این دو کشور تا پیش از این به طور سنتی از سیاست «عضویت نداشتن در هیچ ائتلافی» پیروی می کردند و حتی در دوران جنگ سرد نیز به آن پایبند بودند. این سیاست بی طرفی از سوی مسکو به عنوان عاملی مهم در تضمین ثبات در شمال اروپا تلقی می شد و از سوی کشورهای اروپایی نیز پذیرفته شده بود. حال، با درخواست جدید این دو کشور، هر چند ناتو از آنچه تعمیق همکاری با فنلاند و سوئد خوانده، ابراز رضایتمندی کرده است، اما مقامات روس این اقدام را علناً به عنوان دشمنتراشی برای روسیه تعبیر کردهاند. در چنین شرایطی این سؤال مطرح می شود که اساساً دلیل طرح چنین درخواستی از سوی سوئد و فنلاند چیست و پیوستن آنها به ناتو، چه پیامدهای راهبردی به دنبال خواهد داشت؟
در پاسخ به سؤال نخست باید گفت هر چند در عرصه رسانه های بین المللی تلاش می شود حمله روسیه به اوکراین به عنوان تنها دلیل نگرانی این دو کشور شمال اروپا و تصمیم آنها برای پیوستن به ناتو عنوان شود و این امر بخشی از پازل واقعیت را نیز تشکیل میدهد؛ اما قطعاً همه واقعیت نیست. اگر صحنه بازیهای استراتژیک قدرتهای بین المللی را اندکی گسترده تر ببینیم، متوجه خواهیم شد که پس از تغییر استراتژی امنیت ملی آمریکا در سالهای اخیر و تغییر نگرش و چرخش این کشور از سمت خاورمیانه و خلیج فارس به سوی چین و روسیه، تلاش برای تقویت ناتو و یکدست کردن اروپا در مقابل روسیه، به منظور تضعیف یکی از این دو رقیب(روسیه) در رأس برنامههای راهبردی ایالات متحده قرار گرفته است.
بنابراین نکتهای که باید به آن توجه داشت این است که ابراز تمایل این دو کشور حوزه اسکاندیناوی به عضویت در ناتو صرفا یک تصمیم داخلی و بر مبنای نیازهای امنیتی آنها نبوده و با هدایت و حمایت آمریکا انجام شده است. امضای قراردادی جدید از سوی فنلاند برای خرید ۶۴ فروند هواپیمای اف -۳۵ از آمریکا در فوریه 2021، گواهی متقن است که این ادعا را تقویت می کند. بر این اساس چنانکه سوئد و فنلاند به ناتو بپیوندند، اتحادیه اروپا در قالب ناتو بیش از گذشته خود را در مقابل روسیه قرار خواهد داد و نوعی فشار سراسری علیه مسکو در دستور کار قرار می گیرد و این همان چیزی است که مقامات آمریکایی به دنبال آن هستند؛ تضعیف روسیه با هزینه از جیب همپیمانان. بدین ترتیب، با گسترش ناتو و تقویت قدرت نظامی بخش اروپایی ناتو، شراکت اروپاییها در مهار روسیه افزایش یافته و آمریکا میتواند با دست بازتری به مهار چین بپردازد.
اما در پاسخ به سؤال دوم مبنی بر اینکه پیوستن سوئد و فنلاند به ناتو، چه پیامدهای راهبردی به دنبال خواهد داشت؟ باید گفت این امر منجر به گسترش و تقویت بیش از پیش ناتو و تنگ تر شدن حلقه محاصره به دور روسیه می شود و در نتیجه قطعاً فضای امنیتی و سطح تنشها در منطقه شمال اروپا را افزایش می دهد. هر چند فنلاند و سوئد جمعیت و بودجه نظامی قابل توجهی ندارند، اما از ارتشهای مدرن و زیرساخت صنعتی- فناورانه نظامی مطلوبی برخوردارند و البته در سالهای اخیر به دلیل نگرانی از تهدید روسیه هزینههای نظامی خود را هم افزایش داده اند؛ پس از شروع جنگ اوکراین، فنلاند بودجه نظامی خود را از ۳ به ۵ میلیارد دلار و سوئد از ۵ به ۷ میلیارد دلار افزایش داده است. بنابراین عضویت این دو کشور، باعث تقویت قدرت ناتو و فراگیرترشدن آن خواهد شد.
روسها به صورت کاملاً آشکار پیوستن سوئد و فنلاند به پیمان سازمان آتلانتیک شمالی را یک خطر جدی برای خود میدانند و از این رو در صورت عضویت این دو کشور در ناتو، در آینده ای نه چندان دور شاهد یک تقابل تسلیحاتی و سیاسی میان روسیه با جبهه غرب خواهیم بود. بر این اساس، استقرار موشکهایی با قابلیت حمل کلاهک هستهای در مرز روسیه با فنلاند و سایر کشورهای اروپایی از سوی کرملین، حمله به دیگر کشورهای ذرهای اروپایی که با روسیه هم مرز هستند، استفاده از قطع صادرات یا گران کردن حاملهای انرژی به عنوان ابزار فشار بر کشورهای اروپایی و البته تلاش کرملین برای یارگیری و تشکیل پیمان نظامی متقابل، برخی راهکارهایی هستند که ممکن است روسیه در واکنش به این تصمیم، در پیش بگیرد.
بنابراین گسترش ناتو در ابعاد جدید، نه تنها امنیت و ثبات را برای کشورهای اروپایی به ارمغان نمی آورد؛ بلکه با قرار دادن آنها در خط رویارویی با روسیه و تبدیل اروپا به ابزار تأمین اهداف و منافع آمریکا، توسعه سیاسی و اقتصادی قاره سبز را مختل کرده و منطقه شرق و شمال اروپا را به حوزه بحران خیز جدیدی در نقشه ژئوپلیتیک جهانی تبدیل خواهد کرد.