پیش از معرفی کتاب به اصل مسأله لزوم تحقیق درباره دین و خدا بر می گردانیم. اساسا چه ضرورتی دارد که ما درباره دین تحقیق و پژوهش کنیم که اگر ملاک لزوم تحقیق روشن شود مقدار تحقیق و پژوهش هم روشن می شود. با یک مثال ساده جواب را شروع می کنم. اگر یک کودک به شما بگوید که یک عقرب در لباس شماست فورا عکس العمل نشان داده لباس را از بدن خارج کرده همه زوایای آن را بررسی می کنید. در این مورد چرا شما واکنش نشان می دهید و شروع به تفحص می کنید و چه موقع از تفحص دست بر می دارید روشن است که عکس العمل شما به حکم عقل و خرد شما است که حکم می کند ضرر را ولو محتمل باید پیشگیری یا دفع کرد. این حکم بدیهی عقل معروف است به این که دفع ضرر محتمل به حکم عقل واجب است. این حکم تابع 2 ملاک است که هر چه این 2 ملاک قوی تر باشد ضرورت حکم عقل شدید می شود: اول مقدار و درصد احتمال است که هر چه احتمال قوی تر باشد حکم عقل و واکنش شما شدیدتر است و ملاک دوم قوت محتمل است یعنی ضرری که از احتمال رسیدنش به شما خبر می دهد چیست این که لباس شما آتش گرفته یا کل منزلتان یا تنها خبر از آتش سوزی هیزم اندک شما داده شود. وقتی دست از تحقیق و تفحص بر می دارید که به سر حد اطمینان برسید که خطری در بین نیست و احتمال ضرر از بین برود حال وقتی انسان های صادق زیادی در طول تاریخ خبر از وجود خدا و قیامت و… داده اند که هم درصد احتمال بسیار بالا و هم محتمل بسیار قوی است به حکم قانون فوق باید تحقیق را شروع کند. در این جا ممکن است گفته شود تحقیق نمی خواهد بلکه شخص یکی از ادیان و مذاهب را گرفته و عمل می کند در جواب این گوینده می گوییم که با توجه به این که اولا حقیقت واحد است و دین حق یکی است یعنی نمی شود هم گفته دین مسیحیت مثلا که خدا سه تاست. هم گفته اسلام که خدا یکی است حق باشد. قرآن کریم می فرماید: «لقد کفر الذین قالوا ان الله ثالث ثلاثه یعنی کسانی که گفتند خدا سومی سه تاست کافر شدند (مائده، آیه 73). علاوه بر این که خود ادیان و مذاهب ادیان و مذاهب دیگر را نفی یا مخصوص به دوره ای از زمان می دانند «من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه» (آل عمران، آیه 85). لذا احتمال دارد ایشان غیر خدا را به جای خدا و غیر دین را به جای دین بپذیرد و با وجود این احتمال عقل هنوز در حکمش پابرجاست و می گوید احتمال ضرر و خطر است پس هر شخص به نسبت به حقانیت دین و مذهب خودش باید به سر حد یقین و اطمینان برسد و بر دعاوی خودش دلیل و برهان داشته باشد. گرچه لازم نیست ادله فلسفی و عقلی دقیق ارائه کند، بلکه ملاک حصول اطمینان و داشتن حجت است. اما این که برای دعوت آنها به اسلام و جواب دادن به سؤالات آنها تحقیق کنیم این مرحله دیگری است که وظیفه همگان نیست بلکه باید عده ای خاص این مهم را به عهده بگیرند. خلاصه سخن آن که همه موظفند در عقاید دینی خود به اطمینان برسند اگر خود توانایی علمی و امکان تحقیق دقیق علمی را دارند باید با تحقیق و مطالعه مباحث دقیق علمی و عقلی به حقانیت عقاید برسند ولی آنان که چنین امکانی برایشان نیست به تحقیقات متخصصین تکیه می کند. البته در حدی که به اطمینان برسند باید آگاهی داشته باشند پس بر همه واجب است که به پاسخگویی شبهات و پرسشها اقدام کنند. میزان مطالعه و مراجعه به کتاب های متعدد وابسته به تأمین نیاز تحقیق و ایمان به دین حق و رفع خطر شبهات می باشد. کتاب های زیر برای مطالعه بیشتر توصیه می شود: 1. دین شناسی حمیدرضا شاکرین نشر معارف 2.عبدالله مبلغی آبادانی، تاریخ ادیان ومذاهب جهان، 3 جلد، انتشارات حر، چاپ دوم 1376 قم 3 . جان ناس، تاریخ جامع ادیان از آغاز تا امروز، ترجمه علی اصغر حکمت، انتشارات پیروز، چاپ دوم 1374 تهران 4. دکتر محمد عبدالله دراز، مدخلی بر کاووش در تاریخ ادیان، ترجمه و نگارش دکتر سید محمد باقر حجتی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول 1376 5. محمد رضا زیبایی نژاد، تاریخ و کلام مسیحیت، انتشارات اشراق، چاپ اول 1375 قم 6. عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، پسر خدا در عهدین و قرآن، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ اول 1378 قم. برای آشنایی با اصول اعتقادات اسلام نیز کتاب های زیر توصیه می شود: 1. مجموعه 7 جلدی مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی، استاد شهید مطهری، انتشارات صدرا قم 2. آموزش عقاید و دستورهای دینی، استاد علامه آیت الله سید محمد حسین طباطبایی، 2 جلد، بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی استان تهران، چاپ اول 1370 3. استاد آیت الله مصباح یزدی، آموزش عقاید، دوره سه جلدی، شرکت چاپ و نشر بین الملل سازمان تبلیغات اسلامی چاپ سوم 1379.
خانه » همه » مذهبی » من به وجود خداوند جهان اعتقاد دارم و نماز می خوانم و خود را پیرو مذهب تشیع می دانم ولی شاید مثل بسیاری از افراد چون پدر و مادر من بر این آیین بوده اند این مسلک را برگزیده ام و روی ادیان و مذاهب دیگر تحقیقی به عمل نیاورده ام و از طرفی اعتقاد من به بسیاری از صفات خداوند متعال مانند: سمیع، بصیر، قادر و … ضعیف است. حال سؤل من اینست که: چطور می توانم روی ادیان تحقیق نمایم؟ آیا با مطالعه کتاب های آسمانی آنها قدرت تمیز را خواهم داشت و اگر پی به برتری یکی از آنها (به جز تشیع) بردم آیا مرتد نیستم؟