خانه » همه » مذهبی » منظور از امانت داری

منظور از امانت داری


منظور از امانت داری

۱۳۹۵/۰۷/۰۸


۷۹۵۶ بازدید

منظور از اینکه مومن باید امانت دار باشد چیست؟

از خصلت های بسیار زیبا و پسندیده، امانتداری و بازگرداندن بموقع و همراه با حفظ سلامت امانت است. معمولاً انسان در زندگی به انسان های امین نیازمند می شود، تا مال، وسیله، راز یا مطلب مهمی را نزد آنها به امانت بسپارد. امانت گذاری ناشی از اعتماد به امانت گیرنده است. حفظ امانت دیگران، مراعات اعتماد آنها و احترام به احساسات پاک انسانی است.امانتداری در اسلامهمه ادیان مقدس الهی، خصوصاً اسلام در تقویت این صفت نیک توصیه های فراوان کرده اند. قرآن مجید می فرماید:«إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِها»(1) همانا خداوند به شما فرمان می دهد که امانت ها را به اهل آن بدهید.
حضرت امام صادق علیه السلام فرمود:«ان الله عزوجل لم یبعث نبیاً الا بصدق الحدیث واداء الامانه الی البر و الفاجر»(2) خداوند هیچ پیامبری را بر نینگیخته، جز به راستگویی و ادای امانت به نیکوکار و بدکار.
حضرت باقر ـ علیه السلام ـ فرمود:«ثلاث لم یجعل الله عزوجل لاحد فیهن رخصه: اداء الامانه الی البر و الفاجر…»(3) خداوند اجازه ترک سه چیز را به هیچ کس نداده: یکی رد امانت (به صاحبش) می باشد چه نیکوکار باشد چه بدکار… .
پیامبر اسلام، قبل و بعد از بعثت به «محمّد امین» معروف بود و مردم اشیای گرانبهای خود را نزد آن حضرت به امانت می سپردند. حتی در شب هجرت (لیله المبیت) که رسول خدا مخفیانه از مکه خارج شد، امانتهای مردم را که اغلب از کفار بودند، نزد «امّ ایمن» نهاد و به امیرمؤمنان ـ علیه السلام ـ فرمود که در موقع مناسب به صاحبانش برگرداند.(4)
امیر مؤمنان ـ علیه السلام ـ فرمود: سوگند می خورم که لحظه ای قبل از وفات پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ سه بار از او شنیدم که فرمود:«یا اباالحسن اد الامانه الی البر و الفاجر فیما قل و جل حتی فی الخیط و المخیط»(5) ای علی! امانت را به نیکوکار و بد کار پس بده، کم باشد یا زیاد، حتّی نخ و سوزن.
همچنین آن حضرت در یکی از وصیتهایش فرمود:«ادّوا الامانات ولو الی قتله الانبیاء»(6)امانتها را رد کنید، گرچه به قاتلان پیامبران باشد.
مطالبی که بیان شد، اهمیت بسیار زیاد امانتداری را می رساند که ضامن قوام و بقای روابط اجتماعی بر پایه اعتماد عمومی است.ابوحمزه ثمالی می گوید: از امام سجاد ـ علیه السلام ـ شنیدم که به شیعیان می فرمود: بر شما باید به ادای امانت، به خدا سوگند اگر قاتل پدرم حسین بن علی ـ علیه السلام ـ شمشیری را که با آن پدرم را به قتل رسانده، نزد من امانت گذارد به او بر می گردانم.(7)
امانتداری، نشانه مسلمانی!
خداوند سبحان در قرآن رعایت امانت را یکی ازصفات مؤمنان دانسته ومی فرماید:«وَ الَّذِینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ راعُونَ»(8) مؤمنان کسانی هستند که امانتها و پیمان خویش را رعایت می کنند.
امیر مؤمنان ـ علیه السلام ـ فرمود: «راس الاسلام الامانه»(9) سر اسلام، امانتداری است.و نیز فرمود:«اذا احب عبدا حبب الیه الامانه»(10) وقتی خدا بنده ای را دوست بدارد، امانتداری را محبوب او می گرداند.
امانتداری، رحمت اجتماعی!
امانتداری اگر در جامعه گسترش یابد، سایه رحمت «دیگر دوستی را» بر سر مردم می گستراند و پیوند میان افراد اجتماع را محکمتر می کند.
پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: «لا تزال امتی بخیر مالم یتخاونوا و ادوا الامانه»(11) امت من همیشه در خیر و سلامت است تا زمانی که به یکدیگر خیانت نورزند و ادای امانت کنند.
امام کاظم ـ علیه السلام ـ فرمود:«انّ اهل الارض لمرحومون ما تحابّوا ادّوا الامانات و عملوا بالحقّ»(12) تا وقتی که زمینیان به یکدیگر محبت کنند و امانت دار باشند و به حق عمل نمایند مورد رحمتند.
امیر مؤمنان علی ـ علیه السلام ـ فرمود:«استعمال الامانه یزید فی الرّزق»(13) به کارگیری امانت، روزی را زیاد می کند.
خیانت در امانت!
در اسلام به همان اندازه که امانتداری، شریف و ارجمند است، خیانت در امانت، نکوهیده و زشت است و در ردیف گناهان کبیره جا گرفته است.(14)
پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرموده است:«لیس منا من خان مسلماً فی اهله و ماله»(15) آنکه به ناموس و مال مسلمانی خیانت کند، از ما نیست.
امیر مؤمنان علی ـ علیه السلام ـ فرمود:«شر الناس من لا یعتقد الامانه و لا یجتنب الخیانه»(16) بدترین مردم کسی است که به امانت معتقد نباشد و از خیانت پرهیز نکند.
اقسام خیانت!
زشتی و حرمت خیانت بیان شد، به اقسام آن اشاره می کنیم:
الف و ب. خیانت به خدا و پیامبر: قرآن مجید می فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَخُونُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ وَ تَخُونُوا أَماناتِکُمْ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»(17) ای مؤمنان! به خدا و پیامبر خیانت نورزید و به امانتهای خود نیز.
امام باقر ـ علیه السلام ـ در تفسیر این آیه شریفه می فرماید:«واجبات الهی نزد هر انسانی به امانت سپرده شده است و عمل نکردن بدان، خیانت محسوب می شود.»(18)
بنابراین، بی اعتنایی به قوانین و دستورات شرعی که مجموعه ای از دستورات الهی و سیره و روش پیامبر و ائمه معصومین است، به منزله خیانت به آنان محسوب می شود که مؤمن باید از آن اجتناب ورزد.
همچنین کلیه اموال مؤسسات دولتی، جزء داراییهای عمومی یا بیت المال است که در دست کارمندان به امانت سپرده شده است و هر فردی به تنهایی موظف به حفظ و نگهداری و استفاده صحیح و قانونی از آنها است. حیف و میل بیت المال و استفاده شخصی و ناصحیح از آن، خیانت به اموال مسلمانان بوده و گناهی نابخشودنی است و در واقع، خیانت به خود نیز محسوب می شود. کم کاری، گران فروشی، کم فروشی، حقوق گرفتن و کار نکردن و… همه از موارد خیانت به مردم است.
ج. خیانت به اسرار نظامی، سیاسی: آنان که در مشاغل نظامی و سیاسی اشتغال دارند، در حقیقت امانتدار مردمند و اسرار تشکیلاتی بطور امانت، در اختیارشان قرار گرفته است.آنان باید دقت کافی به خرج دهند و آگاه باشند که حیات و نابودی یک ملت بسته به حفظ و افشای اسرار سیاسی، نظامی و اقتصادی آن کشور است، گاهی ممکن است افشای یک مسأله سیاسی یا نظامی، بخصوص اسرار جنگ، چنان ضربه ای به کشور وارد کند که هرگز جبران نشود.
د. خیانت به ناموس، اموال و اسرار شخصی: ناموس و اسرار مردم همچون اموالشان محترم است و اگر به شکلی در اختیار دیگران قرار گیرد، به منزله امانت است که باید به بهترین صورت از آن نگهداری شود. نگاه های هوس آلود به ناموس مردم و دست درازی به آنها خیانت است. همچنین افشای راز مردم، نوعی خیانت به آنهاست.
نیز افشای محتوای پرونده ها و نامه های مردم، خبر دادن از وضع داخلی افراد. اطلاع و آگاهی از عیوب و نقاط ضعف آنان و بر ملا کردن آن، خیانت محسوب می شود.
(1) . نساء، آیه 58.
(2) . اصول کافی، ج 2، ص 85.
(3) . بحارالانوار، ج 74، ص 56.
(4) . مستدرک الوسائل، ج 2، ص 504.
(5) . بحارالانوار، ج 77، ص 275.
(6) . تحف العقول، ص 74.
(7) . بحارالانوار، ج 75، ص 114.
(8) . مؤمنون، آیه 8.
(9) . شرح غررالحکم، ج 4، ص 47.
(10) . همان، ج 3، ص 140.
(11) . بحارالانوار، ج 75، ص 172.
(12) . همان، ص 117.
(13) . همان، ص 172.
(14) . وسائل الشیعه، ج 11، ص 261.
(15) . بحارالانوار، ج 75، ص 172.
(16) . شرح غررالحکم، ج 4، ص 175.
(17) . انفال، آیه 27.
(18) . تفسیر نورالثقلین، ج 2، ص 144.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد