شهید در اصطلاح فقه به کسی گفته می شود که در خط مقدم جبهه به شهادت برسد که غسل و کفن بر او واجب نیست اما در روایات موراد دیگری را هم شهید نامیده اند که به معنی آن است که اجر شهید دارد. بلی، همه گناهان شهید را خداوند می آمرزد مگر حق الناس را؛ به نکات ذیل در مورد شهید و شهادت عنایت فرمایید.
«شهید» کسی است که یک روح بزرگ دارد؛ روحی که هدف مقدس دارد. کسی است که در راه عقیده کشته شده است. کسی است که برای خودش کار نکرده است. کسی است که در راه حق و حقیقت و فضیلت قدم برداشته است.
شهید به خون خودش ارزش می دهد. یک نفر به ثروت خودش ارزش می دهد و به جای آن که ثروتش در بانکها ذخیره شود، آن را در راه خیر مصرف می کند که هر یک ریالش به مقیاس معنا، بیش از صدها هزار ریال ارزش داشته باشد؛ ثروت خود را به صورت یک موسسه عالم المنفعه مفید فرهنگی، مذهبی و اخلاقی در می آورد و با این عمل، به آن ارزش می دهد. دیگری به فکر خودش ارزش میدهد، به خودش زحمت می دهد و یک کتاب مفید و اثر علمی به وجود می آورد. دیگری به ذوق فنی خودش ارزش می دهد و صنعتی را در اختیار بشر قرار می دهد، و دیگری به خون خودش ارزش می دهد و در راه بشریت خون خودش را فدا می کند. کدام یک بیشتر خدمت کرده اند؟ شاید خیال کنید علما، مخترعین، مکتشفین و ثروتمندان بیشتر به بشر خدمت کرده اند؛ خیر، هیچ کس به اندازه شهدا به بشریت خدمت نکرده است؛ چون آنها هستند که راه را برای دیگران باز می کنند و برای بشر آزادی را به هدیه می آورند. آنها هستند که برای بشر محیط عدالت به وجود می آورند که دانشمند به کار دانش خود مشغول باشد. مخترع با خیال راحت به کار اختراع خودش مشغول باشد. تاجر تجارت کند. محصل درس بخواند و هر کسی کار خودش را انجام دهد. اوست که محیط مناسب را برای دیگران به وجود می آورد.
مثل شهید، مثل شمع است که خدمتش از نوع سوخته شدن و فانی شدن و پرتو افکندن است. تا دیگران در این پرتو که به بهای نیستی او تمام شده، بنشینند و آسایش بیابند و کار خویش را انجام دهند. آری، شهدا شمع محفل بشریتند. سوختند و محفل بشریت را روشن کردند.
شهادت، قداست خود را از این جا کسب می کند که فدا کردن آگاهانه تمام هستی خود است در راه هدف مقدس.
اگر شور یک عارف عاشق پروردگار را با منطق یک نفر مصلح با همدیگر ترکیب کنید، از آنها منطق شهید در می آید. منطق شهید، منطق سوختن و روشن کردن است. منطق حل شدن و جذب شدن در جامعه برای احیای جامعه است. منطق دمیدن روح به اندام مرده ارزشهای انسانی است. منطق حماسه آفرینی است، منطق دورنگری، بلکه بسیار دورنگری است.
این که هاله ای از قدس دور کلمه «شهید» را گرفته است و این کلمه در میان همه کلمات عظیم، فخیم و مقدس، وضع دیگری دارد برای همین جهت است. اگر بگوییم قهرمان، مافوق قهرمان است؛ بگوییم مصلح، مافوق مصلح است؛ هر چه بخواهیم بگوییم، مافوق اینهاست.
شهادت دو رکن دارد: یکى این که در راه خدا و فى سبیل الله و هدف، مقدس باشد و انسان بخواهد جان خود را فداى هدف نماید. دیگر این که آگاهانه صورت گرفته باشد. شهادت به حکم این که عملى آگاهانه و اختیارى است و در راه هدفى مقدّس است و از هر گونه انگیزه ى خودگرایانه منزّه و مبراست، تحسین انگیز و افتخارآمیز است و عملى قهرمانانه تلقّى مى شود.
در میان انواع مرگ و میرها این نوع از مرگ است که ارزش آن از حیات و زندگى برتر و مقدّس تر است(قیام و انقلاب مهدى، به ضمیمه شهید از استاد مطهرى).
انسانى که با چنین شرایطى به استقبال مرگ مى شتابد شهید است و اجر شهید را نیز مى برد. در احکام شهید مى خوانیم کسى که به امر معصوم(ع) یا نایب او به جبهه برود و در میدان نبرد کشته شود شهید است و غسل و حنوط و کفن از او ساقط است، بلکه با لباس خودش دفن شود»(امام خمینى، تحریرالوسیله، ج 1، ص 66).
با این حال روایت ها و اخبارى هست مبنى بر این که اگر کسى بمیرد، در حالى که داراى محبّت اهل بیت باشد، شهید از دنیا رفته است، و نیز آمرزیده مى شود و نیز با ایمان کامل از دنیا مى رود(تفسیر کشّاف، ج 3، ص 403. این حدیث طولانى است که از حضرت رسول اکرم(ص) نقل شده است).
در روایتی آمده است: «المؤمن علی ای حال مات و فی ای ساعه قبض، فهو شهید»؛ «مؤمن در هر حال و زمانی که بمیرد، شهید است. (میزان الحکمه، ج 5، ح 9803).
یا در روایتى دیگر از رسول خدا(ص) نقل شده است که حضرت فرمود: مَن عاشَ مداریاً مات شهیداً هر کس طورى زندگى کند که مردم از او آزارى نبینند و در حال مداراى با مردم از دنیا برود، شهید از دنیا رفته است(کنزالعمّال، حدیث 7173 و 7171).
این گونه روایت ها به این موضوع اشاره مى کند: کسى که با چنین شرایطى از دنیا برود، اجر شهید را مى برد. ولى حکم شهید را ندارد. یعنى غسل، حنوط، و کفن از او ساقط نمى شود، بلکه باید او را غسل داد یعنى احکام اموات را باید درباره او اجرا کرد. شاید مراد این روایات این باشد که چنین افرادی در مسیر شهداء هستند و در راه همان هدف عالی و ارزشمندی که شهدا جان پاک خود را فدای آن کرده اند گام بر می دارند. هدف شهدا اعتلای دین و دفاع از دین و عمل به احکام و دستورات دین می باشد و انسان مؤمن و دوستدار اهل بیت (ع) و محصل علوم دینی و الهی نیز در همین مسیر نورانی و سعادت بخش قدم بر می دارد.
رسول گرامی اسلام(ص) در روایتی می فرماید: «فوق کل بر بر حتی یقتل الرجل فی سبیل الله، فاذا قتل فی سبیل الله عزوجل فلیس فوقه بر»؛ «بالاتر از هر نیکی، نیکی دیگری است تا اینکه انسان در راه خدا کشته گردد، هنگامی که کسی در راه خداوند متعال شهید گردد، هیچ نیکی و خیری بالاتر از آن نیست. (میزان الحکمه، ج 5، ح 9748).
و در روایت دیگری می فرماید: «اشرف الموت قتل الشهاده»؛ «شرافتمندانه ترین مرگ، کشته شدن به صورت شهادت است». (همان، ح 9750).
وظیفه مهم ما گام برداشتن در راه نورانی شهدا و الگو قرار دادن آنها در زندگی است. دفاع از دین و ارزش های الهی و اسلامی و انجام وظایفی که از طرف خداوند به عنوان مسلمان مؤمن بر عهده ما گذاشته شده و منطبق کردن برنامه زندگی با دستورات دین و قرآن و سنت معصومین (ع) همان راه روشن و سعادت بخش شهدا است. اگر در این راه گام برداریم در مسیر شهادت قرار گرفته ایم و از ثواب و پاداش شهیدان بهره مند می شویم هر چند به شهادت هم نرسیم. باید روحیه شهید و شهادت را همواره در وجود خویش حفظ کنیم و این وظیفه مهم کنونی ما است. اگر در راه شهدا و در مسیر تحقق بخشیدن به هدف عالی آنها که همان حاکمیت دین الهی و دستورات قرآن و ایجاد جامعه ای توحیدی و اسلامی گام برداشتیم، به مسؤلیت مهم خود عمل شویم هر چند به ظاهر به شهادت هم نرسیم. همین روحیه موجب می گردد که اگر زمانی زمینه شهادت و جانبازی در راه خدا فراهم گردد، با شوق و اشتیاق این مقام را پذیرا باشیم.
