-معنای یاد خدا-مبارزه با فکر گناه-
۱۳۹۶/۱۲/۰۲
–
۷۹۱ بازدید
سلام.چجوری همواره یاد خدا باشیم؟و وقتی بیکاریم بر افکار لغومون غلبه کنیم..اصلا به یاد خدا بودن یعنی چی؟
معنای واقعی یاد خدا!
اصلی بین جوانترها هست که می گویند باید رفاقت را در حق رفیقمان تمام کنیم تا او هم در حق ما رفاقت کند. پس رفاقت یک رابطه ی دوطرفه است، نمی شود یک طرف خودش را به آب و آتش بزند ولی طرف مقابل هیچ عکس العملی نشان ندهد.
جریان رفاقت ما با خدا هم همینطور است که خداوند مهربان همه چی را در حق ما تمام کرده است ولی در عوض ما جز گناه و سرپیچی کاری نکرده ایم.
اگر بخواهیم تمام نعمت هایی که خداوند متعال تا به الان به ما داده است را بشماریم، این نعمتها چقدر می شود؟ آیه قرآن داریم که نعمت های خدا را اصلا نمی شود شمرد: (إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها: اگر نعمت [هاى ] خدا را شماره کنید، آن را نمى توانید بشمارید-نحل/18)
خدای مهربان به ما یاد داده است که چطور با او رفاقت کنیم، او می فرماید: فَاذْکُرُونی أَذْکُرْکُم: مرا یاد کنید، تا شما را یاد کنم(بقره/152). این همان قاعده ای است که انسان ها در روابط دوستیشان با یکدیگر دارند.
منظور خداوند عزیز از این حرف این نمی باشد که یک انسان از صبح که از خواب برمی خیزد، تسبیحی در دست بگیرد و گوشه ای بنشیند و ذکر بگوید، وقتی به احوال عرفا هم نگاه میکنیم میبینیم که اهل به گوشه ای نشستن نبودند. پس منظور خداوند متعال چیست؟
او می خواهد به ما بفهماند که باید همه کارهای زندگیمان را برای رضای خدا انجام دهیم. یعنی باید تمام توجهمان به خدا باشد، نگاهمان را حتی یک لحظه هم از خدا برنداریم. آنوقت همهی کارهایمان رنگ خدایی به خودش میگیرد.
مثلا نیت غذا خوردنمان این باشد که توان بندگی کردن به دست آوریم، یا اگر فرزندی داریم و میخواهیم او را تربیت کنیم نباید تربیتش کنیم تا بقیهی افراد بگویند چه فرزند خوبی دارد بلکه باید تربیتش کنیم، طوری که بندهی خوب خدا بشود و بتواند یاری امام زمان علیه السلام را بکند، اگر غیر از این باشد تمام زمان هایی که برای فرزندمان وقت گذاشتهایم به هدر رفته است.
یا وقتی نماز میخوانیم باید همه توجهمان در این چند دقیقه به خدا باشد اگر درست دل به خدا بدهیم خدا هم ما را در دریای نعماتش میاندازد، در ابتدا کمی سخت است اما حتما شدنی است.
البته این طور نیست که اگر یکی اهل یاد خدا نباشد خدا با او کاری ندارد بلکه خداوند از نعمت هایش به تمام بندگان می دهد، ولی اگر بنده، با خدا رفاقت کرد آنوقت رنگ و لعاب نعمت های خداوند نیز عوض می شود.
پس لازم نیست ریاضت های سخت بکشیم ، همینکه دلمان را پر از خدا بکنیم کفایت می کند. و اگر اذکار لفظی می گوییم باید دلمان را متوجه کنیم تا اثر بگذارد.(برداشت آزاد از تفاسیر المیزان، نمونه، نور)
در معانى الاخبار از حسین بزاز روایت کرده که گفت: امام صادق علیه السلام به من فرمود: آیا می خواهى تو را از مهمترین وظیفه اى که خدا بر خلق خود واجب کرده خبر دهم؟ عرضه داشتم: بله، فرمود: اول انصاف دادن به مردم، به اینکه با مردم آن طور رفتار کنى که دوست میدارى با تو رفتار کنند
دوم مواسات با برادران دینى و (سوم) یاد خدا در هر موقف (شرایطی)، البته منظورم از ذکر خدا، سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الا اللَّه و اللَّه اکبرنیست، هر چند که این نیز از مصادیق آنست، ولى منظورم این است که در هر جا که پاى اطاعت خدا به میان می آید، بیاد خدا باشى و اطاعتش کنى، و هر جا معصیت خدا پیش آید، بیاد او باشى و آن را ترک کنى. (معانى الاخبار ص 192 حدیث3)
بدون شک یکی از عوامل زمینه ساز گناه غفلت و سرمستی است، و ذکر و یاد خدا یکی از عوامل بازدارنده ی گناه می باشد. امام باقر(ع) ۱ می فرمایند: سه چیز از مهم ترین است که خداوند بر خلق فرض کرده است: انصاف و فداکاری در مورد برادر ایمانی و یاد خدا در هر حال.
سپس فرمودند: یاد خدا آن است که هنگام نزدیک شدن به گناه، انسان به یاد خدا بیفتد و همین امر او را از گناه باز می دارد.
آنگاه فرمود: همین است سخن خداوند که می فرماید:«انّ الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فاذا هم مبصرون؛ پرهیزکاران هنگامی که گرفتار وسوسه های شیطان شوند به یاد خدا می افتند و بینا می گردند. ۲»
امام صادق(ع) در ضمن گفتاری درباره ی ذکر خدا فرمودند: منظور یاد کردن خداست به هنگامی که انسان با حلال و حرام روبرو می شود اگر اطاعت خدا باشد آن را انجام می دهد و اگر معصیت باشد آن را ترک می کند. ۳
در قرآن از اموری مانند: شیطان، اموال، اولاد، تجارت و تمتع بیش از حد از متاع دنیا، به عنوان عوامل غفلت و مانع ذکر سخن به میان آمده است.
بنابراین ذکر خدا، وقتی ثمر بخش و بازدارنده گناه است که حجاب های غفلت فرا راه آن قرار نگیرد.
پی نوشت: ۱ – بحار، ج۹۳، ص۳۷۹.
۲ – اعراف / ۲۰۱.
۳ – بحار، ج۹۳، ص۱۵۴.
۴ – زمینه های گناه، ص۲۱۲.
ب ) «مراتب ذکر»
ذکر مقامی بسیار وسیع و دارای مراتب و درجاتی است که اولین مرتبه اش ذکر لفظی و زبانی و نهایت آن انقطاع کامل است.
1 . ذکر زبانی: کسی که به ذکر و یاد خدا است همینکه به خدا توجه کرد به قصد قربت اذکار مخصوص را بر زبان جاری سازد بدون آن که به معانی آن ها توجه داشته باشد.
2 . ذکر معنوی: انسانی که به قصد قربت ذکر می گوید، در همان حال معنای آن را بر ذهن خود خطور دهد و به دل سرایت دهد تا دل از آن متأثر گردد.
3 . ذکر قلبی: در این مرتبه زبان از قلب پیروی می کند و ذکر می گوید و در باطن ذات به مفاهیم ذکرها ایمان دارد که زبان با پیروی از قلب به گفتن ذکر مشغول می شود. این ذکر است که عمیق ترین اثرات روحی و معنوی را برای انسان داراست.
4 . ذکر در تمام حالات: انسانی که دائم الحضور است و پیوسته خود را در حضور خدا می بیند و با او انس دارد و اگر لحظه ای غفلت کند احساس گناه کرده و به درگاه خدا توبه می کند. البته این مرحله ویژه بندگان خاص خدا است که همیشه با یاد خدا پیوند برقرار کرده و هیچ نوع علاقه و تمایلی که معارض با حبّ الهی و رضا و خوشنودی او باشد در او راه نمی یابد. رسول مکرم اسلام (ص) می فرمایند: (مَن أَطاعَ اللّه عَزَّوَجَلَّ فَقَد ذَکَرَ اللّه – هر کس خداى عزوجل را اطاعت کند خدا را یاد کرده است. بحارالأنوار، ج77، ص86، ح3).
ج ) «خدا به یاد انسان متذکر»
یاد خدا بودن آثار و برکات فراوانی دارد. یکی از آثار مهم ذکر آن است که اگر انسانی به یاد خدا باشد خدا نیز به یاد اوست: «فاذکرونی اذکرکم؛( سوره بقره، آیه 152) بیاد من باشید تا به یاد شما باشم.» خدا با یاد کردن مؤمن، گناه را از او باز می دارد و او را از خطر معصیت می رهاند و بنده ذاکر خود را در برابر گناه و انحراف بیمه می کند. چنان که درباره حضرت یوسف(ع) فرمود: «ولقد همّت به وهمّ بها لولا ان رآ برهان ربّه کذلک لنصرف عنه السوء و الفحشاء انه من عبادنا المخلصین؛(سوره یوسف، آیه 24) آن زن قصد او کرد و او نیز اگر برهان پروردگار را نمی دید قصد وی می کرد این چنین کردیم تا بدی و فحشا را از او دور سازیم چرا که او از بندگان مخلص ما بود.»
مشاهده حضور حق و شهود قلبی خدا از کاملترین مصادیق یاد حق است پاداش و اثر چنین یادی آن است که سوء و فحشا از انسان باز داشته شده و گناه و فحشاء به سراغ او نمی آید. در واقع این لطف ممتاز خدا نسبت به انسان متذکر است که زشتی و گناه را از نزدیک شدن به انسان سالک صالح و شاهد حق باز می دارد و اینچنین انسان را یاد می کند.
د ) فکر گناه و درمان آن
فکر گناه تا به مرحله عمل نرسیده، اگر چه ممکن است زمینه گناه را فراهم آورد و از این نظر باید به شدت از آن احتراز شود، ولی در عین حال خود آن گناه نیست؛برخلاف نیت و فکر کار نیک که اگر به وسیله مانعی به مرحله عمل هم نرسد، در نزد خدا به منزله همان عمل خوب شمرده می شود.
یکی از وظایف مهم فرد مسلمان و هرکسی که به دنبال حیات معقو ل است، عفت در فکر و اندیشه، می باشد؛ و عفت در فکر، از ثمرات شرم و حیاء، و حیا از نتایج ایمان و از پایه های اصلی دین است.دور داشت فکر از عرصه های ناهنجار و آلوده را (عفت در اندیشه ) گویند.حضرت علی (علیه السلام) «من کثر فکره فی المعاصی دعته الیها»؛ کسی که بسیار درباره گناهان بیندیشد ، بزهکاری او را به خویش فرا می خواند . (غررالحکم، ج 5، ص 321)آنکه به گناه می اندیشد در واقع همچون کسی است که بر لبه پرتگاه «ارتکاب گناه» قدم می زند، چنین کسی از سقوط ایمن نیست.
*«درمان فکر گناه»
کسى که مى خواهد زمام افکار خویش را به کف گیرد، باید با تمام توان به خودسازى روى آورد و با جدیت این راه را دنبال کند تا تدریجاً به هدف نزدیک گردد. بخشى از راه هاى کنترل فکر عبارت است از:
1. راه دل و عشق
ذهن و فکر انسان همواره متوجه چیزى است که به آن عشق مى ورزد؛ چنان که عاشق، آنى از فکر معشوقش بیرون نمى رود. این که مثلاً ما همیشه در نمازهاى خود به یاد دیگر مسائل مى افتیم، به جهت تعلق نفس به آن ها و عدم آشنایى با محبوب حقیقى است؛ ولى عاشق دلباخته ی ذات جمیل على الاطلاق، در همه حال به یاد خدا است؛ چنان که گویا همیشه در نماز است. پس باید دل را از تعلق به کثرت پالایید و منزلگه عشق ربوبى ساخت، تا اندیشه نیز بدان سوى توجه یابد.
