خانه » همه » مذهبی » معیار شعائر و نمادها

معیار شعائر و نمادها


معیار شعائر و نمادها

۱۳۹۵/۰۷/۱۱


۲۵۹ بازدید

از کجا بفهمیم که چه چیزهایی شعائرند؟
آیا شعائر باید در منابع دینی ذکر شده باشد؟

برای اثبات شعار بودن و دینی یا شیطانی بودن یک تصویر یا رفتار به عنوان نماد، سه راه وجود دارد:
1. معرفی توسط شارع در منابع دینی.
2. جعل و قرارداد یک چیز به عنوان نشانه دینی توسط مسلمین و یا علامت یک جریان و فرقه ضاله توسط حامیان آن فرقه.
3. برداشت عمومی مردم به ویژه مردمِ متشرع از نماد بودن یک چیز برای یک عقیده.
همان‌طور که در تعریف اصطلاحی شعائر گفته شد؛ اسلامی یا شیطانی بودن یک شعار، مشروط به معرفی آنها توسط شارع نیست بلکه علاوه بر تصریح شارع و اهل‌بیت(علیهم السلام)، قراردادهای گروهی و قومی یا شاخص‌های فرهنگی نیز مؤثر است. به آن دسته از شعائر که از صدر اسلام و در منابع دینی و سیره اهل‌بیت(علیهم السلام) مورد توصیه و دستور شرع واقع شده باشد مانند: حرمت و کرامت علما و مؤمنین، مسجد و قبور اهل‌بیت(علیهم السلام) و امامزادگان، اذان، قرآن و اسامی متبرکه، عمامه و چادر، انگشتر و… شعائر اسلامی (و یا به عبارتی، شعائر اولیه) می‌گوییم و آن دسته از شعائر که به دست عده‌ای از مؤمنین و به مرور در سیره مسلمانان ایجاد شده و به نشان خاص دین و یا آداب و رسوم دینی عده‌ای از مسلمین تبدیل شده است؛ شعائر مسلمین (یا شعائر ثانویه) نامیده می‌شود.[ البته تأسیس نمادهای جدید، قواعدی دارد که در بخش‌های بعدی ذکر خواهد شد.]
این تقسیم اولین بار توسط استاد شهید مطهری بدین بیان مطرح شد:
«بحث ما درباره شعارهاى اسلامى یا شعائر اسلامى خوب است در سه قسمت قرار گیرد: یکى شعارها و یا شعائرى که اسلام آنها را شعار به معنى علامت و سنت مخصوص اسلامى قرار داده است از قبیل سلام، بسم اللَّه، نامگذارى اسلامى، اذان اعلامى، صلوات بر پیغمبر و آل و امثال اینها.
دوم، شعارها یا شعائرى که سنت عملى و تاریخى مسلمین آنها را شعار قرار داده است، اگرچه در متن اسلام دستور خاصى در آن باره نرسیده است از قبیل استیل مساجد، تاریخ هجرى، تعطیلى جمعه، تعظیم برخى اعیاد از قبیل موالید پیغمبر و ائمه(علیهم السلام).
سوم، شعارهایى که از متن اسلام مى خواهیم انتخاب کنیم یا انتخاب کرده ایم، از قبیل پرچم مشکى که اکنون شعار جلسات روضه است یا اشعار محتشم که در و دیوارهاى ما را پر کرده است، و حتى شعارهاى شخصى و فردى که براى سر در خانه خود یا تابلو اتاق خود انتخاب مى کنیم..»[ یادداشت های استاد مطهری، ج 6، ص43. (قسمت دوم و سوم جزء شعائر مسلمین محسوب می‌شوند.)]
لازم به ذکر است که شعائر دینی بیشتر جنبه رفتاری داشته[ در واقع همان احکام ظاهری اسلام است که رعایت آن در جامعه به عنوان تجلی دیانت و نماد باورهای دینی است.] و از نوع شعائر اولیه است به خلاف جبهه مقابل که در نمادهای خود غالباً از تصاویر و تماثیل خودساخته بهره جسته است[ البته آن دسته از رفتارها که خلاف شرع و معصیت باشد نیز از شعائر رفتاری لشکر شیطان می‌باشد ولی چون جنبه سلبی و منفی داشته و بسیار تنوع دارد نمی‌تواند به عنوان سنبل و پرچم یک جریان شیطانی درآید.]. شاید این تفاوت اساسی به خاطر نبود یک نظام رفتاری مشخص در جریان طاغوت و حزب شیطان است که فقط به دنبال تقابل با رفتار دینی و نقض تکالیف الهی است و از همین رو برای ایجاد یک هویت و نقطه اشتراک برای این لشکر هزار رنگ، ناگزیر از آرم‌ها و تماثیل استفاده کرده است. گرچه برخی از این تصاویر قابل تفسیر بوده و پیوندی با معانی شیطانی خود نیز دارند ولی غالباً هیچ معنایی جز نشانه بودن برای آن مکتب ندارند که آن نیز با جعل و قرارداد و تبلیغ آن علامت برای آن فرقه حاصل شده است. از نظر آنان مهم در درجه اول آن است که این نماد، معرِّف آن مکتب ضاله باشد و به‌عبارت دیگر پرچمی برای اعلام وجود و عاملی برای اتحاد و بزرگ‌نمایی و تبلیغ آن مکتب در مقابل علائم گسترده رفتاری در جبهه حق و حزب خدا باشد. اما در جبهه اسلام کمتر از این شیوه از نمادسازی استفاده شده است تنها جایی که خداوند از یک تمثال برای شعائر دینی استفاده نموده است در بیت الله الحرام کعبه است[ یعنی شکل مکعبی آن بدون استفاده از فضای درونی آن – به عنوان محور طواف و قبله عبادات- مورد نظر می‌باشد.] و از شعائر شیطانی نیز فقط ستون جمره را به عنوان نماد ابلیس قرار داده و دستور به رجم و سنگسار آن داده است.[ مقصود اینکه در شعائر اولیه که از حاق و متن دین برآمده است در قالب تصویر و تمثال نمادین فقط یک نمونه الهی وجود دارد که همان کعبه است و یک نمونه شیطانی وجود دارد که همان جمره و به اصطلاح نماد اُبلیسک می‌باشد که در مناسک حج دستور به رجم آن داده شده است. ]
وظیفه عموم مسلمین، شناخت شعائر اولیه و ثانویه اسلام و معرفی، تبلیغ و ترویج آنها و ادای احترام بدانهاست و طبعاً هر آنچه در مدار شعائر و نمادهای اسلامی نبوده و یا مشکوک باشد نباید از آن استفاده نموده و عامل ترویج آن شد. البته شناخت تفصیلی نمادهای مخالف، وظیفه خواص و مسؤولان فرهنگی است تا با عوامل و ریشه‌های انتشار آن مبارزه نمایند ولی معرفی این نمادها از رسانه‌ها و در همایش‌های عمومی ضرورتی ندارد و چه بسا موجب تبلیغ آنان شود!
البته معرفی تیتروار این تصاویر برای جوانان و در محافل دانشجویی می‌تواند عده‌ای را که به خاطر مدگرایی در دام این نمادها می‌افتند نجات دهد[ در پایان کتاب به صورت اختصار به این امر پرداخته‌ایم.].

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد