۱۳۹۷/۰۲/۰۹
–
۳۶۱ بازدید
رازداری وعدم رازداری چیست؟۲=کدام یک ازامامان مامعروف به رازداری بوده اندیه کم توضیح دهید ؟۳=درصورت امکان مثالهایی از عدم رازداری شخصیت های تاریخی یا از پیروان امامان یا درهرزمینه ای که میدانیدچه درگذشته باشدچه در حال ذکرکنید؟۴=ریشه های عدم رازداری چه میتواند باشد؟۴=پیامدهای عدم رازداری چیست؟
درپاسخ به این پرسش به چند نکته توجه نمایید :
الف ) راز و سرّ در لغت بمعنی پنهان و پوشیده است و افشاء چیزی یعنی اظهار کردن آن در میان مردم.
در بیان اندیشمندان اسلامی برملا ساختن راز اعمّ از کشف و آشکار ساختن عیب است. زیرا راز گاهى از جمله عیوب است و گاهى نیست ولی افشاء آن موجب اذیت و اهانت به حق دوستان یا دیگر مسلمانان است؛ خواه آشکار ساختن به گفتار باشد یا به نوشتن یا به رمز و اشاره و خواه آنچه نقل شده از اعمال باشد یا از اقوال و خواه بر کسى که از او نقل مى شود عیب و نقصى باشد یا نباشد و این عمل (افشاء راز) در شرع، مذموم و صاحب آن در نزد عقل، مورد سرزنش واقع شده است.
ب ) افشای راز از منظر قرآن
در آیات قرآن تعبیراتى دیده مىشود که (نه به دلالت صریح بلکه به دلالت التزامى) از فضیلت رازدارى و زشتى افشاء سرّ خبر مى دهد، از جمله:
در سوره توبه مىخوانیم: «آیا گمان کردید که (به حال خود) رها مى شوید در حالى که هنوز آنها که از شما جهاد کردند و غیر از خدا و رسولش را محرم اسرار خویش انتخاب ننمودند (از دیگران) مشخص نشدهاند (باید آزمون شوید و صفوف از هم جدا شود) و خداوند به آنچه عمل مى کنید آگاه است».4
این آیه میفرماید مسلمانان اسرار خود را به کسانى بگویند که مطمئن به حفظ آن باشند نه به افراد نامطمئنّى که افشاء سرّ مى کنند. مفهوم این سخن آن است که رازدارى فضیلت است و افشاء سرّ از رذائل محسوب مىشود.
در سوره آل عمران نیز آمده است: «اى کسانى که ایمان آورده اید محرم اسرارى از غیر خودتان انتخاب نکنید، آنها از هرگونه شرّ و فسادى درباره شما کوتاهى نمى کنند…».
در این آیه خداوند همه مؤمنان را مخاطب ساخته و با فرمان دادن اینکه غیر مسلمانان (مخلص و مؤمن) را محرم سرّ خود ندانید در واقع اشارهاى به لزوم حفظ اسرار و نکوهش از افشاء سرّ دارد. منتها این آیه و آیه قبل، ناظر به اسرار شخصى نیست بلکه نظر به اسرار جامعه اسلامى دارد که افشاى آن ضربهاى به مسلمین وارد مىکند.
البته در قرآن مجید در مورد خصوص رازدارى همسران در سوره تحریم بحث مشروحى آمده است و خداوند نسبت به بعضى از همسران پیامبر که در رازدارى کوتاهى کرده و اسرار بیت رسالت را افشا کرده بودند سرزنش شدیدى نموده است.
در این که این راز چه بود بحث هاى مفصلى در میان مسلمانان است و چون شرح آن به درازا مىکشد مىتوانید به تفسیر نمونه ذیل آیه 3 و 4 سوره تحریم مراجعه فرمایید.
آیا گمان کردید که (به حال خود) رها مى شوید در حالى که هنوز آنها که از شما جهاد کردند و غیر از خدا و رسولش را محرم اسرار خویش انتخاب ننمودند (از دیگران) مشخص نشدهاند (باید آزمون شوید و صفوف از هم جدا شود) و خداوند به آنچه عمل مى کنید آگاه است.
ج ) رازدارى و برملا ساختن راز در روایات اسلامى
در احادیث اسلامى درباره رازدارى و ترک افشاى سرّ تعبیرات گوناگونى دیده مىشود که نشان دهنده اهتمام اسلام به این موضوع است تا آنجا که اسرار دیگران به منزله امانتهاى آنها شمرده شده و افشاى سرّ به عنوان خیانت در امانت است.
در حدیثى از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) مى خوانیم: «هنگامى که شخصى سخنى با دیگرى مىگوید سپس به اطراف خود نگاه مىکند (که دیگرى آن را نشنود) آن بمنزله امانت است. (افشاء این سرّ همچون خیانت در امانت است) در نتیجه تمام روایاتی که در نکوهش خیانت آمده شامل آن هم میشود.
د ) ریشه هاى افشای راز
این صفت رذیله از ضعف هاى مختلفى که در بعضى انسان ها موجود است سرچشمه مى گیرد از جمله:
1ـ حسد: افراد حسود براى ضربه زدن به کسى که مورد حسدشان است سعى در افشاى اسرار آنها دارند تا از این طریق، آنها در افکار عمومى بى اعتبار شوند یا منافعشان به خطر بیفتد.
2ـ کینه: افراد کینهتوز براى إعمال کینههاى خود از افشاى اسرار دیگران خوددارى نمىکنند تا از آنها انتقام بگیرند.
3ـ کم ظرفیتی و نادانی: کسانى که گرفتار این حالاتند هرگز راز نگهدار نخواهند بود.
در حدیثى از امیرمؤمنان على(ع) آمده است: «سرّ خود را نزد جاهل نگذار که توان کتمان آن را ندارد».( غرر الحکم و درر الکلم، ص321،ح7428،فصل هشتم فی کتمان السر. )
4ـ جلب نظر دیگران: اصولا افشاء سرّ و به طور کلى نشر خبرهاى پنهانى و تازه و احیاناً شگفت انگیز براى گروهى از مردم جاذبه دارد، و آمادگى زیادى براى شنیدن آن دارند. همین معنى بعضى از مردم را وسوسه مىکند که به افشاء سرّ دیگران بپردازند و نظر شنوندگان منحرف را به خود جلب کنند.
5ـ اشتباه و لغزش: لغزشها و اشتباهات و عدم توجه به سرّى بودن بعضى از مسائل نیز عامل مهم دیگرى در افشاى اسرار است و به همین دلیل هر چه افراد رازدار بیشتر باشد احتمال افشاى سرّ، فزونى مىیابد، تا آنجا که امام صادق(ع) از قول شاعر میفرماید: «هر رازى که از دو نفر بگذرد فاش مى شود».(کلینی،یعقوب؛اصول کافی،تحقیق علی اکبر غفاری،نشر دارالکتب الإسلامیة،چاپ ششم،1375ش،ج2، ص224، ح9 )
6ـ پرحرفى : از لابه لاى پرحرفیهاى انسان، بسیارى از «اسرار مگو» از زبان مى پرد. درمانش نیز کم حرفى است.
7ـ دوستى : آنان که روى رفاقت و صمیمیت، اسرار محرمانه را مى گویند و به عواقب آن بى توجهند گاهى دوستانه دشمنى مى کنند.(محدثی؛جواد، اخلاق معاشرت، نشر دفتر تبلیغات اسلامی )
ه ) عواقب افشای راز
از جمله عواقبی که می توان برای افشای راز برشمرد عبارتنداز:
1ـ آشکار شدن اسرار خود شخص بر ملا کننده: در حدیثی از امیرالمؤمنین(ع) مىخوانیم: «کسى که پرده از روى اسرار برادر مسلمانش بردارد خداوند عیوب اسرار او را بر ملا مىکند».11
2ـ حاکمیت روح بیاعتمادی در جامعه
3ـ بر باد رفتن مال و جان و آبروی شخص یا معتقدان مکتبی
اگر افشاى اسرار مربوط به جامعه و مکتب و مذهب باشد گاه کشورى را به خطر مىاندازد و پیروان مذهبى را گرفتار مىسازد، خون هاى بىگناهان ریخته مىشود و اموال آنها به دست متعصبان غارتگر بر باد مىرود.
و ) راهکارهای کنترل
براى اینکه بتوانید خود را کنترل کنید توصیه هاى زیر را به کار برید:
1. همواره دانسته هاى خود را در ذهنتان طبقه بندى کنید بدین صورت : الف) اطلاعاتى که هرگز نباید آن را بازگو کنید. ب) اطلاعاتى که تنها براى برخى افراد باید بازگو شود. ج) اطلاعاتى که بازگوکردن آن مانعى ندارد.
2. از سخن گفتن بیهوده بپرهیزید و سخنى را نگویید جز آن که درباره منافع و یا ضررهاى آن بیاندیشید. اگر منافع آن برترى دارد آن را بازگو کنید.
3. اگر ناخودآگاه سخنى گفتید که نباید آن را ابراز مى کردید خودتان را تنبیه کنید؛ بدین صورت یک شبانه روز زبانتان را از سخن گفتن (جز در موارد خیلى ضرورى) بازدارید.
4 . سنجیده و بجا سخن گویید (سنجیده گویی) و حرف بیهوده نزنید. می توانید عناوین حرفهایی که قرار است در یک مکالمه بزنید، قبل از آن مرور کنید.
5. سعی کنید تنها به هنگام ضرورت صحبت کنید (کم گویی). لازم نیست هرچه میدانید بگویید تا به اشتباه رازی را فاش کنید.
6 . مختصر و مفید سخن بگویید.
7. از روی علم و آگاهی سخن گفته و هیچگاه بدون تأمل کافی حرف نزنید: به آثار و پیامدهای حرفهای خود توجه کنید. 8. در مورد اموری که به شما مربوط نیست یا تخصص آن را ندارید، حرفی نزنید.
9. به پیامدهای منفی و آسیب های ناشی از فاش شدن رازها بیندیشید.
10. پیوسته در نظر داشته باشید که سخنان شما، حاکی از شخصیت و میزان عقل شماست.
11. از خداوند بزرگ براى غلبه بر نفس خود کمک بگیرید و همواره او را به استمداد طلبیده و در مواقعى که تحت فشار قرار مى گیرید به ذکر خداوند و استغفار پناه ببرید. (خصوصا ذکر شریف: لا حول و لا قوه الا بالله)
ز) مصادیق رازداری
یکی از درسهایی که میتوانیم از صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها بیاموزیم رازداری او در امور است که در اینجا به شرح واقعه میپردازیم:
شیخ صدوق در کتاب “امالی” روایت میکند که عایشه گفت: فاطمه آمد در حالی که مانند خود رسول الله راه میرفت. رسول خدا فرمود: دخترم خوش آمدی. او را در سمت چپ یا راست خود جای داد و به صورت پنهانی با او سخنی گفت که باعث گریه فاطمه شد. بعد از آن پیامبر به او چیز دیگری را پنهانی گفت که باعث خندهاش شد.
درخواست عایشه از فاطمه زهراء سلام الله علیها برای بازگو کردن گفته رسول خدا صلی الله علیه و آله کار درستی نبود. فاطمه زهراء سلام الله علیها نیز به درخواست او پاسخ منفی دادند و فرمودند: راز پیامبر را افشا نخواهم کرد
[عایشه میگوید] به او گفتم که با سخن رسول خدا گریستی و با سخن بعدی ایشان خندیدی، تا امروز ندیده بودم که شادی این اندازه به اندوه نزدیک شده باشد.
[عایشه میگوید] سپس درباره آن سخن پیامبر از او پرسیدم اما فاطمه گفت: راز رسول خدا را افشا نخواهم کرد. بعد از وفات پیامبر از فاطمه جریان را مجددا پرسیدم. فاطمه گفت: پیامبر این راز را به من گفت که: جبرائیل هر سال یکبار قرآن را بر من میآورد اما در امسال دو بار چنین کرده است و معنایش جز این نیست که اجل من نزدیک است و تو [فاطمه] اولین کسی از اهل بیتم هستی که به من ملحق میشود و من چه خوب کسی هستم که قبل از تو خواهم رفت و تو نزدم خواهی آمد؛ این سخن رسول خدا مرا گریاند. سپس فرمود: آیا راضی نیستی که بانوی بانوان امت [یا بانوی زنان مومن] باشی که از این گفته رسول خدا [شاد شدم و] خندیدم. (امالی صدوق، ص 595)
الف ) راز و سرّ در لغت بمعنی پنهان و پوشیده است و افشاء چیزی یعنی اظهار کردن آن در میان مردم.
