خانه » همه » مذهبی » مشارطه با خدا تا چه زمانی ادامه دارد؟

مشارطه با خدا تا چه زمانی ادامه دارد؟

زمان مشارطه تا هنگامی است که ترک گناه یا انجام واجبی که در مورد آن مشارطه انجام می شود، ملکه راسخه نفس شود و به گونه ای نهادینه شود که انسان خود به خود آن را انجام دهد و نیازمند مشارطه نباشد.
امام خمینی(ره) در کتاب چهل حدیث خود چنین می فرمایند :
«مشارطه آنست که در اول روز مثلا با خود شرط کند که امروز برخلاف فرموده خداوند تبارک و تعالی عملی را انجام ندهد ومعلوم است یک روز خلاف نکردن امری است خیلی سهل، انسان می تواند با آسانی از عهده آن برآید».(چهل حدیث/ص16)
همانگونه که ملاحظه شد در این تعریف قید زمانی برای آن مشخص نشده است و نظر امام براین است که اگر قرار باشد که یک روز به تنهایی ما مشارطه انجام دهیم، آن کاری است بسیار سهل و آسان ودر اخلاق چون یک روزه نتوان ره صد ساله طی نمود پس بنابراین مشارطه کاری است در ایام طولانی. حال باید دید که تا کی این راه ادامه دارد ؟ ملا محسن فیض کاشانی در کتاب خود چنین می نویسد که :
«همچنین درباره همه اعضا با نفس خود شرط برقرار کند. ما اگر بخواهیم این مطالب را به تفصیل بیان کنیم سخن به درازا مى کشد، و گناهانى که از هر یک از اعضا سر مى زند و طاعتهایى که ممکن است به وسیله هر کدام به جا آورده شود بر کسى پوشیده نیست.
سپس باید وصیّت خود را به نفس درباره وظایف او نسبت به طاعاتى که در شبانه روز تکرار مى شود و نوافلى که بر اداى آنها توانایى دارد و قادر است آنها را زیاد به جا آورد بازگو کند و شرح و چگونگى آنها و نحوه آمادگى براى آنها را روشن و اسباب آنها را فراهم سازد. اینها شرطهایى است که هر روز بدانها نیاز دارد، لیکن هرگاه انسان به شرط کردن این امور با نفس در طول مدتى عادت کند و نفس او در وفا کردن به این شرط ها فرمانبردار شود از مشارطه در اینها بى نیاز خواهد شد.
و هرگاه تنها در بعضى از این امور اطاعت کند به مشارطه با او در بقیه امور نیازمند مى باشد. امّا هر روزى از رویدادى تازه خالى نیست و هر حادثه تازه اى حکمى نو دارد و خدا را در آن حقى است و کسانى که به چیزى از امور دنیا مانند حکومت یا تجارت و یا تدریس اشتغال دارند حوادث زیاد براى آنها اتفاق مى افتد، زیرا کم است روزى که از حادثه اى نو که باید در آن حق خدا را ادا کرد خالى باشد.
از این رو باید با نفس خود شرط کند که بر این امور استقامت ورزد و در برابر اجراى حق فرمانبردار و تسلیم باشد و آن را از عواقب سستى و اهمال بترساند و مانند بنده اى متمرد و فرارى به او پند و اندرز دهد چه نفس بر حسب طبع از طاعت سرپیچى مى کند و از بندگى سر باز مى زند لیکن وعظ و اندرز در او مؤثر است.
خداوند فرموده است: وَ ذَکِّرْ فَإِنَّ الذِّکْرى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِینَ. یعنی : اندرز بده که اندرز، مؤمنان را سودمند افتد.
(راه روشن، جلد8، ص: 190)
لذاست که فیض کاشانی نیز بر این باور است که با توجه به مسائل جدید در روزهای سال و اتفاقات جدید در طول عمر انسان تا لحظه مرگ بی نیاز از مشارطه کردن با خدا نیست. البته ناگفته نماند که عده ای بر این باورند که مشارطه تا مدتی باید ادامه پیدا کند که گناه نکردن بعنوان ملکه در درون انسان درآید و بعد از آن دیگر مشارطه نیاز نیست بلکه مراقبه باید کرد و مواظب باشد تا این ملکه از بین نرفته وفراموش نشود. چنانچه نظر غزالی در این است:
« و همچنین در همه اندامها بر او شرط کند و معاصى و طاعات اندامها پوشیده نماند. پس در مستحبات و نافله ها که بر آن قادر باشد و تفصیل آن و کیفیت آن و کیفیت استعداد براى آن به اسباب آن مرتب کند. و این شرط ها است که هر روز بر آن محتاج شود، و لیکن چون آدمى شرط کردن آن بر نفس خود روزها عادت کرد، و نفس او در وفا کردن به کل مطاوعت نمود، از شرط کردن در آن مستغنى گردد».(ترجمه احیاء العلوم غزالی/ جلد4، ص: 695)
برای مطالعه بیشتر می توان به منابع زیر مراجعه کرد:
1. چهل حدیث امام خمینی(ره)
2. معراج السعاده ملا احمد نراقی
3. راه روشن ترجمه المهجه البیضاء ملا محسن فیض کاشانی
4. اخلاق اسلامی چاپ انتشارات معارف
5. عرفان اسلامی نوشته استاد انصاریان

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد