لذت طلبی افراطی مانع بزرگ خودسازی:
۱۳۹۵/۰۷/۱۳
–
۱۵۱۲ بازدید
چه اشکالی دارد که انسان در زندگی از لذت ها استفاده کند؟
اصل لذت طلبی نه حرام شرعی است و نه رزیله اخلاقی، آنچه مانع خودسازی و دین داری محسوب می شود، لذت طلبی افراطی است، برای روشن شدن مواردی که مانع خودسازی است به مباحث مطرح شده زیر توجه کنید.1- انسان فطرتا لذت طلب است:
همه ما درک روشنی از لذت داریم، بنابراین نیازی به تعریف ندارد. احساس خوش آیندی که ما از پدیده های زندگی داریم، نامش لذت است، در مقابل درد و رنج که احساس ناخوش آیند است.
یکی از نعمت های بزرگی که خدای متعال است در زندگی ما قرار داده است، احساس لذت و خوش آیندی است. لذت مانند روغن برای چرخ دنده های زندگی عمل می کند. اگر احساس لذت نبود، چرخ دنده های زندگی بسیار خشک و شکننده عمل می کرد و چه بسا که قابل تحمل نبود. لذت زندگی را به حرکت در می آورد و آن را قابل تحمل می کند. لذت انگیزه زندگی است.
خدای متعال گرایش به لذت و خوشی را که با فرار از درد و رنج همراه است به صورت یک امر فطری در ساختار وجودی انسان قرار داده است. یعنی ساختار روح انسان به گونه ای آفریده شده است که نمی تواند از لذت و خوشی صرف نظر کند و یا اینکه طالب رنج و مشقت و سختی باشد.
2- لذت، محرک اصلی انسان برای فعالیت:
محرک و عامل انگیزشی ما در تمام فعالیت های زندگی رسیدن به لذت و گریز از درد و رنج است. ما وقتی غذا می خوریم، هم از درد گرسنگی نجات می یابیم و هم از غذا خوردن خود لذت می بریم. این قانون در امور حسی کاملا روشن است، اما در امور معنوی ممکن است کسی بگوید، در برخی کارها محرک اصلی حکم عقل یا خداوند است و ظاهرا هیچ لذتی در کار نیست، در این امور هم اگر نیک بنگریم، علاوه بر لذت معنوی ای که می بریم، انگیزه اصلی ما رسیدن به لذت های بهشتی و فرار از عذاب اخروی و لذت قرب و لقای خداوند است.
در امور اجتماعی نیز کسی که خود را به خاطر تامین سعادت دیگران به رنج و سختی می اندازد و گاهی در این راه جان خود را فدا می کند، از ایثار و گذشت و فداکاری خود لذت می برد.
حتی کسی که خودکشی می کند، انگیزه اش فرار از درد و رنج دنیا و رسیدن به راحتی و لذت خیالی و موهوم است.
محرک اصلی اولیای خدا و مومنین واقعی هم در انواع فعالیت های عبادی و اجتماعی خود، چیزی جز رسیدن به لذت رضایت و محبت خداوند نیست. در حدیث معراج آمده است: خداوند می فرماید: راست گفتی ای بنده من. تو جسمت در دنیا، ولی روحت با من بود. همه اسرار و کارهای آشکار تو در نظر من بود. هر چه می خواهی درخواست کن تا به تو بدهم، تمنا کن تا برآورده سازم. این بهشت من برای تو مباح است پس در آن پر و بال بگشا. و این جواز من است پس در آن ساکن شو.
پس روح عرض می کند: خداوندا! تو بودی که خودت را به من شناساندی، پس من از همه خلایق به وسیله این معرفت و شناخت بی نیاز شدم. قسم به عزت و جلالت که اگر رضایت تو در آن باشد که قطعه قطعه شوم و هفتاد بار به فجیع ترین صورت کشته شوم؛ رضای تو برای من پسندیده است. (حدیث معراج، سید محمد رضا قیاسی کرمانی)
3- لذت حقیقی با سعادت انسان رابطه دارد:
معنای سعادت و لذت بسیار به هم نزدیک است. در تعریف سعادت گفته اند: سعادت لذتی است که انسان از وصول به کمال لایق خود می برد. سعادت چیزی جز این نیست که انسان بتواند لذتی حقیقی و پایدار ببرد، لذتی که با درد و رنج همراه نیست.
قرآن کریم میل به لذت طلبی را در انسان انکار نمی کند بلکه بسیاری از تعالیم خود را بر اساس آن مبتنی می کند؛ یعنی وقتی انسان را به پیروی از دستورهای خدا تشویق می کند، وعده می دهد که اگر این راه را بپیمایید به لذّت و سعادت می رسید، و همین طور کسانی را که از این راه سرپیچی می کنند، به عذاب و درد و بدبختی، تهدید می کند. سراسر قرآن آکنده از بشارت به سعادت و لذّت، و انذار از عذاب و شقاوت است.
در همه مواردی که تعبیرهای سعادت، فلاح، فوز و امثال آنها به کار رفته معنایش همین است که چون انسان طالب سعادت و فوز و کامیابی و خوشبختی است باید به دستورهای دینی عمل کند تا به آن فوز مطلوب برسد.
در بعضی از موارد صریحا تعبیر «لذّت» به کار برده شده است. مانند سوره زخرف آیه 71 که می فرماید: «فیها ما تشتهیه الانفس و تلذّ الاعین» بهشتی که ما به شما وعده می دهیم و پاداش کارهای خیرتان می باشد جایی است که هر چه دلتان می خواهد در آن جا هست هر چه اشتها دارید (اشتها و شهوت از یک ماده است) هر چه دوست دارید و هر چه میل به آن دارید و هر چه چشمهایتان از آن لذّت می برد در آن جا هست «و تلذّ الاعین» پس این که شما طالب لذّت باشید عیبی ندارد و چون شما فطرتاً طالب لذّت هستید خدا شما را به چیزی که لذّت فوق العاده ای دارد، وعده می دهد.
و در آیه 15 از سوره محمد(ص) می فرماید: «و انهار من خمر لذّة للشاربین» و در بهشت نهرهایی از شراب هست که برای نوشندگان آن لذت دارد.
نیز در مدح کسانی که عبادت و شب زنده داری می کنند می فرماید: «فلاتعلم نفس ما اخفی لهم من قرة اعین» یک چشم روشنی و لذتی برای ایشان پنهان شده که دیگران اطلاع ندارند و هیچ کس نمی تواند بفهمد که آن چه چیزی است. (سجده (32) آیه17)
تعبیر سعادت هم در یک مورد هست: «اما الذین سعدوا ففی الجنة» اما اهل سعادت در بهشت هستند (هود ، آیه108) و در مقابلش هم «اما الذین شقوا ففی النّار لهم فیها زفیر و شهیق». و اما اهل شقاوت در آتش هستند و فریاد و ناله دارند. (هود، 106)
همین طور در اوصاف بهشت در سوره فاطر، آیه 35 می فرماید که در آن جا رنج و سختی نیست: «لایمسّنا فیهانصب و لا یمسّنا فیها لغوب» آن هم بعد منفی قضیه است. هر یک از این گرایشها هم یک قطب مثبت دارند و یک قطب منفی. لذّت طلبی در مقابلش فرار از رنج و الم و سختی است. شما که طالب آن گونه زندگی هستید که خالی از رنج و مشقت باشد این زندگی در آخرت برای مؤمنین فراهم می شود.
4- انواع لذت:
لذت ها یا دنیوی هستند یا اخروی (مانند لذت های بهشتی). لذت های دنیوی یا مادی هستند (لذت خوردن و آشامیدن و رابطه جنسی و مانند آن) یا معنوی ( مانند لذت انس با خدا و نماز و مناجات) و لذت های مادی یا حلال هستند (مانند نگاه به زیبایی های طبیعت و لذت ازدواج و مانند آن) یا حرام ( مانند لذت از نامحرم و زنا). همانگونه که از تقسیم استفاده می شود تنها لذت های مادی هستند که حلال و حرام دارند، یعنی بخشی از لذت های مادی از آن جهت که مانع لذت های معنوی انسان در دنیا و لذت های اخروی هستند، حرام شده اند، وگرنه اصل لذت بردن حرام نیست، بلکه لذت های معنوی ملازم کمال و سعادت انسان است.
5- لذت وسیله است نه هدف:
در مکتب اصالت لذت و به طور کلی در فرهنگ غرب به لذت به عنوان هدف اصیل زندگی ومعیار ارزش گذاری فعل اخلاقی نگاه می شود، در حالی که در آفرینش اگر دقت کنیم خدای متعال حیات و زندگی را برای لذت بردن از مادیات و معنویات نیافریده است. در همه حال لذت وسیله رسیدن به اهداف متعالی تر است. مثلا لذت ازدواج برای این است که نسل بشر ادامه پیدا کند و لذت خوردن و آشامیدن برای بقاء انسان و حفظ سلامتی او می باشد. در اسلام هم اصالت با لذت نیست و لذت بردن حلال از مادیات و معنویات همه وسیله رسیدن به قرب الهی است. آنچه که به عنوان هدف مطرح شده است، عبادت و قرب به خداوند است و لذتی که در زندگی هست برای این است که انگیزه انسان برای انجام کارهایی که موجب قرب است، بیشتر شود.
هر جا که پروردگار لذتی نهاده است در همان جا نشانی از کمال وجود دارد؛ البته در صورتی که خود لذت به غایت و آرمان تبدیل نشود، اگر لذت به صورت هدف زندگی درآید نه تنها نقش خود را در کمال انسان از دست می دهد، بلکه به غل و زنجیری سنگین مبدل میشود که انسان را به اسفل سافلین و پایینترین مراتب جهنم میکشاند.
بدون شک اگر پروردگار متعال در خوردن و آشامیدن و… لذتی قرار نداده بود، استمرار حیات بشر به خطر میافتاد؛ اما از جانب دیگر، لذت نیز در حالتی ضامن بقای بشر است که از جایگاه استکمالی خویش خارج نشده باشد. اگر لذت به عنوان هدف اعتبار شود، آنگاه نه تنها متضمن سعادت انسان نیست بلکه از مسیر اعتدال خارج میشود و خود به وسیلهای برای اسارت بشر مبدل می گردد. قوم لوط یکی از مصادیق لذت طلبی افراطی در قرآن کریم مطرح است؛ جوامع کنونی اروپا و آمریکا مصادیق حاضری هستند. بیماری ایدز یکی از مصادیق صحت این مدعا است که اگر لذتطلبی از جایگاه استکمالی خویش خارج شود نه تنها ضامن حیات نیست که نابودکنندهی آن است.
6- اصالت لذت در اسلام:
منظور از لذت و سعادت درمکتب اصالت لذت که یکی از مکاتب مادی در فلسفه اخلاق است، لذت و سعادت مادی است. اسلام نیز به این دلیل که گرایش به لذت را فطری می داند، منکر لذت مادی نیست اما
با اصالت دادن به لذات مادی و در نظر نگرفتن لذات معنوی نیز مخالف است و آن را مایه تباهی انسان می داند.
