محدودیت دنیا و تناسب مجازات با گناه
۱۳۹۶/۰۴/۲۶
–
۴۳۰ بازدید
با سلام. با توجه به محدود بودن عمر انسانها در این دنیا و در نتیجه محدود بودن گناهان و در نتیجه محدود بودن عذاب در آخرت – به نظر من از نظر عقلی- پس چگونه بعضی از آیات قرآن از خالد بودن در جهنم صحبت می کند؟
پرسشگر گرامی ! کم یا زیاد دیدن یک عمل ، تابعی از شرایط حاکم و پیرامونی است . از آنجا که انسانها در محدودیتها محاصره اند، لذا تشخیص کوچک یا کم بودن یک گناه ، خارج از عهده ماست . یک حرف کوچولوی حتی راست ، ممکن است فتنه ای قهار بسازد که دود و شعله اش ، سالیان متمادی طول بکشد. گاهی یک یا چند دروغ موجب هیچ فتنه ای نشوند. گاه یک تصمیم کوچک و فوری باعث رسیدن به نهرها و باغهای غیر قابل توصیف شده و گاهی تصمیمهای بزرگ فقط گرفتاریها را افزوده اند. در یک آن به ناحق کسی را میکشند و متوقع یک آن عذاب باشند؟!!! نعمت ها و عذاب های عارض شونده بر نفس انسانی ، گاهی ملکات و حالات رسوخ کرده بر نفس انسان است که جزء ذاتِ نفس شده ، و نفس را به صورتی خاص و به نوع جدیدی متناسب با آن خلق و خوی ذاتی تبدیل کرده است آن گاه این نفس، با همان حالت وارد عالم برزخ می شود، در نتیجه به همان شکل، جاودانه خواهد ماند. اگر چه قابل تمثیل نیست و خیلی متفاوت است ولی در مواردی مانند کابوس دیدن اشخاص چه تخیلات هولناکِ مستمری او را محاصره می کند . عذاب دائم نیز، هر چند با تفاوت بسیار، مانند مثال یاد شده است؛ چرا که این عذاب آثار صورت شقاوتی است که، لازمه یک نفس شقی است.با دقت در برخی آیات و روایات رسیده از معصومین علیهم السلام در این خصوص ، یعنی مجازاتهای قرار دادی یا دارای رابطه تکوینی با گناه و همچنین مجازاتهایی که به نوعی تجسم یک عملند نکات جالبی حاصل شده و چشم انسان به حقایق وسیعی از قوانین هستی باز می شود . این تصور که گویی مجازات اخروی به منزله تنبیه، عبرت، تربیت و… برطرف می گردد .
امام على سلام الله علیه مى فرماید: «عمل صالح کشت آخرت است» نهج البلاغه، خطبه 22.
در این گونه مجازات ها، تناسب بین عمل و نتیجه، از لحاظ کمى شرط نیست؛ چنان که یک لحظه غفلت در رانندگى، نقص عضو همیشگى به دنبال خواهد داشت.
یا اینکه امام صادق سلام الله علیه در جواب پرسشى درباره خلود در بهشت و جهنّم مى فرماید: «علت همیشه بودن دوزخیان در دوزخ، این است که تصمیم آنان این بوده که هر گاه در دنیا جاودانه بمانند، خدا را نافرمانى کنند و جهت همیشه بودن بهشتیان در بهشت نیز این است که تصمیم آنان این بوده که هرگاه در این دنیا جاودانه بمانند، اطاعت خدا کنند. پس تصمیم هاى این دو گروه، آنان را بهشتى دائم و دوزخى همیشگى کرده است». (بحارالانوار، ج 8، ص 347). یعنی مجازات هاى اخروى، تجسّم خود گناه است . چنین وضعیتی به استعدادهای تام و کاملی مربوط است که در نفس حاصل شده ، و در نتیجه صورت های متناسب با آن به طور قطع صادر می شوند، و از جمله این صورت ها، احساس وضعیت زجر آور عذاب است، از این رو ، اگر شقاوت حاصله در نفس، تا بدین میزان نبوده، بلکه تنها حالات و هیئت های شقاوتمندانه به صورت بالعرض بر نفس عارض شده باشند، چنین نفسی، در ردیف شقی ذاتی نبوده، و می تواند از آن وضعیت خارج شود. عبارت «الا ما شاء ربک» در انتهای آیه شریفه105-107 سوره مبارک هود آمده نیز همین مطلب را تأیید می کند .المیزان فی تفسیر القرآن ، علامه طباطبایی ، ج 1، ص 412 به بعد
در ادامه اضافه نماییم که : مجازاتهای اخروی بروز حقیقت اعتقادات و اعمال انسان است و پاداشهای بهشتی نیز چنین است، اما به اضافه فضل و کرم الهی. لذا فرمود: مجازات دقیقاً به اندازه جرم است و به کسی حتی به اندازه نخ خرمایی ظلم نمیشود، اما پاداش اضافه و جایزه هم دارد. چرا که بهشت مکان استقرار و نعمات بهشتی پذیرایی محبوب از محبّ خود است و معشوق کریم برای اکرام حبیبش ترازو و چرتکه نمیآورد. لذا فرمود هر چه خودشان بخواهند در بهشت هست و هم از نزد خود به آن اضافه میکنیم: «ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ ذَلِکَ یَوْمُ الْخُلُود * لَهُم مَّا یَشَاؤُونَ فِیهَا وَ لَدَیْنَا مَزِیدٌ» (ق، 34 و 35) ترجمه: (به بهشتیها میگویند) به سلامت [و شادکامى] در آن درآیید [که] این روز جاودانگى است. هر چه بخواهند در آنجا دارند و پیش ما فزونتر [هم] هست. البته تردیدی نیست که وعید به عذاب خداوند، نافی بخشش نیست. او ارحم الراحمین است و فرد میتواند با توبه عذاب آخرتی خود را بردارد. در حقیقت مجازات های طولانى و حتی جاویدان، منحصر به کسانى است که تمام روزنه هاى نجات را به روى خود بسته اند، و عالماً عامداً غرق در فساد، تباهى، کفر و نفاق گشته اند، سایه شوم گناه تمام قلب و جان آنها را پوشانیده، و در حقیقت به رنگ گناه و کفر در آمده اند، همان گونه که در سوره «بقره» مى خوانیم: « بَلى مَنْ کَسَبَ سَیِّئَةً وَ أَحاطَتْ بِهِ خَطیئَتُهُ فَأُولئِکَ أَصْحابُ النّارِ هُمْ فیها خالِدُونَ ـــ آرى کسى که مرتکب گناهى گردد، و آثار آن تمام وجود او را احاطه کند، چنان کسى اهل دوزخ است و جاودانه در آن خواهد ماند».(بقره/ 81) در قرآن مى خوانیم: « فَالْیَوْمَ لاتُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئاً وَ لاتُجْزَوْنَ إِلاّ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُون ـــ امروز (روز رستاخیز) به هیچ کس ستم نمى شود و جز اعمال خود شما جزائى براى شما نیست»!.(یس/ 54)
نتیجه
هنگامى که پاداش و کیفر، نتیجه و اثر خود عمل آدمى باشد، مسأله مساوات و برابرى از نظر کمیت و کیفیت، مطرح نخواهد بود.
پیامبران الهى از یکسو، و فرمان خرد از سوى دیگر، به او آگاهى لازم را دادند.
از روى علم و عمد و اختیارمرتکب گناه شد .
بر این اساس، نه جاى شکایتى باقى است، نه ایراد و اشکال به کسى، و نه منافاتى با قانون عدالت پروردگار دارد. ( برگرفته از تفسیر نمونه، جلد 9، صفحه 289 )
خدای متعال فرمود: « إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامى ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً ؛کسانى که اموال یتیمان را از سر ظلم و ستم مى خورند، جز این نیست که در شکم هاى خود آتش مى خورند.» (نساء:7)
نفرمود: آنان را به آتش می اندازیم ، بلکه فرمود: حقیقت همین مال یتیم خوردن آتش است. همان گونه که موادّ ظاهر این مال حرام، تبدیل به سلولهای بدن دنیایی شخص می شوند، ملکوت همین حرامخواری هم تبدیل به سلولهای بدن برزخی و اخروی شخص می شود؛ و ملکوت حرامخواری، آتش است. پس وقتی وجود ابدی فردی از این آتش درست شد دیگر نمی توان کاری برای او کرد ؛ چون برداشتن این آتش، مساوی است با برداشتن بخشی از وجود خود آن شخص.
باز خدای متعال فرمود: « وَ مَنْ کانَ فی هذِهِ أَعْمى فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمى وَ أَضَلُّ سَبیلا ؛ و هر کس که در این جهان(از دیدن چهره ی حق) نابینا بوده است، در آخرت نیز نابینا و گمراهتر است.» (الإسراء:72)
باز فرمود: « وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمى ؛ و هر کس از یاد من روى گردان شود، زندگى تنگى خواهد داشت؛ و روز قیامت، او را نابینا محشور مى کنیم.» (طه:124)
نفرمود: هر که از یاد من روی گردان شود زندگی او را تنگ می کنم ، بلکه فرمود: زندگی او به طور قهری تنگ می شود ؛ چرا که خدا « نور السماوات و الارض» است؛ و دل بی خدا ، سراسر ظلمت است؛ لذا چنین کسی در متن بهترین نعمتهای دنیایی نیز احساس تنگی وجود خواهد داشت. اینگونه افراد برای اینکه از این تنگی خلاص شوند به مسکرات و مخدّرات و لهو و لعب روی می آورند تا احساس خوشی و گشادگی قلبی کسب نمایند ولی نه تنها به آن دست نمی یابند بلکه زندگی بر آنها تنگتر نیز می شود ؛ در حالی که خداباوران حقیقی حتّی در متن فقر و سختی و مشکلات نیز درونی آرام و مطمئن دارند. در آخرت نیز هر کسی با همان باطنی که خودش برای خودش ساخته محشور می شود.
امام على سلام الله علیه مى فرماید: «عمل صالح کشت آخرت است» نهج البلاغه، خطبه 22.
در این گونه مجازات ها، تناسب بین عمل و نتیجه، از لحاظ کمى شرط نیست؛ چنان که یک لحظه غفلت در رانندگى، نقص عضو همیشگى به دنبال خواهد داشت.
یا اینکه امام صادق سلام الله علیه در جواب پرسشى درباره خلود در بهشت و جهنّم مى فرماید: «علت همیشه بودن دوزخیان در دوزخ، این است که تصمیم آنان این بوده که هر گاه در دنیا جاودانه بمانند، خدا را نافرمانى کنند و جهت همیشه بودن بهشتیان در بهشت نیز این است که تصمیم آنان این بوده که هرگاه در این دنیا جاودانه بمانند، اطاعت خدا کنند. پس تصمیم هاى این دو گروه، آنان را بهشتى دائم و دوزخى همیشگى کرده است». (بحارالانوار، ج 8، ص 347). یعنی مجازات هاى اخروى، تجسّم خود گناه است . چنین وضعیتی به استعدادهای تام و کاملی مربوط است که در نفس حاصل شده ، و در نتیجه صورت های متناسب با آن به طور قطع صادر می شوند، و از جمله این صورت ها، احساس وضعیت زجر آور عذاب است، از این رو ، اگر شقاوت حاصله در نفس، تا بدین میزان نبوده، بلکه تنها حالات و هیئت های شقاوتمندانه به صورت بالعرض بر نفس عارض شده باشند، چنین نفسی، در ردیف شقی ذاتی نبوده، و می تواند از آن وضعیت خارج شود. عبارت «الا ما شاء ربک» در انتهای آیه شریفه105-107 سوره مبارک هود آمده نیز همین مطلب را تأیید می کند .المیزان فی تفسیر القرآن ، علامه طباطبایی ، ج 1، ص 412 به بعد
در ادامه اضافه نماییم که : مجازاتهای اخروی بروز حقیقت اعتقادات و اعمال انسان است و پاداشهای بهشتی نیز چنین است، اما به اضافه فضل و کرم الهی. لذا فرمود: مجازات دقیقاً به اندازه جرم است و به کسی حتی به اندازه نخ خرمایی ظلم نمیشود، اما پاداش اضافه و جایزه هم دارد. چرا که بهشت مکان استقرار و نعمات بهشتی پذیرایی محبوب از محبّ خود است و معشوق کریم برای اکرام حبیبش ترازو و چرتکه نمیآورد. لذا فرمود هر چه خودشان بخواهند در بهشت هست و هم از نزد خود به آن اضافه میکنیم: «ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ ذَلِکَ یَوْمُ الْخُلُود * لَهُم مَّا یَشَاؤُونَ فِیهَا وَ لَدَیْنَا مَزِیدٌ» (ق، 34 و 35) ترجمه: (به بهشتیها میگویند) به سلامت [و شادکامى] در آن درآیید [که] این روز جاودانگى است. هر چه بخواهند در آنجا دارند و پیش ما فزونتر [هم] هست. البته تردیدی نیست که وعید به عذاب خداوند، نافی بخشش نیست. او ارحم الراحمین است و فرد میتواند با توبه عذاب آخرتی خود را بردارد. در حقیقت مجازات های طولانى و حتی جاویدان، منحصر به کسانى است که تمام روزنه هاى نجات را به روى خود بسته اند، و عالماً عامداً غرق در فساد، تباهى، کفر و نفاق گشته اند، سایه شوم گناه تمام قلب و جان آنها را پوشانیده، و در حقیقت به رنگ گناه و کفر در آمده اند، همان گونه که در سوره «بقره» مى خوانیم: « بَلى مَنْ کَسَبَ سَیِّئَةً وَ أَحاطَتْ بِهِ خَطیئَتُهُ فَأُولئِکَ أَصْحابُ النّارِ هُمْ فیها خالِدُونَ ـــ آرى کسى که مرتکب گناهى گردد، و آثار آن تمام وجود او را احاطه کند، چنان کسى اهل دوزخ است و جاودانه در آن خواهد ماند».(بقره/ 81) در قرآن مى خوانیم: « فَالْیَوْمَ لاتُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئاً وَ لاتُجْزَوْنَ إِلاّ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُون ـــ امروز (روز رستاخیز) به هیچ کس ستم نمى شود و جز اعمال خود شما جزائى براى شما نیست»!.(یس/ 54)
نتیجه
هنگامى که پاداش و کیفر، نتیجه و اثر خود عمل آدمى باشد، مسأله مساوات و برابرى از نظر کمیت و کیفیت، مطرح نخواهد بود.
پیامبران الهى از یکسو، و فرمان خرد از سوى دیگر، به او آگاهى لازم را دادند.
از روى علم و عمد و اختیارمرتکب گناه شد .
بر این اساس، نه جاى شکایتى باقى است، نه ایراد و اشکال به کسى، و نه منافاتى با قانون عدالت پروردگار دارد. ( برگرفته از تفسیر نمونه، جلد 9، صفحه 289 )
خدای متعال فرمود: « إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامى ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً ؛کسانى که اموال یتیمان را از سر ظلم و ستم مى خورند، جز این نیست که در شکم هاى خود آتش مى خورند.» (نساء:7)
نفرمود: آنان را به آتش می اندازیم ، بلکه فرمود: حقیقت همین مال یتیم خوردن آتش است. همان گونه که موادّ ظاهر این مال حرام، تبدیل به سلولهای بدن دنیایی شخص می شوند، ملکوت همین حرامخواری هم تبدیل به سلولهای بدن برزخی و اخروی شخص می شود؛ و ملکوت حرامخواری، آتش است. پس وقتی وجود ابدی فردی از این آتش درست شد دیگر نمی توان کاری برای او کرد ؛ چون برداشتن این آتش، مساوی است با برداشتن بخشی از وجود خود آن شخص.
باز خدای متعال فرمود: « وَ مَنْ کانَ فی هذِهِ أَعْمى فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمى وَ أَضَلُّ سَبیلا ؛ و هر کس که در این جهان(از دیدن چهره ی حق) نابینا بوده است، در آخرت نیز نابینا و گمراهتر است.» (الإسراء:72)
باز فرمود: « وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمى ؛ و هر کس از یاد من روى گردان شود، زندگى تنگى خواهد داشت؛ و روز قیامت، او را نابینا محشور مى کنیم.» (طه:124)
نفرمود: هر که از یاد من روی گردان شود زندگی او را تنگ می کنم ، بلکه فرمود: زندگی او به طور قهری تنگ می شود ؛ چرا که خدا « نور السماوات و الارض» است؛ و دل بی خدا ، سراسر ظلمت است؛ لذا چنین کسی در متن بهترین نعمتهای دنیایی نیز احساس تنگی وجود خواهد داشت. اینگونه افراد برای اینکه از این تنگی خلاص شوند به مسکرات و مخدّرات و لهو و لعب روی می آورند تا احساس خوشی و گشادگی قلبی کسب نمایند ولی نه تنها به آن دست نمی یابند بلکه زندگی بر آنها تنگتر نیز می شود ؛ در حالی که خداباوران حقیقی حتّی در متن فقر و سختی و مشکلات نیز درونی آرام و مطمئن دارند. در آخرت نیز هر کسی با همان باطنی که خودش برای خودش ساخته محشور می شود.