مفهوم و اقسام شفاعت و پارتی بازی
۱۳۹۸/۰۲/۱۷
–
۱۴۷۳ بازدید
با سلام فرق پارتی بازی با شفاعت چیست
شفاعت واقعی و حقیقی پارتی بازی نیست، بلکه عین حکمت و عدالت است. هر فردی که شرائط شفاعت را داشته باشد ودر خود ایجاد کرده باشد ،مورد شفاعت قرار می گیرد.و شافعان روز قیامت مقربان درگاه الهی یعنی انبیاء و اولیاء، محمد و آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)، قرآن، شهداء، صلحاء، … هستند.
مناسب است بدانیم: کلمه شفاعت از ریشه شفع، به معنی جفت گرفته شده است و نقطه مقابل آن « وتر » به معنی تک و تنها است. سپس به ضمیمه شدن فرد برتر وقوی تری برای کمک به فرد ضعیف تر اطلاق گردیده است، ( تفسیر نمونه، ج 1، ص 224 ). لفظ شفاعت در عرف و شرع به دو معنی متفاوت گفته می شود :
1. شفاعت در لسان عامه به این معنا است که شخص شفیع ازموقعیت و شخصیت و نفوذ خود استفاده کرده و نظر شخص صاحب قدرت را در مورد مجازات زیردستان عوض کند (به اصطلاح پارتی بازی کند).
2. مفهوم دیگر شفاعت بر محوردگرگونی و تغییر موضع شفاعت شونده دور می زند، یعنی شخص شفاعت شونده موجباتی را فراهم سازد که از یک وضع نامطلوب و در خور کیفر بیرون آمده و به وسیله ارتباط با شفیع خود را در وضع مطلوبی قرار دهد که شایسته و مستحق بخشودگی گردد و شفاعت در اسلام از این نوع می باشد و شفاعت دراسلام همیشه از بالا به پایین است. در این مورد شهید مطهری می گوید: « فرق اساسی شفاعت واقعی و حقیقی با شفاعت باطل و نادرست در این است که شفاعت واقعی از خدا شروع می شود و به گناهکار ختم می گردد و درشفاعت باطل عکس آن فرض شده است. در شفاعت حقیقی، مشفوع عنده، یعنی خداوند برانگیزاننده وسیله یعنی شفیع است و در شفاعت باطل مشفوع له یعنی گناهکار برانگیزاننده او است، در شفاعت های باطل که نمونه آن در دنیا وجود دارد، شفیع صفت وسیله بودن را از ناحیه مجرم کسب کرده است زیرا او است که وسیله را انگیخته و به شفاعت وادار کرده است، او است که وسیله را وسیله قرار داده است ولی در شفاعت های حق که نسبت دادن آن به انبیاء و اولیاء و مقربان درگاه الهی صحیح است، وسیله بودن شفیع از ناحیه خدا است، خداست که وسیله را وسیله قرار داه است،( مجموعه آثار، شهید مطهری ، ج 1، ص 260 و 261، انتشارات صدرا ).
آیاتی که در قرآن کریم پیرامون شفاعت بحث می کند در حقیقت به چند دسته تقسیم می شود :
1- آیاتی است که به طور مطلق شفاعت را نفی می کند: « ولا یقبل منها شفاعه… ؛ … و هیچ پذیرفته نشود شفاعت کسی درباره دیگری … »، ( بقره ، آیه 48 ) . « انفقوا مما رزقناکم من قبل ان یاتی یوم لابیع فیه و لاخله ولاشفاعه ؛ … از آنچه روزی شما کردیم انفاق کنید پیش از آن که بیاید روزی که نه کسی برای آسایش خود چیزی تواند خرید و نه دوستی و شفاعتی به کارآید»، ( بقره ، ایه 254 ). « فما تنفعهم شفاعه الشافعین » ، ( مدثر، آیه 48 ). در این آیات راه های متصور برای نجات مجرمان غیر از ایمان و عمل صالح چه ازطریق پرداختن و عوض مادی یا پیوند و سابقه دوستی و یا مساله شفاعت نفی شده است .
2- آیاتی است که شفیع را منحصرا خدا معرفی می کند: « مالکم من دونه من ولی ولاشفیع ؛ …شما را غیر او هیچ یار و یاور شفیع ومددکاری نیست »، ( سجده ، آیه 4 ). « قل لله الشفاعه جمیعا؛ بگو شفاعت همه خلق با خداست »، ( زمر، آیه 44 ).
3- آیاتی است که شفاعت را مشروط به اذن و فرمان خدا می کند: « من ذا الذی یشفع عنده الا باذنه ؛ چه کسی می تواند جز به اذن خدا شفاعت کند»، ( بقره ، آیه 255 ). « ولا تنفع الشفاعه عنده الا لمن اذن له… ؛ سود نمی دهد شفاعت نزد او مگر برای آن که اذن داده برایش … »، ( سبا، آیه 23 ) .
4- آیاتی است که شرایطی برای شفاعت شونده بیان کرده است. گاهی این شرایط را رضایت و خشنودی خدا معرفی می کند: « ولا یشفعون الا لمن ارتضی ؛ که شفاعت کنندگان جز برای کسی که خدا از آنها خشنود است شفاعت نمی کند »، ( انبیا، آیه 28 ). « لایملکون الشفاعه الا من اتخذ عند الرحمن عهدا » ، ( مریم ، آیه 87 ) اشاره براین است که تنها کسانی مالک شفاعت هستند که نزد خدای رحمان عهد و پیمانی دارند . امام صادق ( علیه السلام ) در تفسیر این آیه فرموده است که مورد شفاعت قرار نمی گیرد کسی مگر آن که اعتراف کرده باشد بر ربوبیت رب العالمین و امام دانستن امیرالمومنین و امامان بعد از او که عالم به جمیع احکام و شرایع اند. « یومیذ لاتنفع الشفاعه الا من اذن له الرحمن و رضی له قولا؛ در آن روز شفاعت هیچ کس سودی نمی بخشد جز کسی که خداوند رحمان به او اجازه داده و از گفتار او راضی است »، ( طه ، آیه 109 ). در آیه اشاره بر آن است که : شفاعت در آنجا بی حساب نیست بلکه برنامه دقیقی دارد هم درمورد شفاعت کننده و هم در مورد شفاعت شونده و تا استحقاق و شایستگی در افراد برای شفاعت شدن وجود نداشته باشد شفاعت معنی ندارد، ( ر. ک: تفسیر نمونه ) .
بنابراین باید دانست که رضایت خدای تعالی هم برای شافع و هم برای شفاعت شونده اثر کلی داشته، بلکه لازمه این امر است و به صراحت می توان گفت: تنها مقربان از انبیاء و ائمه ( علیهم السلام ) … هستند که واجد این شرایط بوده و شایستگی مقام شفاعت را دارند و شفاعت شونده هم بلاشک باید از پیروی و متابعت ایشان – انبیاء و ائمه ( علیه السلام ) – برخوردار بوده تا خدای تعالی اجازه شفاعت را بر ایشان صادر نماید . بنابراین شفاعتی که مورد نظر ما است شفاعت توحیدی است( نه پارتی بازی این دنیایی).
ویژگی های شفاعت توحیدی عبارت است از:
1- شفاعت از بالا به پایین است، نه از پایین به بالا . به عبارت دیگر شفاعت جریانی است که خود خداوند براساس حکمت و مصالحی پدید آورده است ، نه تاثیرگذاری از پایین به بالا .
2- شفیع را خداوند تعیین می کند.
3- شفاعت شفیع باید به اذن خدا باشد.
4- تاثیرگذاری نهایی و قبول شفاعت از سوی خداست و شفیع هیچ گونه نقش استقلالی ندارد. به نقل از سایت تبیان
مناسب است بدانیم: کلمه شفاعت از ریشه شفع، به معنی جفت گرفته شده است و نقطه مقابل آن « وتر » به معنی تک و تنها است. سپس به ضمیمه شدن فرد برتر وقوی تری برای کمک به فرد ضعیف تر اطلاق گردیده است، ( تفسیر نمونه، ج 1، ص 224 ). لفظ شفاعت در عرف و شرع به دو معنی متفاوت گفته می شود :
1. شفاعت در لسان عامه به این معنا است که شخص شفیع ازموقعیت و شخصیت و نفوذ خود استفاده کرده و نظر شخص صاحب قدرت را در مورد مجازات زیردستان عوض کند (به اصطلاح پارتی بازی کند).
2. مفهوم دیگر شفاعت بر محوردگرگونی و تغییر موضع شفاعت شونده دور می زند، یعنی شخص شفاعت شونده موجباتی را فراهم سازد که از یک وضع نامطلوب و در خور کیفر بیرون آمده و به وسیله ارتباط با شفیع خود را در وضع مطلوبی قرار دهد که شایسته و مستحق بخشودگی گردد و شفاعت در اسلام از این نوع می باشد و شفاعت دراسلام همیشه از بالا به پایین است. در این مورد شهید مطهری می گوید: « فرق اساسی شفاعت واقعی و حقیقی با شفاعت باطل و نادرست در این است که شفاعت واقعی از خدا شروع می شود و به گناهکار ختم می گردد و درشفاعت باطل عکس آن فرض شده است. در شفاعت حقیقی، مشفوع عنده، یعنی خداوند برانگیزاننده وسیله یعنی شفیع است و در شفاعت باطل مشفوع له یعنی گناهکار برانگیزاننده او است، در شفاعت های باطل که نمونه آن در دنیا وجود دارد، شفیع صفت وسیله بودن را از ناحیه مجرم کسب کرده است زیرا او است که وسیله را انگیخته و به شفاعت وادار کرده است، او است که وسیله را وسیله قرار داده است ولی در شفاعت های حق که نسبت دادن آن به انبیاء و اولیاء و مقربان درگاه الهی صحیح است، وسیله بودن شفیع از ناحیه خدا است، خداست که وسیله را وسیله قرار داه است،( مجموعه آثار، شهید مطهری ، ج 1، ص 260 و 261، انتشارات صدرا ).
آیاتی که در قرآن کریم پیرامون شفاعت بحث می کند در حقیقت به چند دسته تقسیم می شود :
1- آیاتی است که به طور مطلق شفاعت را نفی می کند: « ولا یقبل منها شفاعه… ؛ … و هیچ پذیرفته نشود شفاعت کسی درباره دیگری … »، ( بقره ، آیه 48 ) . « انفقوا مما رزقناکم من قبل ان یاتی یوم لابیع فیه و لاخله ولاشفاعه ؛ … از آنچه روزی شما کردیم انفاق کنید پیش از آن که بیاید روزی که نه کسی برای آسایش خود چیزی تواند خرید و نه دوستی و شفاعتی به کارآید»، ( بقره ، ایه 254 ). « فما تنفعهم شفاعه الشافعین » ، ( مدثر، آیه 48 ). در این آیات راه های متصور برای نجات مجرمان غیر از ایمان و عمل صالح چه ازطریق پرداختن و عوض مادی یا پیوند و سابقه دوستی و یا مساله شفاعت نفی شده است .
2- آیاتی است که شفیع را منحصرا خدا معرفی می کند: « مالکم من دونه من ولی ولاشفیع ؛ …شما را غیر او هیچ یار و یاور شفیع ومددکاری نیست »، ( سجده ، آیه 4 ). « قل لله الشفاعه جمیعا؛ بگو شفاعت همه خلق با خداست »، ( زمر، آیه 44 ).
3- آیاتی است که شفاعت را مشروط به اذن و فرمان خدا می کند: « من ذا الذی یشفع عنده الا باذنه ؛ چه کسی می تواند جز به اذن خدا شفاعت کند»، ( بقره ، آیه 255 ). « ولا تنفع الشفاعه عنده الا لمن اذن له… ؛ سود نمی دهد شفاعت نزد او مگر برای آن که اذن داده برایش … »، ( سبا، آیه 23 ) .
4- آیاتی است که شرایطی برای شفاعت شونده بیان کرده است. گاهی این شرایط را رضایت و خشنودی خدا معرفی می کند: « ولا یشفعون الا لمن ارتضی ؛ که شفاعت کنندگان جز برای کسی که خدا از آنها خشنود است شفاعت نمی کند »، ( انبیا، آیه 28 ). « لایملکون الشفاعه الا من اتخذ عند الرحمن عهدا » ، ( مریم ، آیه 87 ) اشاره براین است که تنها کسانی مالک شفاعت هستند که نزد خدای رحمان عهد و پیمانی دارند . امام صادق ( علیه السلام ) در تفسیر این آیه فرموده است که مورد شفاعت قرار نمی گیرد کسی مگر آن که اعتراف کرده باشد بر ربوبیت رب العالمین و امام دانستن امیرالمومنین و امامان بعد از او که عالم به جمیع احکام و شرایع اند. « یومیذ لاتنفع الشفاعه الا من اذن له الرحمن و رضی له قولا؛ در آن روز شفاعت هیچ کس سودی نمی بخشد جز کسی که خداوند رحمان به او اجازه داده و از گفتار او راضی است »، ( طه ، آیه 109 ). در آیه اشاره بر آن است که : شفاعت در آنجا بی حساب نیست بلکه برنامه دقیقی دارد هم درمورد شفاعت کننده و هم در مورد شفاعت شونده و تا استحقاق و شایستگی در افراد برای شفاعت شدن وجود نداشته باشد شفاعت معنی ندارد، ( ر. ک: تفسیر نمونه ) .
بنابراین باید دانست که رضایت خدای تعالی هم برای شافع و هم برای شفاعت شونده اثر کلی داشته، بلکه لازمه این امر است و به صراحت می توان گفت: تنها مقربان از انبیاء و ائمه ( علیهم السلام ) … هستند که واجد این شرایط بوده و شایستگی مقام شفاعت را دارند و شفاعت شونده هم بلاشک باید از پیروی و متابعت ایشان – انبیاء و ائمه ( علیه السلام ) – برخوردار بوده تا خدای تعالی اجازه شفاعت را بر ایشان صادر نماید . بنابراین شفاعتی که مورد نظر ما است شفاعت توحیدی است( نه پارتی بازی این دنیایی).
ویژگی های شفاعت توحیدی عبارت است از:
1- شفاعت از بالا به پایین است، نه از پایین به بالا . به عبارت دیگر شفاعت جریانی است که خود خداوند براساس حکمت و مصالحی پدید آورده است ، نه تاثیرگذاری از پایین به بالا .
2- شفیع را خداوند تعیین می کند.
3- شفاعت شفیع باید به اذن خدا باشد.
4- تاثیرگذاری نهایی و قبول شفاعت از سوی خداست و شفیع هیچ گونه نقش استقلالی ندارد. به نقل از سایت تبیان