۱۳۹۵/۰۷/۱۱
–
۲۳۹ بازدید
چرا از بعضی «مدها» و «مدل»ها جلوگیری میشود در حالی که طبق قاعده «الانسانُ حریصٌ علی ما مُنِع»، اگر میخواهید مردم از حجاب و دین زده نشوند آزادی را از مردم منع نکنید بگذارید برای مردم عادی شود تا کمتر حرص و ولع داشته باشند؟!
نخست باید دانست، عبارت «الانسان حریصٌ علی ما مُنع» یعنی انسان به آنچه جلوگیری میشود تمایل بیشتری نشان میدهد و این بیانگر یک واقعیت عاطفی و روانی انسان است که به جهت حس کنجکاوی و فزونخواهی اگر چیزی مورد توجه او قرار گیرد و در اختیار او گذاشته نشود، تلاش او برای دستیابی بیشتر میشود. اما این نیاز و بحران عاطفی و روانی را میتوان مدیریت کرد بهگونهای که یا شرایط نگاه و تحریک و درخواست برای او فراهم نشود و یا در صورت تحریک، سختی پیامدها و گرفتاریها برای او آنچنان برجسته شود که تلخیهای پردردسر، او را از لذت زودگذر رهایی ببخشد. بنابراین حسّ کنجکاوی و فزونخواهی برخی از انسانها در همه جا خوب نیست و گاهی آنها را به خطر میکشاند و تمام تلاش مربیان و مصلحان جامعه در جهت آگاهی بخشی و مهار افراطیگری و فزونخواهی انسان است.
البته اگر با وجود تلاش مصلحان جامعه و خانواده در جهت جلوگیری از گناه، باز هم میل و حرص به گناه در دل برخی وجود دارد بدین علت است که طبق برخی از روایات[ علل الشرائع، ج 1، ص4.] انسان مرکب از عقل و شهوت است و میتوان گفت کسانی که هنوز عقلشان بر هوای نفسشان غلبه نکرده جنبه حیوانیت وجودشان فعالتر بوده و لذا از گناهانی که متناسب با جنبه غریزی و شهوانی آنهاست لذت میبرند بنابراین حرص انسان به برخی از گناهان بهخاطر لذتبخش بودن آنهاست[ البته گناه در کام نفس اماره شیرین و لذیذ است و کسانی که بر جنبه حیوانی خود فائق شده و به نفس مطمئنه رسیدهاند از گناه لذتی نمیبرند بلکه بر جان آنها تلختر از زهر است.] نه ممنوع بودن آنها.
ناگفته نماند، اسلام با عطشِ جنسی مخالف نیست؛ زیرا این ویژگی غریزی، بخشی از وجود انسان و از نعمتهای حکمتآمیز خداوند است؛ بلکه با ارضای شهوت از راههای نادرست و نامشروع مخالف است. اتفاقاً اگر حرص و ولع به ارتباط با جنس مخالف از روی نیاز غریزی باشد و انسان این نیاز را از راه مشروع و حلال تأمین نماید علاوه بر لذت حلال[ الکافی،ج 10، ص564.] از ثواب عظیمی بهرهمند شده است[ همان، ج 11، ص،131 و ص 133.] و اگر کسی این حلال را بر خود حرام کند و شیوه رهبانیت برگزیند از رسم مسلمانی خارج شده است[ همان، ص 134 ؛ وسائل الشیعة، ج 20، ص21.].
شایان توجه است که رعایت چارچوبها و برخی محدودیتها به سلامتی جسمی و آرامش روحی و هنجارهای خانوادگی و اجتماعی کمک میکند، حتی میتوان گفت ایجاد محدودیت از سوی خداوند به جهت ایجاد میل و رغبت بیشتر در انسان است در حالیکه بهخاطر زیادهروی و ارتباط بیرویه، برخی افراد قدرت جنسی خود را از دست میدهند و به قرصهای روانگردان برای افزایش نیروی جنسی خود پناه میبرند و حرکات زننده و شنیعی مرتکب میشوند تا بتوانند بهره بیشتری از لذت شهوانی ببرند! بیمیلی به جنس مخالف و ناتوانی جنسی در غرب، یک بیماری جسمیو روانی است که معلول بیبندوباری است. ولی با وجود اینگونه بیماریها باز هم شهوترانی، مفاسد اخلاقی و ناامنی جنسیتی برای زنان از دردهای فراگیر و بیدرمان دنیای غرب است؛ آمار وحشتناک فحشا و کودکان بیسرپرست در غرب مؤیّد این بحران غمبار است. آری همه این منکرات و ناهنجاریها بخشی از آسیبهای گرایشهای اومانیستی و فمینیستی است، به گونهای که حریم آموزههای وحیانی رعایت نمیشود و گرفتار پیامدهای ناهنجار لذتهای خودخواهانه میشوند. درحالیکه تأکید بر حجاب و حیا در جوامع اسلامی و جلوگیری از ناهنجاریها، باعث افزایش علاقه مردان و زنان به یکدیگر میشود؛ البته علاقهای که شوق به ازدواج و ارتباط حلال را در پی دارد نه حرص به گناه! بهطوری که در چنین جوامعی اگر امکان ازدواج برای کسی که نیاز جنسی دارد میسور نبود فرد بتواند به راحتی عفت و حیا را نگهداشته و به نوامیس مردم نظر سوء نداشته باشد.
(((وَلیستَعفِفِ الَّذِینَ لایجِدُونَ نِکاحاً حَتَّی یغنِیهُمُ الله مِن فَضلِه)))[ نور (24)، آیه 33.]؛
و این علاقه، آنان را به تشکیل خانواده و استحکام بنیان آن در سایه عفت و لذت مشروع میکشاند بهطوری که یک زن و شوهر مسلمان در چنین جامعهای میتوانند تا آخر عمر به یکدیگر عشق ورزیده و از همدیگر بهرهمند شوند؛ چیزی که در غرب و روابط خانوادگی آنان بسیار کمرنگ شده است.[ برخی از گزارشها حکایت دارد زنان غربی بیشتر تمایل دارند با مردان مسلمان ازدواج کنند زیرا معتقدند مردان مسلمان بیشتر به همسرانشان محبت کرده و نهاد خانواده در این جوامع از قداست برخوردارست.]
البته اگر با وجود تلاش مصلحان جامعه و خانواده در جهت جلوگیری از گناه، باز هم میل و حرص به گناه در دل برخی وجود دارد بدین علت است که طبق برخی از روایات[ علل الشرائع، ج 1، ص4.] انسان مرکب از عقل و شهوت است و میتوان گفت کسانی که هنوز عقلشان بر هوای نفسشان غلبه نکرده جنبه حیوانیت وجودشان فعالتر بوده و لذا از گناهانی که متناسب با جنبه غریزی و شهوانی آنهاست لذت میبرند بنابراین حرص انسان به برخی از گناهان بهخاطر لذتبخش بودن آنهاست[ البته گناه در کام نفس اماره شیرین و لذیذ است و کسانی که بر جنبه حیوانی خود فائق شده و به نفس مطمئنه رسیدهاند از گناه لذتی نمیبرند بلکه بر جان آنها تلختر از زهر است.] نه ممنوع بودن آنها.
ناگفته نماند، اسلام با عطشِ جنسی مخالف نیست؛ زیرا این ویژگی غریزی، بخشی از وجود انسان و از نعمتهای حکمتآمیز خداوند است؛ بلکه با ارضای شهوت از راههای نادرست و نامشروع مخالف است. اتفاقاً اگر حرص و ولع به ارتباط با جنس مخالف از روی نیاز غریزی باشد و انسان این نیاز را از راه مشروع و حلال تأمین نماید علاوه بر لذت حلال[ الکافی،ج 10، ص564.] از ثواب عظیمی بهرهمند شده است[ همان، ج 11، ص،131 و ص 133.] و اگر کسی این حلال را بر خود حرام کند و شیوه رهبانیت برگزیند از رسم مسلمانی خارج شده است[ همان، ص 134 ؛ وسائل الشیعة، ج 20، ص21.].
شایان توجه است که رعایت چارچوبها و برخی محدودیتها به سلامتی جسمی و آرامش روحی و هنجارهای خانوادگی و اجتماعی کمک میکند، حتی میتوان گفت ایجاد محدودیت از سوی خداوند به جهت ایجاد میل و رغبت بیشتر در انسان است در حالیکه بهخاطر زیادهروی و ارتباط بیرویه، برخی افراد قدرت جنسی خود را از دست میدهند و به قرصهای روانگردان برای افزایش نیروی جنسی خود پناه میبرند و حرکات زننده و شنیعی مرتکب میشوند تا بتوانند بهره بیشتری از لذت شهوانی ببرند! بیمیلی به جنس مخالف و ناتوانی جنسی در غرب، یک بیماری جسمیو روانی است که معلول بیبندوباری است. ولی با وجود اینگونه بیماریها باز هم شهوترانی، مفاسد اخلاقی و ناامنی جنسیتی برای زنان از دردهای فراگیر و بیدرمان دنیای غرب است؛ آمار وحشتناک فحشا و کودکان بیسرپرست در غرب مؤیّد این بحران غمبار است. آری همه این منکرات و ناهنجاریها بخشی از آسیبهای گرایشهای اومانیستی و فمینیستی است، به گونهای که حریم آموزههای وحیانی رعایت نمیشود و گرفتار پیامدهای ناهنجار لذتهای خودخواهانه میشوند. درحالیکه تأکید بر حجاب و حیا در جوامع اسلامی و جلوگیری از ناهنجاریها، باعث افزایش علاقه مردان و زنان به یکدیگر میشود؛ البته علاقهای که شوق به ازدواج و ارتباط حلال را در پی دارد نه حرص به گناه! بهطوری که در چنین جوامعی اگر امکان ازدواج برای کسی که نیاز جنسی دارد میسور نبود فرد بتواند به راحتی عفت و حیا را نگهداشته و به نوامیس مردم نظر سوء نداشته باشد.
(((وَلیستَعفِفِ الَّذِینَ لایجِدُونَ نِکاحاً حَتَّی یغنِیهُمُ الله مِن فَضلِه)))[ نور (24)، آیه 33.]؛
و این علاقه، آنان را به تشکیل خانواده و استحکام بنیان آن در سایه عفت و لذت مشروع میکشاند بهطوری که یک زن و شوهر مسلمان در چنین جامعهای میتوانند تا آخر عمر به یکدیگر عشق ورزیده و از همدیگر بهرهمند شوند؛ چیزی که در غرب و روابط خانوادگی آنان بسیار کمرنگ شده است.[ برخی از گزارشها حکایت دارد زنان غربی بیشتر تمایل دارند با مردان مسلمان ازدواج کنند زیرا معتقدند مردان مسلمان بیشتر به همسرانشان محبت کرده و نهاد خانواده در این جوامع از قداست برخوردارست.]