قرآن کریم اصل التذاذ را بد نمی داند، در بعضی از آیات به صراحت آن را تجویز کرده و حتی به نکوهش کسانی پرداخته است که بیهوده خود یا دیگران را از نعمت های الهی محروم می کنند: قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اللهِ الَّتِی أخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالْطَّیبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِی لِلَّذِینَ آمَنُواْ فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا خَالِصَهٌ یوْمَ الْقِیامَهِ کَذَلِکَ نُفَصِّلُ الآیاتِ لِقَوْمٍ یعْلَمُونَ؛ بگو چه کسی زینت خدا را که برای بندگان خود برآورده و روزی های پاک و پاکیزه را منع کرده است؟! بگو آن ها برای کسانی که ایمان آورده اند در زندگی دنیا، در قیامت به طور خالص خواهد بود. بدین سان آیات را تفصیل می دهیم برای آنان که می دانند. (اعراف، 32)
بنابراین، استفاده از نعمت ها و لذّت بردن از آن ها از دید قرآن بی اشکال است. آن چه را قرآن محکوم کرده، ترجیح دادن لذّت های آنی و کم ارزش دنیوی بر لذایذ ابدی و ارزشمند اخروی است.
7- لذّت طلبی نکوهیده:
اکنون که معلوم شد قرآن لذت خواهی را نکوهیده نمی داند، جای طرح این پرسش است که با وجود این دید مثبت قرآنی، چرا گاهی لذّت طلبی نکوهش شده است؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت منشأ این سرزنش ها اصل لذّت نیست، بلکه عوامل جنبی و عارضی دیگری است که به آن اشاره می کنیم:
الف. غرق شدن بیش از حد بسیاری از مردم در لذت های زودگذر و کم ارزش دنیوی و غفلت از لذت های ارزنده تر و ماندگار معنوی و اخروی یکی از مواردی است که باعث نکوهش لذت طلبی افراطی می شود.
ب. برخی خیال می کنند در صورتی که غرق در لذت های مادی شوند، رنج و سختی زندگی را فراموش می کنند و زندگی آسانی خواهند داشت، غافل از این که خداوند زندگی دنیا را همراه با رنج و سختی و کار و کوشش قرار داده است. قرآن درباره همراهی و آمیختگی زندگی با رنج و زحمت می گوید: لَقَدْ خَلَقْنَا الإِنسَانَ فِی کَبِدٍ؛ (بلد، ۴) محققاً انسان را در رنج و زحمت آفریدیم [و زندگی انسان را در کار و مشقّت قرار داده ایم]. و اصولا استعدادهای وسیع انسان در تحمل سختی های زندگی شکوفا می شود و کسانی که از کار و تلاش سخت و مشقت های زندگی می گریزند، رشد نمی کنند.
ج. بسنده کردن به لذت های خودجوش طبیعی و مادی باعث می شود که استعداد درک لذت های معنوی شکوفا نشود و انسان انگیزه لازم را برای پرداختن به امور معنوی و آخرتی نداشته باشد و از این ناحیه دچار خسارت عظیم گردد.
لذت های مادی و طبیعی که به صورت خودجوش در انسان وجود دارد، میان انسان و سایر حیوانات مشترک است، بنابراین لذت های انسانی محسوب نمی شوند. در حالی که لذت های معنوی مانند لذّت انس با خدا و کسب قرب و منزلت در پیشگاه الهی لذّت هایی خاص انسان هستند؛ یعنی انسانیت انسان به این گونه لذت ها بستگی دارد. منتهی این تفاوت هست که استعداد درک لذت های معنوی خودبه خود و به طور طبیعی در انسان شکوفا نمی شود، بلکه تلاش های انسانی در شکفتن آن ها نقش اساسی دارند.
بنابراین، عقل اقتضا دارد که انسانِ کمال خواه برای شکوفا شدن این استعدادها محیط را آماده کند و خود به تلاش و جدیت بپردازد و غرق در گرداب لذّت های طبیعی نوع اوّل و تمایلات و هوس های حیوانی نشود. زیرا شکوفا شدن استعداد درک لذت های معنوی در شکوفا شدن انسانیت انسان کاملا دخیل است.
بسیاری از آیات قرآن کریم دلالت دارند بر این که انسان ها به حسب طبعشان طالب لذّت های مادّی و دنیای اند، در صورتی که لذّت های آخرتی بر لذّت های دنیایی ترجیح دارند و چون لذّت ها متزاحم اند و از همه با هم نمی توان بهره برد، باید لذّت های بهتر را برگزید. اکنون در این بخش به برخی از این آیات اشاره می کنیم: بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیاهَ الدُّنْیا- وَالآخِرَهُ خَیرٌ وَأبْقَی؛ (اعلی، ۱۶ و ۱۷) بلکه زندگی دنیا را برمی گزینند، در صورتی که جهان آخرت بهتر و پایدارتر است.
تُرِیدُونَ عَرَضَ الدُّنْیا وَاللهُ یرِیدُ الآخِرَهَ؛ (انفال، ۶۷) شما بهره ها و نعمت های دنیا را می طلبید و خداوند آخرت را می خواهد.
در مقام مقایسه و ارزیابی، لذت های معنوی به خاطر یکی کیفیت؛ دیگری دوام، بر لذت های مادی رجحان و مزیت دارد.
8- لذت های حرام و مکروه:
براساس بینش اسلامی که زندگی جاوید و حیات ابدی را اصیل و زندگی دنیا را مقدّمه آن معرّفی می کند، اگر چیزی مانع لذّت آخرتی و سبب عذاب آخرتی باشد، کاملاً منفی است؛ زیرا لذّت دنیا به هیچ وجه قابل مقایسه با عذاب آخرت نیست، نه از نظر مدّت که یکی محدود و دیگری نامحدود است، و نه از نظر شدّت و ضعف. بنابراین، چنین لذّت لحظه ای دنیایی که مانع لذّات ابدی و سبب عذاب آخرتی است، مانند لذت زنا و شراب، از نظر شرع مقدّس حرام شده و ترک آن واجب است.
ولی بعضی دیگر از لذایذ دنیایی، تنها تأثیرشان در این است که انسان را از لذایذ بیشتر آخرت محروم می کنند، ولی سبب عذاب نمی شوند. انسان با وجود این لذّت ها نیز به بهشت و سعادت می رسد ولی به علت این گونه لذّت ها از مراتب عالی آن محروم خواهد بود. به حکم عقل چنین لذّتی مرجوح است و در شرح مطّهر نیز چنین التذاذی مکروه و ترک آن مستحب است.
برخی از لذّت های مادّی نیز تنها با لذایذ خاص اولیای خدا و انسان های متعالی و کامل مزاحم اند؛ لذایذی که افراد عادی در نمی یابند و از حدّ نعمت های محسوس بهشت از قبیل خوردنی ها و آشامیدنی ها بسیارفراترند. قرآن کریم درباره این گونه لذّت ها می گوید:
فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أخْفِی لَهُم مِّن قُرَّهِ أعْینِ جَزَاء بِمَا کَانُوا یعْمَلُونَ؛ (سجده ، ۱۷) هیچ کس نمی داند چه چیز از آنچه روشنی بخش دیدگان است به [پاداش] آن چه انجام می دادند برای آنان پنهان شده است.
آن چه از لذّت های دنیایی که مزاحم با این گونه لذّت های ویژه اولیا باشد نیز ارزش منفی دارد؛ هرچند که از دید فقهی، مباح باشد. از این جا راز پرهیز اولیای خدا حتی از التذاذهای مباح و تجمّلات مشروع روشن می شود و درمی یابیم که آنان چرا حتی ترک اَولی هم نمی کنند.
9- لذت موسیقی:
موسیقی انواعی دارد که همه ی آنها در یک جهت اشتراک دارند و آن سر و کار داشتن با احساسات هیجانات آدمی است. نوع هیجانات و احساسات ناشی از موسیقی، بستگی به نوع موسیقی دارد. مثلاً یک نوع موسیقی داریم که با حس دلاوری و سلحشوری ارتباط دارد که این نوع موسیقی در اسلام تجویز شده است. اثر آن به قدری فوق العاده است که یک لشکر ضعیف از هم گسیخته را به یک جنود بر قدرت و غیور تبدیل می کند. یک نوع موسیقی داریم که با حس شهوت سر و کار دارد. اثر آن به گونه ای شگفت آور است که یک انسان مثلاً شصت ساله ی خمود را تحریک می کند و او را دیوانه وار به دنبال ارضای غریزه ی شهوت می دواند. یک نوع موسیقی داریم که با حس غم و اندوه تناسب دارد. آن چنان انسان را محزون می کند که گویی تمام غم های عالم را بر سر او فرو ریخته اند و… .
تمام انواع موسیقی در ردیف لذت حسی به حساب می آیند ولی در منطق اسلام بعضی از لذت های حسی حرام شده است نه تمام آنها. مثلاً آن لذت هایی حرام شده است که از طرفی موجب خفّت عقل می شود ـ تعبیر خفّت عقل، تعبیر فقها و شیخ انصاری(ره) است ـ شراب، قمار و موسیقی برانگیزاننده ی غریزه ی شهوت جنسی به طور یقینِ موجب خفّت و سبکی عقل می شوند. البته موسیقی که موجب خفت عقل است هم شامل موسیقی های شادی آور می شود و هم شامل موسیقی های حزن آور هر کدام که باشد چون موجب خفت عقل است مردود می باشد زیرا اسلام می خواهد از عقل انسان حفاظت و حراست کند. از طرفی دیگر اگر این گونه لذّت ها بخواهد لذّت های جاوید آخرت را از بین ببرند، در این صورت نه تنها لذت نیستند بلکه عذاب و محنت می باشند. به عبارتی دیگر لذّت هایی را که اسلام حرام کرده واقعا لذت نیستند بلکه بدبختی و محنت هستند. اسلام می فرمایدشراب یا موسیقی حرام را تو لذت می پنداری ولی متوجه عواقب آن نیستی که برای بدنت، روحت و اجتماعت چه پیامدهای ناگواری دارد. پس لذت های حسی که موجب خفت عقل است و لذت اخروی را هم از بین می برد لذت های حرام و غیر حقیقی هستند لذت حقیقی آن است که سعادت بشر را تأمین کند نه اینکه او را به شقاوت و باتلاق شهوت بکشاند و بهترین و جاویدترین لذت ها یعنی لذت آخرت را از او بستاند. از طرفی دیگر لذت حقیقی آن است که برای انسان کمال به حساب آید و او را در جهت سیر نفسانی و پیمودن پله های لذت های معنوی ماندگارو رسیدن به مراتب بالای وجودی و مشاهدات تجلیات اسمائی و صفاتی و ذاتی مدد رساند نه اینکه اراده ی سیر و پیمودن آن کمالات را بگیرد موسیقی حرام انسان را سست اراده، هوس باز و دستخوش احساسات و هیجانات ناماندگار بی حاصل می کند.
این کلام امام خمینی(ره) در اینباب قابل دقت است: «ای عزیز بکوش تا صاحب عزم و اراده شوی که خدای نخواسته اگر بی عزم از این دنیا رحلت کنی انسان صوری بی مغزی هستی در آن عالَم که محلّ کشف باطن و ظهور سریره است و جرئت بر معاصی کم کم انسان را بی عزم می کند و این جوهر شریفرا از انسان می رباید استاد معظّم ما دام ظله می فرمودند بیشتر از هر چه گوش دادن به موسیقی ها سلب اراده و عزم از انسان می کند…»، (اربعین حدیث، امام خمینی(ره)، حدیث اوّل با شرح سید احمد فهری، ص103)
بنابراین اگر موسیقی از نوع حرام آن باشد نه تنها واقعا و در نفس الامر لذت حقیقی نیست بلکه عذاب و محنت است و لذت آن مانند پستانک است که طفل شیرخوار را هرگز سیر نمی کند، (رجوع کنید به کتاب «آشنایی با قرآن» اثرشهید مطهری، ج 1 و 2 و کتاب «تعلیم و تربیت در اسلام»، اثر شهید مطهری)
سید مصطفی علم خواه
همه ما درک روشنی از لذت داریم، بنابراین نیازی به تعریف ندارد. احساس خوش آیندی که ما از پدیده های زندگی داریم، نامش لذت است، در مقابل درد و رنج که احساس ناخوش آیند است.
یکی از نعمت های بزرگی که خدای متعال است در زندگی ما قرار داده است، احساس لذت و خوش آیندی است. لذت مانند روغن برای چرخ دنده های زندگی عمل می کند. اگر احساس لذت نبود، چرخ دنده های زندگی بسیار خشک و شکننده عمل می کرد و چه بسا که قابل تحمل نبود. لذت زندگی را به حرکت در می آورد و آن را قابل تحمل می کند. لذت انگیزه زندگی است.
خدای متعال گرایش به لذت و خوشی را که با فرار از درد و رنج همراه است به صورت یک امر فطری در ساختار وجودی انسان قرار داده است. یعنی ساختار روح انسان به گونه ای آفریده شده است که نمی تواند از لذت و خوشی صرف نظر کند و یا اینکه طالب رنج و مشقت و سختی باشد.
2- لذت، محرک اصلی انسان برای فعالیت:
محرک و عامل انگیزشی ما در تمام فعالیت های زندگی رسیدن به لذت و گریز از درد و رنج است. ما وقتی غذا می خوریم، هم از درد گرسنگی نجات می یابیم و هم از غذا خوردن خود لذت می بریم. این قانون در امور حسی کاملا روشن است، اما در امور معنوی ممکن است کسی بگوید، در برخی کارها محرک اصلی حکم عقل یا خداوند است و ظاهرا هیچ لذتی در کار نیست، در این امور هم اگر نیک بنگریم، علاوه بر لذت معنوی ای که می بریم، انگیزه اصلی ما رسیدن به لذت های بهشتی و فرار از عذاب اخروی و لذت قرب و لقای خداوند است.
در امور اجتماعی نیز کسی که خود را به خاطر تامین سعادت دیگران به رنج و سختی می اندازد و گاهی در این راه جان خود را فدا می کند، از ایثار و گذشت و فداکاری خود لذت می برد.
حتی کسی که خودکشی می کند، انگیزه اش فرار از درد و رنج دنیا و رسیدن به راحتی و لذت خیالی و موهوم است.
محرک اصلی اولیای خدا و مومنین واقعی هم در انواع فعالیت های عبادی و اجتماعی خود، چیزی جز رسیدن به لذت رضایت و محبت خداوند نیست. در حدیث معراج آمده است: خداوند می فرماید: راست گفتی ای بنده من. تو جسمت در دنیا، ولی روحت با من بود. همه اسرار و کارهای آشکار تو در نظر من بود. هر چه می خواهی درخواست کن تا به تو بدهم، تمنا کن تا برآورده سازم. این بهشت من برای تو مباح است پس در آن پر و بال بگشا. و این جواز من است پس در آن ساکن شو.
پس روح عرض می کند: خداوندا! تو بودی که خودت را به من شناساندی، پس من از همه خلایق به وسیله این معرفت و شناخت بی نیاز شدم. قسم به عزت و جلالت که اگر رضایت تو در آن باشد که قطعه قطعه شوم و هفتاد بار به فجیع ترین صورت کشته شوم؛ رضای تو برای من پسندیده است. (حدیث معراج، سید محمد رضا قیاسی کرمانی)
3- لذت حقیقی با سعادت انسان رابطه دارد:
معنای سعادت و لذت بسیار به هم نزدیک است. در تعریف سعادت گفته اند: سعادت لذتی است که انسان از وصول به کمال لایق خود می برد. سعادت چیزی جز این نیست که انسان بتواند لذتی حقیقی و پایدار ببرد، لذتی که با درد و رنج همراه نیست.
قرآن کریم میل به لذت طلبی را در انسان انکار نمی کند بلکه بسیاری از تعالیم خود را بر اساس آن مبتنی می کند؛ یعنی وقتی انسان را به پیروی از دستورهای خدا تشویق می کند، وعده می دهد که اگر این راه را بپیمایید به لذّت و سعادت می رسید، و همین طور کسانی را که از این راه سرپیچی می کنند، به عذاب و درد و بدبختی، تهدید می کند. سراسر قرآن آکنده از بشارت به سعادت و لذّت، و انذار از عذاب و شقاوت است.
در همه مواردی که تعبیرهای سعادت، فلاح، فوز و امثال آنها به کار رفته معنایش همین است که چون انسان طالب سعادت و فوز و کامیابی و خوشبختی است باید به دستورهای دینی عمل کند تا به آن فوز مطلوب برسد.
در بعضی از موارد صریحا تعبیر «لذّت» به کار برده شده است. مانند سوره زخرف آیه 71 که می فرماید: «فیها ما تشتهیه الانفس و تلذّ الاعین» بهشتی که ما به شما وعده می دهیم و پاداش کارهای خیرتان می باشد جایی است که هر چه دلتان می خواهد در آن جا هست هر چه اشتها دارید (اشتها و شهوت از یک ماده است) هر چه دوست دارید و هر چه میل به آن دارید و هر چه چشمهایتان از آن لذّت می برد در آن جا هست «و تلذّ الاعین» پس این که شما طالب لذّت باشید عیبی ندارد و چون شما فطرتاً طالب لذّت هستید خدا شما را به چیزی که لذّت فوق العاده ای دارد، وعده می دهد.
و در آیه 15 از سوره محمد(ص) می فرماید: «و انهار من خمر لذّة للشاربین» و در بهشت نهرهایی از شراب هست که برای نوشندگان آن لذت دارد.
نیز در مدح کسانی که عبادت و شب زنده داری می کنند می فرماید: «فلاتعلم نفس ما اخفی لهم من قرة اعین» یک چشم روشنی و لذتی برای ایشان پنهان شده که دیگران اطلاع ندارند و هیچ کس نمی تواند بفهمد که آن چه چیزی است. (سجده (32) آیه17)
تعبیر سعادت هم در یک مورد هست: «اما الذین سعدوا ففی الجنة» اما اهل سعادت در بهشت هستند (هود ، آیه108) و در مقابلش هم «اما الذین شقوا ففی النّار لهم فیها زفیر و شهیق». و اما اهل شقاوت در آتش هستند و فریاد و ناله دارند. (هود، 106)
همین طور در اوصاف بهشت در سوره فاطر، آیه 35 می فرماید که در آن جا رنج و سختی نیست: «لایمسّنا فیهانصب و لا یمسّنا فیها لغوب» آن هم بعد منفی قضیه است. هر یک از این گرایشها هم یک قطب مثبت دارند و یک قطب منفی. لذّت طلبی در مقابلش فرار از رنج و الم و سختی است. شما که طالب آن گونه زندگی هستید که خالی از رنج و مشقت باشد این زندگی در آخرت برای مؤمنین فراهم می شود.
4- انواع لذت:
لذت ها یا دنیوی هستند یا اخروی (مانند لذت های بهشتی). لذت های دنیوی یا مادی هستند (لذت خوردن و آشامیدن و رابطه جنسی و مانند آن) یا معنوی ( مانند لذت انس با خدا و نماز و مناجات) و لذت های مادی یا حلال هستند (مانند نگاه به زیبایی های طبیعت و لذت ازدواج و مانند آن) یا حرام ( مانند لذت از نامحرم و زنا). همانگونه که از تقسیم استفاده می شود تنها لذت های مادی هستند که حلال و حرام دارند، یعنی بخشی از لذت های مادی از آن جهت که مانع لذت های معنوی انسان در دنیا و لذت های اخروی هستند، حرام شده اند، وگرنه اصل لذت بردن حرام نیست، بلکه لذت های معنوی ملازم کمال و سعادت انسان است.
5- لذت وسیله است نه هدف:
در مکتب اصالت لذت و به طور کلی در فرهنگ غرب به لذت به عنوان هدف اصیل زندگی ومعیار ارزش گذاری فعل اخلاقی نگاه می شود، در حالی که در آفرینش اگر دقت کنیم خدای متعال حیات و زندگی را برای لذت بردن از مادیات و معنویات نیافریده است. در همه حال لذت وسیله رسیدن به اهداف متعالی تر است. مثلا لذت ازدواج برای این است که نسل بشر ادامه پیدا کند و لذت خوردن و آشامیدن برای بقاء انسان و حفظ سلامتی او می باشد. در اسلام هم اصالت با لذت نیست و لذت بردن حلال از مادیات و معنویات همه وسیله رسیدن به قرب الهی است. آنچه که به عنوان هدف مطرح شده است، عبادت و قرب به خداوند است و لذتی که در زندگی هست برای این است که انگیزه انسان برای انجام کارهایی که موجب قرب است، بیشتر شود.
هر جا که پروردگار لذتی نهاده است در همان جا نشانی از کمال وجود دارد؛ البته در صورتی که خود لذت به غایت و آرمان تبدیل نشود، اگر لذت به صورت هدف زندگی درآید نه تنها نقش خود را در کمال انسان از دست می دهد، بلکه به غل و زنجیری سنگین مبدل میشود که انسان را به اسفل سافلین و پایینترین مراتب جهنم میکشاند.
بدون شک اگر پروردگار متعال در خوردن و آشامیدن و… لذتی قرار نداده بود، استمرار حیات بشر به خطر میافتاد؛ اما از جانب دیگر، لذت نیز در حالتی ضامن بقای بشر است که از جایگاه استکمالی خویش خارج نشده باشد. اگر لذت به عنوان هدف اعتبار شود، آنگاه نه تنها متضمن سعادت انسان نیست بلکه از مسیر اعتدال خارج میشود و خود به وسیلهای برای اسارت بشر مبدل می گردد. قوم لوط یکی از مصادیق لذت طلبی افراطی در قرآن کریم مطرح است؛ جوامع کنونی اروپا و آمریکا مصادیق حاضری هستند. بیماری ایدز یکی از مصادیق صحت این مدعا است که اگر لذتطلبی از جایگاه استکمالی خویش خارج شود نه تنها ضامن حیات نیست که نابودکنندهی آن است.
6- اصالت لذت در اسلام:
منظور از لذت و سعادت درمکتب اصالت لذت که یکی از مکاتب مادی در فلسفه اخلاق است، لذت و سعادت مادی است. اسلام نیز به این دلیل که گرایش به لذت را فطری می داند، منکر لذت مادی نیست اما
با اصالت دادن به لذات مادی و در نظر نگرفتن لذات معنوی نیز مخالف است و آن را مایه تباهی انسان می داند.
قرآن کریم اصل التذاذ را بد نمی داند، در بعضی از آیات به صراحت آن را تجویز کرده و حتی به نکوهش کسانی پرداخته است که بیهوده خود یا دیگران را از نعمت های الهی محروم می کنند: قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اللهِ الَّتِی أخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالْطَّیبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِی لِلَّذِینَ آمَنُواْ فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا خَالِصَهٌ یوْمَ الْقِیامَهِ کَذَلِکَ نُفَصِّلُ الآیاتِ لِقَوْمٍ یعْلَمُونَ؛ بگو چه کسی زینت خدا را که برای بندگان خود برآورده و روزی های پاک و پاکیزه را منع کرده است؟! بگو آن ها برای کسانی که ایمان آورده اند در زندگی دنیا، در قیامت به طور خالص خواهد بود. بدین سان آیات را تفصیل می دهیم برای آنان که می دانند. (اعراف، 32)
بنابراین، استفاده از نعمت ها و لذّت بردن از آن ها از دید قرآن بی اشکال است. آن چه را قرآن محکوم کرده، ترجیح دادن لذّت های آنی و کم ارزش دنیوی بر لذایذ ابدی و ارزشمند اخروی است.
7- لذّت طلبی نکوهیده:
اکنون که معلوم شد قرآن لذت خواهی را نکوهیده نمی داند، جای طرح این پرسش است که با وجود این دید مثبت قرآنی، چرا گاهی لذّت طلبی نکوهش شده است؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت منشأ این سرزنش ها اصل لذّت نیست، بلکه عوامل جنبی و عارضی دیگری است که به آن اشاره می کنیم:
الف. غرق شدن بیش از حد بسیاری از مردم در لذت های زودگذر و کم ارزش دنیوی و غفلت از لذت های ارزنده تر و ماندگار معنوی و اخروی یکی از مواردی است که باعث نکوهش لذت طلبی افراطی می شود.
ب. برخی خیال می کنند در صورتی که غرق در لذت های مادی شوند، رنج و سختی زندگی را فراموش می کنند و زندگی آسانی خواهند داشت، غافل از این که خداوند زندگی دنیا را همراه با رنج و سختی و کار و کوشش قرار داده است. قرآن درباره همراهی و آمیختگی زندگی با رنج و زحمت می گوید: لَقَدْ خَلَقْنَا الإِنسَانَ فِی کَبِدٍ؛ (بلد، ۴) محققاً انسان را در رنج و زحمت آفریدیم [و زندگی انسان را در کار و مشقّت قرار داده ایم]. و اصولا استعدادهای وسیع انسان در تحمل سختی های زندگی شکوفا می شود و کسانی که از کار و تلاش سخت و مشقت های زندگی می گریزند، رشد نمی کنند.
ج. بسنده کردن به لذت های خودجوش طبیعی و مادی باعث می شود که استعداد درک لذت های معنوی شکوفا نشود و انسان انگیزه لازم را برای پرداختن به امور معنوی و آخرتی نداشته باشد و از این ناحیه دچار خسارت عظیم گردد.
لذت های مادی و طبیعی که به صورت خودجوش در انسان وجود دارد، میان انسان و سایر حیوانات مشترک است، بنابراین لذت های انسانی محسوب نمی شوند. در حالی که لذت های معنوی مانند لذّت انس با خدا و کسب قرب و منزلت در پیشگاه الهی لذّت هایی خاص انسان هستند؛ یعنی انسانیت انسان به این گونه لذت ها بستگی دارد. منتهی این تفاوت هست که استعداد درک لذت های معنوی خودبه خود و به طور طبیعی در انسان شکوفا نمی شود، بلکه تلاش های انسانی در شکفتن آن ها نقش اساسی دارند.
بنابراین، عقل اقتضا دارد که انسانِ کمال خواه برای شکوفا شدن این استعدادها محیط را آماده کند و خود به تلاش و جدیت بپردازد و غرق در گرداب لذّت های طبیعی نوع اوّل و تمایلات و هوس های حیوانی نشود. زیرا شکوفا شدن استعداد درک لذت های معنوی در شکوفا شدن انسانیت انسان کاملا دخیل است.
بسیاری از آیات قرآن کریم دلالت دارند بر این که انسان ها به حسب طبعشان طالب لذّت های مادّی و دنیای اند، در صورتی که لذّت های آخرتی بر لذّت های دنیایی ترجیح دارند و چون لذّت ها متزاحم اند و از همه با هم نمی توان بهره برد، باید لذّت های بهتر را برگزید. اکنون در این بخش به برخی از این آیات اشاره می کنیم: بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیاهَ الدُّنْیا- وَالآخِرَهُ خَیرٌ وَأبْقَی؛ (اعلی، ۱۶ و ۱۷) بلکه زندگی دنیا را برمی گزینند، در صورتی که جهان آخرت بهتر و پایدارتر است.
تُرِیدُونَ عَرَضَ الدُّنْیا وَاللهُ یرِیدُ الآخِرَهَ؛ (انفال، ۶۷) شما بهره ها و نعمت های دنیا را می طلبید و خداوند آخرت را می خواهد.
در مقام مقایسه و ارزیابی، لذت های معنوی به خاطر یکی کیفیت؛ دیگری دوام، بر لذت های مادی رجحان و مزیت دارد.
8- لذت های حرام و مکروه:
براساس بینش اسلامی که زندگی جاوید و حیات ابدی را اصیل و زندگی دنیا را مقدّمه آن معرّفی می کند، اگر چیزی مانع لذّت آخرتی و سبب عذاب آخرتی باشد، کاملاً منفی است؛ زیرا لذّت دنیا به هیچ وجه قابل مقایسه با عذاب آخرت نیست، نه از نظر مدّت که یکی محدود و دیگری نامحدود است، و نه از نظر شدّت و ضعف. بنابراین، چنین لذّت لحظه ای دنیایی که مانع لذّات ابدی و سبب عذاب آخرتی است، مانند لذت زنا و شراب، از نظر شرع مقدّس حرام شده و ترک آن واجب است.
ولی بعضی دیگر از لذایذ دنیایی، تنها تأثیرشان در این است که انسان را از لذایذ بیشتر آخرت محروم می کنند، ولی سبب عذاب نمی شوند. انسان با وجود این لذّت ها نیز به بهشت و سعادت می رسد ولی به علت این گونه لذّت ها از مراتب عالی آن محروم خواهد بود. به حکم عقل چنین لذّتی مرجوح است و در شرح مطّهر نیز چنین التذاذی مکروه و ترک آن مستحب است.
برخی از لذّت های مادّی نیز تنها با لذایذ خاص اولیای خدا و انسان های متعالی و کامل مزاحم اند؛ لذایذی که افراد عادی در نمی یابند و از حدّ نعمت های محسوس بهشت از قبیل خوردنی ها و آشامیدنی ها بسیارفراترند. قرآن کریم درباره این گونه لذّت ها می گوید:
فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أخْفِی لَهُم مِّن قُرَّهِ أعْینِ جَزَاء بِمَا کَانُوا یعْمَلُونَ؛ (سجده ، ۱۷) هیچ کس نمی داند چه چیز از آنچه روشنی بخش دیدگان است به [پاداش] آن چه انجام می دادند برای آنان پنهان شده است.
آن چه از لذّت های دنیایی که مزاحم با این گونه لذّت های ویژه اولیا باشد نیز ارزش منفی دارد؛ هرچند که از دید فقهی، مباح باشد. از این جا راز پرهیز اولیای خدا حتی از التذاذهای مباح و تجمّلات مشروع روشن می شود و درمی یابیم که آنان چرا حتی ترک اَولی هم نمی کنند.
9- لذت موسیقی:
موسیقی انواعی دارد که همه ی آنها در یک جهت اشتراک دارند و آن سر و کار داشتن با احساسات هیجانات آدمی است. نوع هیجانات و احساسات ناشی از موسیقی، بستگی به نوع موسیقی دارد. مثلاً یک نوع موسیقی داریم که با حس دلاوری و سلحشوری ارتباط دارد که این نوع موسیقی در اسلام تجویز شده است. اثر آن به قدری فوق العاده است که یک لشکر ضعیف از هم گسیخته را به یک جنود بر قدرت و غیور تبدیل می کند. یک نوع موسیقی داریم که با حس شهوت سر و کار دارد. اثر آن به گونه ای شگفت آور است که یک انسان مثلاً شصت ساله ی خمود را تحریک می کند و او را دیوانه وار به دنبال ارضای غریزه ی شهوت می دواند. یک نوع موسیقی داریم که با حس غم و اندوه تناسب دارد. آن چنان انسان را محزون می کند که گویی تمام غم های عالم را بر سر او فرو ریخته اند و… .
تمام انواع موسیقی در ردیف لذت حسی به حساب می آیند ولی در منطق اسلام بعضی از لذت های حسی حرام شده است نه تمام آنها. مثلاً آن لذت هایی حرام شده است که از طرفی موجب خفّت عقل می شود ـ تعبیر خفّت عقل، تعبیر فقها و شیخ انصاری(ره) است ـ شراب، قمار و موسیقی برانگیزاننده ی غریزه ی شهوت جنسی به طور یقینِ موجب خفّت و سبکی عقل می شوند. البته موسیقی که موجب خفت عقل است هم شامل موسیقی های شادی آور می شود و هم شامل موسیقی های حزن آور هر کدام که باشد چون موجب خفت عقل است مردود می باشد زیرا اسلام می خواهد از عقل انسان حفاظت و حراست کند. از طرفی دیگر اگر این گونه لذّت ها بخواهد لذّت های جاوید آخرت را از بین ببرند، در این صورت نه تنها لذت نیستند بلکه عذاب و محنت می باشند. به عبارتی دیگر لذّت هایی را که اسلام حرام کرده واقعا لذت نیستند بلکه بدبختی و محنت هستند. اسلام می فرمایدشراب یا موسیقی حرام را تو لذت می پنداری ولی متوجه عواقب آن نیستی که برای بدنت، روحت و اجتماعت چه پیامدهای ناگواری دارد. پس لذت های حسی که موجب خفت عقل است و لذت اخروی را هم از بین می برد لذت های حرام و غیر حقیقی هستند لذت حقیقی آن است که سعادت بشر را تأمین کند نه اینکه او را به شقاوت و باتلاق شهوت بکشاند و بهترین و جاویدترین لذت ها یعنی لذت آخرت را از او بستاند. از طرفی دیگر لذت حقیقی آن است که برای انسان کمال به حساب آید و او را در جهت سیر نفسانی و پیمودن پله های لذت های معنوی ماندگارو رسیدن به مراتب بالای وجودی و مشاهدات تجلیات اسمائی و صفاتی و ذاتی مدد رساند نه اینکه اراده ی سیر و پیمودن آن کمالات را بگیرد موسیقی حرام انسان را سست اراده، هوس باز و دستخوش احساسات و هیجانات ناماندگار بی حاصل می کند.
این کلام امام خمینی(ره) در اینباب قابل دقت است: «ای عزیز بکوش تا صاحب عزم و اراده شوی که خدای نخواسته اگر بی عزم از این دنیا رحلت کنی انسان صوری بی مغزی هستی در آن عالَم که محلّ کشف باطن و ظهور سریره است و جرئت بر معاصی کم کم انسان را بی عزم می کند و این جوهر شریفرا از انسان می رباید استاد معظّم ما دام ظله می فرمودند بیشتر از هر چه گوش دادن به موسیقی ها سلب اراده و عزم از انسان می کند…»، (اربعین حدیث، امام خمینی(ره)، حدیث اوّل با شرح سید احمد فهری، ص103)
بنابراین اگر موسیقی از نوع حرام آن باشد نه تنها واقعا و در نفس الامر لذت حقیقی نیست بلکه عذاب و محنت است و لذت آن مانند پستانک است که طفل شیرخوار را هرگز سیر نمی کند، (رجوع کنید به کتاب «آشنایی با قرآن» اثرشهید مطهری، ج 1 و 2 و کتاب «تعلیم و تربیت در اسلام»، اثر شهید مطهری)
سید مصطفی علم خواه