مراحل و گامهای خودسازی

۱۳۹۷/۰۶/۰۳

–
۶۹۶ بازدید

به علت گناه جنسی زیاد فرصت هامو تلف کردم و امسال پشت کنکور ماندم . سال قبل با گناه های جنسی مبارزه کردم و شکست دادم ان ها را . و خیبی انرژی گرفتم . تا حالا صد بار توبه شکستم و دوباره توبه کردم تا اینکه یک ماه قبل دوباره رفتم سراغ گناه خلاصه دوباره توبه کردم اما با یک تفاوت . اینبار خیلی افسرده و نا امید از رحمت خدا . خلاصه زندگی من اینه . تا زمانی که شهوت ران نبودم شاگرد ۵ام مدرسه تیزهوشان بودم و بسیار پر تلاش . چتد سالی است که شهوت ران شدم و نتیجه اش این شد که امسال دو تا تجدید اوردم و رتبه ام شد صد هزار . همیشه فکر میکردم رتبه میشه زیر سه هزار اما چه کنم از شهوت و نا امیدی .خلاصه الان خود ارضایی رو ۹ ماه ترک کردم اما هی به سمت فیلم سکسی کشیده می شوم . علتش رو هم می دونم اینکه بیکار و علافم تو خونه. افسرده و بدون لذت زندگیمو میگذرونم . پدر و مادر که هیچ نگو . خلاصه اقا تنهام تنها تنها . همه دوستامو ترک کردم زیرا اهل تقوا نبودن . بهترین دوست فرد دروغگو و منافق بود ترکش کردم هر چتد خودم ادم پست تری ام . تنها تنهام . هیچ لذتی طی روز ندارم . هر روز که بیدار میشم گیجم و بی هدف و بیکار بیکار و علاف . زندگی بی مزه شده برام . قبلش امیدم به خدا بود با خودم میگفتم توبه کنم برام سنگ تموم میزاره اما نزاشت . خلاصه زندگی مسخره ای دارم . چند بار مکاتبه کردم جواب نداد . رفتم ورزش اما اصلا حالم عوض نشد . همش تو خونه ام و کنج اتاق . رفتم دعای عرفه چند دقیقه لذت بردم اما بازم درست نشدم . گفتم برم مسجد و نماز امام علی بخونم خدا کمکم کنه اما بازم هیچ … من افسرده ام . من پسری ام با یک عالمه ادعا در خانواده . علیرضا هستم مثلا تیزهوش . هرچند واقعا تیزهوشم اما به سبب گناه شدیدا ضعیف نفس شدم . ادم خجالتی هستم . منزوی . روم نمیشه برم هیچ جا . سریع عرق می کنم موقع حرف زدن . اصلا حرف زدنم خوب نیست مثل بیسوادا رفتار می کنم . از عروسی مهمانی خجالت می کشم . ادم بی اراده ای شدم . هر چقدر رفتم سراغ مشاوره اما اثر نداشت .همش حرفای تکراری …. توسل کن . ورزش کن . از این حرفا … خسته شدم . من یک ادمی بودم همه منت منو می کشیدن . زنگ پشت زنگ . هی می اومدن جلو در مشاوره ازم می گرفتن اما الان خودم. ادم بی اراده . ببینید من فقط در صورای خوب میشم که دوباره درسام قوی بشه و رابطع ام با خدا خوب شه . من یک پرنده ام با دو بال . یک علم اموزی دو ارتباط با خدا . درد دل منو شنیدید انتظار دارم با دقت بخونید و از همه مهم تر چتد دقیقه باهام حرف بزنید نه اینکه کپی پیست کنید . چند دقیقیه گفت گو کنید . تو بد مشکلی افتادم . اگر دوباره امید درس خواندن پیدا کنم دوباره حالم خوب میشه و از عبادتمم لذت می برم . اینقدر فاصله گرفتم از درس الان زورم میاد بخونم اصلا انگیزه برای درسم ندارم . قبلا می رفتم فایل انگیزشی و فیلم نگاه می کردم و انگیزه می گرفتم اما الان دیگر تاثیر نداره … یک چیز جالب بگم . جدیدا فهمیدم که من از تغییر بسیار بسیار بسیار لذت می برم . اما دیگه نمی دونم چیمو تغییر بدم . خسته شدم . از خدا ناراحتم .

1. ریشه
2. اخلاق و عرفان
3. اخلاق بندگی
4. توبه
5. جبران گناه