در بیان اندیشمندان اسلامی برملا ساختن راز اعمّ از کشف و آشکار ساختن عیب است. زیرا راز گاهى از جمله عیوب است و گاهى نیست ولی افشاء آن موجب اذیت و اهانت به حق دوستان یا دیگر مسلمانان است؛ خواه آشکار ساختن به گفتار باشد یا به نوشتن یا به رمز و اشاره و خواه آنچه نقل شده از اعمال باشد یا از اقوال و خواه بر کسى که از او نقل مى شود عیب و نقصى باشد یا نباشد و این عمل (افشاء راز) در شرع، مذموم و صاحب آن در نزد عقل، مورد سرزنش واقع شده است.
ب ) افشای راز از منظر قرآن
در آیات قرآن تعبیراتى دیده مىشود که (نه به دلالت صریح بلکه به دلالت التزامى) از فضیلت رازدارى و زشتى افشاء سرّ خبر مى دهد، از جمله:
در سوره توبه مىخوانیم: «آیا گمان کردید که (به حال خود) رها مى شوید در حالى که هنوز آنها که از شما جهاد کردند و غیر از خدا و رسولش را محرم اسرار خویش انتخاب ننمودند (از دیگران) مشخص نشدهاند (باید آزمون شوید و صفوف از هم جدا شود) و خداوند به آنچه عمل مى کنید آگاه است».4
این آیه میفرماید مسلمانان اسرار خود را به کسانى بگویند که مطمئن به حفظ آن باشند نه به افراد نامطمئنّى که افشاء سرّ مى کنند. مفهوم این سخن آن است که رازدارى فضیلت است و افشاء سرّ از رذائل محسوب مىشود.
در سوره آل عمران نیز آمده است: «اى کسانى که ایمان آورده اید محرم اسرارى از غیر خودتان انتخاب نکنید، آنها از هرگونه شرّ و فسادى درباره شما کوتاهى نمى کنند…».
در این آیه خداوند همه مؤمنان را مخاطب ساخته و با فرمان دادن اینکه غیر مسلمانان (مخلص و مؤمن) را محرم سرّ خود ندانید در واقع اشارهاى به لزوم حفظ اسرار و نکوهش از افشاء سرّ دارد. منتها این آیه و آیه قبل، ناظر به اسرار شخصى نیست بلکه نظر به اسرار جامعه اسلامى دارد که افشاى آن ضربهاى به مسلمین وارد مىکند.
البته در قرآن مجید در مورد خصوص رازدارى همسران در سوره تحریم بحث مشروحى آمده است و خداوند نسبت به بعضى از همسران پیامبر که در رازدارى کوتاهى کرده و اسرار بیت رسالت را افشا کرده بودند سرزنش شدیدى نموده است.
در این که این راز چه بود بحث هاى مفصلى در میان مسلمانان است و چون شرح آن به درازا مىکشد مىتوانید به تفسیر نمونه ذیل آیه 3 و 4 سوره تحریم مراجعه فرمایید.
آیا گمان کردید که (به حال خود) رها مى شوید در حالى که هنوز آنها که از شما جهاد کردند و غیر از خدا و رسولش را محرم اسرار خویش انتخاب ننمودند (از دیگران) مشخص نشدهاند (باید آزمون شوید و صفوف از هم جدا شود) و خداوند به آنچه عمل مى کنید آگاه است.
ج ) رازدارى و برملا ساختن راز در روایات اسلامى
در احادیث اسلامى درباره رازدارى و ترک افشاى سرّ تعبیرات گوناگونى دیده مىشود که نشان دهنده اهتمام اسلام به این موضوع است تا آنجا که اسرار دیگران به منزله امانتهاى آنها شمرده شده و افشاى سرّ به عنوان خیانت در امانت است.
در حدیثى از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) مى خوانیم: «هنگامى که شخصى سخنى با دیگرى مىگوید سپس به اطراف خود نگاه مىکند (که دیگرى آن را نشنود) آن بمنزله امانت است. (افشاء این سرّ همچون خیانت در امانت است) در نتیجه تمام روایاتی که در نکوهش خیانت آمده شامل آن هم میشود.
د ) ریشه هاى افشای راز
این صفت رذیله از ضعف هاى مختلفى که در بعضى انسان ها موجود است سرچشمه مى گیرد از جمله:
1ـ حسد: افراد حسود براى ضربه زدن به کسى که مورد حسدشان است سعى در افشاى اسرار آنها دارند تا از این طریق، آنها در افکار عمومى بى اعتبار شوند یا منافعشان به خطر بیفتد.
2ـ کینه: افراد کینهتوز براى إعمال کینههاى خود از افشاى اسرار دیگران خوددارى نمىکنند تا از آنها انتقام بگیرند.
3ـ کم ظرفیتی و نادانی: کسانى که گرفتار این حالاتند هرگز راز نگهدار نخواهند بود.
در حدیثى از امیرمؤمنان على(ع) آمده است: «سرّ خود را نزد جاهل نگذار که توان کتمان آن را ندارد».( غرر الحکم و درر الکلم، ص321،ح7428،فصل هشتم فی کتمان السر. )
4ـ جلب نظر دیگران: اصولا افشاء سرّ و به طور کلى نشر خبرهاى پنهانى و تازه و احیاناً شگفت انگیز براى گروهى از مردم جاذبه دارد، و آمادگى زیادى براى شنیدن آن دارند. همین معنى بعضى از مردم را وسوسه مىکند که به افشاء سرّ دیگران بپردازند و نظر شنوندگان منحرف را به خود جلب کنند.
5ـ اشتباه و لغزش: لغزشها و اشتباهات و عدم توجه به سرّى بودن بعضى از مسائل نیز عامل مهم دیگرى در افشاى اسرار است و به همین دلیل هر چه افراد رازدار بیشتر باشد احتمال افشاى سرّ، فزونى مىیابد، تا آنجا که امام صادق(ع) از قول شاعر میفرماید: «هر رازى که از دو نفر بگذرد فاش مى شود».(کلینی،یعقوب؛اصول کافی،تحقیق علی اکبر غفاری،نشر دارالکتب الإسلامیة،چاپ ششم،1375ش،ج2، ص224، ح9 )
6ـ پرحرفى : از لابه لاى پرحرفیهاى انسان، بسیارى از «اسرار مگو» از زبان مى پرد. درمانش نیز کم حرفى است.
7ـ دوستى : آنان که روى رفاقت و صمیمیت، اسرار محرمانه را مى گویند و به عواقب آن بى توجهند گاهى دوستانه دشمنى مى کنند.(محدثی؛جواد، اخلاق معاشرت، نشر دفتر تبلیغات اسلامی )
ه ) عواقب افشای راز
از جمله عواقبی که می توان برای افشای راز برشمرد عبارتنداز:
1ـ آشکار شدن اسرار خود شخص بر ملا کننده: در حدیثی از امیرالمؤمنین(ع) مىخوانیم: «کسى که پرده از روى اسرار برادر مسلمانش بردارد خداوند عیوب اسرار او را بر ملا مىکند».11
2ـ حاکمیت روح بیاعتمادی در جامعه
3ـ بر باد رفتن مال و جان و آبروی شخص یا معتقدان مکتبی
اگر افشاى اسرار مربوط به جامعه و مکتب و مذهب باشد گاه کشورى را به خطر مىاندازد و پیروان مذهبى را گرفتار مىسازد، خون هاى بىگناهان ریخته مىشود و اموال آنها به دست متعصبان غارتگر بر باد مىرود.
و ) راهکارهای کنترل
براى اینکه بتوانید خود را کنترل کنید توصیه هاى زیر را به کار برید:
1. همواره دانسته هاى خود را در ذهنتان طبقه بندى کنید بدین صورت : الف) اطلاعاتى که هرگز نباید آن را بازگو کنید. ب) اطلاعاتى که تنها براى برخى افراد باید بازگو شود. ج) اطلاعاتى که بازگوکردن آن مانعى ندارد.
2. از سخن گفتن بیهوده بپرهیزید و سخنى را نگویید جز آن که درباره منافع و یا ضررهاى آن بیاندیشید. اگر منافع آن برترى دارد آن را بازگو کنید.
3. اگر ناخودآگاه سخنى گفتید که نباید آن را ابراز مى کردید خودتان را تنبیه کنید؛ بدین صورت یک شبانه روز زبانتان را از سخن گفتن (جز در موارد خیلى ضرورى) بازدارید.
4 . سنجیده و بجا سخن گویید (سنجیده گویی) و حرف بیهوده نزنید. می توانید عناوین حرفهایی که قرار است در یک مکالمه بزنید، قبل از آن مرور کنید.
5. سعی کنید تنها به هنگام ضرورت صحبت کنید (کم گویی). لازم نیست هرچه میدانید بگویید تا به اشتباه رازی را فاش کنید.
6 . مختصر و مفید سخن بگویید.
7. از روی علم و آگاهی سخن گفته و هیچگاه بدون تأمل کافی حرف نزنید: به آثار و پیامدهای حرفهای خود توجه کنید. 8. در مورد اموری که به شما مربوط نیست یا تخصص آن را ندارید، حرفی نزنید.
9. به پیامدهای منفی و آسیب های ناشی از فاش شدن رازها بیندیشید.
10. پیوسته در نظر داشته باشید که سخنان شما، حاکی از شخصیت و میزان عقل شماست.
11. از خداوند بزرگ براى غلبه بر نفس خود کمک بگیرید و همواره او را به استمداد طلبیده و در مواقعى که تحت فشار قرار مى گیرید به ذکر خداوند و استغفار پناه ببرید. (خصوصا ذکر شریف: لا حول و لا قوه الا بالله)
ز) مصادیق رازداری
یکی از درسهایی که میتوانیم از صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها بیاموزیم رازداری او در امور است که در اینجا به شرح واقعه میپردازیم:
شیخ صدوق در کتاب “امالی” روایت میکند که عایشه گفت: فاطمه آمد در حالی که مانند خود رسول الله راه میرفت. رسول خدا فرمود: دخترم خوش آمدی. او را در سمت چپ یا راست خود جای داد و به صورت پنهانی با او سخنی گفت که باعث گریه فاطمه شد. بعد از آن پیامبر به او چیز دیگری را پنهانی گفت که باعث خندهاش شد.
درخواست عایشه از فاطمه زهراء سلام الله علیها برای بازگو کردن گفته رسول خدا صلی الله علیه و آله کار درستی نبود. فاطمه زهراء سلام الله علیها نیز به درخواست او پاسخ منفی دادند و فرمودند: راز پیامبر را افشا نخواهم کرد
[عایشه میگوید] به او گفتم که با سخن رسول خدا گریستی و با سخن بعدی ایشان خندیدی، تا امروز ندیده بودم که شادی این اندازه به اندوه نزدیک شده باشد.
[عایشه میگوید] سپس درباره آن سخن پیامبر از او پرسیدم اما فاطمه گفت: راز رسول خدا را افشا نخواهم کرد. بعد از وفات پیامبر از فاطمه جریان را مجددا پرسیدم. فاطمه گفت: پیامبر این راز را به من گفت که: جبرائیل هر سال یکبار قرآن را بر من میآورد اما در امسال دو بار چنین کرده است و معنایش جز این نیست که اجل من نزدیک است و تو [فاطمه] اولین کسی از اهل بیتم هستی که به من ملحق میشود و من چه خوب کسی هستم که قبل از تو خواهم رفت و تو نزدم خواهی آمد؛ این سخن رسول خدا مرا گریاند. سپس فرمود: آیا راضی نیستی که بانوی بانوان امت [یا بانوی زنان مومن] باشی که از این گفته رسول خدا [شاد شدم و] خندیدم. (امالی صدوق، ص 595)