برای آگاهی بیشتر ر.ک: کتاب شهید، تألیف استاد مرتضی مطهری.
«شهید» کسی است که یک روح بزرگ دارد؛ روحی که هدف مقدس دارد. کسی است که در راه عقیده کشته شده است. کسی است که برای خودش کار نکرده است. کسی است که در راه حق و حقیقت و فضیلت قدم برداشته است.
شهید به خون خودش ارزش می دهد. یک نفر به ثروت خودش ارزش می دهد و به جای آن که ثروتش در بانکها ذخیره شود، آن را در راه خیر مصرف می کند که هر یک ریالش به مقیاس معنا، بیش از صدها هزار ریال ارزش داشته باشد؛ ثروت خود را به صورت یک موسسه عالم المنفعه مفید فرهنگی، مذهبی و اخلاقی در می آورد و با این عمل، به آن ارزش می دهد. دیگری به فکر خودش ارزش میدهد، به خودش زحمت می دهد و یک کتاب مفید و اثر علمی به وجود می آورد. دیگری به ذوق فنی خودش ارزش می دهد و صنعتی را در اختیار بشر قرار می دهد، و دیگری به خون خودش ارزش می دهد و در راه بشریت خون خودش را فدا می کند. کدام یک بیشتر خدمت کرده اند؟ شاید خیال کنید علما، مخترعین، مکتشفین و ثروتمندان بیشتر به بشر خدمت کرده اند؛ خیر، هیچ کس به اندازه شهدا به بشریت خدمت نکرده است؛ چون آنها هستند که راه را برای دیگران باز می کنند و برای بشر آزادی را به هدیه می آورند. آنها هستند که برای بشر محیط عدالت به وجود می آورند که دانشمند به کار دانش خود مشغول باشد. مخترع با خیال راحت به کار اختراع خودش مشغول باشد. تاجر تجارت کند. محصل درس بخواند و هر کسی کار خودش را انجام دهد. اوست که محیط مناسب را برای دیگران به وجود می آورد.
مثل شهید، مثل شمع است که خدمتش از نوع سوخته شدن و فانی شدن و پرتو افکندن است. تا دیگران در این پرتو که به بهای نیستی او تمام شده، بنشینند و آسایش بیابند و کار خویش را انجام دهند. آری، شهدا شمع محفل بشریتند. سوختند و محفل بشریت را روشن کردند.
شهادت، قداست خود را از این جا کسب می کند که فدا کردن آگاهانه تمام هستی خود است در راه هدف مقدس.
اگر شور یک عارف عاشق پروردگار را با منطق یک نفر مصلح با همدیگر ترکیب کنید، از آنها منطق شهید در می آید. منطق شهید، منطق سوختن و روشن کردن است. منطق حل شدن و جذب شدن در جامعه برای احیای جامعه است. منطق دمیدن روح به اندام مرده ارزشهای انسانی است. منطق حماسه آفرینی است، منطق دورنگری، بلکه بسیار دورنگری است.
این که هاله ای از قدس دور کلمه «شهید» را گرفته است و این کلمه در میان همه کلمات عظیم، فخیم و مقدس، وضع دیگری دارد برای همین جهت است. اگر بگوییم قهرمان، مافوق قهرمان است؛ بگوییم مصلح، مافوق مصلح است؛ هر چه بخواهیم بگوییم، مافوق اینهاست.
شهادت دو رکن دارد: یکى این که در راه خدا و فى سبیل الله و هدف، مقدس باشد و انسان بخواهد جان خود را فداى هدف نماید. دیگر این که آگاهانه صورت گرفته باشد. شهادت به حکم این که عملى آگاهانه و اختیارى است و در راه هدفى مقدّس است و از هر گونه انگیزه ى خودگرایانه منزّه و مبراست، تحسین انگیز و افتخارآمیز است و عملى قهرمانانه تلقّى مى شود.
در میان انواع مرگ و میرها این نوع از مرگ است که ارزش آن از حیات و زندگى برتر و مقدّس تر است(قیام و انقلاب مهدى، به ضمیمه شهید از استاد مطهرى).
انسانى که با چنین شرایطى به استقبال مرگ مى شتابد شهید است و اجر شهید را نیز مى برد. در احکام شهید مى خوانیم کسى که به امر معصوم(ع) یا نایب او به جبهه برود و در میدان نبرد کشته شود شهید است و غسل و حنوط و کفن از او ساقط است، بلکه با لباس خودش دفن شود»(امام خمینى، تحریرالوسیله، ج 1، ص 66).
با این حال روایت ها و اخبارى هست مبنى بر این که اگر کسى بمیرد، در حالى که داراى محبّت اهل بیت باشد، شهید از دنیا رفته است، و نیز آمرزیده مى شود و نیز با ایمان کامل از دنیا مى رود(تفسیر کشّاف، ج 3، ص 403. این حدیث طولانى است که از حضرت رسول اکرم(ص) نقل شده است).
در روایتی آمده است: «المؤمن علی ای حال مات و فی ای ساعه قبض، فهو شهید»؛ «مؤمن در هر حال و زمانی که بمیرد، شهید است. (میزان الحکمه، ج 5، ح 9803).
یا در روایتى دیگر از رسول خدا(ص) نقل شده است که حضرت فرمود: مَن عاشَ مداریاً مات شهیداً هر کس طورى زندگى کند که مردم از او آزارى نبینند و در حال مداراى با مردم از دنیا برود، شهید از دنیا رفته است(کنزالعمّال، حدیث 7173 و 7171).
این گونه روایت ها به این موضوع اشاره مى کند: کسى که با چنین شرایطى از دنیا برود، اجر شهید را مى برد. ولى حکم شهید را ندارد. یعنى غسل، حنوط، و کفن از او ساقط نمى شود، بلکه باید او را غسل داد یعنى احکام اموات را باید درباره او اجرا کرد. شاید مراد این روایات این باشد که چنین افرادی در مسیر شهداء هستند و در راه همان هدف عالی و ارزشمندی که شهدا جان پاک خود را فدای آن کرده اند گام بر می دارند. هدف شهدا اعتلای دین و دفاع از دین و عمل به احکام و دستورات دین می باشد و انسان مؤمن و دوستدار اهل بیت (ع) و محصل علوم دینی و الهی نیز در همین مسیر نورانی و سعادت بخش قدم بر می دارد.
رسول گرامی اسلام(ص) در روایتی می فرماید: «فوق کل بر بر حتی یقتل الرجل فی سبیل الله، فاذا قتل فی سبیل الله عزوجل فلیس فوقه بر»؛ «بالاتر از هر نیکی، نیکی دیگری است تا اینکه انسان در راه خدا کشته گردد، هنگامی که کسی در راه خداوند متعال شهید گردد، هیچ نیکی و خیری بالاتر از آن نیست. (میزان الحکمه، ج 5، ح 9748).
و در روایت دیگری می فرماید: «اشرف الموت قتل الشهاده»؛ «شرافتمندانه ترین مرگ، کشته شدن به صورت شهادت است». (همان، ح 9750).
وظیفه مهم ما گام برداشتن در راه نورانی شهدا و الگو قرار دادن آنها در زندگی است. دفاع از دین و ارزش های الهی و اسلامی و انجام وظایفی که از طرف خداوند به عنوان مسلمان مؤمن بر عهده ما گذاشته شده و منطبق کردن برنامه زندگی با دستورات دین و قرآن و سنت معصومین (ع) همان راه روشن و سعادت بخش شهدا است. اگر در این راه گام برداریم در مسیر شهادت قرار گرفته ایم و از ثواب و پاداش شهیدان بهره مند می شویم هر چند به شهادت هم نرسیم. باید روحیه شهید و شهادت را همواره در وجود خویش حفظ کنیم و این وظیفه مهم کنونی ما است. اگر در راه شهدا و در مسیر تحقق بخشیدن به هدف عالی آنها که همان حاکمیت دین الهی و دستورات قرآن و ایجاد جامعه ای توحیدی و اسلامی گام برداشتیم، به مسؤلیت مهم خود عمل شویم هر چند به ظاهر به شهادت هم نرسیم. همین روحیه موجب می گردد که اگر زمانی زمینه شهادت و جانبازی در راه خدا فراهم گردد، با شوق و اشتیاق این مقام را پذیرا باشیم.
برای آگاهی بیشتر ر.ک: کتاب شهید، تألیف استاد مرتضی مطهری.