۱۳۹۷/۰۹/۰۸
–
۱۶۹۵ بازدید
چگونه از دین داری خودمان لذت ببریم؟
الف ) لذت واقعی لذت واقعی ، ویژگیهایی دارد که بعضی از آن عبارت است از :
۱- آنی ولحظه ای نباشد بلکه بادوام وهمیشگی باشد.
۲- رنج و درد در دنبالش نباشد.
۳-خیالی و موهومی نباشد بلکه حقیقی باشد .
اگر این سه ویژگی را بررسی کنیم ،خواهیم دید که لذات دنیوی وجسمانی ،هیچ کدام از سه خصوصیت را ندارد ؛ اولا درلذات جسمانی خوشی وفرحی نیست چون خیالی و موهومی است وبه دنبالش رنج ودرد است ،زیرا لذت حقیقى وقتى است که هیچگونه شایبه المى در آن نباشد، و تمام لذایذ جسمى دنیوى ،مشوب به انواع مکاره و تعب نفس در تحصیل مقدمات آن وپس ازآن، خواهد بود. ثانیا: لذات جسمانیه، وقتی حاصل شد، باقی ماندنش ممنوع است، زیرا مثلا لذت غذا، به سیرى، فانى شود. ثالثا: لذات دنیایی هر چه التذاذش کثیر باشد ،حسرتی که از ترس فوتش حاصل می شود ،اشدّ و اکثراست. رابعا: لذات جسمانیه دفع درد و مرض است، زیرا گرسنگى و تشنگى و شهوت تماما در واقع مرضى باشد که عارض شود،(به خلاف لذات روحانیه و کمالات معنویه؛ از ایمان و علم و عمل ،حقیقتا، براى اهلش لذتى دارد که دنیا و لذات آن به پاى آن نخواهد رسید.) لذات دنیا ، لذّت خالص نیست لذت موهومى است و رفع الم است نه لذت حقیقى که روح و روان انسان را محظوظ گرداند.پس فرح به واسطه لذات جسمانیه ناپسندیده است، و خوشحالى و خرسندى به کمالات معنویه که لذات روحانى است کمال شایستگى دارد، بلکه تعبیر به لذت در جسمانیات مجاز است.
اگر لذت ترک لذت بدانی——————- دگر شهوت نفس، لذت نخوانی
هزاران در از خلق بر خود ببندی ————- گرت باز باشد دری آسمانی
سفرهای علوی کند مرغ جانت—————- گر از چنبر آز بازش پرانی
ولیکن تو را صبر عنقا نباشد ———– که در دام شهوت به گنجشک مانی
ب) لذت دیندارری
دین به مجموعه تعالیمی گفته می شود که از سوی خدا و توسط انسان هایی برگزیده برای بشر ارسال شده و مشتمل بر سه حوزه عقاید، اخلاق و احکام است . در اینجا مراد ما از دین تنها دین اسلام است که توسط آخرین سفیر الهی محمد مصطفی (ص) بر بشریت عرضه شده است.
ما دیندارری نمی کنیم که لذت ببریم، دینداری به معنای باورداشتن به عقاید و تخلق به اخلاق و التزام عملی به احکام دین است. البته انسان دیندار در زبان و ظاهر خویش به این دینداری اعتراف و افتخار می کند و آن را آشکار می گرداند.
اما لذت بردن از دین نشان از ارتباط خوب و موثر با خداوند دارد. انسان هایی که می توانند با خدای متعال انس بگیرند و با دعا و مناجات و شب زنده داری و انجام مستحبات علاوه بر واجبات، رابطه نزدیکی برقرار کنند از این رابطه لذت می برند.
برای اینکه از دین لذت ببریم ، ابتدا باید بدانیم که دین چیست، و سپس حقیقت دین را در خودمان محقق کنیم و به ارتباط خود با خدای متعال عمق ببخشیم تا از آن لذت ببریم و برای رسیدن به این هدف باید نسبت به موارد ذیل مراقبت نمود.
