده شده است[ ر.ک: شورى 42، آیه 23؛ میزان الحکمه، ج 2، ص 236.]. روشن است که دوستى، لوازمى دارد و محبّ صادق، کسى است که شرط دوستى را – چنان که باید و شاید – به جا آورد. یکى از مهم ترین لوازم دوستى، هم دردى و هم دلى با دوستان در مواقع سوگ یا شادى آنان است[ ر.ک: رى شهرى، اهل البیت فى الکتاب والسنة، ص 169 – 170 و 181 – 182.]. از این رو، در احادیث، بر سرور در ایام شادى اهل بیت علیهم السلام و ابراز حزن و اندوه در مواقع سوگ آنان، تأکید فراوانى شده است.
حضرت على علیه السلام مى فرماید: «یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا[ بحارالانوار، ج 44، ص 287.]؛ شیعه و پیروان ما در شادى و حزن ما شریکند».
امام صادق علیه السلام مى فرماید: «شیعتنا جزء منا خُلِقوا مِن فاضل طینتنا یسوؤهم ما یسؤنا و یسرّهم ما یسرّنا[ امالى، ص 305.]؛ شیعیان ما، پاره اى از خود ما هستند و از زیادى گل ما خلق شده اند. آن چه که ما را بدحال یا خوشحال مى سازد، آنان را بدحال و خوشحال مى گرداند».
این وظیفه عقلانى و شرعى، ایجاب مى کند که در ایام عزادارى اهل بیت علیهم السلام، حزن و اندوه خود را با اشک، آه، ناله و کم خوردن و کم آشامیدن، مانند افراد غم زده[ امام صادق علیه السلام به معاویة بن وهب فرمود: «عزاداران سیدالشهدا در روز عاشورا، از آب و غذا دورى جویند؛ تا آن که یک ساعت از وقت فضیلت نماز عصر بگذرد و در حد لزوم به غذاى معمول صاحبان مصیبت، سدّ جوع و عطش کنند»؛ تاریخ النیاحة الامام الشهید الحسین بن على، ج 1، ص 157-159.] و با پوشیدن لباسى که از حیث جنس، رنگ و نحوه پوشش در عرف، حکایت گر اندوه و ناراحتى است، آشکار سازیم.
ب) انسان سازى؛
از آن جا که در فرهنگ شیعى، عزادارى باید از سر معرفت و شناخت باشد، همدردى با آن عزیزان، در واقع، یادآور فضایل، مناقب و آرمان هاى آنان است و بدین شکل، آدمى را به سمت الگوگیرى و الگوپذیرى از آنان سوق مى دهد.
فردى که با معرفت، در مجالس عزادارى، شرکت مى کند، شعور و شور، شناخت و عاطفه را درهم مى آمیزد و در پرتو آن، انگیزه اى قوى در او پدیدار شده، هنگام خروج از مراسم عزادارى، مانند محبى مى شود که فعّال و شتابان، به دنبال پیاده کردن اوصاف محبوب در وجود خویشتن است.
ج) جامعه سازى؛
هنگامى که مجلس عزادارى، موجب انسان سازى شود، تغییر درونى انسان به عرصه جامعه نیز کشیده مى شود و آدمى مى کوشد تا آرمان هاى اهل بیت علیهم السلام را در جامعه حکم فرما کند و به بیان دیگر، عزادارى بر اهل بیت علیهم السلام، در واقع با یک واسطه، زمینه را براى حفظ آرمان هاى آنان و پیاده کردن آن آرمان ها، فراهم مى سازد. به همین دلیل، مى توان گفت: یکى از حکمت هاى عزادارى، ساختن جامعه براساس الگوى ارائه شده از سوى اسلام است.
د) انتقال دهنده فرهنگ شیعى به نسل بعد؛
کسى نمى تواند منکر این حقیقت شود که همه نسل ها در سنین کودکى، در مجالس عزادارى، با فرهنگ اهل بیت علیهم السلام آشنا مى شوند. به راستى عزادارى با شکل هاى مختلف آن، یکى از برجسته ترین عناصر و عواملى است که آموزه هاى نظرى و عملى امامان علیهم السلامرا به نسل هاى آینده منتقل مى کند. مراسم عزادارى، به دلیل قالب و محتوا، بهترین راه براى تعلیم و تربیت نسل جدید و آشنایى آنان با گفتار و کردار اهل بیت علیهم السلام است.
ه) رسوا کننده دشمنان؛
یکى دیگر از فلسفه هاى عزادارى که نوعى فلسفه سیاسى است، شناساندن و رسوا نمودن دشمنان اسلام حقیقى است. اگر واقعا این عزادارى ها براى امام حسین علیه السلام و سایر اهل بیت علیهم السلامنبود، آیا ما تا این اندازه از جنایات و خباثت هاى معاویه، یزید، بنى امیه و بنى عباس، آگاه مى شدیم؟ آیا خط ایمان و کفر تا این اندازه روشن و واضح مى گشت؟ اگر «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» صحیح باشد که هست، معنایش این است که هر فردى در هر زمانى، یا یزیدى است یا حسینى و تا ما با یزید آن زمان به درستى آشنا نباشیم، نمى توانیم یزیدهاى زمان خود را شناخته، با آنان مبارزه کنیم یا حداقل در خط آنان واقع نشویم و عزادارى ها موجب این شناخت براى مسلمانان شده است.