2. ضبط قوه خیال
پرنده لجام گسیخته خیال هر دم بر سرشاخسارى مى نشیند. از این رو، افکار انسان خود ناساخته قرار و آرام ندارد. اگر آدمى با دقت در کنترل خیال بکوشد؛ یعنى همواره از آن مراقبت کند و هر گاه به این سوى و آن سوى گریخت، بلافاصله آن را به امور شریف متوجه گرداند، کم کم رام و مطیع مى گردد.
3. انس دادن ذهن
با داشتن برنامه منظم و پیوسته مى توان ذهن را به سمتى خاص جهت داد. داشتن برنامه هاى منظم همه روزه دعا و قرآن، مطالعه کتاب هایى پیرامون اخلاق، معاد، خداشناسى، عواقب گناه و حداقل روزى یک ساعت شرکت منظم و پیوسته در مجالس دینى در این مسیر سودمند است.
4- کنترل حواس
گرچه ذهن انسان این توانایی را دارد که حتی بدون استفاده از حواس ظاهری افکاری را تولید کند، ولی عمده آن چیزهایی که انسان در مورد آن فکر می کنیم اعم از چیزهای خوب یا بد، داده های حواس ظاهری اوست؛ لذا باید مجاری ورودی ذهن را که همان حواس ظاهری است کنترل کرد؛ یعنی چشم، گوش، زبان و لامسه و… قرآن در این زمینه می فرماید: «ولا تقف ما لیس لک به علم ان السمع والبصر والفؤاد کل اولئک کان عنه مسؤولا؛ و هرگز بر آنچه علم و اطمینان نداری دنبال مکن که (در پیشگاه حکم خدا) چشم و گوش و دل ها همه مسؤولند» (اسراء، آیه 36). بنابراین یکی از مهمترین راه های کنترل فکر، کنترل حواس ظاهری است. اگر کسی به چشم چرانی مبتلا شد، یکی از آثار آن این است که باعث به وجود آمدن افکار و خیالات شهوانی می شود و زمینه گناه را فراهم می آورد.
5. کنترل نیاز غریزی
ریشه فکر گناه در نیازهای غریزی انسان است. برای اینکه بتوانید واقعا از دست این فکرها خلاص شوید لازم است ازدواج کنید. هیچ درمانی مانند ازدواج شما را از این افکار خلاص نمی کند.
اما از جهت تغییر حالت به طور کاربردی باید نخست زمینه های ورود این گونه افکار را کم کرد؛ به طور مثال اگر هنگام خواب این گونه افکار هجوم می آورد، وقتی به بستر خواب برویم که خسته باشیم و معده ما سنگین نباشد. البته با وضو بودن و تلاوت «سه قل هو الله و تسبیحات حضرت زهرا (سلام الله علیها)» نیز بسیار مؤثر است.اگر با دیدن برخی صحنه ها و یا با گفتگو با برخی افراد، این گونه افکار هجوم می آورد، نگاه ها و رفت و آمدهای خود را کنترل کنیم و بعد از خطور این نوع افکار، توجه خودمان را به برنامه ریزی زندگی با مسائل درسی و یا یاد امامان و بزرگان معطوف کنیم. رفته رفته این گونه افکار از ما دور می شوند.
پرسشگر گرامی!- افکار گناه آلودی که درباره ی افراد داشته ای را به آن ها بازگو نکنید؛ اینکار نه تنها مشکلی از شما برطرف نمی کند، بلکه تبعات منفی را به دنبال خواهد داشت.- همه ی ما اگر نفس خود را رها کنیم و در پی تزکیه ی آن نباشیم، دچار خطورات فکری زشت وناپسند می شویم و بدنبال آن، به گناهان متعدد گرفتار خواهیم شد؛ لذا باید در لحظه لحظه ی عمر خویش، در صدد رشد و تعالی خود باشیم و نفس خود را از گناه و فکر گناه، باز داریم و در این را از حضرت حق تعالی مدد گیریم و به اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) متوسل شویم.سالم و سعادتمند باشید.
برای آگاهی بیشتر ر.ک
:1- فلسفه اخلاق، شهید مطهرى
2- فلسفه اخلاق، استاد مصباح یزدی
3- مراحل اخلاق در قرآن , آیت الله جوادی آملی
4- تعلیم و تربیت در اسلام، صص404، 405، 406 و 419.