ج ) ایجاد لذت از دینداری
1. همانا به وجود آوردن لذت دینداری نیار به ایجا د محبت نسبت به خداوند متعال است ، محبت و علاقه نیز فرع بر معرفت و آگاهی است ما هرگز از یک شیء مجهول لذت نمی بریم و تا آن را نشناسیم نمی توانیم بدان ابراز علاقه یا نفرت کنیم. پس این یک معادله منطقی است که ما هر چه معرفت و آگاهیمان به امری بیشتر شود نفرت یا محبت ما نسبت به آن بیشتر خواهد شد. البته ممکن است این آگاهی منطقی و یا احساسی و یا عرفانی باشد. و با این حساب ما هر چه معبود را بهتر و بیشتر بشناسیم و با صفات رحمانیت و رحیمیت و نعمت بخشی او آشنا شویم، محبت او و به تبع محبت در ارتباط با او در ما بیشتر می شود.
2. ایجاد محبت در قلب آدمی از اموری است که ممکن است حاجتمند یک فرآیند زمان دار باشد و نباید توقع داشت که یکباره برای ما معرفت واقعی حاصل شود یا یکباره، ما دلداده حقیقت و شیفته و واله معبود شویم. بلکه فرآیند تکاملی این معرفت و محبت باید به طریق منطقی طی شود.
3. برای ایجاد معرفت و به تبع آن محبت به یک محبوب، این ذهن تنها نیست که باید فعالیت کند، بلکه لازم است که آدمیان به لحاظ عملی هم متحمل اعمالی بشوند و به اصطلاح خود را از ناپاکی ها و رذایل پاک کند و در این راه باز از افراط و تفریط اجتناب کند. هوسهای سرکش و میل های پایان ناپذیر نفس، موانع جدی و سترگی هستند که ما را از نیل به مقصود باز می دارند و مبارزه و تنش با این میل ها است که در فرهنگ اسلام به جهاد اکبر معروف است در حالی که به جنگیدن در زیر سایه شمشیر و تیر و به کام خطر رفتن، جهاد اصغر (کوچکتر) می گویند.
4. حقیقت آن است که همه محبتهای آدمی جز برای معبود نیست و این تنها اشتباه در مصداق است که ما این میل و محبت را هزینه دیگران می کنیم. عارف و سالک تمام، جناب محی الدین عربی جمله ای دارد می گوید که “ما احب احد غیر خالقه و لکنه تعالی احتجب تحت زینب و سعاده و غیر ذلک. یعنی احدی جز خالق و آفریننده خود را دوست ندارد و لکن حضرت حق در پس حجاب و پرده زنان و غیر زنان نهان شده است. یعنی این علاقه ها عین علاقه به خداوند است و کار انبیاء هم این است که مصداق اصلی و صحیح محبوب را به ما نشان می دهد تا مظهر با ذات اشتباه نشود.
5 . جلوگیری از گناه ، راه جلوگیری از گناه نیاز به معرفت به حقیقت گناه است که سم مهلکی است که آدمی آن را می پسندد. کار شیطان و نفس دعوت و تزئینی است، اشیاء و امور زشت را زیبا جلوه داده و آدمی را به سوی آن وسوسه می کند تا این سم در زرورق را میل کند. البته طبیعی است که انسان در برابر بعضی از این وسوسه ها تاب نمی آورد و می لغزد ولی راه آن نه نومیدی و نه بی تفاوتی است، بلکه راه آن توبه و استغفار است و مادامی که گناه شغل انسان نشده و تنها استثنائاً از او صادر می شود نه قاعدتاً، می توان امید داشت که با استغفار و توبه راه حقیقت را زودتر بدست آورد و از اوساخ و نکبت گناه به دور ماند.
6 . چنانچه کراراً بیان شد همه این امور نیازمند حوصله و تمرین هستند چنانچه یک ورزشکار باید طی سال ها تمرین و ممارست دارای ماهیچه های قوی و نیرومند شود یک انسان متقی هم باید با حوصله و تمرین طی سال هایی دارای تقوای نیرومند و صیانت نفس گردد و تعجیل و توقع بی جا موجب نومیدی و انحراف می شود.
۱- آنی ولحظه ای نباشد بلکه بادوام وهمیشگی باشد.
۲- رنج و درد در دنبالش نباشد.
۳-خیالی و موهومی نباشد بلکه حقیقی باشد .
اگر این سه ویژگی را بررسی کنیم ،خواهیم دید که لذات دنیوی وجسمانی ،هیچ کدام از سه خصوصیت را ندارد ؛ اولا درلذات جسمانی خوشی وفرحی نیست چون خیالی و موهومی است وبه دنبالش رنج ودرد است ،زیرا لذت حقیقى وقتى است که هیچگونه شایبه المى در آن نباشد، و تمام لذایذ جسمى دنیوى ،مشوب به انواع مکاره و تعب نفس در تحصیل مقدمات آن وپس ازآن، خواهد بود. ثانیا: لذات جسمانیه، وقتی حاصل شد، باقی ماندنش ممنوع است، زیرا مثلا لذت غذا، به سیرى، فانى شود. ثالثا: لذات دنیایی هر چه التذاذش کثیر باشد ،حسرتی که از ترس فوتش حاصل می شود ،اشدّ و اکثراست. رابعا: لذات جسمانیه دفع درد و مرض است، زیرا گرسنگى و تشنگى و شهوت تماما در واقع مرضى باشد که عارض شود،(به خلاف لذات روحانیه و کمالات معنویه؛ از ایمان و علم و عمل ،حقیقتا، براى اهلش لذتى دارد که دنیا و لذات آن به پاى آن نخواهد رسید.) لذات دنیا ، لذّت خالص نیست لذت موهومى است و رفع الم است نه لذت حقیقى که روح و روان انسان را محظوظ گرداند.پس فرح به واسطه لذات جسمانیه ناپسندیده است، و خوشحالى و خرسندى به کمالات معنویه که لذات روحانى است کمال شایستگى دارد، بلکه تعبیر به لذت در جسمانیات مجاز است.
اگر لذت ترک لذت بدانی——————- دگر شهوت نفس، لذت نخوانی
هزاران در از خلق بر خود ببندی ————- گرت باز باشد دری آسمانی
سفرهای علوی کند مرغ جانت—————- گر از چنبر آز بازش پرانی
ولیکن تو را صبر عنقا نباشد ———– که در دام شهوت به گنجشک مانی
ب) لذت دیندارری
دین به مجموعه تعالیمی گفته می شود که از سوی خدا و توسط انسان هایی برگزیده برای بشر ارسال شده و مشتمل بر سه حوزه عقاید، اخلاق و احکام است . در اینجا مراد ما از دین تنها دین اسلام است که توسط آخرین سفیر الهی محمد مصطفی (ص) بر بشریت عرضه شده است.
ما دیندارری نمی کنیم که لذت ببریم، دینداری به معنای باورداشتن به عقاید و تخلق به اخلاق و التزام عملی به احکام دین است. البته انسان دیندار در زبان و ظاهر خویش به این دینداری اعتراف و افتخار می کند و آن را آشکار می گرداند.
اما لذت بردن از دین نشان از ارتباط خوب و موثر با خداوند دارد. انسان هایی که می توانند با خدای متعال انس بگیرند و با دعا و مناجات و شب زنده داری و انجام مستحبات علاوه بر واجبات، رابطه نزدیکی برقرار کنند از این رابطه لذت می برند.
برای اینکه از دین لذت ببریم ، ابتدا باید بدانیم که دین چیست، و سپس حقیقت دین را در خودمان محقق کنیم و به ارتباط خود با خدای متعال عمق ببخشیم تا از آن لذت ببریم و برای رسیدن به این هدف باید نسبت به موارد ذیل مراقبت نمود.
ج ) ایجاد لذت از دینداری
1. همانا به وجود آوردن لذت دینداری نیار به ایجا د محبت نسبت به خداوند متعال است ، محبت و علاقه نیز فرع بر معرفت و آگاهی است ما هرگز از یک شیء مجهول لذت نمی بریم و تا آن را نشناسیم نمی توانیم بدان ابراز علاقه یا نفرت کنیم. پس این یک معادله منطقی است که ما هر چه معرفت و آگاهیمان به امری بیشتر شود نفرت یا محبت ما نسبت به آن بیشتر خواهد شد. البته ممکن است این آگاهی منطقی و یا احساسی و یا عرفانی باشد. و با این حساب ما هر چه معبود را بهتر و بیشتر بشناسیم و با صفات رحمانیت و رحیمیت و نعمت بخشی او آشنا شویم، محبت او و به تبع محبت در ارتباط با او در ما بیشتر می شود.
2. ایجاد محبت در قلب آدمی از اموری است که ممکن است حاجتمند یک فرآیند زمان دار باشد و نباید توقع داشت که یکباره برای ما معرفت واقعی حاصل شود یا یکباره، ما دلداده حقیقت و شیفته و واله معبود شویم. بلکه فرآیند تکاملی این معرفت و محبت باید به طریق منطقی طی شود.
3. برای ایجاد معرفت و به تبع آن محبت به یک محبوب، این ذهن تنها نیست که باید فعالیت کند، بلکه لازم است که آدمیان به لحاظ عملی هم متحمل اعمالی بشوند و به اصطلاح خود را از ناپاکی ها و رذایل پاک کند و در این راه باز از افراط و تفریط اجتناب کند. هوسهای سرکش و میل های پایان ناپذیر نفس، موانع جدی و سترگی هستند که ما را از نیل به مقصود باز می دارند و مبارزه و تنش با این میل ها است که در فرهنگ اسلام به جهاد اکبر معروف است در حالی که به جنگیدن در زیر سایه شمشیر و تیر و به کام خطر رفتن، جهاد اصغر (کوچکتر) می گویند.
4. حقیقت آن است که همه محبتهای آدمی جز برای معبود نیست و این تنها اشتباه در مصداق است که ما این میل و محبت را هزینه دیگران می کنیم. عارف و سالک تمام، جناب محی الدین عربی جمله ای دارد می گوید که “ما احب احد غیر خالقه و لکنه تعالی احتجب تحت زینب و سعاده و غیر ذلک. یعنی احدی جز خالق و آفریننده خود را دوست ندارد و لکن حضرت حق در پس حجاب و پرده زنان و غیر زنان نهان شده است. یعنی این علاقه ها عین علاقه به خداوند است و کار انبیاء هم این است که مصداق اصلی و صحیح محبوب را به ما نشان می دهد تا مظهر با ذات اشتباه نشود.
5 . جلوگیری از گناه ، راه جلوگیری از گناه نیاز به معرفت به حقیقت گناه است که سم مهلکی است که آدمی آن را می پسندد. کار شیطان و نفس دعوت و تزئینی است، اشیاء و امور زشت را زیبا جلوه داده و آدمی را به سوی آن وسوسه می کند تا این سم در زرورق را میل کند. البته طبیعی است که انسان در برابر بعضی از این وسوسه ها تاب نمی آورد و می لغزد ولی راه آن نه نومیدی و نه بی تفاوتی است، بلکه راه آن توبه و استغفار است و مادامی که گناه شغل انسان نشده و تنها استثنائاً از او صادر می شود نه قاعدتاً، می توان امید داشت که با استغفار و توبه راه حقیقت را زودتر بدست آورد و از اوساخ و نکبت گناه به دور ماند.
6 . چنانچه کراراً بیان شد همه این امور نیازمند حوصله و تمرین هستند چنانچه یک ورزشکار باید طی سال ها تمرین و ممارست دارای ماهیچه های قوی و نیرومند شود یک انسان متقی هم باید با حوصله و تمرین طی سال هایی دارای تقوای نیرومند و صیانت نفس گردد و تعجیل و توقع بی جا موجب نومیدی و انحراف می شود.