خانه » همه » مذهبی » معنای رفق و مدارا-حدومرز مدارا-چگونگی مدارا

معنای رفق و مدارا-حدومرز مدارا-چگونگی مدارا


معنای رفق و مدارا-حدومرز مدارا-چگونگی مدارا

۱۳۹۶/۰۷/۲۴


۳۱۱۳ بازدید

سلام؛ تعریف دقیق مدارا یعنی چه ؟ علائم افرط و تفریط در این باره چست؟ حد و مرز برای تعادل در این امر با مردم و خانواده و… چیست؟ سپاس گزارم که وقتتان را برای من صرف میکنید 🙂

باسلام واحترام حضورپرسشگرگرامی؛دوست عزیز! در خصوص بخش اول سؤال شما باید عرض کنیم که : مدارا، به معنی مهربانى، نرمى، شفقت و ملایمت نشان دادن، درایت و فهم، مماشات و سلوک، است.[ لغتنامه دهخدا.] مدارا از حیث معنی نرمی و ملایمت و حسن معاشرت با مردم و تحمل نا گواری و آزار آنها می باشد. مدارا نمودن در واقع یکی از شئون اجتماعی افراد در برخورد با دیگران همراه با خوش خلقی، احترام و گشاده رویی می باشد، بگونه ای که موجب احترام دوست و دشمن نسبت به انسان می گردد :
سفیان بن عیینه گوید به زهرى گفتم: با على بن حسین (ع) ملاقات کردى؟ گفت آرى. و تا حال با کسى برتر از او ملاقات نکرده ام. من براى او دوستى در نهان و دشمنى آشکارا نمى شناسم گفتند چگونه؟ گفت چون کسى را ندیدم که آن حضرت را دوست دارد، ولى از شدّت معرفت به فضلش به او رشک نبرد، و کسى را ندیدم که با آن حضرت دشمن باشد ولى از شدّت مداراى او با وى مدارا نکند.
بر اساس آموزه‌های دینی، رعایت مدارای اخلاقی در معاشرت اجتماعی نقش مبنایی داشته و سازنده‌ترین عنصر در روابط و مناسبت اجتماعی می‌باشد. از همین‌رو امام کاظم(علیه السلام) رفق و مدارا را نیمی از زندگی معرفی کرده و فرموده است: «الرِّفْقُ نِصْفُ الْعَیْشِ» [ کافی، ج 2، ص 120.] ؛ «مدارا کردن با مردم نیمی از زندگی را تشکیل می‌دهد». در روایت دیگری درباره جایگاه رفق فرموده‌اند: «مَنْ اَعْطِیَ حَظَّهْ مِنَ الرِّفْقِ فَقَد اُعْطِیَ حَظُّهُ خَیَرَ الدُّنیا وَ الاَخِرَةِ وَ مَنْ حُرِمَ حَظَّهُ مِنَ الرِّفْقِ فَقَد حُرِمَ حَظَّهُ مِنْ خَیْرِ الدُّنْیا وَ الاخِرَةِ» [ نهج الفصاحة، مجموعه کلمات قصار حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم)، ص 738.] ؛ «به هرکس بهره‌ای از رفق عنایت شود، نصیبش خیر دنیا و آخرت است و اگر محروم از رفق باشد محروم از خیر دنیا و آخرت خواهد بود».پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) خود نیز به عنوان برترین الگوی اخلاقی مسلمانان از سوی خداوند متعال مکلف به مدارای با مردم بوده و می‌فرمودند: «اَمَرَنِى رَبِّى بِمُدَاراةِ النَاسِ کَمَا اَمَرَنِى بِاَداءِ الفَرائِضِ » [ کافى، ج 3، ص 179.] ؛ «خداوند مرا به مدارا با مردم امر نمود همان‌طورى که به انجام واجبات امر کرد».
* چگونگی مدارا با مردم:
با مراجعه به روایات معصومین علیهم السلام به راحتی می توان به روشهای مدارا با مردم دست یافت که در اینجا به مواردی اشاره می گردد .
1- بیرون کردن کینه و دشمنی مردم از دل خود:
چه بسا بدلیل کم لطفی و اشتباهات مردم ؛ در دل انسان کدورت و کینه هایی نسبت به آنها بوجود بیاید که این کینه ها مانع از حسن معاشرت انسان گردد ، لذا از اصول مدارا با مردم بیرون کردن این کینه ها از دل می باشد .
امام باقر یا امام صادق ( علیهما السلام ) میفرمایند : همانا خداوند نرمخو و مهربان است و نرمی را دوست دارد و از ( نشانه های ) نرمخویی او بیرون کشیدن کینه ها و ضدیتها از دلهای شماست. ( میزان الحکمة / ج 5 / ص 2109 )
2- رعایت ادب و احترام نسبت به دیگران:
امام صادق (ع) از پیامبر (ص) نقل فرموده است که سه چیز دوستى انسان را براى برادر مسلمانش خالص مى گرداند: 1- با خوشرویى او را ملاقات کند. 2- در مجلس به او جا دهد. 3- او را با بهترین نامها بخواند. (آداب معاشرت از دیدگاه معصومان علیهم السلام ص 52 )
3- نداشتن مزاحمت برای دیگران:
حذیفة بن منصور گوید: از امام جعفر صادق (ع) شنیدم که مى فرمود: کسى که از مزاحمت مردم دست بردارد، گرچه او یک نفر است که از مزاحمت آنان دست برداشته لکن در مقابل افراد زیادى از مزاحمت او دست برمى دارند.( آداب معاشرت از دیدگاه معصومان علیهم السلام، ص: 52)
4- کنار گذاشتن اخلاق تند و خشن:
امام صادق علیه السّلام فرموده است: اگر میخواهى در جامعه مورد تکریم و احترام باشى با مردم به مدارا و نرمى برخورد کن، و اگر میخواهى با تحقیر و اهانت مردم مواجه شوى روش تندى و خشونت در پیش گیر.( الحدیت-روایات تربیتى، ج 1، ص: 92)
5- بردباری در برابر افراد نادان:
خداوند در آیه ی 63 سوره ی فرقان می فرماید : و عباد الرحمن الذین یمشون علی الارض هونا و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما بندگان خدای رحمان کسانی هستند که در روی زمین به فروتنی راه می روند و چون جاهلان آنان را مخاطب سازند, به ملایمت سخن گویند.
رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله نیز فرموده اند : سه چیز است که هر که نداشته باشد، هیچ کارش تمام نیست: پرهیزگارى که او را از نافرمانى خدا باز دارد، و خلقى که بسبب آن با مردم بسازد و بردبارى که نادانى نادان را با آن رد کند. (اصول کافى-ترجمه مصطفوى ج 3 ص 180 )
6- اظهار ننمودن مسائلی که موجب بروز کدورت می شود:
امام باقر علیه السّلام فرمود: در تورات نوشته است، از جمله مناجات خداى عز و جل با موسى بن عمران علیه السّلام این بود که: اى موسى! راز پنهان مرا در باطن خویش پوشیده دار، و در آشکارت سازگارى با دشمن من و دشمن خود را از جانب من اظهار کن و با اظهار راز پنهانم سبب دشنام دادن آنها بمن مشو…. (اصول کافى-ترجمه مصطفوى ج 3 ص 180 )
7- گذشت در برابر اشتباهات دیگران:
امام سجاد علیه السّلام کنیزى داشت که روى دستش آب مى ریخت، ظرف آب از دستش افتاد، و دست امام مجروح شد، اما امام علیه السلام بجای تنبیه وی ، او را در راه خدا آزاد نمود . (مشکاة الانوار-ترجمه هوشمند و محمدى، متن، ص: 367)
ابن عمر گوید: مردى به رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله عرض کرد: اى رسول خدا! چه مقدار خادمت را مى بخشى؟ رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله از جواب ساکت شد، سپس فرمود: روزى هفتاد مرتبه.
در پایان این بخش از سؤالتان ذکر این نکته نیز لازم است که اگر چه انسان عاقل در روش برخورد با مردم, رفق و مدارا را در پیش می گیرد؛ اما همین رفق و مدارا نیز حد و مرزی دارد که پس از گذشت از آن حدود دیگر نیاز به رعایت مدارا نیست و بلکه گاهی لازم است با شدت عمل برخورد شود . البته این بدان معنا نیست که انسان به‌طور مطلق و در هر شرایط و زمانی با دیگران مدارا نماید؛ بلکه روایات وارده و سیره معصومین(علیهم السلام) گویای آن است که رفق و مدارا دارای حد و مرز خاصی می‌باشد که به برخی از آنها اشاره می‌نماییم:
***حدود و مرز رعایت مدارا:
الف. کارآمدی مدارا : براساس آموزه‌های اسلامی شدت عمل و خشونت در موردى که می‌توان مشکل را با متانت و نرمى و ملایمت حل نمود نادرست است. اگر برخی مواقع که مدارا کارآیی نداشته به ناچار باید از شدت عمل استفاده نمود. حضرت على(علیه السلام) در سفارش خود به یکى از کارگزاران خود، در مورد نحوه برخورد و تعامل با مردم می‌فرماید: «وَ ارْفُقْ مَا کَانَ الرِّفْقُ اَرْفَقْ، وَ اعْتِزَمْ بِالشِّدَّةِ حِینَ لاَ تُغْنِى عَنْکَ اِلاَّ الشِّدَّةُ» [ نهج البلاغه، صبحی صالح، ص 421.] ؛ «در آنجا که مدارا کردن بهتر است، مدارا کن؛ اما آنجایى که جز با شدت عمل کار از پیش نمى رود، شدت عمل را به کار بند».

ب. رعایت حق : مدارا فقط در امور جارى و معمولى و احیاناً در مورد حق شخصى مدارا کننده باید باشد و چنان چه از این حد بگذرد و موجب پایمال شدن حق و یا حقوق اجتماعی شود مدارا کننده، مسئول خواهد بود. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «رَأسُ العَقلِ بَعدَ الایمانِ بِاللّه، مُداراةُ النّاسِ فِى غَیرِ تَرکِ حَقّ » [ تحف العقول، ص 42.] ؛ «عاقلانه ترین کارها بعد از ایمان به خداوند مدارا نمودن با مردم است به طورى که حقّى ضایع نشود». [ اکبرى، محمود، کاسب بهشتى: اخلاق، آداب و احکام کسب، 1جلد، فتیان – قم، چاپ: ششم، 1391 هـ.ش.]
ج. رعایت قانون: نرم‌خویى در مورد اجراى احکام الهى و پیاده کردن حدود شرعى نابجا می‌باشد کما این‌که پیامبر خدا در مسائل شخصی و برخورد با افراد ملایم و نرم و مهربان بود اما در مسائل اصولی و کلی دین و اجرای احکام الهی انعطاف ناپذیر و با صلابت بود. اگر کسی قانونی را زیر پا می‌گذاشت او را بدون مسامحه تنبیه می‌کرد. به عنوان نمونه بعد از فتح مکه زنی از طایفه قریش دزدی کرد. هنگامی که حد اسلامی ثابت شد. سفارش‌ها از اطراف شروع شد و از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) خواستند از اجرای حد صرف‌نظر کند، اما حضرت فرمود: «قانون الهی را نمی‌شود تعطیل کرد». [ سیره نبوی، شهید مطهری.]یا هنگام ضایع شدن حدود الهی؛ مثلا اگر در جمع خانواده یا دوستان, کسی مشغول به غیبت مومنی شود و با نصیحت شما دست از این کار برندارد, دیگر جایی برای مدارا نیست؛ لذا میبایست با رفتاری مناسب, از ادامه ی غیبت جلوگیری کنید و در اینصورت رنجیدن دیگران مهم نیست؛ چون تکلیف دارید از حقوق مسلمانی دفاع کرده, اجازه ی معصیت ندهید.

د. مانع سوء استفاده : رفق و مدارا در صورتى مطلوب و منطقى بوده و به عنوان یک اصل کلى در تعاملات اجتماعى مورد تأیید است که مورد سوء استفاده قرار نگیرد؛ اما اگر موجب جسور شدن و سوء استفاده انسان‌هاى کم ظرفیت و کم جنبه شود باید با احتیاط و رعایت همه جوانب اعمال شود تا آثار منفى و سوء به دنبال نداشته باشد. امیرمؤمنان حضرت على(علیه السلام) می‌فرماید: «اِذَا کَانَ الرِّفْقُ خُرْقاً، کَانَ الْخُرْقُ رِفْقاً؛ رُبَّمَا کَانَ الدَّوَاءُ دَاءً، وَ الدَّاءُ دَوَاءّ» [ نهج البلاغه، ص 403.] ؛ «در صورتى که رفق و مدارا، اسباب خرق و زحمت شود، تندى (و شدت عمل) عین رفق و مدارا است؛ (چنان‌که) گاهى دارو موجب بیمارى می‌شود و بیمارى خود، دارو می‌باشد».
مثلادر برخورد با کسی که عادت به تحقیر دیگران دارد؛ اگر کسی بدلیل بدخلقی و عصبانیت و یا جهالت با شما رفتاری زشت کند, لازم است با حوصله و صبر با او برخوردی ملاطفت آمیز داشته باشید؛ تا کم کم شرمنده گشته, از بداخلاقی دست بردارد. اما اگر کسی به قصد تحقیر و خوار کردن شما کاری را انجام دهد و از برخورد خوبتان سوء استفاده کرده و اصلاح نشود, در اینجا چون عزت از آن خدا است و خداوند خواری هیچ مومنی را نمی پسندد, باید با او به گونه ای رفتار کنید که دست از این کار بردارد.

بنابراین می‌توان گفت، اگر چه اصل اولى در معاشرت با دیگران بر رفق و مدارا و محبت به آنان است؛ اما اگر این اصل کارساز نبود، نوبت به اصل دوم که همان شدت عمل است می‌رسد.

موفق ومؤید باشید.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد